واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: فلسفه سياسى ارسطو
محمد على خزاعى اگر فيلسوفان جريان ساز يونان باستان را به سه نفر محدود نماييم، بى گمان يكى از آن سه حتما ارسطو (Aristotle، ۳۸۴-۳۲۲ق.م) مى باشد. فيلسوفى كه به سيستم سازى و نوآورى بسيار نامبردار بوده است. توصيفات و القاب متعددى را به او اطلاق كرده اند كه معلم اول گويا تر مى باشد. دانته (Dante، ۱۲۶۵-۱۳۲۱) شاعر ايتاليايى و سراينده منظومه بزرگ كمدى الهى، در خصوص وى چنين مى گويد: و هنگامى كه ديدگان را بر آسمان بلند كردم/ خداوندگار دانايان را ديدم / در ميان حلقه خانواده اى فلسفى نشسته / همگان چشم بر او دوخته، همگان به تكريم وى كمر بسته.(۱)۱- آثار ارسطوارسطو آثار بسيارى را به رشته تحرير درآورده است كه فقط يك پنجم آنها به دست ما رسيده است. اما آنچه كه در نگاه اول حائز اهميت است، فارغ از جامعيت و دقت آثار، همانا كيفيت آنها مى باشد. زيرا اگر از استادش افلاطون (Platon، ۴۲۷-۳۴۸ق.م) از آثار ارائه شده در آكادمى او چيزى به يادگار نمانده و تنها تعليمات وى به مردم عوام از گذر حوادث روزگار مصون مانده. آثار ارائه شده او در لوكيوم باقى مانده و از تعليمات وى به مردم عوام چيزى به روزگار ما نرسيده است.اما بنابر موضوع بحث حاضر، شناخت فلسفه سياسى ارسطو از رهگذر آثار او در حوزه اخلاق و سياست امكانپذير است كه عبارتند از: اخلاق ائودموس، اخلاق نيكو ماخوس، اخلاق كبير، سياست و اصول حكومت آتن.۲- برخى از مهم ترين آراى سياسى ارسطوارسطو بر اين عقيده بود كه كشور يا جامعه سياسى پديده اى طبيعى است و انسان به حكم طبيعت، جاندار شهرى منش ( حيوان مدنى الطبع) است. در واقع او ارزش بسيارى براى زندگى جمعى قائل بود و بر اين باور بود كه اگر كسى منكر اين امر شود: يا خداست يا دد ( جانور وحشى).انسان طبيعتا نمى تواند يكسره فردگراى( Individualist) باشد. او با همانندان خويش زندگى مى كند و به خير يا سعادت اعلى كه مطلوب اوست در پيوند و آميزش با آنها مى رسد، پس بايد سازمان كشور و حكومتى را كه خود بخشى از آن است، به نيكى بشناسد.دولت انجمنى است كه منشا آن منش اجتماعى فرد است و مبادى ساده آن در كانون خانواده به خوبى ديده مى شود. در واقع اين انجمن يا اجتماع به منزله سازمانى است كه هدف آن رسانيدن انسان به برترين خير يعنى سعادت (happiness) و لذت (Pleasure) است. در اين كه زندگانى سعادت آميز و شادمانه عبارت از چيست؟ پاسخ ارسطو اين است كه زندگى مذكور عبارت از آن است كه انسان مجال تفكر داشته باشد. به نظر ارسطو اين نعمت اگر دست دهد نزديك ترين چيزى است به الوهيت و مايه رهايى از حوادث مادى جهان خاكى است.مرد آزاده كسى است كه به خويشتن متكى باشد. ولى بردگى، امرى طبيعى است و مربوط به برترى و فرودستى واقعى مردمان است و ترتيبى است كه براى هر دو سودمند است.(۲) اگر ماكو به تنهايى روى دستگاه بافندگى پيش مى رفت، از بردگى ممكن بود صرفنظر شود.(۳)ارسطو درباره جامعه مثالى و فوايد دارايى بحث مى كند و در اين راه نيز به اعتدال مى گرايد و مى گويد كه سوق دادن مردم به اعتدال نيز از راه تربيت و قانون امكان دارد.شرط و امكان شهروندى آن است كه شهروندان بتوانند وظايف و تكاليف خود را انجام بدهند. اشكال پذيرفتنى حكومت عبارتند از:۱- پادشاهى(Kingship)۲- حكومت اشرافى(Aristocracy)۳- حكمت گروهى مردم (Polity)كه صورت هاى فاسده آنها عبارتند از:۱- حكومت ستمگرى(Tyranny)۲- حكومت متنفذان (Oligarchy)۳- دموكراسى مطلق (Extreme democracy)اما به طور كلى هر يك از حكومت هاى سه گانه نخستين شخصيت و ارزش بيشترى به مردم ببخشد، آن بهتر است و هر يك از آنها كه پسنديده است زمانى كه مسئولان آن نظام به وظايف خود عمل نكنند، ناچار به تباهى خواهد گراييد. حكومت مطلوب حكومتى است كه وظايف خود را به اعلى درجه ممكن از سودمندى نسبت به مردم انجام دهد و بايد دانست كه طرز حكومت در آموزش و پرورش شهروندان مدخليت تام دارد.(۴)۳- فلسفه سياسى ارسطوپس با توجه به نكات فوق درمى يابيم كه ارسطو فلسفه سياسى را عبارت از: ايجاد يك كشور ودولت ايده آل مى داند و همان خط مشى را دنبال كرده كه افلاطون در كتاب هاى مرد سياسى و قوانين پيش گرفته است و جنبه اخلاقى ديدگاه افلاطون مورد توجه ارسطو مى باشد. يعنى انسان نيك و شهروند نيك، يكى است و هدف دولت ايجاد عالى ترين نوع انسان مى باشد.(۵)پس فارغ از موضع گيرى هاى تند فيلسوفانى همچون سيمون دوبوار و هانا آرنت و ستايش هاى كسانى همچون جان استوارت ميل و كارل ماركس از فلسفه سياسى ارسطو، اگر وى و نظرياتش را در زمان و مكان خودش به بررسى بنشينيم، قضاوتى منصفانه تر نموده ايم.پى نوشت ها۱- ارسطو، مارتا نوسباوم، ترجمه دكتر عزت اله فولادوند، طرح نو، چاپ اول تهران ،۱۳۷۴ ص ۱۴۲- تاريخ مختصر فلسفه( جلد اول، از آغاز تا انتقال به فلسفه جديد)، آلبرت آوى، ترجمه دكتر على اصغر حلبى، زوار، چاپ دوم تهران ،۱۳۶۸ صص ۵۱-۵۰۳- تاريخ فلسفه حقوقى، ژرژ دل وكيو، ترجمه جواد واحدى، نيل، چاپ اول تهران ۱۳۳۶۴- تاريخ مختصر فلسفه ( جلد اول، از آغاز تا انتقال به فلسفه جديد)، آلبرت آوى، ص ۵۱۵- تاريخ انديشه هاى سياسى در غرب، دكتر ابوالقاسم طاهرى، قومس، چاپ دوم تهران ،۱۳۸۰ ص ۷۰*كارشناس ارشد فلسفه غرب
دوشنبه 22 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 196]