واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
داستان چند زندگي روي خط تلفن همراه
سینمای ما- بيتا موسوي: مونا زندي را از مدتها قبل ميشناختم، از زمان فيلم «عصر جمعه.» فيلمي كه مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و جوايز متعدد داخلي و خارجي را از آن خود كرد. چند بار براي گرفتن گزارش پشت صحنه رفتم. دغدغه اجتماعي دارد و هميشه موضوعات خاصي را در اين حوزه نشانه ميگيرد.
«خط رو خط» جديدترين كار اوست كه اين روزها تصويربرداري آن در كوچه پس كوچههاي خيابان فرشته انجام ميشود. اولين بار است كه بخشهايي از يك مجموعه تلويزيوني را كارگرداني ميكند.
اپيزود خط رو خط هم يكي از بخشهاي مجموعه تلويزيوني «راه شيري» به تهيهكنندگي رامين عباسيزاده است كه هر 6 قسمت آن توسط يك كارگردان جوان ساخته ميشود و همه كارگردانان راهشيري عمدتا از فيلمسازان خوش فكر سينما هستند كه نگاه تازهاي را وارد تلويزيون ميكنند.
براي گرفتن گزارش با هماهنگي روابط عموميكار و كارگردان يك روز گرم تابستان من و عكاس روزنامه راهي خيايان فرشته شديم. لوكيشن نزديك باغ موزه دكتر حسابي بود. ساعت نزديك چهار به گروه پيوستيم. لوكيشن خانهاي قديمي با باغي بسيار بزرگ و زيبا بود. ابتداي حياط خانه، سپيده عبدالوهاب تدوينگر كار كه پيش از اين با زندي در فيلمهاي قبلي نيز همكاري داشت، زير سايه يك درخت بزرگ، با همان دقت و حوصله هميشگي خود مشغول تدوين ابتدايي سريال بود.
با زندي و بقيه احوالپرسي كرديم و متوجه شدم زمان استراحت گروه است. آنها طبق برنامهريزي سكانسهايي را كه ميخواستند از صبح تصويربرداري كرده بودند.
با دعوت مونا زندي وارد ساختمان شديم. غزل شاكري طراح صحنه مشغول كار بود و دستيارش با ابزاري در حال خراب كردن سقف و كندن رنگ روي آن بود تا اينگونه به نظر برسد كه انگار سقف در صحنه قبلي به خاطر افتادن يك فرغون از ساختمان كناري آسيب ديده است. بچههاي گروه تصويربرداري هم مشغول آماده كردن دوربين بودند. رويا جاويدنيا بازيگر نقش ميترا كارش تمام شده بود، زندي هم درحال صحبت كردن با يك نابازيگر بود كه نقش «اميرحسين» را بازي ميكرد و قرار بود آن روز مقابل دوربين برود.
عكاس روزنامه تصميم گرفت كار عكاسي را شروع كند. من هم متوجه شدم جاويدنيا آماده رفتن است و امكان دارد ديگر نتوانم با او صحبت كنم. زماني كه در اتاق گريم با او روبهرو شدم، ياد شخصيت بهار در فيلم «شبانه روز» افتادم. نقشي كه به گفته اميد بنكدار و كيوان عليمحمدي كارگردانان اين فيلم بخوبي ايفا شده بود. او در فيلم شبانه روز نقش همسر سياوش كسرايي را بازي كرده بود.
ابتداي صحبت ما از همين فيلم شروع شد و خوشحال بود كه من شبانه روز را در جشنواره فجر ديدهام. چون هنوز به اكران درنيامده است.
او با خوشرويي درباره فعاليتهاي تازه خود در تلويزيون چنين گفت: بعد از شبانه روز در فيلم تلويزيوني از فرزاد موتمن و اپيزود «تحقير» از همين مجموعه راه شيري به كارگرداني ايرج كريمي بازي كردم. پروژه راه شيري به عقيده من اتفاق جالبي در تلويزيون است. مهمترين ويژگي اين مجموعه حضور بازيگراني است كه در قسمتهاي مختلف ديده و بهگونهاي از يك اپيزود كه متعلق به كارگردان ديگري است به اپيزود كارگردان بعدي ميروند. اين ايده تازه و جذابي است.
البته حتما اشكالاتي بروز خواهد كرد زيرا براي اولين بار است كه اين اتفاق در قالب يك مجموعه ميافتد. اميدوارم اين هماهنگي و حضور اين بازيگران در اپيزودهاي مختلف بخوبي رعايت شود تا مخاطب نيز با آنها ارتباط لازم را برقرار كند.
جاويدنيا كه علاقه خاصي به نقش ميترا دارد اين نقش را نمونهاي از زنان ايراني ميداند، او درباره اين نقش گفت: من در اپيزود «تحقير» نيز در يك سكانس بازي داشتم. البته آن مجموعه قصه خودش را داشت. من در آن اپيزود به دنبال خانه هستم و توسط يك بنگاه املاك براي اجاره به منزل يك نويسنده ميروم كه او نيز منتظر كارگرش است تا كارهاي خانه را انجام دهد و با ديدن من دچار سوءتفاهم ميشود. اين اپيزود طنز جالبي دارد.
اما در خط رو خط نقش اصلي كار به عهده من است. كاراكتر ميترا زني فعال و حق طلب است كه ميخواهد زندگي خود را همانطور كه دوست دارد اداره كند. اما او دست تنهاست و با همسرش هم مشكل دارد. ميترا با تمام مشكلات و مشغلههاي فراوان زندگيش دوست دارد به همه كمك كند. بيش از اينكه هواي خودش را داشته باشد، به فكر ديگران است. به عقيده من موقعيت جذابي دارد. اميدوارم بيشتر زنان ايراني با ديدن ميترا با او همذات پنداري كنند.
ميترا در خط رو خط با وجود داشتن يك فرزند تصميم ميگيرد به خاطر مشكلاتي كه با همسرش دارد براي مدتي از او جدا زندگي كند، اما از هم طلاق نگرفتهاند. قصه اين اپيزود از زماني شروع ميشود كه ميترا در گالري مشغول صحبت كردن با همكارانش است كه موبايلش با موبايل شخص ديگري جابهجا ميشود.
جاويدنيا گزيده كار است. او عمدتا با كارگرداناني چون بنكدار، عليمحمدي، فرزاد موتمن، ايرج كريمي، امير شهاب رضويان و سعيد ابراهيميفر همكاري كرده است. اين موضوع نشان ميدهد كه او علاقهمند همكاري با جوانان است، وي در اين باره گفت: سليقه اين نسل از فيلمسازان را دوست دارم. فكر ميكنم هميشه ايدههاي تازه اي وارد كار ميكنند. من شخصا بازيگر تكنيكي نيستم و بيشتر از حس و حال خودم در بازي استفاده ميكنم. به همين سبب فكر ميكنم حضور كارگردان در يك كار بسيار موثر است و اين هنرمنداني كه شما نام برديد به بازيگر براي ايفاي نقش فرصت ميدهند.
وي درباره آشنايي خود با مونا زندي گفت: من خانم زندي را پيش از فيلم «عصر جمعه» ميشناختم. البته در همين فيلم نيز در سكانسي بازي كردم. بعد از آن در فيلمهايي چون «باغ فردوس پنج بعدازظهر»، «ميناي شهر خاموش» و چند فيلم تلويزيوني ابراهيميفر و فرزاد موتمن نقش هايي را بر عهده گرفتم. «خط رو خط» را كار خوبي ميدانم. فكر ميكنم سوژه اين كار حتي قابليت ساخت يك فيلم سينمايي را دارد. زندي نگاه متفاوتي را در اين مجموعه دنبال ميكند كه اميدوارم اپيزود موفقي شود.
وقتي گفتگوي ما تمام شد، خانم ميانسالي را ديدم كه هم برايم آشنا بود و هم حس ميكردم نگاه مادرانهاي دارد. از بچههاي گروه درباره وي سوال كردم، گفتند او رابعه مدني مادر امير شهاب رضويان است كه پيش از اين او را در فيلمهاي رضويان ديده بودم. خانم مدني در خط رو خط نقش همسر جمشيد مشايخي (آقاي خطاط) را بازي ميكند.
انتخاب بازيگراني چون جاويدنيا، مدني، سينا رازاني و حتي نابازيگران كار كه مخاطب از آنها كمتر گذشتهاي در ذهن خود دارد نشان از نگاه متفاوتي است كه اين كارگردان جوان در كار خود دنبال ميكند.
گروه در سالن پذيرايي خانه مشغول چيدن ميز صبحانه بودند. ميز بزرگي در انتهاي سالن قرار داشت كه مشرف به باغ بود. زندي با احترام جمشيد مشايخي را صدا كرد و به او گفت بازي شما امروز از اين پلان شروع ميشود. سر ميز صبحانه كارگردان جوان به دنبال صندلي نرم و راحتي بود كه بازيگر پيشكسوت سينما روي آن احساس ناراحتي نكند.
علي مرداني بازيگر نقش مراد با عينك طبي بزرگي در اين كار نقش يك كارگر ساختماني را ايفا ميكند كه بعد از تعمير خانه خطاط با وي آشنا شده و سر ميز صبحانه امروز قرار است درباره ازدواج خود صحبت كند و از او مشورت بگيرد.
او سر ميز در صندلي كنار جمشيد مشايخي نشسته است و گروه هم مشغول گذاشتن نان، پنير و گردو هستند تا ميز صبحانه آماده شود. مشايخي با مرداني در حال تمرين ديالوگها هستند. استاد مشايخي با وجود كهولت سن مانند گذشته بخوبي ديالوگها را بيان ميكند. حضور وي در كنار چنين گروه جواني يك موهبت است. آرامش، نوع برخوردش و تسلط وي بر كار ميتواند براي همه كلاس درس باشد.
اين بازيگر برجسته سينما و تلويزيون با وجود تجربه طولانياي كه دارد، احساس نميكند در مقابل «علي مرداني» نشسته كه جاي فرزند او و هنوز شايد اول راه است. با فروتني با او ديالوگها را تمرين ميكند حتي گهگاهي با شوخيهاي خود زمان تمرين گروه را ميخنداند. او مرد بزرگي است و ما هم اميدواريم خداوند او را براي سينما و تلويزيون ما حفظ كند.
گروه همچنان در حال تمرين هستند. در اين پلان قرار است مراد و خطاط درباره مراسم خواستگاري صحبت كنند. در ميان حرفهاي آنها همسر خطاط با سيني چاي وارد ميشود و به مراد تبريك ميگويد. چند بار اين صحنه تمرين ميشود. با صداي زندي كه حالا احساس ميكند تمرين كافي است گروه آماده ضبط ميشوند.
درنا مدني از بچههاي گروه كه در باغ حضور دارند، خواهش ميكند ساكت باشند تا ضبط انجام شود. صدا، دوربين، حركت، كار ضبط اين پلان آغاز ميشود. صحنه بخوبي گرفته ميشود. مرداني و مشايخي براي اينكه كار طبيعي به نظر بيايد، درعين بيان كردن ديالوگ كمي نان لقمه ميكنند و ميخورند. هوا گرم است و كره روي ميز در حال آب شدن است. اين هم از ديگر مشكلاتي است كه تصويربرداري را در تابستان مشكل ميكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]