تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817227860
با عليرضا معمري، نخستين مردي كه پاكستان را به جام جهاني برد جهاني شدن واليبال ، ليگ منسجم ميخواهد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با عليرضا معمري، نخستين مردي كه پاكستان را به جام جهاني برد جهاني شدن واليبال ، ليگ منسجم ميخواهد
جام جم آنلاين: حالا ايراني 54 ساله سيستانيتبار در كشور 180 ميليوني پاكستان از شهرت و محبوبيتي ويژه برخوردار است؛ مردي كه طي چند هفته، كاري كرد كه ساليان دراز از دست ديگر مربيان خارجي واليبال پاكستان اعم از بلغاريها، چينيها و ... ساخته نبود.
پاكستان نخستين بار در تاريخ خود صاحب مدال آسيايي واليبال شد، آن هم با پيروزي 3 بر صفر مقابل حريف مهم و حساسي چون هند.
هند نه فقط در رقابتهاي سال گذشته جوانان جهان عرض اندام كرده بود بلكه هميشه رقيبي مهم در همه عرصه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، ورزشي و... براي پاكستان بوده است و پيروزي بر اين تيم در ديداري حذفي براي كسب مدال جوانان آسيا و رفتن به جامجهاني، موجي از شور و شعف را ميان مردم خونگرم پاكستاني ايجاد كرد.
به همين دليل، حالا مقامات پاكستاني از عليرضا معمري، سرمربي ايراني واليبال جوانان خود خواستهاند ضمن ادامه فعاليت خود با اين تيم به عنوان مدير فني، هدايت تيم ملي اين كشور براي حضور هر چه قويتر در بازيهاي آسيايي گوانگجو و راهاندازي قدرتمندانه واليبال نشسته اين كشور را هم به عهده بگيرد.
در كنار خرسندي از اين موفقيت خوب براي يك ايراني، نكته دلسردكننده اين است كه واليبال كشور خودمان از بها دادن به معمري و معمريها غافل مانده و حتي با بيمهري دست رد به سينه آنان زده است.
سرگرد معمري كه سالها بازيكن و سپس سرمربي تيم ملي نيروهاي مسلح ايران و تيمهاي باشگاهي چون عقاب و صنايع دفاع بوده است و حتي با تيم نيروهاي مسلح قهرماني جهان در كشور عربستان را نيز در كارنامه دارد ، اكنون در سال نوآوري و شكوفايي با هزينه شخصي و همراهي گروهي از كارشناسان، در حال تكميل طرح ابداعي پروژه ديجيتال سيستم آناليز (تجزيه تحليل) واليبال است؛ پروژهاي كه به گفته وي تا ورژن 13 خود پيش رفته و با تكميل نهايي آن، گامي مهم در پيشرفت واليبال در سطح دنيا برداشته خواهد شد.
خواندن صحبتهاي فرد باتجربهاي كه تا 8 سال پيش همواره سمتهاي مهمي در فدراسيون و تيم ملي واليبال كشورمان داشت جالب ميتواند باشد.
چه اتفاقي پيش آمد كه معمري از فدراسيون واليبال جدا شد؟
در سال 79 با يزدانيخرم، رئيس وقت فدراسيون مخالفت كردم و از فدراسيون بيرون آمدم.
دليل مخالفتتان؟
آن موقع سرپرست تيم نوجوانان ايران بودم. من در سال 1378 با صرف هزينه فدراسيون، يك ماه در كشور صاحب سبك هلند اقامت كردم و تمام مراحل كاري آنان در واليبال را از نزديك ديدم و الگوبرداري كردم.
در بازگشت به ايران ضمن سرزدن به كانونهاي استعدادخيزي چون گنبد، آققلا، اروميه و زاهدان با تمهيد اعطاي پاداش سكه به معرفان، به جذب بازيكنان بالاي 2 متر پرداختيم. حاصل استعداديابي ما در 25 كانون، 500 بازيكن شد كه از ميان آنها 200 بازيكن بالاي 2 متر را غربال كرديم و در نهايت به 12 بازيكن رسيديم كه حتي ليبروي آنها هم بالاي 2 متر قد داشت.
قرار بود تيممان را عازم رقابتهاي قهرماني آسيا در ويتنام كنيم، ولي فهرست 12 نفره ديگري به من داده شد كه در آن همه بازيكنان صغر سني بودند و قرار شد آنان جايگزين نوجوانان واقعي شوند. مخالفت جدي من با اين تصميم غلط، موجب كنار رفتنم از تيم شد.
چرا آن بازيكنان به تيم تحميل شدند؟
هدف فدراسيون صرفا قهرماني بود و در اين مسير، وسيله اهميت چنداني نداشت.
بازيكناني كه در آن تيم قرباني شدند بعدها به جايي رسيدند؟
بله. خوشبختانه مليپوشان بزرگي مثل محمد محمدكاظم، حمزه زريني و امين معمري در آن تيم قربانيشده حضور داشتند و با وجود آن اتفاق، امروز تقريبا به حق خود رسيدهاند. مطمئن باشيد اگر آن اتفاق نميافتاد، شايد آن سال در ويتنام قهرمان نميشديم، اما الان 5 محمدكاظم، 10 حمزه زريني و 3 پاسور عالي بالاي 2 متر داشتيم.
پس محمد كاظم، زريني و امين معمري بازيكنان صغر سني نيستند؟
خوشبختانه به هيچ وجه. حتي 3 بار از من خواسته شد در شناسنامه امين دست برده شود كه جدا با آن مخالفت كردم. امين متولد آذر 1362 است.
دليل مخالفت جدي شما با اين تقلب (صغر سن) چيست؟
دقيقا همين پرسش شما را من در ماموريتم به هلند از مسوولان واليبال آن كشور پرسيدم. آنها در جواب گفتند هدف ما موفقيت در نقطه اوج واليبال يعني رقابتهاي جهاني، قارهاي و المپيكي است. براي رسيدن به آن موفقيتهاي مهم چارهاي جز كار و برنامهريزي صحيح نداريم و اصلا به اهداف كمارزشي مثل قهرماني در سنين پايين به بهاي از دست دادن اهداف اصلي دلخوش نميكنيم.
به آنها گفتم در خيلي از كشورها اين كار رايج است. در جواب گفتند شايد آنها به آينده خود اهميت نميدهند، ولي ما اهميت ميدهيم.
پيامد اختلافاتتان با مسوولان فدراسيون چه بود؟
پس از اين كه بيرون آمدم، عوامل نگذاشتند تيم باشگاهي بگيرم. پس از 3 بار ناكامي در اين كار فهميدم مربيگري را بايد كنار بگذارم. اما من از جنس واليبال بودم و نميتوانستم از آن كاملا جدا شوم.
با اين فلسفه كه بزودي رايانه نقش اصلي را در واليبال ايفا خواهد كرد با صرف هزينه شخصي از سال 81 به طراحي برنامه آناليز واليبال پرداختم. براي اين كار ابتدا 2 مهندس را به نامهاي آقايان حياتي و صادقي با 6 ماه آموزش، واليباليست كردم تا بتوانم زباني مشترك براي انتقال افكار و عقايدم ايجاد كنم. روزها و شبها به اين كار تحولساز فكر ميكردم.
بارها و بارها در دل شب برميخاستم و ايدهاي كه به ذهنم خطور ميكرد را در همين مسير پياده ميكردم. با رفتارها و صحبتهاي منفي و دلسردكننده زيادي روبهرو شدم و تنها مشوقم در اين زمينه، پسرم امين بود كه واقعا دوست و مشاور فنيام است.
او علاوه بر اينكه واليباليست زبدهاي است، ذهن قدرتمندي نيز دارد و بدون استفاده از هرگونه امتياز و سهميهاي (سهميه آزموني قهرمانان) با تلاش خود در كنكور در رشته مهندسي عمران شهرمان كرج قبول شد.
پس كرجي هستيد؟
در كرج زندگي ميكنم، ولي اصالتا متولد زابل هستم و به زابليبودنم افتخار ميكنم.
همه امين را در كنار موسوي و نادي از بهترين اسپوكرهاي سرعتي آسيا ميدانند. نظر شما به عنوان يك كارشناس برجسته واليبال راجع به او چيست؟
اجازه بدهيد من در اين زمينه اظهارنظري نكنم. اما اين اعتراف برايم خيلي دلپذير است كه در ميان پدر و پسرهايي كه در واليبال ايران به قهرماني رسيدهاند، مثل حيدرخان پدر و پسر، كارگرپيشه پدر و پسر، صالحيه پدر و پسر، كرد پدر و پسر و... تنها اين امين بوده كه به عنوان يك پسر قهرمان توانسته از لحاظ مراتب عملكرد فني يك بازيكن، از پدر خود پيشي بگيرد.
بار ديگر نام او از فهرست نهايي تيم ملي خط خورد، اما تيم به قهرماني A.V.C كاپ رسيد. ديدگاه شما در مورد تيم ملي فعلي چيست؟ واقعا ما جهش فني كردهايم، حريفان با تمام قوا به A.V.C كاپ نيامده بودند و يا تلفيقي از اين عوامل در قهرماني ايران نقش داشت؟
مسلما در هر تورنمنتي كه در سطح قاره برگزار شود، تمام كشورهاي شركتكننده با آمادگي كامل حاضر ميشوند، هرچند بعضيها مثل ما تيمشان را براي 2 يا 4 سال بعد جوانتر ميكنند. يكي دو تيم ديگر در A.V.C كاپ اين كار را كرده بودند، اما يادمان نرود استراليا، چين، ژاپن و كره هريك صاحب كلاس هستند.
واقعا به معدني و بچههاي تيم تبريك ميگويم. آنها واقعا زحمت كشيدند و با برنامه كار كردند. گائيچ حضور كمرنگي در ايران داشت، ولي الان بخشي از كارهاي او اينجا نتيجه داد.
معدني بخصوص در بازي با چين و فينال با كره خيلي خوب كار كرد و تعويضهاي فوقالعادهاي انجام داد. فكر ميكنم مربيان ايراني توانمندي مثل معدني زياد هستند. افرادي كه مدتها بازيكنان ثابت تيم ملي بودهاند و نشان دادهاند اگر از ته دل به جوانان اعتماد كنيم، دنيا براي جوانهاست؛ افرادي مثل معدني، مظفري، عطايي و...
خيلي راسخانه معتقدم معدني مربي بسيار توانايي است و اگر بخواهند او را از تيم ملي كنار بگذارند و مثلا سرمربي آرژانتيني را جايگزينش كنند من با كمال افتخار او را به پاكستان دعوت ميكنم تا هدايت يكي از تيمهاي ملي آن كشور را بپذيرد.
ما در كميته مربيان فدراسيون براي انتخاب معدني ترديد داشتيم، ولي او خيلي زود قابليتهاي بالايش را نشان داد.
پيش از اينكه وارد پرسشهاي متعدد مربوط به پاكستان و همكاري شما با تيمهاي ملي واليبال آن كشور شوم، دليل مخالفتتان را با استخدام مربي آرژانتيني جويا ميشوم. آيا او هم به سرنوشت گائيچ دچار ميشود؟
تا الان نشان دادهايم بجز استفاده از پارك، هنر استفاده از مربي خارجي به نحو احسن و شايسته را نداشتهايم، از پارك قديمي كه در سالهاي 1347 و 1348 به اينجا آمد تا ماتسوموتوي ژاپني و ...
البته پارك كيوون يك استثنا در اين زمينه بود كه در واليبال ما تحولي ايجاد كرد. ايوان بوگانيكف هم در كار پايهاي خيلي كمك كرد.
معتقدم اگر به مربيان جوان خود بهاي لازم را بدهيم و آنان فقط يك تيم داشته باشند موفقتريم. امروز دنيا ميگويد يك فرد براي يك تيم هم، وقت كم ميآورد و داشتن 2 تيم براي يك مربي بر عملكردش تاثير منفي ميگذارد.
بايد بهترين مربيانمان را شناسايي كنيم و منتظر باشيم از بين 5 نفر، يك نفر خود را نشان دهد و چقدر خوب است مربي، بازيكن شاخصي هم بوده باشد. البته منكر اين نيستم كه يك مربي خوب ميتواند بازيكن شاخصي نباشد، مثل كارخانه؛ البته او بايد يا تيم ملي جوانان را بگيرد يا تيم باشگاهي را، سرمربي بايد كوچينگ و هدايت كند.
نظرتان راجع به مصطفي كارخانه چيست؟
وقتي سرمربي صنايع دفاع بودم او دستيارم بود. زماني هم كه در قهرماني آسيا و رقابتهاي جهاني سرپرست تيم نوجوانان ايران بودم، او سرمربي تيم بود و خوشبختانه ايران به قهرماني آسيا و نايبقهرماني جهان رسيد. كارخانه فرد كاملا باهوشي است.
خودتان چه؟ آيا ممكن است روزي سرمربي تيم ملي شويد؟
من ميزان وفاداري و عشق فراوانم به تيم ملي و پيشرفت واليبال را طي 12 سالي كه با فدراسيون يزدانيخرم همكاري كردهام به اثبات رساندهام. آن زمان به عنوان سرمربي، سرپرست و مربي تيمهاي ملي پايه، مسوول كميته آموزش، مدير فني، مسوول كميته استعداديابي و... خدمت كردم.
پس از آمدن داورزني به جاي يزدانيخرم هم به فدراسيون رفتم و براي همكاري مذاكره كردم، ولي با جوي بسته روبهرو شدم و فكر نميكنم در جو موجود جايي برايم وجود داشته باشد.
خود را همواره شاگرد استاداني چون حيدرخان، عموصالح، دارابيان و كارگرپيشه ميدانم و هرموقع در جايي از واليبال به من احتياج باشد آمادهام تا به مملكتم خدمت كنم، حتي در واليبال نشسته هم آماده خدمتم، ولي در شرايط موجود واقعا جايي براي من و امثال من نيست؛ افرادي كه واقعيتها را ميگويند، چون تا واقعيت گفته نشود عيبها خود را نشان نميدهند. معتقدم بايد امروز هر فرد با فردايش فرق كند و سير صعودي داشته باشد، اگر امروزم با ديروز يكي شد يعني به روز پايان رسيدهام.
به هر حال هميشه به عنوان يك ايراني براي تيم ملي مملكتم آرزوي موفقيت ميكنم. خيلي خوشحال شدم كه اولين جام A.V.C را برديم. آينده واليبال ميتواند خيلي روشن باشد؛ اگر تصميمگيرندهها بسته عمل نكنند، اعتماد كنند و برنامههاي كوتاه، بلند و ميانمدت در چنته داشته باشند.
تيم ملي طي سالهاي اخير با نوسانهاي زيادي دست و پنجه نرم كرده است. چگونه ميتوانيم به ثبات برسيم و راه جهاني شدن را طي كنيم؟
براي جهاني شدن خيلي چيزها بايد در نظر گرفته شود، از جمله اينكه ليگ خيلي منسجمتري داشته باشيم. در دنيا ميگويند (بخصوص در ورزشهاي توپي) ليگ قوي، تيم ملي قدرتمند ميسازد. اولين ايراد ليگ ما اين است كه برخلاف ليگهاي معتبر دنيا به شكل پليآف دنبال نميشود.
در 4 سال اخير وقتي ليگ به دور برگشت خود ميرسد همه ميدانند كدام تيمها اول و دوم هستند. همين طور سقوطكننده مشخص ميشود، در حالي كه اگر مسابقهها به صورت پليآف برگزار شود تا لحظه آخر، قهرمان و سقوطكننده مشخص نيستند.
مثلا 2 سال پيش در ايتاليا تيم هشتم جدول در پليآف به قهرماني رسيد. فكر ميكنم جهش بسكتبال در سالهاي اخير بيارتباط با برگزاري ليگ به روش پليآف نبوده است.
داشتن برنامه بلندمدت هم از ديگر بايدهاي جهاني شدن است. ناچاريم مينيواليبال و مدارس واليبال را خيلي جديتر بگيريم تا پشتوانه داشته باشيم. آنچه از جهاني شدن خيلي مهمتر است جهاني ماندن است. اگر بناست در رقابتهاي جهاني زنگ تفريح حريفان باشيم و خيلي زود بيرون برويم، همان بهتر كه اصلا به چنين آوردگاهي نرويم.
جهاني ماندن پشتوانه ميطلبد. روزي از بين 30 بازيكن ممتاز، تيم ملي خود را انتخاب ميكرديم، الان از بين 100 نفر. حال براي انتخاب 1000 بازيكن ممتاز بايد دستكم 10000 بازيكن با قد و قواره و تناسب اندام داشته باشيم و اين نميتواند عملي شود مگر آن كه مينيواليبال، مدارس واليبال و واليبال استانها را در برنامه بلندمدت تقويت و اسپانسر قوي جذب كنيم.
در سالهاي گذشته نشان دادهايم كه از بازيكنان با ضريب هوشي متناسب با حضور در عرصههاي جهاني برخورداريم. الان محمد كاظم، سعيد معروف و حمزه زريني از بهترينهاي آسيا هستند، اما برنامهريزي و بودجه لازم داريم.
سر و ته ليگ ما 3 ماه طول ميكشد، اما در دنيا ليگها 8 ماهه هستند. چنين ليگي اشتباه آقاي يزدانيخرم بود. تيم ملي جاي آموزش تكنيك و تاكتيك به بازيكن نيست و فقط جاي هماهنگي است.
شايد تيمي مثل پيكان آنقدر توان داشته باشد تا بازيكنانش توانايي تكنيكي و بدني حضور به همراه تيم ملي در عرصههاي جهاني از خود نشان دهند، اما تكليف بدنسازي بازيكن دعوت شده از تيمهاي شهرستاني چيست، آيا در تيمهاي شهرستانيها هم بدنسازان عالي حاضرند؟
بايد اشكال را در جاي خودش رفع كنيم. مثلا اگر تيمي يزدي در بدنسازي مشكل دارد، بايد در همان باشگاه يزدي اين مشكل رفع شود. اگر ليگ به صورت پليآف درآيد، در باشگاهها انگيزه بيشتري به وجود ميآيد و به رفع اينگونه نقايص خواهند پرداخت.
چرا اين نقايص هنوز در ليگ ما وجود دارد؟
چون هنوز به اهميت موضوع پي نبردهاند. پارسال در قزوين با يكي از مديران باشگاهي صحبت ميكردم. او ميگفت، بگذاريد 3ماهه ليگ تمام شود. وظيفه سازمان تربيت بدني است كه اين موضوع را جا بيندازد. بازيكن بايد 10 ماه در طول سال آماده باشد. چگونه؟ بايد دنبالش برويم.
به بحث حضورتان در پاكستان ميرسيم. شما نخستين بار در تاريخ واليبال اين كشور آنها را به مدال رسانديد. آيا كارتان را آنجا ادامه خواهيد داد؟
به احتمال 90 درصد بله.
و آن 10 درصد باقيمانده؟
در جريان رقابتهاي قهرماني جوانان آسيا پيشنهاد همكاري قطريها و قزاقها هم به دستم رسيد، ولي كار در پاكستان را ترجيح ميدهم.
مسلما پيشنهاد قطريها چرب و نرمتر است؟
بله، ولي براي من در اين قضيه مسائل مالي اصلا در اولويت نيست. بعضي كشورهاي عربي معمولا نگاه مالكانهاي به مربيان استخدامي خود دارند. مثلا زماني در الشباب امارات كار ميكردم، فقط 3 بازيكن خارجيام در تمرينها حاضر ميشدند و به من اجازه داده نميشد با بازيكنان عربي كه در تمرينات غيبت ميكنند برخوردي كنم اما فضا و استعداد در پاكستان خيلي عالي است.
آنجا من روزانه 2نوبت تمرين شديد صبح و عصر براي بازيكنان برگزار ميكردم و در پايان بازيكنان با علاقه نزدم ميآمدند و درخواست نوبت سوم تمرينات در ساعات شب را ميكردند!
ما ايرانيها آنجا اصلا احساس غربت نميكنيم. فضاي آنجا خيلي به ايران نزديك است حتي سرود ملي پاكستان فقط يك كلمهاش اردو و بقيه آن فارسي است.
چه شد سر از پاكستان درآورديد؟
حدود 9 ماه پيش با داورزني صحبت كردم تا با فدراسيون همكاري كنم، آخر هنوز عضو كميته مربيان فدراسيون هم هستم، به داورزني گفتم سرمايه زيادي روي من خرج شده است. زانو، كتف و پايم را براي واليبال كشورم هزينه كردهام، طي ماموريت 2 سالهام در آمريكا، به زبان انگليسي تسلط كامل پيدا كردهام، شاگرد اول كلاس مربيگري تهران زير نظر اي.ام.چك و ساوولاي كانادايي شدهام و به واسطه مربيگري و بازي در 54 كشور حضور يافتهام و آمادهام همه تجربههايم را به واليبال كشورم تقديم كنم. داورزني جواب مثبتي به من داد، اما به دلايلي كه خودشان ميدانستند طفره رفتند.
به هر حال نبايد بيكار مينشستم، پاكستانيها روي اينترنت مرا پيدا كردند. قرارداد 7 ماههاي با آنها بستم كه اكنون به اتمام رسيده و به تهران آمدهام. آنها پيشنهاد كردهاند كه قرارداد 4 سالهاي با آنها ببندم و طي آن علاوه بر سرمربيگري تيم ملي آن كشور، مديرفني تيمهاي جوانان و نوجوانان آنها هم باشم و در ضمن واليبال نشسته پاكستان را هم راهاندازي كنم.
هنوز بر سر رقم قرارداد به تفاهم كامل نرسيدهايد؟
نه از لحاظ مالي و پشتيباني مشكلي با آنها ندارم. هدفم اين است كه در سالهاي آتي مثلا 2 تا 3 سال آينده پاكستان را به قطبي از واليبال آسيا تبديل كنم و جهش مشخصي را در اين ورزش آنها ببينم. فدراسيون واليبال و ورزشدوستان اين كشور هم به اين باور رسيدهاند و من دنبال متقاعد كردن آنها بر لزوم ساختار و تشكيلات جديد و كامل براي تيمهاي مليشان هستم. تلاش ميكنم آنها را به لزوم حضور بدنساز، ماساژور، كمكمربي، آناليزور، سرپرست، فيزيوتراپ و پزشك در كنار سرمربي متقاعد كنم.
ميانگين قدي بالاي مردم پاكستان هم امتياز خوبي است؟
بله در جوانان آسيا پاكستان با ميانگين قدي 196 سانتيمتر بعد از چين 197 سانتيمتري، بالاترين ميانگين قدي را داشت.
چندي پيش در راديو و تلويزيون پاكستان اعلام شد مربي ايراني تيم ملي جوانان به تعدادي واليباليست بلندقامت زير 20 سال براي آزمون نيازمند است، بلافاصله 500 جوان 2 متري از سراسر اين كشور به من مراجعه كردند.
برنامهتان براي كار در آنجا چيست؟
قصددارم تيمهاي مليشان را كاملا فعال كنم. از بازيكنان بزرگ خودشان به عنوان مربي استفاده خواهم كرد مثل همين عرفاننواز كه در واليبال خودمان مدتها بازي ميكرد. او بازيكني كاملا باهوش و بينالمللي بود كه در 4 كشور خارجي توپ زد يا نصير كه پارسال قراردادي 200 ميليون توماني در خارج پاكستان بسته بود و بازيكني سطح بالا در واليبال آسياست. البته روي نصير به عنوان يك بازيكن بزرگ حساب ميكنم نه يك مربي.
من در فرصت كوتاه قبلي، مجالي براي برنامه بلندمدت و كار ريشهاي نداشتم، لذا فقط سيستمي راه انداختم و سعي كردم بخشي از توان بالقوه بالاي آنها را بالفعل كنم. اما اين بار ابتدا اختيار كامل خواهم گرفت و اجازه دخالت به هيچ فردي نخواهم داد و سپس تيم را براي پيروزي دوباره بر هند در رقابتهاي جنوب آسيا كه ماه آينده در سريلانكا برگزار ميشود آماده خواهم كرد.
در پكن معاون ورزش كشور پاكستان از من خواست واليبال نشسته آنها را هم براي حضور قوي در پارالمپيك بعدي آماده كنم كه اين كار را هم خواهم كرد. به هر حال آنها به من اعتماد كردهاند و من تمام تلاشم را براي ترقي واليبال و حتي ديگر ورزشهاي آنان به كار خواهم گرفت و قصد دارم مربيان خوب ايراني از رشتههاي ديگر را هم به پاكستان ببرم.
به پارالمپيك اشاره كرديد. شما هم نقش موثري در قهرماني واليبال نشسته ايران در پارالمپيك پكن داشتيد. چگونه پس از 3 سال افت در واليبال نشسته، به اقتدار گذشته خود برگشتيم؟
واليبال نشسته گل سرسبد ورزشهاي پارالمپيكي است و در اين رقابتها جايگاهي شبيه فوتبال در المپيك را دارد.
شايد تا پايان بازي احساس نكنيد كه بازيكنان اين رشته معلولند. آنقدر زيبا و مهيج بازي ميكنند كه هر تماشاگري به وجد ميآيد، بويژه ايران كه از سرمربي قدرتمندي به نام رضايي و سرپرستي زبده به نام كشفيا بهره ميبرد.
آنها به علمي شدن اين رشته اعتقاد دارند، از بدنسازي تالورديزاده استفاده ميكنند كه او با تحصيلات دكتري تجربه خوبي به عنوان يك بازيكن واليبال دارد. آنها 3 روانشناس خيلي خوب هم دارند و البته آناليزور.
در ورزش مثلا در وزنهبرداري اگر كسي بخواهد نيم كيلو ركوردش را بالا ببرد بايد علمي كار كند. تيم واليبال نشسته ايران از گروهي بسيار منظم و سازمانيافته تشكيل شده و هر كسي كار خود را انجام ميدهد و اهداف و شرح وظايف در تمام اردوها، سفرهاي تداركاتي و مسابقهها كاملا روشن است. كاري هم كه با برنامه باشد 100 درصد موفق است.
از طرف ديگر واليبال نشسته مردان ايران، زيبايي ويژهاي دارد و هر دوره ابتكاري تازه ارائه ميكند. وقتي ايران در تورنمنتي شركت ميكند، همه منتظرند ببينند چه چيز تازهاي رو ميشود. در پارالمپيك ما 3 پاسور رو كرديم. در رقابتهاي مصر هم شيوه 3 دفاع را ابداع و به نمايش گذاشته بوديم.
چند سال پيش مجموعهاي از اتفاقها دست به دست هم داد تا به بوسني ببازيم و موقتا از جايگاه خود جدا شويم، ولي تفاوت ايران با ساير تيمهاي دنيا اين است كه ما 12 بازيكن ممتاز در تيممان داريم در حالي كه در ساير تيمها تفاوت زيادي بين 7 تا 8 بازيكن اصلي با ذخيرههايشان وجود دارد.
با توجه به پا به سن بودن تيم بوسني به عنوان نزديكترين حريف ما و بيپشتوانه بودن تيمشان در كنار قهرماني ايران در جوانان جهان، تا سالها همچنان قهرمانيهاي ايران پا برجا خواهد ماند. نكته ديگر اين كه برخلاف ديگر كشورها ما در اين رشته سوپرليگ داريم.
برنامه ابداعي شما (نرمافزار آناليز واليبال) در رقابتهاي واليبال نشسته پارالمپيك، كارآيي خود را نشان داد.
كاملا. ميتوانيد جزييات اين موضوع را از سرمربي اين تيم بپرسيد كه بويژه در بازي فينال با بوسني، چقدر اين برنامه موثر عمل كرد.
من از اين بابت بسيار خوشحالم و اميدوارم اين نرمافزار كارايي خود را نه تنها در واليبال، بلكه در ساير ورزشهاي توپي و حتي غيرتوپي هم نشان دهد. مطمئنم اين ابتكار، كار را براي كشتيگيران، كاراتهكاها و مربيان آنها هم بسيار سادهتر خواهد كرد و كمك شاياني به آنها ميكند.
تا به حال چه هزينهاي صرف اين پروژه 6 ساله كردهايد؟
در حقيقت 6 سال از آغاز پروژه گذشته و ما اميدواريم در هفتمين سال يعني پايان فروردين 88 كار به فاز نهايي خود برسد. من تاكنون 40 ميليون تومان از سرمايه شخصي خود را به پاي اين پروژه ريختهام.
متقاضي يا متقاضياني هم داشتهايد كه بخواهند ابتكار شما را تهيه و خريداري كنند؟
بله. علاوه بر چندين باشگاه داخلي، پيشنهادهايي از ديگر كشورهاي جهان هم داشتهام.
از كدام كشورها؟
علاوه بر استقبال جدي رئيس فدراسيون جهاني واليبال، يك سال پيش از دانشگاه آيواي آمريكا دعوتنامهاي دريافت كردم كه به آنجا بروم و با دريافت هزينهاي بسيار قابل توجه، پروژه را آنجا تكميل كنم. همچنين از كشور امارات پيشنهادي 200 ميليون توماني دريافت كردم. مصريها هم براي استفاده از اين پروژه پيشنهاد دادند. ضمن اين كه باز در پارالمپيك چين، آمريكاييها به دنبال اين برنامه آمدند.
پذيرفتيد؟
خدا را شكر مرد و مردانه در برابر تمام اين پيشنهادها ايستادم. چون هدفم اين بود كه به عنوان يك ايراني مسلمان نام و پرچم كشورم را از اين طريق مطرح كنم و كاري مفيد براي ورزش كشورم انجام داده باشم. از كلمه كمك بدم ميآيد، از كسي كمكي نميخواهم چون آن كس كه بايد كمك كند، كرده است.
فقط حرفم اين است كه اگر كسي به نفع ورزش كاري كرده، نگذارند حذف شود. با اندك حمايتي ما ميتوانيم برنامه آناليز را براي ساير رشتههاي ورزشي شروع به نوشتن كنيم و تحولي بزرگ و مثبت ايجاد كنيم.
متاسفانه حرفهاي زيادي مبني بر حمايت شنيدهام، ولي در عمل چيزي ديده نشده است. 32 بار از من خواستند، رفتم فرم پر كردم، ولي بايگاني شد. هيچ گونه تشويق و حمايتي نديدهام.
پروژهام را در كميته ملي المپيك معرفي كردم. آنها گفتند بيا كار را اينجا ادامه بده، به همراه جناب آقاي دكتر فلاني و جناب آقاي دكتر بهماني! گفتم خداحافظ! من همكارانم را خودم معرفي ميكنم.
آنهايي كه مدتها در پروژه فداكاري كردهاند و افكارم را درك كردهاند؛ افرادي كه هم تحصيلات عالي در حد دكتري و فوقليسانس تربيت بدني داشتهاند، هم مليپوش واليبال بودهاند و هم اشراف فني كامل دارند و كار را به اينجا رساندهاند؛ سعيد رضايي، راضيه سيفزاده و شيوا آذرفر. اگر ميخواهيد پولي به دكتر فلاني بدهيد، بدهيد؛ اما نه به اسم اين پروژه ارزنده.
در چين رئيس سازمان تربيت بدني با من صحبت كرد و گفت: در تهران بيا تا دراينباره بيشتر مذاكره كنيم.
از قابليتهاي اين برنامه ابتكاري بگوييد.
ويژگي برنامه اين است كه با حذف بسياري از شرايط دست و پاگير، هر مربي ناآشنا با حروفچيني و رايانه هم ميتواند از آن استفاده كند. تا يك ماه و نيم ديگر ميتوانيم آناليز ويدئويي آنلاين هم انجام دهيم. به اين معنا كه فردي با استفاده از تصاوير رقابتي در نقطهاي از دنيا، آن بازي را آناليز و اطلاعات و توصيههاي كاربردي را در اختيار مربي قرار دهد.
در برنامههاي خارجي لازم است حروفچيني 2 دستي انجام داد و بيش از 100 بار براي ايجاد مهارت لازم استفاده از نرمافزار تمرين كرد. حتي آناليزورهاي تيم ملي ايتاليا معمولا با 3 لپتاپ وارد زمين ميشوند، در حالي كه هر فرد ناآشنايي ميتواند براحتي براي نخستين بار از برنامه ما استفاده كند. حتي 70 درصد از فاز صوتي شدن برنامه ما طي شده و بزودي ما حروفچيني را از نرمافزار حذف و بر اساس صدا (Voice) بازيها را حين و بعد از بازي آناليز خواهيم كرد.
چرا پروژه را در اختيار باشگاههاي داخلي متقاضي قرار ندادهايد؟
مايل بودم كار پس از تكميل در اختيار ورزش كشور قرار گيرد.
مجيد عباسقلي
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]
-
گوناگون
پربازدیدترینها