محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830544547
نگاهي به 380 سال حضور انگليس در ايران كار، كار انگليس است!
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به 380 سال حضور انگليس در ايران كار، كار انگليس است!
خبرگزاري فارس: روابط ايران و انگليس در طول بيش از حدود چهارصد سالي كه مسيونرهاي انگليسي براي ترويج و تبليغ مسيحيت در دوره صفويه وارد ايران شدند و در پي آن نماينده شاه بريتانيا از شاه عباس صفوي درخواست داير كردن نمايندگي سياسي كشور متبعوش در اصفهان را داشت (حدود 380 سال قبل )، فراز و فرودهاي فرواني را در شاهد بوده است. اين گزارش ميكوشد نگاهي به روابط دو كشور داشته باشد.
به گزارش خبرگزاري فارس، اگر دائي جان ناپلئون رنجور از بيماري «آنگولوفوبيا» يا انگليس ترسي هر اتفاقي را كه در خانهاش ميافتاد ناشي از توطئهاي انگليسي ميدانست اما به واقع در بيش از 380 سالي كه انگلستان در ايران سفارتخانه داير كرده است، اين استعمار پير بوده كه در بخش اعظمي از اين سالها سرنوشت كشورمان را رقم زده است.
از هنگامي كه پيش از تسلط آقا محمد خان قاجار در ايران پاي وزارت آدميرالي بريتانيا به آبهاي خليج فارس باز شد شاهد تسلط تدريجي و بي سر و صداي قواي انگليسي بر جزاير ايراني خليج فارس هستيم. اصولا يكي از ويژگيهاي حضور انگليس در خليج فارس اينگونه بود كه در ابتدا آرام و بدون بر انگيختن هرگونه واكنشي از سوي ايران بود. از آن پس براي بسط حضور و نفوذ انگليس در ايران شاهد رسوخ انها در اركان سياسي ايران هستيم.
از دخالت در عزل و قتل قائم مقام فراهاني صدراعظم دانشمند ايراني و رقم زدن سرنوشتي مشابه براي فرزند خوانده و دست پروردهاش اميركبير، جداسازي هرات و بحرين از ايران و اشغال ايران از سوي نيروهاي ارتش انگليس در ميانه جنگ بينالملل اول، غارت منابع نفت ايران، طرح تقسيم ايران ميان بريتانيا و روسيه، اشغال ايران در عين بي طرفي در جنگ بين الملل دوم، كودتاي ضد ايراني براي سرنگون كردن دولت مردمي دكتر محمد مصدق و... ليست بلند بالايي از اقدامات ضد منافع ملي مردم و كشور ايران در كارنامه انگليسيها در ايران ثبت شده است.
امروز بيش از 100 سال از امضاي قرارداد 1907 بين بريتانيا و روسيه تزاري كه ايران را به سه بخش تقسيم ميكرد، ميگذرد و اگر امروز روابط ايران و انگليس سردترين روزهاي خود را ميگذراند، به ياد ايرانيها ميآورد كه در يك سده اخير انگلستان ضد ايرانيترين سياست را در قبال كشورشان در پيش گرفته است.
و البته اين مسئله ارتباطي با دولت و رژيم سياسي جديد ايران پس از انقلاب اسلامي سال 1357 ندارد و زماني كه حكومت برآمده از انقلاب مشروطه مجاهدين ايراني بهترين روابط را با انگليس به خاطر نقشي كه سفارت بريتانيا در تهران در حمايت از مشروطه طلبان ايفا كرد داشت نيز اين كشور سوداي تقسيم و استعمار سياسي ايران را مانند هند در سر ميپرورداند. آن هم در دوراني كه اعتماد مشروطهخواهان و به زعم "سر دنيس رايت" سفير وقت بريتانيا در تهران، سرمايه بزرگ و جاودانهاي براي "دولت فخيمه" فراهم آورده بود. وي به نمايندگي از اين كشور با همراهي دولت ترازي روسيه نقشه تقسيم ايران را ترسيم ميكردند.
بررسي تاريخ دو سده اخير ايران و همچنين اسناد منتشره وزارت امور خارجه انگليس نشان ميدهد كه در بيشتر وقايع مهم قرن نوزدهم و بيستم ايران، آنچه رخ داده با مصالح تعيين شده اين كشور همخواني داشت و تنها چيزي كه در اين ميان كمترين اهميتي نداشت منافع ايران و مردم اين كشور بود. تا زماني كه سلطنت قاجار برپا بود، هر شاه و شاهزادهاي كه در اين كشور حكمراني ميكرد سر در آبشخور سياستهاي انگليس داشت و در دوره پهلوي پدر و پسر نيز مقدرات اين مملكت را عمدتا انگليس رقم ميزد.
حتي در زماني كه روابط حسنه با انگليس در بالاترين سطوح بود اين كشور لحظهاي در تصميم گيري بر خلاف منافع ملي ايران اقدامي نكرد و به اين ترتيب انگليس تبديل به يگانه كشوري شد كه از او خاطرهاي بد در اذهان مردم ايران زمين برجاي مانده است، تصويري بسيار بدتر از آمريكا كه ايران هيچ گونه روابط سياسي با آن ندارد.
اگر چه "ايرج پزشكزاد" نتيجه اجتماعي اين سياست بريتانيا در قبال ايران را به شكل بيماري «آنگولومانياي» دايي جان ناپلئون به تصوير كشيده است اما به واقع اگر امروز سياستهاي اين كشور در نگاه مردم ايران منفور باشد اصلا جاي تعجبي ندارد كه ما هر حركت ضد ايراني را داراي مبداء انگليسي بدانيم و برخي نيز بگويند كه: "كار، كار انگليسيها است".
در روابط دو كشور اگر چه افرادي مانند سر دنيس رايت در نيمه دوم قرن بيستم مجري سياستهاي استعمار انگليس در ايران بودند اما معدود شخصيتهاي انگليسي هم مانند دكتر ادوارد براون كه به عنوان يك فعال فرهنگي فاقد وجهه ديپلماتيك در ايران حضور يافته بود، وجود داشتند كه خدمات شاياني به ايرانيان، فرهنگ و تاريخ اين كشور كردند و به پاس اين خدمات نيز خياباني در پايتخت ايران به نام وي نامگذاري شده است. به جز اين در عرصه روابط سياسي دو كشور ما نكته روشني كه بدان اشاره كنيم نخواهيم ديد، چه زماني كه سر سسيل اسپرينگ به عنوان نماينده تام الاختيار بريتانيا نقشه سرزمين ايران را به ناصرالدين شاه قاجار تقديم كرد و همه جزاير خليج فارس را به وي نشان و گفت: «از نظر بريتانياي كبير همه اينها جزء خاك امپراتوري ايران است» و چه هنگامي كه در سال 1971مذاكرات بر سر مالكيت ايران بر بحرين و جزاير ابوموسي و تنب كوچك و بزرگ در جريان بود انگليسيها از يك راهبرد پيروي ميكردند.
با استقرار سلطنت قاجاريه در ايران و مضمحل شدن حضور دريايي پرتغال و اسپانيا در خليج فارس و به دنبال نگاه اين دو كشور به غرب به جاي آسيا، اين دو استعمارگر جاي خود را به بريتانيا دادند كه در اوايل سده هجدهم ميلادي ناوگان دريايي نوبنيادي را راهي آبهاي گرم آسيايي كرده بود. ابتداي حضور انگليس در خليج فارس و همسايگي ايران چندان با تنش همراه نبود و انگلسيها همچون يك شبح وارد عرصه شدند به طوري كه تقريبا هيچ واكنشي را در ميان ايرانيان برنيانگيزند به اين دليل كه مردم خطه جنوب و فارس در آن سالها هنوز خاطره مبازره جانانه با قدرتهاي خارجي و متجاوز را در ذهن داشتند و هر خطايي در اين مقطع از سوي انگليسيها ميتوانست براي هميشه طومار حضور آينده آنها در اين منطقه را در هم بپيچد.
نخستين اقدامي كه انگليسيها در بدو ورود به جنوب ايران انجام دادند برپايي بندرگاههاي تجاري اختصاصي براي داد و ستد با بازرگانان ايراني بود. آنها محصولات كمپاني هند شرقي را در خليج فارس عرضه ميكردند و به نوعي ميتوان استمرار حضور و استعمار انگليس در هند را به دليل همين تبادلات دانست. در كمتر از يك سده بعد يعني در اوايل سده هجدهم ميلادي انگليسيها جاي پايي در خليج فارس باز كرده بودند و مناسباتي با اعراب راهزن دريايي برقرار كردند تا منافع انگليس در خليج فارس را به خطر نياندازند. اين همان زماني است كه زمزمه اشغال جزاير ايراني همچون بحرين و مناطقي كه امروز امارات متحده عربي خوانده ميشود با عنوان تحت الحمايگي انگليس شنيده شد.
سده نوزدهم به گونهاي سپري شد كه انگليسيها جاي پاي خود را در هند باز كرده بودند و تقريبا با كمترين مقاومتي در شبه قاره هند مواجه بودند. در اين قرن آفتاب در امپراتوري بريتانيا غروب نميكرد و اگر چه ايران رسما به اشغال نظامي درنيامده بود اما حكومت مركزي ايران عملا بر بخشهاي وسيعي از امپراتوري خود تسلط چنداني نداشت و اگر به مرور حاكميت ايران بر هرات و بحرين كمرنگ شد به اين دليل بود كه انگليسيها از بابت تهديد روسيه و عثماني نسبت به هند در هراس بودند.
در يك نگاه كوتاه سياست انگليس در قرون نوزدهم و بيستم در قبال ايران شامل سه محور اصلي كمرنگ كردن نقش حاكميت مركزي و تسلط بر بخشهايي از خاك ايران و جدا كردن آنها از سرزمين اصلي ايران، استعمار اقتصادي و دخالتهاي سياسي است. در بخش اول انگليس بخشهاي وسيعي از هرات و جزيره استراتژيك بحرين از از ايران جدا ساخت، در عرصه استعمار اقتصادي نيز قراردادهاي اقتصادي فراواني با ايران بسته شد كه نفع و سود آن سراسر نصيب كارتلهاي اقتصادي انگليسي ميشد و همچنين براي نزديك به هفتاد سال شير نفت اين كشور در اختيار انگليس بود. در عرصه سياسي نيز عملا ايران را بر اساس مقدرات انگليس اداره ميكردند.
براي درك و شناخت ديدگاه مجريان دستگاه ديپلماسي انگليس نسبت به روابط دو كشور بد نيست نقل قولي از ريچارد دالتون سفير سابق اين كشور در تهران را بخوانيم.
او در پاسخ به انتقاداتي كه ايرانيها از سياستهاي انگليس دارند با ناديده انگاشتن چند سده روابط دو كشور ميگويد: "باورها و تصوراتي كه از ديرباز در ايران درباره بريتانيا و نقش آن در امور داخلي ايران و ديگر كشورها وجود دارد اشتباه است، اين تصور كه ما تاثيرگذار هستيم البته مايه تفاخر است و البته كه ما تلاش داريم در ... [همه جا] نقش مهمي ايفا كنيم اما اغراق كردن در خصوص نقش بريتانيا پسنديده نيست زيرا اين خود ايرانياناند كه فرجام خود را تعيين ميكنند، اينكه كشور و جامعه آنها چگونه توسعه خواهد يافت و چگونه مناسباتشان با جامعه جهاني تعريف خواهد شد را خود آنها تعيين ميكنند، آنها قربانيان قدرتهاي عظيم جهاني نيستند، كسي به آنها زور نميگويد و تحت فشارهاي غير منصفانه نيستند". (بيبيسي:13آوريل2006)
در يك بررسي اجمالي از روابط ايران و انگليس سه دوره شاخص را شاهديم:
1- پايان سلسله صفويه در ايران كه آغاز حضور سياسي انگليس در ايران و داير كردن نمايندگي سياسي در كشورمان است تا زمان انقلاب مشروطه در ايران و سالهاي پاياني حاكميت سلسله قاجار در ايران بخش اول است كه در اين دوره شاهد تحولات فراواني در سياستهاي انگليس در مقابل ايران هستيم.
2- دوره دوم به دوره سلطنت پهلوي اختصاص دارد كه حكومتي برآمده از خواست و نظر اين كشور در ايران بر سر كار بود و در اين دوره به اعتقاد بسياري از صاحبنظران ايران تبديل به «ايرانستان» [كشوري تحت الحمايه انگليس] شده بود. در اين دوره حتي محمدرضا پهلوي در ميانه دهه پنجاه در يكي از سخنرانيهاي خود ضمن حمله به سياستهاي انگليس در جهان به اين مطلب اشاره كرد كه: "آنها ميخواهند ايران را تبديل به ايرانستان كنند".
3- پس از انقلاب اسلامي دور جديدي از روابط ايران و انگليس آغاز شد. انقلاب اسلامي رژيم سلطنتي مورد حمايت انگليس و آمريكا را در ايران برچيده بود و طبيعي بود كه انگليس روابط سياسي خود با ايران را قطع كند.
روابط دو كشور بعد از انقلاب اسلامي دچار فراز و نشيبهاي بسياري شد. روابط سياسي ايران و انگليس پس از انقلاب اسلامي 1357 به دليل مخالفت دولت كارگري انگليس با اين انقلاب هر روز سردتر از روز پيش شد. از آن پس بود كه ساختمان تاريخي سفارت انگليس در خيابان فردوسي تهران ديگر محل نمايندگي سياسي اين كشور در ايران نبود و در سال 1358 سفارت سوئد حافظ منافع بريتانيا در ايران اعلام شد.
تا زمان پايان جنگ ايران و عراق در پاييز سال 1367، سفارت ايران در لندن نيز همچنان بسته بود.
با قبول قطعنامه 598 از سوي ايران و عراق روابط دو كشور ايران و انگليس بار ديگر از سر گرفته شد اما پس از چند ماه روابط دو كشور بر سر نشر كتاب "آيات شيطاني" سلمان رشدي و فتواي امام خميني (ره) در مورد واجب القتل بودن سلمان رشدي، دوباره قطع شد.
در بهار 1368روابط ديپلماتيك از جانب ايران قطع شد. در سال 1369 به دنبال تصرف كويت توسط عراق كه بهانهاي براي مذاكرات ميان دو كشور شد، روابط ديپلماتيك تهران - لندن از سر گرفته شد.
در اين زمان ايران و انگليس همچنين مذاكراتي براي اطلاع از سرنوشت انگليسيهاي ربوده شده در لبنان و همچنين مساله بازداشت راجر كوپر بازرگان بريتانيايي انجام دادند كه در مورد نخست ميانجيگري ايران به آزادي گروگانهاي انگليسي در لبنان منجر شد و بازرگان انگليسي بازداشت شده در ايرن در زماني زودتر از موعد آزاد شد.
در اين گفتگوها ايران نيز در مورد مسائلي همچون حمايت انگليس از اقدامات ضد اسلامي همچون نشر رمان آيات شيطاني و پناه دادن به نويسنده مرتد آن سلمان رشدي با طرف انگليسي گفتگو كرد و انتقادات شديدي را از آنها به دليل پناه دادن به اعضاي گروه مجاهدين خلق و برخورد دوگانه انگليس در قبال ايران از يك سو و شيخ نشينهاي خليج فارس مطرح كرد.
فراز و نشيبها در روابط دو جانبه به شدت ادامه داشت و موضوع ميكونوس كه در روابط ايران و اتحاديه اروپا به وجود آمد نيز سبب شد برقراري روابط دو كشور به حدود يك دهه بعد موكول شود.
با انتخاب سيد محمد خاتمي به عنوان رياست جمهوري اسلامي ايران دستگاه ديپلماسي كشورمان سياست تنش زدايي با كشورهاي جهان را به عنوان رويكرد اصلي خود اعلام كرد و بر اين اساس روابط ايران و انگليس بهبود يافت.
در شهريور 1377وزيران خارجه دو كشور در ملاقاتي در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل متحد توافق كردند تا روابط ديپلماتيك خود را به سطح كاردار ارتقا دهند. در بهار 1378، مبادله سفير بين دو كشور صورت گرفت. كمال خرازي وزير امور خارجه ايران در زمستان 1379 به لندن سفر كرد كه نخستين سفر يك وزير ايراني به بريتانيا از زمان پيروزي انقلاب اسلامي بود.
از آن پس در دوره دوم رياست جمهوري سيد محمد خاتمي ايران و انگليس همكاريهايي را در عرصههاي مختلف آغاز كردند كه از جمله آنها ميتوان به همكاري در زمينه مبارزه با قاچاق مواد مخدر و برنامههاي رسيدگي به پناهندگان اشاره كرد.
پس از ماجراي 11 سپتامبر آمريكا، همراهي دولت بلر با سياستهاي جنگ طلبانه جورج بوش موجب تيره شدن روابط دو كشور ايران و انگليس شد. در اين زمان آمريكا اتهاماتي را عليه ايران مطرح ميكرد و همراهي انگليس با اين كشور مورد قبول ايران نبود اگر چه جك استراو وزير خارجه انگليس براي جلب نظر ايران چند بار به تهران سفر كرد اما لحن و شيوه برخورد بلر عليه ايران آنقدر تند و خصمانه بود كه به هيچ رو قابل توجيه نبود.
ايران در بهار 1381 از پذيرش "ديويد رداوي" به دليل سوابق منفي او به عنوان سفير جديد بريتانيا در تهران خودداري كرد. اين مساله براي چند هفته روابط دو كشور را دچار مشكل كرد اما معرفي ريچارد دالتون، (سفير فعلي بريتانيا در تهران) اين مناقشه را پايان داد.
پيوستن بريتانيا به صف كشورهايي كه از ايران خواسته اند پروتكل الحاقي به پيمان منع توليد سلاح هاي اتمي را امضا كند، موجب كاهش سطح روابط شد اما بزرگترين مناقشه در روابط دو كشور در سال هاي اخير، در نتيجه بازداشت هادي سليمانپور، سفير سابق ايران در آرژانتين كه براي ادامه تحصيل در بريتانيا بسر مي برد، بروز كرد. سليمانپور روز 30 مرداد 1382 به درخواست دادگاهي در آرژانتين كه به پرونده انفجار مركز يهوديان در بوئنوس آيرس در سال 1373رسيدگي مي كند و به اتهام دست داشتن در اين انفجار بازداشت شد. پس از اينكه سفر معاون وزير خارجه ايران به لندن و تامين وثيقه نيم ميليون پوندي توسط دولت ايران نيز آزادي مشروط آقاي سليمانپور را به دنبال نياورد، وزارت خارجه ايران سفير خود را "براي پارهاي مشاورهها" به تهران فراخواند.
از پي آن و ماجراي اشغال عراق از سوي آمريكا و انگليس روابط دو كشور به دليل اقدامات دولت بلر به تيرگي گرائيد و هر چند دو كشور همچنان سفراي خود را در پايتختهاي يكديگر نگه داشتند اما روابط مخدوش شد. با طرح اتهاماتي از سوي انگليس مبني بر اينكه ايران فعالانه در حمله به سربازان انگليس در بصره و جنوب عراق نقش داشته است روابط باز هم محدودتر شد. انگليسيها با طرح اين سوء ظن كه هشت نظامي بريتانيايي كشته شده در شهر بصره در جنوب عراق هدف سلاحهايي قرار گرفتهاند كه با كمك ايران به عراق قاچاق شده است، نيات سوء خود را به رخ كشيدند.
چند ماه پس از طرح اين اتهامات بود كه سلسله انفجارهايي در استان خوزستان ايران در بحبوحه انتخابات رياست جمهوري نهم رخ داد كه نشانههايي از دست داشتن انگليس در آن ديده شد. در اين زمان بود كه وزير خارجه انگليس با رهبر گروهك جدايي طلبي كه انفجارهاي خوزستان از سوي آنها هدايت ميشد، ديدار كرد.
پس از به قدرت رسيدن محمود احمدينژاد در ايران يك مساله كهنه شده در روابط دو كشور نيز بار ديگر سرباز كرد، باغ قلهك؛ اين باغ زميني به وسعت 20 هكتار در منطقه اي به همين نام در شمال تهران است كه در زمان ناصرالدين شاه براي سكونت سفير وقت به انگليس اجاره داده شده بود و با پايان مهلت اجاره تاكنون تخليه نشده است.
اين باغ هم اكنون اقامتگاه كاركنان سفارت بريتانيا در تهران است و بخشي از آن نيز به دفتر شوراي فرهنگي بريتانيا (British Council) اختصاص داده شده است. نمايندگان مجلس هفتم نيز كه در اين زمينه فعال شده بودند در نامه خود به اسناد و مداركي استناد كرده اند كه بنابر آنها، باغ قلهك به عنوان سكونتگاه ييلاقي به سفارت وقت بريتانيا به صورت "سكني" واگذار شده است. سكني در حقوق ايران به اين معني است كه مالك حق سكونت در ملك خود و نه مالكيت آن را به شخصي حقيقي يا حقوقي واگذار كند. در قوانين حقوقي مدت اعطاي اين حق ميتواند معين باشد يا اينكه به مدت عمر شخص سكونت كننده يا مالك تعيين شود اما به هر حال هنگامي كه هم مالك و هم فردي كه حق سكونت در ملك به او واگذار شده مرده باشند، حق سكني به پايان ميرسد.
در نامه نمايندگان مجلس هفتم به حداد عادل رئيس وقت مجلس آمده بود كه در سال 1313 خورشيدي (1934 ميلادي) سفارت انگليس در تهران بر خلاف قوانين ايران كه مالكيت دولتها و اتباع بيگانه را بر اموال غيرمنقول ممنوع ميسازد، با آنچه "كلاهبرداري" و "تباني با مأموران وقت ثبت اسناد" خوانده شده، باغ قلهك را به نام دولت بريتانيا به ثبت ميرساند و باغ را به مالكيت خود در ميآورد. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي همچنين در اين نامه نوشتند كه برخي از فعاليتهاي انگليسيها در باغ قلهك تخلف به شمار ميرود و با قانون مدني ايران و كنوانسيون بينالمللي وين در امور كنسولي مغايرت دارد.
با گذشت بيش از سه سال از اشغال عراق از سوي انگليس و آمريكا و حضور نيروهاي انگليسي در شهر بصره و جنوب اين كشور مسئولان ايراني شواهد و مداركي ارائه كردند كه حاكي از سازماندهي "نيروهاي منطقهاي" در مرزهاي ايران از سوي انگليس بود. در اين زمان برخي مسؤلين با اشاره به مرزهاي غربي ايران اعلام كردند كه بسياري از سرقتهاي مسلحانه و قتلها در مناطق مرزي ايران با سلاحهايي صورت ميگيرد كه از مرزهاي غربي وارد كشور ميشود.
روابط ايران و انگليس با واگذاري تصدي پست نخست وزيري از سوي بلر به براون و كاسته شدن از شدت همراهي انگليس با آمريكا در برخي عرصهها برخي را بر آن داشت كه اينگونه شرايط روابط دو كشور ايران و انگليس را تحليل كنند كه دور جديدي در روابط دو كشور آغاز ميشود اما اين خيالي بيش نبود و اگرچه براون توجه خود را در دوره نخست وزيري بيش از بلر متوجه شرايط داخلي انگليس كرده است اما همراهي اين كشور با سياستهاي ضد ايراني بوش در شوراي امنيت سازمان ملل و در گروه كشورهاي 1+5 تغييري نكرده است.
پس چندان بيراه نيست اگر گاهي زمزمههايي ميشنويم مبني بر اينكه چرا با وجود اين سابقه از روابط خصمانه انگليس با ايران اصراري بر حفظ روابط با اين كشور صورت ميگيرد اين سوالي است كه چندي قبل يكي از خبرنگاران از رئيس جمهور احمدي نژاد نيز پرسيد.
در اين رابطه نظر علاء الدين بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شنيدني است. او اعتقاد دارد "افكار عمومي ايران نسبت به انگليس مثبت نيست". او با اشاره به اينكه "انگليس يك كشور عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل متحد است و ما بايد با اين كشور در ارتباط باشيم،" افزود: "در يك مقطع كه اختلاف ايران و انگليس در موضوع هستهاي بالا گرفته بود بحث كاهش روابط اقتصادي با انگليس مطرح شد".
بروجردي اينگونه به سخنان خود ادامه داد كه "ما با انگلستان روابط رسمي داريم و دو كشور در پايتختهاي يكديگر سفير دارند و ما با اين كشور در عاليترين سطوح روابط رسمي داريم و بر اساس منافع مشترك اين روابط تعريف ميشود و اين موضوع تابعي از جريانات و تحولات ديگر نيست".
بروجردي تصريح ميكند: "روابط ايران و انگليس شكل خاص خود را دارد و روابط دو كشور هميشه فراز و نشيبهاي خود را داشته است اما واقعيت اين است كه بر خلاف همه آوازه انگليس، اين كشور در عرصه جهاني مستقل از ديگر قدرتها تصميم نميگيرد و به خصوص در دوران بلر ما شاهد يك نوع دنباله روي از سياستهاي ايالات متحده در اين كشور بوديم و اين وضعيت همچنان استمرار دارد.
بروجردي درباره اين خواست افكار عمومي ايران براي انجام اقدامات تنبيهي در مقابل انگليسيها گفت: مردم ما ذهنيت بسيار منفي از انگليس دارند و انگليس به هيچ وجه موفق نبوده كه اين ذهنيت منفي را در ميان ايرانيان پاك كند".
رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس خاطر نشان كرد: "در هر صورت رابطه ما با انگليس قطعا متاثر از افكار عمومي كشورمان است و افكار عمومي نسبت به انگليس به هيچ وجه مثبت نيست و طبيعتا با توجه به اين نگرش مردم و مسئولين به ميزاني كه سياستهاي غير منطقي انگليس در قبال ايران استمرار داشته باشد طبيعتا تاثير منفي بيشتري بر روابط دو كشور خواهد گذاشت".
امروز بسياري در ايران انگليس را به همراه اسرائيل و آمريكا يكي از سه ضلع مثلث شرارت ميداند. اين اعتقاد كه سه كشور آمريكا، بريتانيا و اسرائيل امروز تمام تلاش خود را به كار ميگيرند كه انقلاب اسلامي ايران را ساقط كنند، انديشهاي قوي و بسيار تاثيرگذار است كه متاسفانه دولتمردان اين كشور هيچ تلاشي در راستاي زدودن تصويري كه از انگليس به عنوان راس اين هرم شكل گرفته، به كار نميگيرند. در عوض هر روزه به ليست اتهامات آنها عليه جمهوري اسلامي افزوده مي شود.
در بررسي روابط ايران و انگليس پس از انقلاب ليست بلند بالايي از اقدامات ضد ايراني انگليسيها را شاهديم كه اگر چه نخستين آنها مسامحه در جريان حمله بهار 1359 به سفارت جمهوري اسلامي ايران در لندن و آخرين آنها تا به حال نيز احتمال استرداد تاجيك يك ديپلمات سابق جمهوري اسلامي به ايالات متحده كه كشور متخاصم با ايران محسوب ميشود است اما ذكر همه آنها در حوصله و مجال اين نوشته نيست. برخي روزها در تاريخ روابط دو كشور حائز اهميت بسيار است كه ليستي از آنها در زير از نظر ميگذرد.
* رويدادهاي مهم در ايران و انگليس پس از انقلاب اسلامي
- فروردين 1358: پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بريتانيا سفارت خود در تهران را تعطيل كرد و ديپلماتهايش را به دفتر حفاظت منافع خود در سفارت سوئد منتقل كرد.
- ارديبهشت 1359: 6 تروريست مرتبط با عراق سفارت جمهوري اسلامي در لندن را به اشغال خود درآوردند و 26 نفر را به گروگان گرفتند. در اين ماجرا دو ديپلمات ايراني از جمله عباس لواساني به شهادت رسيدند و بخش اعظم سفارت ايران به آتش كشيده و ويران شد.
- در فاصله سالهاي 59 تا 67 كه ايران با عراق درگير جنگي تحميلي است روابط دو كشور تحت تاثير حمايتهاي پيدا و پنهان انگليس از عراق است.
- 1367: سفارت بريتانيا در تهران مجددا باز شد.
- 29 بهمن 1367: امام خميني (ره)، فتواي قتل سلمان رشدي، نويسنده بريتانيايي را به اتهام ارتداد عليه اسلام صادر كرد. اين موضوع به قطع روابط ديپلماتيك ايران و بريتانيا منجر شد.
- شهريور 1369: روابط دو كشور مجددا برقرار شد اما در سطح كاردار محدود ماند.
- مرداد 1377: يك سال پس از انتخاب محمد خاتمي به رياست جمهوري ايران روابط ايران و انگليس به سطح معرفي سفير در پايتختهاي دو كشور ارتقاء يافت.
- بهمن 1379: كمال خرازي، وزير خارجه ايران به لندن رفت و با نخست وزير، وزير امورخارجه و وزير بازرگاني اين كشور ديدار و گفتگو كرد. اين نخستين ديدار يك وزير خارجه جمهوري اسلامي از انگليس بود.
- شهريور 1380: در پي حادثه 11سپتامبر در ايالات متحده آمريكا جك استراو وزير خارجه بريتانيا به ايران سفر كرد. اين نخستين سفر يك وزير انگليسي به ايران پس از انقلاب 1357 بود.
- اسفند 1381: روابط رو به بهبود بريتانيا با ايران پس از آنكه تهران ديويد ردووي را به عنوان سفير جديد بريتانيا رد كرده و او را جاسوس خواند، متحمل ضربهاي عمده شد.
- خرداد 1382: وزير خارجه انگليس در قالب يك تروئيكاي اروپايي به تهران سفر كرد و طي مذاكراتي با مسؤلان شوراي امنيت ملي كشورمان، در ازاي تعليق غني سازي اورانيوم تعهد كرد كه در زمينه توسعه دانش هستهاي به كشورمان كمك كند.
- 30 مرداد 1382: انگليس هادي سليمان پور ديپلمات ايراني را به اتهام ارتباط با بمب گذاري در آرژانتين بازداشت كرد. ايران خواستار آزادي فوري آقاي سليمان پور و عذرخواهي دولت بريتانيا شد.
- 5 شهريور 1382: علي آهني، معاون وزارت خارجه ايران، براي ملاقات با جك استرا به بريتانيا سفر كرد.
- 7 شهريور 1382: ايران سفير خود را "براي رايزني" از لندن فراخواند.
- 28 آبان 1382: سفير سابق ايران در آرژانتين، كه اخيرا درخواست استرداد او از بريتانيا به آرژانتين توسط وزارت كشور بريتانيا رد شد، به ايران بازگشت.
- خرداد 1383: اقشار مختلف مردم با برپايي رشتهاي تظاهرات نسبت به اقدامات خصمانه انگليس عليه شهروندان ايران و تجاوزات سربازان انگليسي در عراق، در مقابل سفارت اين كشور در تهران تجمع كرده و خواستار تعطيلي اين سفارتخانه شدند.
- 28 خرداد 1383: انگليس با همراهي آلمان و فرانسه پيش نويس قطعنامهاي را در آژانس بين المللي انرژي اتمي عليه ايران تنظيم كرد كه موفق به كسب اجماع كشورها براي تصويب آن نشدند.
- 31 خرداد1383: هشت ملوان بريتانيايي پس از آنكه به آبهاي ايران تجاوز كردند توسط نيروي دريايي سپاه بازداشت شدند. آنها سه روز بعد در پي مذاكره ديپلماتهاي سفارت انگليس با مقامهاي ايراني آزاد شدند.
- بهمن 1383: وليعهد بريتانيا كه مقامي غير رسمي دارد در پي وقوع زلزله در شهر بم به ايران سفر كرد و كمكهاي انگليس را به مردم زلزله زده اين شهر تقديم كرد. وي همچنين با سيد محمد خاتمي رئيس جمهوري ايران نيز به طور غير رسمي ملاقات و گفتگو كرد.
- 5 ارديبهشت 1384: جك استراو وزير امورخارجه وقت انگليس با رهبر يك گروه خواهان جدايي خوزستان از ايران ملاقات كرد. انگليس همچنين در اقدامي مداخله جويانه ايران را متهم به نقض حقوق اعراب و ساكنان منطقه خوزستان كرد.
- 6 مهر1384: دانشجويان ايراني در اعتراض به نحوه عملكرد دولت انگليس نسبت به برنامه اتمي ايران، در مقابل سفارت اين كشور تظاهرات كرده و خواستار تعطيلي سفارت انگليس در تهران شدند.
- 13مهر 1384: انگليس اتهاماتي را به ايران مبني بر كمك به شورشيان جنوب عراق وارد كرد.
- 23 مهر 1384: انفجارهايي در شهر اهواز در جنوب غربي ايران باعث مرگ چهار نفر شد. ايران عوامل اطلاعاتي بريتانيا را در اين مورد متهم و بريتانيا اين اتهام را رد كرد.
- 29 شهريور 1385: آخرين ملاقات مسؤلان دو كشور ايران و انگليس در سطح وزير؛ متكي در ملاقات با مارگارت بكت در نيويورك اقدامات خصمانه دولت متبوع وي عليه ايران را متذكر شد و خواهان اصلاح اين روش از سوي انگليسيها گرديد.
- 5 مهر 1385: دولت انگليس اعلام كرد فوزي بداوي نژاد سازماندهنده حمله به سفارت ايران در لندن در سال 1359 را كه منجر به كشته شدن دو ديپلمات ايراني شد، از زندان آزاد ميكند. سخنگوي وزارت امورخارجه كشورمان به اين تصميم انگليس به شدت اعتراض كرد.
- 30 آبان 1385: 162 نماينده مجلس شوراي اسلامي ايران طي نامهاي به رئيس مجلس خواستار بررسي موضوع تصرف غيرقانوني باغ قلهك از سوي دولت انگليس شدند.
- 3 دي 1385: شوراي امنيت سازمان ملل با تصويب يك قطعنامه، تحريمهايي را به خاطر برنامه اتمي ايران بر آن كشور تحميل ميكند. بريتانيا از نويسندگان پيش نويس اين قطعنامه بود.
- 4 بهمن 1385: بازداشت نصرت الله تاجيك ديپلمات سابق ايراني در بريتانيا به درخواست آمريكا.
- 5 بهمن 1385: ايران گفت بمبگذاراني كه هشت نفر را در بمبگذاريهاي ديگر در اهواز كشتند، با سازمانهاي اطلاعاتي بريتانيا ارتباط داشتند.
- 24 بهمن 1385: متكي خواستار پاسخگويي دولت بريتانيا شد. متكي دولت بريتانيا را به دست داشتن در نا آراميهاي خوزستان هم متهم كرده است. منوچهر متكي، وزير خارجه ايران، در سخناني دولت بريتانيا را به شدت مورد انتقاد قرار داده است.
- 3 فروردين 1386: 15 تن از پرسنل نيروي دريايي انگليس پس از تجاوز به آبهاي سرزميني ايران توسط نيروهاي دريايي كشورمان بازداشت شدند.
- 26 خرداد 1386: ملكه انگليس به خاطر نوشتن آيات شيطاني به سلمان رشدي مدال شواليه داد. سخنگوي وزارت خارجه ايران با محكوم كردن اين اقدام گفت: مدال دادن به يكي از منفورترين چهرهها در جهان اسلام، نمونه بارز ضديت مقامات ارشد بريتانيا با اسلام است.
- 30 دي 1386: دادگاهي در انگليس درخواست ايران براي استرداد سرباز هخامنشي از آثار باستاني متعلق به تخت جمشيد را رد كرد.
- 4 تير 1387: دادگاهي در انگليس درپي فرجام خواهي وكلاي منافقين نام اين گروهك تروريستي را پي از 15 سال از ليست گروههاي تروريستي خارج كرد.
- 20 مهر 1387: انگليس فوزي بداوينژاد تنها عامل باقيمانده از حمله تروريستي به سفارت جمهوري اسلامي ايران در لندن را شامل عفو مشروط كرد.
* تحقيق و تاليف از: سيد مسعود لواساني
انتهاي پيام/خ
دوشنبه 22 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]
-
گوناگون
پربازدیدترینها