واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: از زمانی كه دید شهروندان و شهرداران ما به این تنزل یافت كه شهر تنها مجموعه ای از آهن و بتن است برای این كه عده ای در خانه های آن زندگی كنند و در خیابان هایش خودرو برانند، شهرهای ما از زیبایی تهی شدند. در حالی كه علاوه بر تأمین نیازهای اولیه شهروندان، باید با دید هنری و زیبایی شناسانه هم به شهر نگاه كرد تا امكان زندگی با كیفیت برای جمعیت شهرنشینی كه روزبه روز تعدادشان افزایش می یابد فراهم شود. آیا اگر در دوره صفویه مثل ما به شهر نگاه می شد، اینك معجونی از هنر و معماری و زیبایی به نام شهر اصفهان وجود داشت همین دید هنری به شهر است كه به آن هویت می دهد. بسیاری از شهرهای قدیمی و تاریخی ما كه هنوز بافت قدیمی شان را حفظ كرده اند ظاهر باهویتی دارند. هر چند كه فرسودگی سبب می شود، عمارت ها و طراحی های جدید، ساختار قدیمی و هویت شهر را از آن بگیرد. به ویژه این كه در این ساخت و سازها شهری نظیر تهران الگو قرار می گیرد و با توجه به این كه ساخت و سازها به شكل حرفه ای نیز مهندسی نمی شوند، شكل بی قواره و بدریختی به خود می گیرند. این درحالی است كه خود شهر تهران عنوان بی هویت و نازیبا را به دنبال خود یدك می كشد. بنابراین هم لازم است كه شهرهای دیگر ما با الگوهای بومی و زیبایی شناسانه به ترسیم و گسترش خود بپردازند و هم مبلمان شهری خود تهران باید به گونه ای باشد كه هویتی به آن ببخشد. تمام اینها مستلزم برنامه ریزی و نیز به وجود آمدن نگرش نو در شهرداری ها و نیز به كارگیری شیوه های جدید شهرسازی است. ● شهرها با شكل ساختمان ها هویت می گیرند در شهرهای ما به ویژه شهر تهران میدان ها هویت ندارند. حتی بعضی از آنها تنها نام میدان دارند و از مشخصه دیگری برخوردار نیستند. در بسیاری مواقع آن چیزهایی كه در وسط آنها نصب شده هیچ زیبایی بصری ندارد. در حالی كه با بهره گیری از كار هنرمندان می توان به آنها زیبایی بخشید. در یك كوچه، كمتر می توان دو عمارت را پیدا كرد كه از نظر بلندی و شكل ظاهری به یكدیگر بخورند. به این ترتیب ساختمان های كوتاه و بلند، یكی شیشه ای، دیگری آجری، با رنگ های مختلف كنار هم قرار می گیرند. بدون این كه در مجموع تركیبی همگون به شهر ببخشند. این درحالی است كه حتی اروپایی هایی كه به تهران سفر می كنند عقیده دارند برخی از ساختمان های مدرن چنان معماری بی نظیری دارند كه در شهرهای بزرگ اروپایی نیز نظیر آنها دیده نمی شود. در كشورهایی كه به هویت و زیبایی شهرها بهای زیاد داده می شود، مكان هایی كه كاركردشان مشخص و تعریف شده است، هویت یكسانی دارند. به طوری كه از هر فاصله ای قابل شناسایی هستند. به عنوان مثال كافه های مشهور پاریس شكل ساختمان، نورپردازی و تابلوهایشان به گونه ای است كه از فاصله های دور كاركرد آنها قابل تشخیص است. این كافه ها، محیط آرامش بخشی دارند كه افراد ساعت ها می توانند بدون احساس خستگی در آنها بنشینند. این درحالی است كه كافی شاپ های ما این هویت و یكدستی را ندارند و كسی نیز استانداردی برای یك كافه تعریف نكرده است. محسن شجاعی كارشناس عمران می گوید: «در كشورهایی كه می خواهند هویت شهرهایشان را حفظ كنند، شهرداری ها به سادگی اجازه تخریب ساختمان ها را نمی دهند. این ساختمان ها توسط مالكان مختلف دست به دست می شوند و با نظارت شهرداری ترمیم می شوند. شهرداری ها هنگام بازسازی حتی به نوع رنگ و مصالح به كار رفته در ساختمان توجه می كنند تا مبادا ساختمان هویت تاریخی دوره ای را كه در آن ساخته شده از دست ندهد. این در حالی است كه ما شاهدیم بناهای بسیار قدیمی و در عین حال محكمی در شهرهای ما به سادگی تخریب می شوند و جای آنها ساختمان هایی بالا می رود. در بسیاری از محله های شهرها ساختمان های جدید بدون توجه به بافت قدیمی آن محل ساخته شده اند. در عین حال به این بافت های قدیمی نیز توجهی نمی شود. كسی از ساكنان آنها نمی خواهد كه نمای خانه هایشان را درست كنند و به آنها الگویی نیز برای بازسازی ارائه نمی شود. نتیجه این كه شكل ساختمان ها به تدریج مخروبه می شود. در بسیاری از شهرهای ما خانه ها شكل ظاهری خرابه پیدا كرده اند. ولی وقتی وارد آنها می شوید، می بینید كه بسیار آراسته و مدرن هستند. به عبارتی مردم به مبلمان داخل خانه هایشان اهمیت زیادی می دهند. ولی نه خودشان و نه شهرداری ها به مبلمان شهری توجهی ندارند. درحالی كه به این شیوه هم می توان هویت شهر را حفظ كرد و هم آن را از حالت مخروبه درآورد. از طرفی هم ساخت و سازهای جدید باید در مكان هایی غیر از محلات قدیمی انجام شود. ضمن این كه شهرداری ها باید مطمئن شوند ساختمان های جدید هم شكل مناسبی دارد و هم چنان ساخته می شود كه چند قرن می تواند دوام بیاورد.» ● مشكلات مبلمان های شهری ما ناهمگونی در شهرهای ما به ریزترین بخش های مبلمان شهری نیز كشیده شده است. پل روی جوی های آب، شكل سطل های زباله و جای نصب آنها، نیمكت پارك ها، شكل و رنگ نرده ها، تابلوهای راهنما و ... ظاهراً بی اهمیت دانسته می شوند. درحالی كه اینها جزو مبلمان شهری و هویت شهرهای ما هستند كه درباره آنها زیاد فكر نشده است. چند سال پیش وقتی اندكی یخ روابط ایران و مصر آب شده بود، پای كاردار مصر تا زانو در شكاف آهنین پل روی جوی آب فرورفت و ۲۰ دقیقه به همین وضعیت باقی ماند و كاردار با پای شكسته راهی بیمارستان شد. این اتفاق در شهرهای ما چندان نادر نیست. بچه ها و نیز زنانی كه با كفش های پاشنه دار از روی پل های آهنی روی جوی ها عبور می كنند هر لحظه باید مراقب باشند كه پایشان در شكاف پل ها گیر نكند. مهندس احمدرضا صدقی كارشناس شهرسازی می گوید: «اینها همه از بی توجهی به طراحی شهری یا مبلمان شهری ناشی می شود. شكل جوی آب، نمای ساختمان ها، جدول كنار خیابان، جای كیوسك تلفن، جای ایستگاه های تاكسی و اتوبوس، مكان نصب تابلوهای تبلیغاتی و ... همه جزو مبلمان شهری محسوب می شوند. در ایران به این مقولات توجهی نمی شود. به خاطر همین است كه پل روی جوی های آب غیراستانداردند. در شهرهای ما به جای این كه طراح، پل روی جوی را طراحی كند، یك آهنگر آهن ها را به هم جوش می دهد و پل غیراستاندارد درست می كند.» وی می افزاید: «ما علاوه بر این كه به این طراحی های شهری كه به ظاهر جزئی به نظر می رسند اهمیت نمی دهیم، بلكه به بسیاری از آلودگی های صوتی و تصویری نیز در مبلمان شهری مان توجه نمی كنیم. به عنوان مثال در بسیاری از شهرهای جهان هیچ كس حق ندارد هنگامی كه ساختمان می سازد، مصالحش را در خیابان و یا پیاده رو بریزد. چون خیابان و پیاده رو متعلق به عموم است. همچنین برای این كه چهره شهر نازیبا نشود، كسی كه ساختمان می سازد، دیواره ای را جلوی محل ساختن ساختمانش قرار می دهد تا مصالح و شكل ساختمان در حال ساخت مشخص نشود. همچنین قوانین متعددی وجود دارد تا شهروندان دید شهر را خراب نكنند. به عنوان مثال شهرداری از كسی كه در بالكن خانه اش اثاث گذاشته می خواهد تا آنها را از آن مكان بردارد. این قوانین زمانی وضع می شوند كه ما وظیفه شهرداری را تنها اسكان دادن مردم در خانه ها و ساختن اتوبان و خیابان برای حركت خودروها ندانیم بلكه دید زیبایی شناختی هم به شهر داشته باشیم. وگرنه ممكن است فضای سبز هم برای شهرمان درست كنیم ولی وسط این فضای سبز یك دكل بی قواره برق بالا رفته باشد!» در شهری نظیر تهران دلایل زیاد دیگری هم وجود دارد تا مبلمان شهری به هم ریخته شود. به عنوان مثال شركت های مختلف برای آب و فاضلاب و گاز و ... كوچه را می كنند. در این شرایط اگر كسی هم در حال ساختن ساختمان باشد و مصالحش را در پیاده رو ریخته باشد تردد پیاده ها را مختل می كند. به این ترتیب هیچ پیاده ای در تهران نمی تواند به راحتی در پیاده رو حركت كند بلكه باید بارها به خیابان و میان سواره ها برود. همچنین پیاده روها پر از پستی و بلندی هستند. به این ترتیب یك پیاده به جای حركت مستقیم، حركت مارپیچی دارد. در شهرهای ما تابلوهای راهنما اندازه استانداردی ندارند. آنها یا كوچك و یا بزرگ اند. همه جا تابلو وجود ندارد تا افراد به راحتی محل موردنظرشان را پیدا كنند و یا تابلوها جایی نصب شده اند كه كسی آنها را نمی بیند و یا باید خیلی به آن نزدیك شود تا ببیندش. چون تابلو ممكن است پشت درختی باشد و به سختی دیده شود! نماهای كثیف، جزو مبلمان شهری ما شده است. این درباره ابنیه تاریخی و قدیمی ما بیشتر صادق است. در شهرهای ما هیچ كس با رسیدگی به این ابنیه به هویت شهرها بها نمی دهد. در شهرهای ما اگر به مناسبتی پرچمی آویخته شود تا ماه ها باقی می ماند و از كثیفی و دودزدگی سیاه می شود. شهرهای ما بیشتر برای بزرگتر ها، برای افراد سالم و برای مردان ساخته شده اند. در پارك های ما برای بچه های كوچك وسیله بازی نیست. الاكلنگ ها و سرسره های بزرگ به بچه های ما امكان بازی و حركت و تجربه نمی دهند. باید برای بچه های كوچك هم وسایل بازی گذاشت و پل های روی جوی ها باید برای تردد بچه ها هم مناسب باشد. در شهرهای ما نباید كسانی كه كنار اتوبان ها زندگی می كنند از سروصدای خودروها كلافه شوند. چون می توان دیوارهایی درست كرد كه مانع رسیدن صدا به ساكنان خانه های كنار اتوبان ها شود. مبلمان شهری ما نباید به حال خود رها شود تا فرسودگی آنها هم چهره شهر را نازیبا كند و هم به سلامت شهروندان آسیب برساند. شهرهای ما به شرطی مكان های مناسب تری برای زندگی خواهند شد كه به زیبایی های بصری و صوتی آنها هم اهمیت بدهیم. حمیده احمدیان راد نقد: روزنامه ايران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]