تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846539732




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تبعیت از دیدگاه قران


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: چكیده
با این‏كه عموم انسان‏ها فطرتا كمال جویند، ولی بسیاری از ایشان با انحراف از مسیر كمال حقیقی و فرو غلتیدن در كژ راهه‏های كمال پنداری در دنیا و آخرت نصیبی جز سرگردانی و بدبختی ندارند. قرآن كریم راه رسیدن به كمال واقعی و نجات از بدفرجامی را تبعیت از رسولان الهی و كتاب و دستوراتشان معرفی نموده است. این مقاله درصدد تحقیق و بررسی این مسأله مهم است. بدین منظور ابتدا آیات مربوط به تبعیت استخراج و دسته‏بندی شده است و در مرحله بعد، تحت عناوین خاص همچون «تبعیت ممدوح و مذموم در قرآن» و «راه شناسایی هر یك از انواع تبعیت از دیدگاه قرآن» و... مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه كاربردی این تحقیق این است كه كمال هر انسانی بر اساس تبعیت او معلوم و مشخص می‏گردد و خداوند مراتب انسان‏ها را با توجه به درجه تبعیت آن‏ها در آن فرد یا چیزی كه تبعیت می‏كنند تعیین كرده و بر اساس آن به ایشان كیفر و پاداش می‏دهد.
مقدّمه
انسان موجودی دو بعدی است كه اختیار دارد در راه خیر یا شر حركت كند. اگر در راه خیر گام بردارد، به كمال مطلوب و سعادت اخروی نایل می‏شود و در صورتی كه در راه شر قدم بردارد، گرفتار عذاب و بدبختی ابدی می‏گردد. البته در این میان خداوند مهربان او را به حال خود رها نكرده، بلكه رسولانی به سوی او فرستاده است كه تبعیت از آنان ضامن رسیدن وی به سعادت ابدی می‏باشد. بنابراین، آشنا شدن با دیدگاه قرآن درباره تبعیت از این هادیان، به عنوان تنها راه رسیدن به كمال و سعادت جاودانی امری ضروری است. پیش از بررسی دیدگاه قرآن درباره این امر مهم، ابتدا معنای لغوی تبعیت و انواع آن بیان می‏گردد.
تعریف تبعیت و انواع آن
تبعیت یعنی پی‏روی، دنباله‏روی، پذیرفتن، تعقیب كردن، موافقت كردن، جانشینی، فرمانبرداری، امتثال امر، و ملحق شدن.(1) در همه این موارد تابع، مَتِّبع، مُتتابِع یا مُتابِع از متبوع، مُتَّبَع، متتابَع یا متابَع در كارها و اعمال و حالات پیروی می‏كند و او را الگو، پیشرو، بالا دست و اسوه قرار می‏دهد و بدین‏وسیله در صدد است تا خود را مثل او كند. بدیهی است كه تبعیت و پیروی به معنای مزبور به خودی خود نه خوب است و نه بد، بلكه با توجه به خوب یا بد بودن متبوع به دو نوع «ممدوح» و «مذموم» تقسیم می‏شود. تبعیت ممدوح تبعیتی است كه نسبت به افراد یا اعمال پسندیده انجام گیرد و تبعیت مذموم آن است كه نسبت به اشخاص یا اعمال ناپسند انجام شود.
تبعیت در قرآن
واژه تبعیت در قرآن كریم 174 بار به شكل‏های مختلف به كار رفته كه برخی از آن‏ها از نوع ممدوح و بعضی دیگر از نوع مذموم است.
شناسایی تبعیت ممدوح از دیدگاه قرآن از قرائنی همچون امر به آن و توصیفات و پیامدهای مثبت آن حاصل می‏شود. مذموم بودن تبعیت را نیز از قرائنی مانند نهی از آن و توصیفات و پیامدهای منفی آن می‏توان دریافت.
تبعیت ممدوح
الف. رسولان الهی: قرآن كریم در آیات بسیاری لزوم تبعیت از رسولان الهی را بیان نموده و انسان‏ها را به تبعیت از آنان امر فرموده است؛ از جمله: «پس ایمان آورید به خدا و رسولش كه به خدا و كلماتش ایمان دارد و از او تبعیت نمایید، امید است هدایت شوید.» (اعراف: 158)
در این آیه، شرط هدایت انسان‏ها ایمان همراه با تبعیت ذكر شده است. بنابراین، كسی كه فقط او را تصدیق می‏كند ولی تبعیت نمی‏نماید، از هدایت دور بوده، در گمراهی به سر می‏برد.(2)
در برخی دیگر از آیات، این موضوع را با نوعی تمجید و ستایش از تبعیت‏كنندگان از رسولان خدا و یا ملاطفت و مهربانی با آنان نشان داده است؛ چنان‏كه یك جا در مقام دلجویی و تسكین قلب پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مقابل آزار و اذیت و نیز عصیان و سركشی دشمنان، به آن حضرت خطاب شده است: «ای پیامبر! خدا و مؤمنانی كه از تو تبعیت می‏كنند، برای تو كافی می‏باشند.» (انفال: 64)
در این آیه، عبارت «مؤمنانی كه از تو تبعیت می‏كنند» به كلمه «خدا» عطف شده است؛ یعنی مؤمنان تبعیت‏كننده از تو برای تو كفایت می‏كنند.(3)
برخی گفته‏اند معنای آیه این است: ای محمد! خداوند تو را كفایت می‏كند و نیز خداوند مؤمنانی را كه از تو تبعیت نمودند كفایت می‏كند. اما به نظر می‏رسد معنای این آیه به صورت «ای محمد! خداوند و مؤمنان تو را كفایت می‏كنند» صحیح‏تر باشد؛ زیرا آیه 62 همین سوره صراحت دارد در این‏كه خدا و مؤمنان محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را یاری كردند.(4)
در تفسیر اهل‏بیت علیهم‏السلام مذكور است كه مراد از این آیه، امیرالمؤمنین علیه‏السلام و تابعان آن حضرت می‏باشند و ظواهر اخبار شاهد این قول است.(5)
و نیز در جایی دیگر خطاب به پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در ارتباط با پیروانش آمده است: «و آن‏گاه پر و بالت را بر پیروان باایمانت بگستران.» (شعراء: 215)
این تعبیر زیبا كنایه از تواضع توأم با محبت و ملاطفت است. همان‏گونه كه پرندگان وقتی می‏خواهند به جوجه‏های خود اظهار محبت كنند، بال‏های خود را گسترده و پایین آورده، آنان را زیر بال و پر می‏گیرند تا هم در برابر حوادث احتمالی مصون مانند و هم از تشتت و پراكندگی حفظ شوند، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز مأمور است مؤمنان راستین را زیر بال و پر خود بگیرد.(6)
آیاتی كه بیانگر حال ظالمان در هنگام دیدن عذاب الهی است نیز به گونه‏ای دیگر نشان دهنده لزوم تبعیت از رسولان الهی است؛ از جمله: «و بترسان مردم را از روزی كه عذاب به آن‏ها می‏رسد. پس ظالمان می‏گویند: پروردگارا! ما را تا اجل معین به تأخیر بینداز تا دعوت تو را اجابت كنیم و از رسولانت تبعیت نماییم.» (ابراهیم: 44)
مفسرّان در مورد این‏كه سخن مذكور مربوط به زمان مرگ است یا روز قیامت، اختلاف‏نظر دارند. ممكن است مراد روز قیامت باشد، لكن بعید نیست كه همان حین موت و حالت احتضار باشد؛ زیرا اگر روز قیامت بود، می‏گفتند: ما را به دنیا برگردان، نه این‏كه اجل و مرگ ما را به تأخیر انداز.»(7)
ب. قرآن: «و این كتابی است كه با بركت و خیر نازل كردیم. پس، از آن تبعیت نمایید و تقوا پیشه كنید تا مشمول رحمت گردید.» (انعام: 155)
قرآن به مردم بركت می‏رساند و آن‏ها را به صراط مستقیم هدایت می‏كند و از راه‏های ضلال دور می‏گرداند، عوامل مفید در دنیا و آخرت را برای آن‏ها روشن می‏سازد و از ظلمات به سوی نور خارج می‏كند. لذا تبعیت از آن در تمامی موارد از قبیل شیوه تفكر و سلوك و نیز معاملات و ارتباطات و احكام و تعالیمش لازم است. البته این تبعیت باید با تقوا همراه باشد تا این‏كه به دلیل بی‏ظرفیتی، در فهم آن اشتباه و انحراف رخ ندهد.(8)
ج. رضوان خدا: «آیا كسی كه از رضوان خدا تبعیت نموده، مانند كسی است كه به خشم خدا باز گشته است؟! و منزلگاه او جهنم، و فرجام او بسیار بد است.» (آل عمران: 162)
مفسّران در معنای این آیه نظریات مختلفی ارائه داده‏اند: 1. آیا آن كس كه موجبات خشنودی حق را با طاعت خود متابعت می‏كند، مانند كسی است كه خشم او را با معصیت، بر خود فرود می‏آورد؟ 2. آیا آن‏كس كه با ترك خیانت، رضای خدا را پیروی می‏كند، چون فردی است كه با عمل خیانتكارانه خود خداوند را به خشم می‏آورد؟ 3. آیا آن‏كس كه با جهاد در راه حق، رضای حق را می‏جوید، مانند كسی است كه موجبات خشم حق را با فرار از جنگ و جهاد از روی تنفر و ترس از جهاد فراهم می‏آورد؟(9) 4. آیا اهل‏بیت مانند كسانی هستند كه با آن‏ها دشمنی می‏كنند؟ زیرا در روایتی از امام صادق علیه‏السلام نقل شده كه فرمودند: «كسانی كه از رضوان خدا تبعیت می‏كنند، همان ائمه علیهم‏السلام هستند. برای مؤمنان درجاتی نزد خداوند وجود دارد و با توجه به دوستی و شناختشان نسبت به ما، خداوند بر حسنات مؤمنان می‏افزاید و درجات عالی آن‏ها را بالا می‏برد و اما كسانی كه به خشم خداوند رجوع نموده‏اند، همان‏هایی هستند كه حق علی‏بن ابی‏طالب علیه‏السلام و حق ائمه علیهم‏السلام ـ یعنی ما اهل‏بیت ـ را انكار نمودند. پس به همین دلیل به خشم خداوند رجوع نموده‏اند.»(10)
با دقت در نظریات مزبور درمی‏یابیم كه تمامی آن‏ها باهم قابل جمع بوده، منافاتی با یكدیگر ندارند. بنابراین، می‏توان گفت تبعیت از رضوان خدا تبعیت از هر چیزی است كه موجبات رضا و خشنودی پروردگار را فراهم آورد كه در عمل به صورت‏های مختلفی نمایان می‏گردد.
د. آنچه از ناحیه پروردگار نازل شده است: «تبعیت نمایید از آنچه كه از ناحیه پروردگارتان به سوی شما نازل شده است.» (اعراف: 3) درباره این آیه بعضی از مفسرّان گفته‏اند: یعنی از قرآن متابعت كنید با انجام اوامر و ترك نواهی آن و یا از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله متابعت كنید در هر چه بر شما خوانده و به شما گفته است از قرآن و سنّت.(11) برخی دیگر از مفسّران گفته‏اند: این تبعیت در امور واجب و مستحب و مباح است كه باید در این امور تابع دستور خدا بوده، به آن اعتقاد داشت؛ همچنان‏كه از حرام واجب است اجتناب كرد.»(12)
ه. بهترین آنچه از جانب پروردگار نازل شده است: «و تبعیت كنید از بهترین آنچه از ناحیه پروردگارتان به سوی شما نازل شده است.» (زمر: 55)
مفسرّان آراء متفاوتی را درباره مصداق یا مصادیق «بهترین آنچه از ناحیه پروردگار نازل شده است»، ارائه نموده‏اند. برخی از این نظرات به شرح ذیل است:
1. منظور بهترین چیزی است كه از میان اسباب طاعت و مغفرت می‏توان در نظر گرفت؛ زیرا وسایل زیادی برای این دو وجود دارد كه از لحاظ نتیجه دادن متفاوتند. عاقل كسی است كه اسبابی را انتخاب كند كه از همه بهتر بوده، بیش‏ترین ثمره و فراوان‏ترین نتیجه را دارا باشد.(13)
2. مثلاً خداوند هم مباح بودن خواب را نازل كرده است و هم مستحب بودن عبادت را در شب. تبعیت از احسن ـ مثلاً ـ عبادت است و این‏گونه بیان بر طبق ترغیب است نه الزام.(14)
3. یعنی قرآن و ولایت امیرالمؤمنین علیه‏السلام و سایر ائمه علیهم‏السلام دلیل بر این مطلب، قول خداوند ـ عزّوجلّ ـ است: «تا این‏كه نفس گوید یا حسرتا به خاطر افراط‏كاری در جنب خدا»؛ زیرا از امام صادق علیه‏السلام نقل شده كه فرموده‏اند: «ما جنب خدا هستیم.»(15)
4. بعید نیست كه منظور خطاب‏هایی باشد كه به طریقه انجام حق عبودیت در راه امتثال خطاب‏های الهی اشاره می‏كند، خواه مواردی كه مربوط به عقاید است و خواه مواردی كه مربوط به اعمال می‏شود. مانند خطاب‏هایی كه به استغراق در ذكر خداوند و نیز حبّ خدا و تقوای او و اخلاص در دین دعوت می‏كنند؛ زیرا پیروی از این خطاب‏ها موجب برخورداری انسان از حیاتی طیّب و دمیده شدن روح ایمان در او شده، اعمالش را صالح ساخته، او را در نور ولایت خدا، یعنی بالاترین كرامت، داخل می‏نماید.(16)
و. راه كسی كه به سوی خدا بازگشته است: خداوند متعال پس از این‏كه در آیه 14 سوره «لقمان» انسان را به شكرگزاری در مقابل خود و نیز پدر و مادر سفارش می‏نماید، در آیه 15 همین سوره وی را از اطاعت آن دو در مواردی كه به شرك خدا منجر می‏شود؛ نهی كرده، نسبت به رفتار نیكو با آنان در این دنیا ـ حتی در همین صورت ـ امر نموده و در ادامه می‏فرماید: «و از راه كسی كه به سوی من بازگشته، تبعیت كن.»
«كسی كه به سوی من بازگشته» یعنی كسی كه به طاعت من بازگشته است، كه مقصود پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و مؤمنان هستند.»(17)
جمله مزبور مبنی بر حصر است؛ بدین معنا كه فقط از طریقه كسانی باید پیروی نمود كه راه آنان قیام به وظایف دینی و توجه به آفریدگار است. چنانچه درخواست پدر و مادر نیز چنین باشد، باید از خواسته آنان پیروی نمود و فی‏الجمله، شكرگزاری و مصاحبت با آن‏ها كرد.(18)
در این جمله اختصار لطیفی به كار رفته است؛ زیرا در عین كوتاهی می‏فهماند كه اگر پدر و مادر با خدا باشند، باید راهشان را پیروی كرد و گرنه اطاعتشان واجب نیست و باید راه غیر آن دو نفر، یعنی راه كسانی را كه با خدا هستند، پیروی نمود.(19)
لازمه تبعیت
الف. تسلیم بی‏چون و چرا: كسی كه از متبوع موردنظر خداوند تبعیت می‏كند، در حقیقت خود را به كسی سپرده است كه نسبت به راه‏های هدایت آگاهی كامل دارد و هرچه انجام می‏دهد حق است. چه او حقانیت یكایك اعمال متبوع را كاملاً درك كند و چه درك نكند، اجمالاً می‏داند هرچه وی انجام دهد، حق است. بنابراین، هرگاه در حین تبعیت با وضعیتی روبه‏رو شود كه نتواند حقانیت آن مورد خاص را درك كند، نباید به چون و چرا كردن حول و حوش آن یا سرپیچی و عصیان از تبعیت وی بپردازد، بلكه باید كاملاً تسلیم بوده، توضیح حقانیت آن مورد را به شخص متبوع واگذار نماید تا هر وقت خود صلاح دانست، به آن مبادرت ورزد.
نمونه چنین تبعیتی در قرآن كریم داستان حضرت موسی علیه‏السلام و عالم لدنّی است؛ وقتی عالم لدنّی در مقابل درخواست موسی علیه‏السلام مبنی بر تبعیت از وی، اظهار داشت كه نمی‏توانی صبر كنی، حضرت موسی علیه‏السلام گفت: «انشاءالله مرا صابر خواهی یافت و تو را در هیچ امری عصیان نمی‏ورزم.» (كهف: 69) عالم لدنّی نیز به وی گفت: «پس اگر از من تبعیت كردی چیزی از من نپرس تا این‏كه خودم برایت بگوم.» (كهف: 70)
معنای جمله این است كه اگر از من پیروی كردی، در مورد هر چیزی كه دیدی و برایت گران آمد، نباید سؤال كنی تا خودم معنا و وجه آن را بیان نمایم و در این جمله اشاره است به این‏كه به زودی اعمالی از من خواهی دید كه تحملش برایت سنگین است، ولی من خودم برایت توضیح خواهم داد. اما برای موسی علیه‏السلام مصلحت نیست كه ابتدا سؤال نماید، بلكه سزاوار است صبر كند تا او خود بیان نماید.(20)
ب. تبعیت همه جانبه: تبعیت از رسولان خدا در صورتی با ارزش و ممدوح می‏باشد كه همه جانبه بوده، تمامی موارد را در برگیرد، نه این‏كه هرگاه به استفاده شخص باشد، تبعیت كند و هرجا ضرری متوجه او باشد، سرپیچی نماید.
بعضی از انسان‏ها در موارد آسان تبعیت می‏كنند و در موارد سخت تبعیت نمی‏كنند.» (توبه: 42) معنای آیه این است كه اگر تو ایشان را به كاری دعوت می‏كردی كه نفع مالی مسلم و نقدی می‏داشت و به دست آوردنش هم آسان بود، مسلما تو را اجابت می‏كردند و با تو بیرون می‏آمدند تا به طمع خود برسند و غنیمتی را كه وعده داده بودی، به چنگ آورند و لیكن تو ایشان را به سفری دور و دراز و كاری دشوار دعوت كردی و لذا درباره آن تثاقل ورزیدند و به زودی بعد از آن‏كه از جنگ برگشتید و آن‏ها را به خاطر تخلفشان سرزنش كردید، به خدا سوگند خواهند خورد كه اگر توانایی داشتیم با شما می‏آمدیم. این‏ها با این روشی كه در امر جهاد در پیش گرفته‏اند كه هر وقت آسان و پر درآمد بود، شركت كنند و هر وقت دور و پر مشقت بود، تخلف نموده، عذرها و سوگند دروغین بیاورند، خود را هلاك خواهند كرد و خدا می‏داند كه در سوگندشان دروغگویند.(21)
راه شناسایی تبعیت‏كنندگان حقیقی
ملاك و معیار سنجش تبعیت و عدم تبعیت فرد، انجام امتحان است. این امتحان از طریق نزول بلایا و اجرای احكام و حدود محقق می‏گردد. نمونه‏ای از این امتحانات حكم تغییر قبله در صدر اسلام بود: «و ما قرار ندادیم قبله‏ای را كه بر آن بودی مگر برای این‏كه بدانیم كسانی را كه از رسول تبعیت می‏كنند از كسانی كه به مخالفت وی برمی‏خیزند، و این تغییر قبله سنگین بود به جز بر هدایت یافتگان به خدا.» (بقره: 143)
در بعضی از تفاسیر در توضیح این آیه آمده است: «مگر برای این‏كه امتحان كنیم مردم را تا تشخیص دهیم تبعیت‏كنندگان از رسول را در نماز گزاردن به آن جهت، از كسانی كه برمی‏گردند به حالت سابق خود به خاطر الفت و علاقه به قبله پدرانشان.»(22)
از امام حسن عسگری علیه‏السلام نقل شده كه فرمودند: «مردم مكه هوای قبله شدن كعبه را به سر داشتند. خدای تعالی با قبله قرار دادن بیت‏المقدس امتحانشان كرد تا معلوم شود چه كسی بر خلاف هوای نفسش رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را پیروی می‏كند، بر خلاف مردم مدینه كه هوای بیت‏المقدس به سر داشتند و خدای تعالی به برگرداندن قبله دستورشان داد تا با هوای نفس خود مخالفت نموده، رو به كعبه نماز بگزارند تا باز معلوم شود چه كسی پیروی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏كند و چه كسی مخالفت می‏نماید، كه هركس او را بر خلاف میل درونی‏اش اطاعت كند مصدِّق و موافق اوست.»(23)
پیامدهای تبعیت
جلب محبت الهی: «بگو اگر خدا را دوست می‏دارید، پس، از من تبعیت نمایید تا خدا هم شما را دوست بدارد.» (آل عمران: 31)
در تفسیر این آیه آمده است: یا محمد! بگو اگر شما حقیقتا خدا را دوست می‏دارید، پس مرا پیروی كنید، زیرا آنچه من از نزد خدا آورده‏ام، مبیّن صفات و اوامر و نواهی اوست و محبّ صادق و دوستدار واقعی كسی است كه بر معرفت محبوب و شناسایی امر و نهی او حریص باشد تا به وسیله امتثال امر او و اجتناب از نهی او به او تقرّب بجوید؛ و اگر متابعت من نمایید، خدا هم شما را دوست خواهد داشت و شما را توفیق خواهد داد و به راه راست هدایت خواهد فرمود.(24)
اكنون كه شما از پیغمبر من تبعیت نمی‏كنید، معلوم می‏شود نسبت به من محبت ندارید. دروغ می‏گویید. پس چگونه می‏شود كه من شما را دوست داشته باشم؟ اگر انسان خدا را دوست داشته باشد، به دلیل عقل لازمه‏اش این است كه هر كسی را خدا دوست دارد، او نیز دوست داشته باشد. یقینا خدا پیامبر خدا را دوست دارد. بدون شك پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هم آل خود یعنی ائمه علیهم‏السلام را دوست دارد. پس تردیدی نیست كه باید انسان اهل‏بیت علیهم‏السلام را دوست داشته باشد. اخبار فراوانی از خاندان عصمت و طهارت وارد شده و به این آیه استدلال نموده‏اند كه اطاعت ایشان اطاعت خداست.(25)
از امام صادق علیه‏السلام در ارتباط با آیه مزبور نقل شده كه فرموده‏اند: هركس كه دوست دارد حق تعالی او را دوست داشته باشد، پس باید خدای تعالی را اطاعت و از ما پیروی نماید. به خدا سوگند كه بنده از خدای تعالی فرمانبرداری نكند، مگر آن‏كه خداوند پیروی از ما را نیز در اطاعت از خود داخل كند و به خدا سوگند كه بنده از ما پیروی نمی‏كند، مگر این‏كه خداوند او را دوست می‏دارد و به خدا سوگند كه كسی از پیروی ما خودداری نمی‏كند، مگر این‏كه ما را دشمن می‏دارد و به خدا سوگند كسی با ما دشمنی نمی‏كند، مگر این‏كه خدا را عصیان می‏ورزد و هر كه بمیرد در حالی كه نسبت به خدای تعالی عاصی باشد، خداوند او را رسوا ساخته، در آتش جهنم می‏اندازد.(26)
گفته‏اند: در عهد رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله جماعتی ادعا كردند كه خدا را دوست دارند. حق تعالی گفت:این محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دوست من است. اگر شما در این ادعا راستگو هستید، از او متابعت كنید تا من نیز شما را دوست بدارم و الاّ ادعایی باشد بی بیّنت و ادعای بی‏بیّنت باطل باشد. از ابن عباس نقل كرده‏اند: رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نزد قریش آمد در حالی كه آن‏ها در مسجدالحرام بتان را می‏پرستیدند. ایشان را ملامت كرد و گفت: شرم ندارید؟ دین پدر خود ابراهیم و اسماعیل را رها كرده‏اید و جمادی را می‏پرستید كه در آن نفعی و ضرری نیست. آن‏ها گفتند: ما این‏ها را به خاطر دوستی خدا می‏پرستیم. خدای تعالی این آیه را بر پیامبر فرستاد و فرمود: بگو اگر طالب چیزی هستید كه شما را به خدا نزدیك گرداند، از من متابعت كنید تا خدای تعالی شما را دوست بدارد كه من سزاوارترم به تعظیم از این بت‏ها، كه من رسول خدایم.(27)
تقرب به رسولان الهی: «هركس از من تبعیت نمود، از من است.» (ابراهیم: 36)
در قاموس دینی و جهان معنویت، معتبرترین ملاك برای نزدیكی به رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و قرار گرفتن در زمره اهل‏بیت علیهم‏السلام تبعیت است و صرف خویشاوندی و رابطه خونی در این زمینه‏ها راهگشا نیست؛ چنان‏كه ابراهیم علیه‏السلام در آیه مزبور به همین مطلب تصریح نموده است و نیز پیامبراسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مورد سلمان غیرعرب فرمودند: او از ما اهل‏بیت علیهم‏السلام است.
هدایت و مصونیت از گمراهی و شقاوت: «خداوند به وسیله آن (قرآن) هركسی را كه از رضوانش تبعیت كرده است به راه‏های امن و سلامت هدایت نماید و آن‏ها را از تاریكی‏ها به سوی نور خارج كند و به صراط مستقیم هدایت نماید.» (مائده: 16)
«و آن شخص مؤمن گفت: ای قوم! از من تبعیت كنید تا شما را به راه رشد هدایت نمایم.» (غافر: 38) در مورد كاربرد تركیبی واژه هدایت به عنوان پیامد تبعیت، توجه به این نكته ضروری است كه گرچه از آن با تعابیر مختلفی همچون هدایت به راه‏های امن و سلامت و صراط مستقیم و راه رشد یاد شده است، ولی در حقیقت بازگشت همه آن‏ها به یك چیز، یعنی همان راهی است كه انسان را به خداوند نزدیك می‏كند. به تعبیر دیگر، اگر به راه‏های امن و سلامت اشاره شده، از این جهت است كه گام نهادن در تمام این راه‏ها یا اعمال، انسان را از خطر گمراهی و سرگردانی ایمن می‏دارد و اگر صراط مستقیم نامیده شده، بدین لحاظ است كه مجموعه این اعمال ما را در راهی قرار می‏دهد كه مستقیما به خداوند منتهی میگردد و اگر به عنوان راه رشد مطرح شده، از این نظر است كه موجب رشد و كمال انسان می‏شود. ضمن این‏كه استفاده از تعابیری مانند عدم گمراهی و شقاوت (طه: 123) نیز به صورتی دیگر به تبیین همان معنا كمك می‏كند؛ زیرا بدیهی است وقتی تبعیت موجب هدایت شود، طبیعتا مانع از گمراهی و همچنین شقاوت خواهد شد. مقصود از شقاوت در این‏جا، بدبختی و بیچارگی اخروی است.(28)
اگر شقاوت به معنای بدبختی و بیچارگی دنیوی ناشی از مشكلات و سختی‏ها باشد، در این صورت مضمون آیه مخالف احادیث بسیاری است كه در آن‏ها بیان شده میزان افزایش مشكلات و سختی‏ها متناسب با میزان افزایش ایمان است.(29)
تفوق و برتری بر كفار: «و تبعیت‏كنندگان از تو (عیسی علیه‏السلام ) را تا روز قیامت بر كفار تفوّق و برتری می‏دهیم.» (آل‏عمران: 55)
كسی كه تبعیت می‏كند، به دلیل برخورداری از محبت الهی، طبیعتا از حمایت او نیز بهره‏مند است و چون حمایت‏كنده داناترین و قدرتمندترین است و دست قدرتش بر همه دست‏ها غلبه دارد (فتح: 10)، پس وی نیز هیچ‏گاه شكست نمی‏خورد و مغلوب نمی‏گردد.
ایجاد رافت و رحمت در قلب: «و در قلب كسانی كه از وی (عیسی) تبعیت كردند، رأفت و ر حمت قرار دادیم.» (حدید: 27) رسولان الهی خود مظهر رحمت خداوندند؛ چنان‏كه پیامبراسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به عنوان «رحمت برای عالمین» معرفی گردیده‏اند. (انبیاء: 107) بنابراین، طبیعی است كه تبعیت‏كنندگان از آنان نیز از آن‏جایی كه به خاطر تبعیتشان روز به روز بیش‏تر متخلّق به اخلاق آنان می‏شوند، از چنین صفتی نیز به همان نسبت برخوردار گردند. به علاوه كه نتیجه طبیعی اعمال صالح خالصانه نیز داشتن قلبی پاك است كه خود به خود منشأ مهر و محبت و رحمت می‏باشد.
پوشیده شدن بدی‏ها: «كسانی كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند... خداوند بدی‏هایشان را پوشانید... زیرا مؤمنان از حق كه از جانب پروردگارشان نازل گردیده است تبعیت نمودند.» (محمد: 3ـ2)
تبعیت امری نسبی است و مراتبی دارد؛ كسی كه شروع می‏كند به تبعیت كردن از رسول، مسلما در همان ابتدای كار تمام اعمالش صدر درصد منطبق براعمال رسول نمی‏شود، بلكه به مروز زمان هرچه بر تبعیتش افزوده می‏گردد، به رسول نزدیك‏تر می‏شود. بنابراین، تا آن مرحله‏ای كه پیش رفته، یك سری از اعمالش اصلاح و از بدی‏ها مبرّا گردیده است، ولی به میزانی كه از رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فاصله دارد، هنوز دارای نقایصی می‏باشد. خداوند عیب‏ها و نقایص وی را تا رسیدن به كمال مطلوب، از دید دیگران پنهان می‏دارد.
آسودگی خاطر: «كسانی كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند... خداوند خاطرشان را آسوده نمود... زیرا مؤمنان از حق... تبعیت نمودند.» (محمد: 3/2)
كسی كه از رسول تبعیت می‏كند، خیالش راحت است به دنبال كسی حركت می‏كند كه چون همواره به حق عمل می‏نماید، هیچ خطایی مرتكب نمی‏شود و در نتیجه، دچار هیچ‏گونه گمراهی و انحرافی هم نمی‏گردد. پس از این جهت دچار نگرانی نیست؛ می‏داند به ریسمانی چنگ زده است كه جدایی ندارد. (بقره: 256)
تبعیت مذموم
گام‏های شیطان: در قرآن كریم سه جا نسبت به تبعیت از گام‏های شیطان نهی شده است كه دو مورد آن در ارتباط با خوردن است:
ـ «از خوراكی‏های حلال و پاكیزه زمین بخورید و از گام‏های شیطان تبعیت نكنید.» (بقره: 168)
ـ «از آنچه كه خدا به شما روزی داده است بخورید و از گام‏های شیطان تبعیت مكنید.» (انعام: 142)
معلوم می‏شود میزان تأثیر وسوسه‏های شیطان بر انسان ارتباط زیادی با چگونگی كسب روزی او از لحاظ حلال یا حرام بودن دارد. بنابراین، برای این‏كه بتواند خود را از وسوسه‏های شیطان دور نگه دارد و از او تبعیت ننماید، باید نسبت به حلال بودن روزی خود دقت و حساسیت زیادی داشته باشد.
از سوی دیگر، تعبیر گام‏های شیطان در این آیه، گویا اشاره به یك مسأله دقیق تربیتی دارد و آن این‏كه: انحراف‏ها و تبهكاری‏ها تدریجا در انسان نفوذ می‏كند، نه به صورت دفعی و فوری؛ مثلاً برای آلوده شدن یك جوان به مواد مخدر یا قمار و شراب، معمولاً مراحلی وجود دارد: نخست به صورت تماشاچی در یكی از جلسات شركت می‏كند و انجام این كار را زیاد مهم تلقّی نمی‏نماید. گام دوم، شركت تفریحی در قمار (بدون برد و یا باخت) و یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگی یا درمان بیماری و مانند آن است. گام سوم، استفاده از این امور به صورت كم و به قصد این است كه در مدت كوتاهی از آن صرف‏نظر كند. سرانجام گام‏ها یكی پس از دیگری برداشته می‏شود و شخص به صورت یك قمار باز حرفه‏ای خطرناك و یا یك معتاد سخت بینوا درمی‏آید. وسوسه‏های شیطان معمولاً به همین صورت است و انسان را قدم به قدم و تدریجا پشت سر خود به سوی پرتگاه می‏كشاند.(30)
هوا و هوس: در آیات بسیاری از قرآن كریم تبعیت از هوا و هوس مورد مذمّت یا نهی واقع شده است. مثلاً در یك‏جا در رابطه با حكم و داوری چنین آمده است: «پس میان مردم به حق حكم كن و از هوا و هوس تبعیت مكن.» (ص :26)
هوای نفس پرده ضخیمی بر چشمان حقیقت بین انسان می‏افكند و میان او و عدالت جدایی می‏اندازد. از این‏رو، در ادامه می‏گوید: «اگر از هوای نفس پیروی كنی، تو را از راه خدا، كه همان راه حق است، باز می‏دارد.» بنابراین، هرجا گمراهی است پای هوای نفس در میان است و هر جا هوای نفس است نتیجه آن گمراهی است.(31)
و در جایی دیگر درباره ظالمان آمده است: «بلكه ظالمان از هوا و هوسشان تبعیت كرده‏اند، بدون آن‏كه علمی نسبت به آن داشته باشند.» (روم: 29)
و نیز درباره كسانی كه دعوت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را اجابت نكرده‏اند، چنین ذكر شده است: «پس اگر تو را اجابت نكردند، بدان كه آن‏ها فقط از هوا و هوس خود تبعیت می‏كنند.» (قصص: 50)
راه نادانان: «از راه نادانان تبعیت مكنید.» (یونس: 89)؛ یعنی طریق كسانی كه به حكم و مصلحت الهی جاهل هستند و سبیل نادانان را كه در كارها عجله دارند، مپویید.(32)
پی‏نوشت‏ها
1ـ خلیل بن احمد فراهیدی، كتاب العین، قم، دارالهجره، 1410 ه.ق، ج 2، ص 78 / ابن منظور، لسان العرب، داراحیاء التراث العربی، 1408، ج 8، ص 27 / فخرالدین ظریحی، مجمع‏البحرین، تهران، المكتبة المرتضویة، 1365 ه.ش، ج 4، ص 305.
2ـ فتح‏الله كاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، اسلامیه، 1344 ه.ش، ج 2، ص 151.
3ـ سید عبدالله شبّر، ال الثمین فی‏تفسیر الكتاب‏المبین، الفین، 1407 ق، ج3، ص 40.
4ـ محمدجواد مغنیه، التفسیر الكاشف، تهران، اسلامیه، 1364 ش، ج 3، ص 504.
5ـ حسین بن احمد احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، تهران، میقات، 1364ش، ج 4، ص 371.
6ـ محمدجواد نجفی، تفسیر آسان، تهران، اسلامیه، 1374 ه.ش، ج 15، ص 9.
7ـ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلامیه، 1366ش، ج 7، ص 401.
8ـ محمدحسین فضل‏الله، من وحی‏القرآن، بیروت،دارالزهراء،1405 ق، ج 9، ص 294.
9ـ ابوعلی فضل بن الحسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379 ق، ج 1، ص 530.
10ـ ابوالنصر محمدبن مسعودعیاشی، تفسیرعیاشی، تهران،اسلامیه، ج 1، ص 205.
11ـ فتح‏الله كاشانی، پیشین، ج 4، ص 4.
12ـ ابوعلی فضل بن الحسن طبرسی، پیشین، ج 2، ص 394.
13ـ محمد كرمی، التفسیر لكتاب اللّه المنیر، قم، علمیه، 1402 ق، ج 7، ص 15.
14ـ محمد حسینی شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، بیروت، الوفاء، 1400 ق، ج 24، ص 25.
15ـ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، قم، دارالكتاب، بی‏تا، ج 2، ص 250.
16ـ سید محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، تهران، اسلامیه، 1397،ج17،ص298.
17ـ محمدبن‏حسین طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، قم،الاعلام،1409، ج 8، ص 274.
18ـ محمد حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، لطفی، 1380 ق، ج 12، ص 274.
19الی 21ـ سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 16، ص 227/ ج 13، ص 230 / ج 9، ص 297.
22ـ سید عبدالله شبّر، پیشین، ج 1، ص 155.
23ـ سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 2، ص 160.
24ـ علیرضا میرزادخسروانی، تفسیرخسروی، تهران،اسلامیه، 1397ق، ج 1، ص 438.
25ـ محمدجواد نجفی، پیشین، ج 2، ص 256.
26ـ محمدبن یعقوب كلینی، اصول و روضه كافی، تهران، دارالكتاب الاسلامیه، 1392 ق، ص 289.
27ـ حسن بن علی خزاعی نیشابوری (ابوالفتوح رازی)، روض الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، 1374 ش، ج 4، ص 277.
28ـ ابوالقاسم حسین‏بن‏محمد راغب اصفهانی، تهران، دفتر نشر كتاب، 1404 ق، ص 115.
29ـ محمدبن یعقوب كلینی، پیشین، ج 3، ص 351ـ359.
30ـ ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه، 1366 ش، ج 1، ص 417.
31ـ همان، ج 19، ص 261.
32ـ علی‏رضا میرزا خسروانی، پیشین، ج 4، ص 224






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن