واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: حاتمي كيا مي خواست يك فيلم تلخ بسازد
چيستا يثربي متولد سال ١٣٤٧ و دانش آموخته كارشناسي ارشد رشته روان شناسي است. اهالي تئاتر و سينما او را بيشتر به عنوان يك نمايش نامه نويس و كارگردان تئاتر مي شناسند. اما وي منتقد ادبي، ناشر كتاب، مترجم و مدرس دانشگاه هم هست. يثربي سال گذشته در كنار «ابراهيم حاتمي كيا» فيلم نامه «دعوت» را نوشت. كار سنگيني كه به قول خودش مجبور شده به مدت يك سال، تمام كارهاي ديگرش را تعطيل كند. اگر بخواهيد درباره جزئيات فيلم «دعوت» اطلاعاتي كسب كنيد، او يكي از بهترين گزينه هاست. نقطه قوت «يثربي» اين است كه اهل خود سانسوري نيست. او در اين گفت و گو اعتراف مي كند كه برخي جاها اشتباه كرده و در خيلي موارد، با «حاتمي كيا» اختلاف نظر داشته است. يثربي در اين گفت و گوي يك ساعته با حوصله و دقت به سوالات خراسان پاسخ داد كه جاي سپاس گزاري فراوان دارد.
" اولين سوالي كه هنگام تماشاي فيلم «دعوت» برايم پيش آمد اين بود: چه ضرورتي داشت كه يك موضوع مشخص مثل «سقط جنين» را در دل پنج داستان بگنجانيد و در قالب پنج اپيزود تكرارش كنيد؟
- البته در فيلم نامه اوليه «دعوت» هفت اپيزود داشتيم. ما روي زن هاي مختلف، مطالعه موردي كرده و با زن هايي كه مي خواستند جنينشان را سقط كنند، مصاحبه كرده بوديم. مي دانستيم اين ها از چه طبقاتي هستند. من اصرار داشتم طبقات مختلف اجتماعي را، كه با مسئله سقط در ارتباطند، نشان دهم. در «دعوت» شما از هفت منظر به يك واقعه نگاه مي كنيد. در اجراي فيلم نامه مجبور به حذف يك سري از داستان ها شديم. داستان هايي كه نوزاد، به صورت نامشروع متولد مي شد، با مميزي هاي ارشاد جور در نمي آمد. بنابراين خودمان را درگير موضوعاتي كرديم كه به خانواده حرمت مي گذارد. زناني را نشان داديم كه فعال و مثبت و تأثير گذارند ولي به هر دليلي، زمان بارداري شان مناسب نيست. ابتدا قرار بود با يك داستان فيلم بسازيم، اما ديديم اين قدر اين موضوع فراگير است كه ما بايد همه داستان ها را بگوييم.البته ما در فيلم «دعوت» آدم هاي مختلفي را مي بينيم كه در نهايت، همگي به يك نقطه مشترك مي رسند. يعني از لحظه اي كه تلفن زنگ مي زند مي دانيم در پايان اپيزود، قرار است يك نفر وسوسه شود كه جنينش را سقط كند اما پشيمان مي شود و او را نگه دارد. بنابراين تماشاگر مي تواند، پايان هر اپيزود را پيش بيني كند. حاتمي كيا براي ساخت فيلم جديدش هفت، هشت تا سوژه ديگر هم داشت ولي «دعوت» را كار كرد. چون مي ديد كه سقط جنين دارد بيداد مي كند. مي ديد كه در جوي خيابان ها هم جنين مي اندازند. تماشاگر مي خواهد بداند هر كدام از شخصيت ها به چه دليل از تصميمشان منصرف مي شوند.
" فكر مي كنم به دليل تعدد داستان ها، انگيزه شخصيت هاي درام، خيلي كم رنگ مورد پرداخت قرار گرفته است.
- كوتاهي اپيزودها موجب شده ما برخي مواقع نتيجه هايي را، كه دلمان مي خواهد نگيريم. مثلا در اپيزود «شيدا» (مهناز افشار)، او خودش را داخل برف مي اندازد و يك دست بيرون مي آيد. در فيلم نامه، مادر به جنينش مي گويد: «يك كاري كن كه من و تو نميريم.» جنين مادر را به حالت تهوع مي اندازد، تا مادر گرم شود. برخي اپيزودها به شدت كارت پستالي و كوتاه شده اند. اين ها به كارگرداني برمي گردد. من اول هفت قصه نوشتم و بعد تبديل به فيلم نامه اش كردم. مردم بايد بدانند كه اين مادرها هر كدام به چه دليل سقط نمي كنند. دليل اين مادرها در دل يك مجموعه داستان ٥٠٠ صفحه اي گفته شده اما اين موضوع در اپيزودهاي ده دقيقه اي، نامعلوم است. ما نمي دانيم چرا «شيدا» يا «سيده خانم» از تصميمشان منصرف مي شوند.
" فكر نمي كنيد تعداد زياد شخصيت ها موجب ضعف در شناساندن آن ها شده و فيلم نامه نويس فرصت كافي براي شخصيت پردازي پيدا نكرده است؟
- اگر بخواهم راستش را بگويم بايد بگويم، بله. بايد در هر قصه، تأكيد و تمركزمان را روي زوج زن و مرد مي گذاشتيم. بقيه پس زمينه كار بودند. پنج تا مادر بازيگران اصلي اند. چون در نهايت آن ها تصميم مي گيرند بچه به دنيا بيايد يا نه. اتفاقا برخي بازيگران مرد از حضور در فيلم پرهيز مي كردند. چون مي گفتند ما جايي براي بروز نداريم. قطعا اپيزودهاي كم جمعيت بهتر از آب درآمده اند. مثل اپيزود «بهار» (مريلا زارعي).
" اتفاقا خيلي ها معتقدند اگر همين داستان «بهار» را در قالب يك فيلم ٩٠ دقيقه اي گسترش مي داديد موفق تر بوديد.
- حاتمي كيا مي گفت: موضوع مردان دو زنه، در فيلم «شوكران» گفته شده. زني كه مي خواهد بچه اش را نگه دارد در «من ترانه پانزده سال دارم» و... آمده است.من خودم تئاتر اپيزوديك خيلي كار كردم. ولي من از دو تا شخصيت اصلي استفاده مي كنم. اصلا شخصيت فرعي ندارم. اگر هم داشته باشم، تمثيلي اند. تمركز اصلي ام را روي مضمون مي گذارم. فيلم هاي اين طوري موضوع محورند. شخصيت ها مهم نيستند.
" شما مسئوليت انتخاب بازيگران را هم بر عهده داشتيد. چه اصراري بود كه حتما ستاره ها و بازيگران محبوب سينما، در اين فيلم جلوي دوربين بروند؟
- اين موضوع از من خواسته شده بود. من خودم معتقدم بازيگر بايد كارش را بلد باشد. اصلا با نابازيگر موافق نيستم. وقتي قرار است در اپيزود اول يك «سوپر استار» را نشان دهيم، بايد «مهناز افشار» را بياوريم تا مردم باور كنند. «مريلا زارعي» را به خاطر توانايي هايش آوردم. براي اپيزود دوم فقط دو تا بازيگر را داشتيم كه لهجه لري بلد باشند. «شهره لرستاني» و «سحر جعفري جوزاني». لرستاني اصلا به اين نقش نمي خورد. تهيه كننده به من گفته بود: ما يك فيلم پر بازيگر و پرستاره مي خواهيم. چون موضوع حساس بود و دوربين كلوزآپ زياد مي گرفت، بايد از بازيگران توانا و محبوب استفاده مي كرديم.نقش فروتن را قرار بود «بهرام رادان» بازي كند اما او نپذيرفت. چون زمان نقش كم بود.
" فكر مي كنم بر اساس اين كه زن مخالف سقط جنين است يا مرد، مي شود يك تقارن هندسي در فيلم نامه پيدا كرد. اين تقارن حساب شده بود؟
-من همه قصه ها را با هم دادم. فكر مي كنم در تدوين، به صورت تصادفي متقارن در آمده است. در دو تا قصه ديگر هم زن ها بچه مي خواستند اما مردها مخالف بودند. اول قرار بود اپيزودها «تو در تو» تدوين شوند.يعني يك تكه از زندگي «بهار»را ببينيم، بعد «شيدا» كه در زندگي «بهار» هم حضور دارد. اما حاتمي كيا گفت: شايد اين طوري با مردم ارتباط برقرار نكنند.
" همه اپيزودها پايان پيروز مندانه اي دارند. يعني در پنج داستان سقط انجام نمي شود و جنين زنده مي ماند. با وجود اين پايان اميد بخش احساس مي شود كه لحن فيلم بسيار تلخ از آب درآمده است. اين تناقض چگونه قابل توجيه است؟
- بله. قرار بود آخرش «مهتاب كرامتي» در قالب پرستار با يك لباس فرشته گونه بيايد و به اين هفت مادر، هفت فرزند بدهد.اين دقيقا سليقه كارگردان بود كه فيلم تلخ باشد. دست روي نقطه اي گذاشتيد كه تا به حال هيچ كس از من نپرسيده بود. اين نقطه اختلاف نظر من و حاتمي كياست. اگر من كارگردان اين فيلم بودم رگه هاي طنز تلخش را خيلي بيشتر مي كردم. طنز چون بي رحم تر است توان تحملش هم سخت تر است.نقطه ديد من اين جا با كارگردان هم خواني نداشت. در ماجراهايي كه من نوشته ام، طنزش خيلي زياد است. به حدي كه تماشاگر قهقهه بزند. اما حاتمي كيا بعضي هايش را دوست نداشت و درآورد. او مي خواست يك فيلم تلخ بسازد.
" ولي با اين حال اپيزود «سيده خانم» لحظات كميك زيادي دارد و در چند جا مخاطب را مي خنداند.
- آن بخشي از طنزهايي است كه باقي مانده. «گوهر خيرانديش» با بازي بي نظيرش طنز ماجرا را بيشتر كرد. تازه بخشي از ديالوگ هاي سيده خانم (خيرانديش) از طرف ارشاد حذف شده است. كارگردان هر كار مي كرد نمي توانست طنز اين اپيزود را بگيرد.
" با وجود اين كه شما و حاتمي كيا سليقه هاي متفاوتي داشتيد در هنگام نوشتن فيلم نامه چگونه به تفاهم مي رسيديد؟
- من و حاتمي كيا دنياهاي متفاوتي داريم. اما نقطه اشتراكمان «مخالفت با سقط جنين» است. از نظر من هيچ كارگرداني اسطوره نيست. من خيلي از فيلم هاي حاتمي كيا مثل «آژانس شيشه اي» و «ارتفاع پست» را دوست ندارم. اما براي او و ديد شاعرانه اش خيلي احترام قائلم. براي حاتمي كيا نوشتن خيلي سخت بود.او يك كارگردان كمال گراست و دوست دارد همه چيز در متن دقيق و تكميل شده باشد. من سعي كردم خودم را با نگاه تلخش تطبيق دهم. مي دانم كه فيلم «دعوت» را صادقانه شروع كرد و نمي خواست فيلم اپيزوديك مدرني بسازد كه صرفا، تماشاگر پسند باشد. مي خواست واقعا «سقط جنين» را زير سوال ببرد و مردم را به تفكر وادارد. من خودم خيلي از زنان بازيگر و نويسنده را مي شناسم كه «سقط جنين» كرده اند. ما در اين فيلم يك سنت شكني كرديم. وارد بحث هاي پشت دل آدم ها شديم. چون خيلي از زن ها سقط مي كنند، بدون اين كه هيچ كس، حتي همسرشان خبردار شود.
" من فكر مي كنم حاتمي كيا در اين فيلم بيشتر به دنبال هشدار دادن بوده و خواسته از سينما به عنوان يك ابزار استفاده كند. يكي از دلايل مخالفت منتقدان با فيلم «دعوت» همين است. چون آن ها بيشتر وجه هنري سينما را دوست دارند و...
- خودش دوست ندارد اين جمله را بشنود. چون به شدت تكنيك را دوست دارد. من پيش بيني مي كردم كه منتقدان مقابل اين فيلم موضع بگيرند. چون آن ها خوششان نمي آيد كارگردان مذهبي سينماي معترض جنگ، بيايد در حيطه هاي زنانه و اجتماعي كار كند. مي خواهند جلويش جبهه بگيرند. منتقدان فكر مي كنند او طبق مد روز عمل كرده و خواسته روشنفكر نشان داده شود. آن ها نمي توانند «حاتمي كيا» را در قالب غيرسينماي جنگ تجسم كنند. تماشاگر ما هنوز «موضوع محور» است.
" مي توانيم بگوييم «چيستا يثربي» و «ابراهيم حاتمي كيا» هر كدام به ترتيب وجه زنانه و مذهبي فيلم را شكل داده اند؟
- وجه مذهبي من هم كم نيست. من خيلي از آيات قرآن را در فيلم استفاده كرده بودم كه حاتمي كيا آن ها را برداشت. چون مي گفت اصلا نمي خواهم از ديدگاه مذهبي وارد فيلم شوم كه تماشاگران فكر كنند من چون مذهبي ام گفته ام سقط نكنيد.
" خيلي ها معتقدند لحن فمنيستي فيلم به خاطر نقش پر رنگ شما در نوشتن فيلم نامه است. لحني كه هرچه به پايان فيلم مي رسيم (اپيزود «بهار») بيشتر شدت مي گيرد.
- اگر فمنيست به معناي دفاع افراطي از زنان باشد، من فمنيست نيستم. من دلم براي مردان فيلم مي سوزد. شوهر «شيدا» مي گويد: من پنج سال است در نوبت ايستاده ام. فمنيست يعني زني كه با ازدواج مخالف است و مي گويد بچه را بايد سقط كرد. من زماني كه بورسيه فرانسه قبول شدم، به خاطر بچه ام نرفتم.
- حرف آخر؟
من نمي دانم چرا در سينماي ايران اين قدر «كارگردان محوري» داريم؟ اگر فيلم را «كيارستمي» ساخته بود اين قدر شلوغ نمي كردند. بياييد ببينيم حرف فيلم چيست. از زمان شروع فيلم سايت ها و روزنامه ها براي بازيگران شايعه درست كردند. چرا اين قدر دوست دارند حاتمي كيا را زير ذره بين بگذارند؟ من خودم به شخصه از «حاتمي كيا سالاري» خسته شدم. وقتي اسم حاتمي كيا مي آيد با پيش فرض به فيلم نگاه مي كنند. حضرت علي (ع) مي گويد: «نگاه نكن چه كسي مي گويد. ببين چه مي گويد.» خود حاتمي كيا هم مي گفت: «خسته شدم از اين كه اين قدر گفتند، فيلم حاتمي كيا. خواهشم از منتقدان اين است كه يك ذره به خود فيلم دقت كنند.»
يکشنبه 28 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]