واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با انديشمندان جهان اسلام / ابن ادريس حلى«ابن ادريس حلي» پايانبخش سنت تقليد از آراي شيخ طوسى بود
گروه انديشه: شجاعت علمى ابن ادريس در شكستن سنت تقليد از آراي شيخ طوسى، تحرك بخشيدن به فقه اماميه، خارج كردن آن از ركود و جمود و تشويق ابتكار و انديشه آزاد؛ بيانگر جلالت قدر اوست.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، 870 سال پيش، 18 شوال سال 559 هجري قمري، «ابن ادريس، فخرالدين ابوعبدالله محمدبن ادريس عجلى حلى»، از فقيهان بزرگ اماميه، ديده از جهان فروبست و به ديار باقي شتافت.
نسبت عجلى ظاهراً بايد مربوط به نسب وي باشد. در برخى از منابع نام و نسب او به شكلهاي محمدبن ادريسبن محمد، محمدبن ادريسبن احمدبن ادريس، محمدبن احمدبن ادريس و حتى به شكل غريب محمدبن منصوربن احمدبن ادريس ثبت شده كه هيچ يك قابل اعتماد نيست.
بنابر منابع متأخر، مادر ابن ادريس نوه دختري شيخ مسعود ورام بوده است و نسب وي از جانب مادر با 3 واسطه به شيخ طوسى مىرسد، اما نظر به تاريخ وفات شيخ ورام در 605ق/ 1208م و سال وفات ابن ادريس، و نيز با مقايسه طبقه شيخ ورام با طبقه ابن ادريس اين نسبت درست نمىنمايد. شرح حالنويسان ابن ادريس وي را با عنوان «حلى» ياد كردهاند، و منتجبالدين متذكر شده كه در حله با وي ملاقات كرده است.
تاريخى براي ولادت ابن ادريس نقل نشده، ولى به استناد خط شهيد ثانى كه در اجازات مجلسى آمده، ابن ادريس در 558ق/1163م به سن بلوغ رسيده است و با فرض اينكه وي در حدود 15 سالگى بالغ شده باشد، تولد وي را بايد در حدود 543ق/1148م دانست. در مورد وفات او نيز اختلاف است: كفعمى جمعه 18 شوال 598ق/11 سپتامبر 1202م و ذهبى (21/333) 597ق را ذكر كرده است. بنابراين، سخن علماي متأخر شيعه در اين باب كه وي پيش از رسيدن به 25 سالگى وفات يافته است، نبايد صحيح باشد.
صفدي وي را در فقه عديم النظير دانسته، و ابن داوود حلى او را شيخ الفقها خوانده است. شجاعت علمى وي در شكستن سنت تقليد از آراي شيخ طوسى، تحرك بخشيدن به فقه اماميه، خارج كردن آن از ركود و جمود و تشويق ابتكار و انديشة آزاد، بيانگر جلالت قدر اوست. تا 100 سال پس از درگذشت شيخ طوسى همه مسندنشينان فقاهت شيعه خوشهچينان آراي شيخ و در حقيقت فقط منعكس كنندگان نظرات او بودند تا جايى كه مىتوان گفت باب اجتهاد تا حدودي مسدود شده بود.
در چنين وضعى ابن ادريس پاي از دائره تقليد بيرون نهاد و به احياي اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وي گاه در نقد آراي شيخ بسيار سرسختى به خرج مىداد و شيخ را به طور مستقيم و غير مستقيم به تبعيت و پيروي از شافعى متهم مىكرد و گاه لحنش بسيار تند مىشد، اما به هر حال احترام به شيخ را فرو نمىنهاد و با عباراتى چون «الشيخ السعيد الصدوق تغمّده الله برحمته» از او ياد مىكرد.
مامقانى ادعا كرده كه ابن ادريس در كتاب طهارت سرائر درباره شيخ طوسى گفت: «و خالى شيخ الاعاجم ابوجعفر الطوسى يفوح [در اصل: يفوه؛ قس: ابن ادريس، 9] مِن فيه رائحةُ النجاسة»، ليكن اين عبارت در كتاب طهارت سرائر (چاپ موجود) ديده نمىشود و احتمال مىرود تحريف اين عبارت سرائر باشد: «...انّ اباجعفر يفوح من فيه رائحة تسليم...» كه ابداً جنبه ركيكى ندارد.
فقيه معاصر وي سديدالدين حمصى او را اهل تخليط و غيرقابل اعتماد دانسته است. ابن داوود حلى عدم پذيرش خبر واحد توسط ابن ادريس را به معنى اعراض كلى او از اخبار اهل بيت(ع) گرفته و وي را در زمرة ضعفا آورده، ولى در همانجا او را ستوده است. بحرانى مىنويسد كه محقق حلى و علامه حلى به كرات به نقد و طعن او پرداختهاند، ولى در دورههاي بعد نظر علماي رجال در مورد ابن ادريس به تدريج تغيير يافت تا آنجا كه مجلسى وي را توثيق كرده است. معاصران نظر حمصى را در مورد تخليط ابن ادريس تنها از اين جهت كه وي در نقل اسناد روايات اندكى بىدقت بوده، صحيح دانستهاند.
ابن ادريس چنانكه از كتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمىآيد، برخى از اصول و مصنفات سلف شيعه را در اختيار داشته و وي آخرين كسى است كه درباره برخى از آنها اطلاعاتى به دست مىدهد، و در برخى از اجازات نام وي در سلسله روايى صحيفه سجاديه ديده مىشود. همچنين نام وي در ميان راويان كتب ديگر نيز آمده است. ابن ادريس بعضى از كتب سلف را استنساخ كرده، كه به عنوان نمونه مىتوان از مصباح المتهجد شيخ طوسى و قرب الاسناد حميري نامبرد.
وي خود مىنويسد كه از سيد ابوالمكارمبن زهره حضوراً و مكاتبتاً استفاده كرده است. از ديگر مشايخ وي چنانكه از اسناد روايات و اجازات برمىآيد، مىتوان عمادالدين محمدبن ابى القاسم طبري، عربىبن مسافر عبادي، حسينبن هبةاللهبن رطبة سوراوي و عبدالله ابن جعفر دوريستى را نام برد. به گفته ذهبى ابن ادريس از راشد و شريف شرفشاه نيز بهره برده است. سماع بدون واسطه ابن ادريس از شيخ ابوعلى طوسى از حيث زمان و طبقه قابل پذيرش نيست و ظاهراً شخصى كه در 511ق از ابوعلى طوسى استماع كرده، عمادالدين طبري استاد ابن ادريس بوده است.
از جمله شاگردان او مىتوان محيىالدين محمدبن عبداللهبن علىبن زهره، فخاربن معد موسوي، محمدبن نماي حلى، على ابن يحيى خياط، احمدبن مسعود اسدي و علىبن ابراهيم علوي عريضى را نام برد. سند موجود در الاربعون كه دلالت بر روايت يحيىبن سعيد حلى از ابن ادريس دارد از حيث طبقه مورد ترديد است.
اگر چه ذهبى متذكر شده كه ابن ادريس آثاري در فروغ و اصول داشته و ابن داوود او را كثير التأليف دانسته، مع ذلك جز چند اثر از وي نمىشناسيم. آثار بازمانده از او اينهاست: السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، اين كتاب از آثار بديع فقهى است كه ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقى است. سرائر افزون بر ارزش فقهى آن، به واسطه آخرين بابش كه او خود آن را «باب النوادر» ناميده و شامل گزيدهاي از كتب مشيخه و روات است، ارزش حديثى قابل توجهى دارد.
چنانكه از دو موضع كتاب بر مىآيد وي در خلال سالهاي 587 - 588ق/ 1191-1192م مشغول تأليف آن بوده است. سرائر در 1247 و 1270ق در تهران چاپ سنگى شده، و «باب النوادر» آن با عنوان النوادر او مستطرفات السرائر جداگانه در 1408ق با مقدمهاي تحقيقى و حواشى در قم به چاپ رسيده است. منتخب تبيان شيخ طوسى، اين كتاب به كوشش سيد مهدي رجائى در 1409ق در قم نشر يافته است، از ديگر آثار وي است.*
*منابع: دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، جلد دوم، مقاله شماره 874؛ پايگاه اطلاعرساني صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]