واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: در نشست نمايش «متابوليك»: مهندسپور پيشنهاد كرد: دانشجويات روي نقد، نقد كار كنند آتيلا پسياني: نمايشهاي من ارتباطي به رئاليسم اجتماعي ندارند
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - تئاتر
آتيلا پسياني گفت: نمايشهاي من فرزند خواب و جادو هستند و ارتباطي به رئاليسم اجتماعي ندارند.
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اين نويسنده و كارگردان تئاتر كه اين روزها نمايش «متابوليك» را در تالار «چهارسو» تئاترشهر به صحنه ميبرد، درجلسهي پرسش و پاسخ اين نمايش كه شامگاه روز دوشنبه 22 مهر برگزار شد، با بيان اين مطلب ادامه داد: بسياري از آثارم ريشه در خوابهايم دارد و اغلب كارهايم شكلگرا است و با طراحي صحنه شروع ميشود. بهگونهاي كه اول طراحي صحنه شكل ميگيرد و بعد براي آن نمايش ميسازم.
او ادامه داد: نمايش «متابوليك» براي من يك تجربهي تكميلي است، برمبناي زبان بدن و اينكه چه تاثير تند و مخوفي ميگذارد.
پسياني با بيان اينكه داستان اين نمايش در سرزمين خاصي اتفاق نميافتد، ادامه داد: متن آن متعلق به نوع انسان فراتر از جغرافياي خاصي است، بههمين دليل هميشه اجراي آثارم در داخل و خارج كشور هيچ تفاوتي با هم ندارد.
او دربارهي راهبان دراين نمايش توضيح داد: راهبان، گردانندگان صحنه هستند كه نمايش را به حركت در ميآورند و دركنار نمايش كارهاي حاشيهاي را كه معمولا توسط صحنه ياران انجام ميشود، انجام ميدهند.
كارگردان «تيغ و ماه» تاكيد كرد: اساسا كارم سمبلسازي نيست و از اين كار خوشم نميآيد. معتقدم كساني كه نميتوانند با نشانهها و فرمهاي آشنا كارشان را بيان كنند به سمت سمبلسازي ميروند. بنابراين با وجود اينكه نشانهها در نمايش من فراوان هستند، اما سمبل چيزي نيستند.
او دربارهي ارتباط تماشاگران با آثار غيرمتعارف درتئاتر تشريح كرد: ذهنهايمان به عُرف موجود در تئاتر عادت كرده است. هرچيزي كه عُرف باشد، ميتوانيم برايش تعريف پيدا كنيم و اگر غير از اين باشد تصور ميكنيم اشتباه فكر كردهايم.
به اعتقاد او آموزش اشتباهي كه در تئاتر وجود دارد اين است كه هرچه روي صحنه ميبينيم بايد معنا و پيامي داشته باشد، درحاليكه علت وجودي بعضي چيزها تنها چشمنواز بودن، آزاردهنده بودن يا تلنگرزدن به تماشاگر است و همهچيز معنادار نيست، اصولا نميدانم چرا در تئاتر دنبال معنا هستيم. خجالت ميكشيم بگوييم تئاتر بهخودي خود چيزي است كه ميتواند دوست داشتني يا نفرتانگيز باشد.
به گزارش ايسنا، فرهاد مهندسپور كه بهعنوان بازيگر دراين نمايش، آتيلا پسياني را همراهي ميكند، دربارهي ادراك تماشاگران از زمان در تئاتر توضيح داد: ادراك ما از زمان، دريافت حس ثانويه ما از تئاتر است چون تئاتر مجموعهاي از تصاويري درحال كاملشدن است و به ما مجال فكركردن همزمان را نميدهد بههمين خاطر استنباط تماشاگر كمي بعد از اجراي آن اثر پيدا ميشود. تماشاگر كمي بايد به خود مجال فكركردن و ادراككردن بدهد.
مهندسپور ادامه داد: برخي از تماشاگران تئاتر دوست دارند مصرفكننده باشند تئاتر را توليد كاملي ميدانند كه بايد مصرف شود. اما گاه اين معادله وجود ندارد و آنچه توليد شده درارتباط با تماشاگر كامل ميشود كه ارتباط زندهتري با تماشاگر ميطلبد و نيازمند تماشاگر فعال است كه بهصورت زنده با كار ارتباط برقرار كند.
به گفتهي اين كارگردان تئاتر، ظاهرا درميان برخي از تماشاگران ما اين آمادگي وجود ندارد كه خودشان بخشي از نمايش را بسازند و آن را كامل كنند. آنچه در نمايش «متابوليك» وجود دارد خيلي شبيه زندگي امروز ماست و شبيه ميزان مشاركت ما در وقايع اطرافمان است. بنابراين مناسبات بين صحنه و تماشاگر شبيه چيزي است كه در بيرون اتفاق ميافتد.
آتيلا پسياني در بخش ديگري از اين جلسه با اشاره به ادراكهاي متفاوت تماشاگران از پديدههاي گوناگون توضيح داد: همهي ما از هر پديدهاي تاثير ميگيريم. ادراك يك اثر يك نسخه ندارد و نبايد ذهن را قفل كرد تا هميشه تنها طعمهاي آشنا را بچشد، بلكه بايد دائقهمان را آزاد بگذاريم تا طعمهاي ديگر را هم تجربه كند.
او اضافه كرد: اساسا نسبت به همهچيز واكنش داريم، اما اعتماد به نفسمان دربارهي بازگويي آن واكنش قدري پايين است. خجالت ميكشيم بگوييم تئاتر ميتواند چيزي براي بيان تصويري باشد.
كارگردان آثاري همچون «تلخ مثل عسل» و «بحرالغرايب» متذكر شد: هر نوع كاري روايتكننده است. زماني اين روايت مستقيما به تماشاگر منتقل ميشود و گاه روايت كارگردان كنايه دارد و تماشاگر با زاويه كنايه با آن ارتباط برقرار ميكند و گاه مخلوطي از نشانهها به تماشاگر ارائه ميشود تا او روايت خاص خود را بسازد، البته درتئاتر يك جنس تماشاگرها داريم كه بهدليلي به تئاتر ميآيند و آدمها را نقد ميكنند نه كار را ، اما من دربارهي تماشاگري ميگويم كه بدون پيشداوري نمايش را ميبيند.
سپس فرهاد مهندسپور با انتقاد از برخي از نقدهاي مطبوعاتي متذكر شد: درصد زيادي از نقدها آزاردهنده است. گاه منتقدان را ميتوان از طريق نقدهايشان روانكاوي كرد. پيشنهاد من به دانشجويان اين است كه روي نقد نقد كاركنند. منتقد امروز ما دربارهي نمايش تنها به بيان اين بسنده ميكند كه بگويد چه ديده است. موضعگيري ديگري نميكند اما آثاري مانند «متابوليك» تازه هستند و نقدهايشان بايد با دقت بيشتري صورت بگيرد. در لحظهاي كه با نمايش برخورد ميكنيم تنها ميتوانيم آن را ببينيم. دنبال رويداد لذتبخشي هستيم كه با آنچه شناختهايم، متفاوت باشد منتقد بايد بگويد اين نمايش از چه چيزي ساخته شده است و اين چيزي است كه تئاتر ما امروز به آن نياز دارد.
به گزارش ايسنا درادامهي اين نشست پسياني دربارهي بازيهاي گوناگون در آثار نمايشي گفت: بودن بازي يكدست اصلا خوب نيست و هرگز تلاش نميكنم بازيها يكدست باشند. بلكه هركدام از بازيگران را زيرنظر ميگيرم و براساس كاراكتر و روانشناسي خاص او، نوع بازياش را مشخص ميكنم.
حتي در خود هر بازي هم اين تضاد وجود دارد چون آنچه با انسان سروكار دارد مجموعه وكلاژي متفاوت است تا با آدمهاي گوناگون لحظات متفاوتي را ببينيم.
پسياني فرم ايدهآل نمايش «متابوليك» را نشستن تماشاگران بهصورت دايرهاي دانست و توضيح داد: در شكل جديد تالار «چهارسو» امكان تغيير صندوليها وجود ندارد وحتي براي جمعآوري بروشورهايي كه در فاصلهي ميان صندليها ميافتد، دچار مشكل هستيم گويي تئاتر ما وزين شده است!
اودر پايان دربارهي پروسهي توليد آثار درگروه «بازي» تشريح كرد: گاه كوچكترين متني نداريم و با برگزاري يك كارگاه و درطول تمرينات به اجرا ميرسيم. دربرخي موارد متن را عينا روي كاغذ ميآوريم و اجرا كاملا منطقه برمتن است، درمورد برخي از آثارمان هم، استخوانبندي اصلي كار را روي كاغذ ميآوريم و جزييات را درطول تمرين مشخص ميكنيم. درهرحال بازيگران بهعنوان مهرههاي خلاق در طول تمرينات در كار دخل و تصرف ميكنند و ماه هرگز آثارمان را تحليل نميكنيم.
انتهاي پيام
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]