واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: زوال عراق
91 - سناتورهاى ايالات متحده به دنبال پاسخگويى براى مشكلات پس از جنگ عراق بودند، دونالد رامسفلد به ترويج دادن داورىهاى اشتباه و مسئوليتگريزى متهم شد. به گفته سناتور سوزان كالينز: «من فكر مىكنم نگرانىهاى فزايندهاى در مورد رهبرى عراق، شكستهاى مكرر براى پيشبينى قدرت و توانايى شورشيان، نبود تجهيزات ضرورى براى نيروها و بىميلى براى گسترش شمار نيروها وجود دارد. همه اين عوامل، عواملى هستند كه باعث مىشوند افراد پرسشهاى زيادى در مورد وزير دفاع بپرسند. بهرغم جار و جنجال در برخى محافل در كنگره و رسانهها، حمايت عمومى بوش از رامسفلد هرگز ضعيف نشد. زمانى كه رامسفلد استعفايش را به خاطر سوءاستفاده از زندانيان در ابوغريب اعلام كرد، بوش در ملاء عام از وزير دفاع حمايت كرد. معماران سياست ايالات متحده در عراق در دومين دور بوش ارتقاء يافتند، كاندوليزا رايس وزير خارجه شد و آلبرتو گونزالس كه بر سياست رفتار با زندانيان ابوغريب و گوانتانامو تاثير زيادى گذاشته بود دادستان كل شد. در 15 دسامبر 2004 بوش مدال افتخار رياستجمهورى در مورد آزادى را به ژنرال تامى فرانكس، جرج تنت و پل برمر اهدا كرد. انتقادات زيادى به خاطر اين امر صورت گرفت. فرانكس نيروهاى كمترى را در عراق مستقر كرد و نتوانست طرح عمليات ثبات پس از جنگ را پيش ببرد. زمانى كه تنت ادعا كرد وجود سلاحهاى انهدام فراگير در عراق ضربه محكمى است، يافتن بر عراق و تصويب قانون شريعت هستند. كردها همچنان براى سكولاريسم و فدراليسم پافشارى مىكنند؛ اعراب سنى خواستار تضمينهايى براى يكپارچگى سرزمينى عراق و محدوديت بر هژمونى كرد- شيعى هستند.
براساس ماده 6 قانون دولت موقت، هم كردها و هم اعراب سنى آمادهاند در صورتى كه نگرانىهاى اصلى آنها موردتوجه قرار نگيرد، قانون اساسى دائمى را وتو كنند. به طور مسلم مذاكرات بر سر قانون اساسى اختلافات را شديدتر خواهد كرد. همه از نتيجه آن راضى نخواهند بود. سازش و رضايت امر ضرورى خواهد شد. شكست در هماهنگ كردن ادعاهاى رقيب مىتواند منجر به خشونت بيشتر شود و به طور بالقوه فروپاشى خونين عراق را به همراه داشته باشد. اگر اين امر روى بدهد، ايالات متحده بايد هر آنچه را كه مىتواند نجات بدهد. اگر افراطيون بر عراق سلطه يابند يا وارد شرايط طالبانى بشود و عراق به محلى امن براى تروريستها تبديل شود، ايالات متحده بايد از عراق خارج شود و نيروهاى خود را به سمت كردستان عراق ببرد. از همانجا مىتواند توسعه دموكراتيك كردستان را فراهم كند و از ميادين نفتى كركوك بىنصيب نماند. بسيار بعيد است كه كردها دست به خيانت بزنند. دولت بوش نبايد كردها را ترك كند تا موجب خشم آنها شده و زمينه نفوذ همسايگان را فراهم كند. عراق امروز با چالشهاى زيادى مواجه است، چالشهايى كه درست مثل دوران استعمارى است. در سال 1920، قبايل عراقى عليه اشغالگرى بريتانيا دست به شورش زدند. تظاهرات و اعتراضها در مساجد بغداد آغاز شد و سپس به كربلا كشيده شد، درست زمانى كه يك روحانى برجسته شيعى اشغالگرى بريتانيا را محكوم كرد. يك شورش كاملا آكنده از خشونت و سازماندهى شده به خطوط راهآهن و مخابرات حمله كرد تا ارتباطات را قطع كند. بريتانيا با اقدامات تند و خشن اين شورش را سركوب كرد، اما اشغالگرىاش ديرى نپاييد. هرچند عراق در سال 1932 استقلال خود را به دست آورد، امانيروهاى بريتانيا تا سال 1955 در همان كشور ماندند. آيا عراق واقعا از ميان رفته است؟ به طور مسلم، كمال مطلوب ليبرال دموكراسى به سبك جفرسونى در عراق درست بلافاصله بعد از اينكه نيروهاى ايالات متحده مجسمه صدام را در ميدان فردوس در 9 آوريل 2003 ويران كردند، از بين رفت. شكست در اجرا و تحقق برنامه پس از جنگ موجبات سختى و فشار غيرضرورى براى مردم عراق شد. تاخير در واگذارى حاكميت به مردم عراق شورش را تحريك كرد و مردم عراق را بيش از پيش عصبانى كرد. تا زمان برگزارى انتخابات، 1432 آمريكايى كشته و 10662 مجروح شده بودند. برآوردها حكايت از كشته و مجروح شدن دهها هزار عراقى مىكند. در سال مالى 2005، هزينههاى عمليات نظامىو بازسازى در عراق 230 ميليارد دلار برآورده شد. از لحظه نوشتن اين كتاب، آينده عراق همچنان نامطمئن است. انتخابات 30 ژانويه مىتوانست موجب ظهور يك حكومت مشروع گردد و استخدام خدمات امنيتى را فراهم سازد، نيروهايى كه قادر هستند از كشور و نهادهاى آن دفاع كنند. عراقىها به روز انتخابات اميدوار بودند، كشور آنها ممكن بود كشورى آزاد، با ثبات و يكپارچه شود.
ايالات متحده تا زمان نامعلومىدر عراق نخواهد ماند. با اين حال، استراتژى خروجىاش بستگى به نتيجه باثبات خواهد بود- نه يك جدول زمانى دلخواهانه. براى آينده قابل پيشبينى يا تا زمانى كه حكومت عراق به دنبال خروج نيروهاى آمريكايى است، ايالات متحده بايد همچنان در عراق حضور داشته باشد. بهرغم هزينههاى زياد، معتقدم كه اگر رئيس جمهور بوش دوشادوش آنها حركت كند و به مقدسات آنها احترام بگذارد، مردم آمريكا از حضور مدام آمريكا در عراق حمايت خواهند كرد. هرچند فرايند سياسى عراق عملا پيش مىرود؛ اما مسئوليت رهبران دموكراتيك عراق، مسئوليت آمريكا را براى كمك به امنيت و بازسازى منتفى نمىسازد. پيشرفت هم به نفع عراق و هم ايالات متحده است؛ آينده عراق سياست خارجى آمريكا را تا چند دهه بعد شكل خواهد داد. بهرغم تاخير عملكرد ضعيف دولت بوش در گذار سياسى عراق، عراقىها شايد در حفظ يكپارچگى كشورشان موفق باشند و شايد تبديل به يك جمهورى دموكراتيك فدرالى باشد كه به عنوان الگو و كاتاليزور براى خاورميانه عمل كند و شايد به عنوان مكانى براى مبارزه با تروريسم در جهان عمل كند.
يکشنبه 28 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]