واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: فیثاغورث
ساموس محلی که سالهای اولیه فیثا غورث در آن سپری شده است جزیره بزرگ ناهمواری ،ازجزایر دریای اژه است که
درمقابل ساحل آسیای صغیرقرارگرفته است نزدیکترین نقطه
آن به آسیا یعنی مکانی که درشکل گیری بعدی فیثا غورث قابل توجه می باشد چند کیلومتری بیشتر فاصله ندارد .
پدرفیثاغورث(منسارخوس) طبیعتا ً استطاعت مالی لازم برای تحصیل پسرش راداشت.چونازروزگارباستان فقط یک روایت بدخواهانه وجودداردکه می گویدفیثاغورث حسابداربوده وپیشه پدری یعنی تجارت را فرا گرفته بود.
اگر منسارخوس یک تاجربوده پس این امر طبیعی است که فیثاغورث او را در بعضی از سفرهایش همراهی کرده باشد و حتی ممکن است در باره دفتر کل یا معادل آن در زمان باستان مطالبی هم آموخته باشدولی اینکه علا قه فیثاغورث به ریاضیات ازموازنه نمودن حسابهای تجاری ناشی شده باشد، اشتباه است.
جوانی فیثاغورث به خوبی مستندنشده وبیشترآن درافسانه و حکایت پوشیده است .درمورد والدین وموطن اواقتشاش زیادی وجوددارد.ولی با اطمینان می توان گمان بردکه روزهای اولیـه-
اش را در ساموس گذرانده باشد.
تمام زندگی نامه های باستانی دراین موضوع مشترکنـدکه فـیـثا- غورث حداقل با سه تااز معروفترین فلاسفه یونیه ای زمان خود
(فرکیدزسیرایی،تالس،ملطی،آ� �� � ?اکسیماندرملطی)درتماس بوده است.
فیثاغورث درعنفوان جوانی بودکه این فلاسفه راملاقات کردواز
دانش آنان بهره مندشدولی تنها نسبـت به فرکـیدز یک وابـستگـی
همـیشگی ایـجاد نمود.این امرهیچ تعجـب انگیز نیست چرا گه هردوی
آنهابینش مشابهی راابرازداشتند.آنهاهردومتم� �� � ?یل به عرفان بودنـد
ووابستگی شدیدی با مدیترانه شرقی وفلسفه های شرقی داشتند.
قابل اعتمادترین مأخذمادر مورد دیدارفیثاغورث ازمصـرایزوکرات است که در اواخرقرن پنجم واوایل قرن چهارم (ق- م) شکــوفا شده بود.اوفقط چندنسل بعد ازمرگ فیثاغورث تولدیافت وبـنابراین شهادت اوممکن است براساس وروایات شفاهی باشـد، ایــزوکرات
به علت آشنایی با سقراط که به نوبه خودبافـیثاغوری های تـــبس وایتالیادرتماس بودممکن است که داستان سفرفیثاغورث راازدهان مریدان خوداوشنیده باشد.
فیثاغورث جاه طلب هم بودوداستانی که ایزوکرات درباره عشق
او به شهرت گفته بااشتیاق فیثاغورث به شناخته شدن وفق دارد. ایزوکرات همچنـیـن به وجود نوعی موضـع کلبی درفیـثاغـورث اشاره دارد وآن این که می دانست آشنا ئئ او با آئین های خدایان فایده معنوی برایش نخواهد داشت زیرا خدایان را نـــــــمی توان تحت تأثیر قرار دارد ویا تطمیع نمود ولی مو جب کسب شهـرت برای او خواهدشد. لذایک انگیزه اصلی در رفتن او به مصر می بایستی علاقه ی او به شهرت بوده باشد.او درباره ی فلــسفه عقلانی به حد کا فی اطلا ع داشت که بداند مذهـــب آن چـــیزی نیست که توده ها تصورمی نمو دند.
ایزوکرات دریکی ازسخنرانیهای خودبه عنوان بوسیریز،که به نام پادشاه ظالم افسانه ای مصرکه به دست هرکول کشته شدنام
گذاری شده،می گوید که فیثاغورث شاگرد مصریها شد.سخنان
اوچنین است:
" فیثاغورث ساموایی ... به مصررفت ومریدآنان{یعنی کاهنین
مصری}شد.اوبادنباله روی مشتاقانه ازنظریه های فلسفی مر-
بوط به قربانی کردن وتشریفات مذهبی درمعابدمصری بیش از
هرکــس دیگرجلــب توجه کردواولین فردی بودکه شاخه های دیگر
مطالعات فلسـفی رادرمیان یونانیان مرسوم ساخت.اوفهمید که حتی
اگر بادنباله روی نفع بیشتری هم ازخدایان نصیبش نشودمی توانـــد
مشهورترین افرادگردد.این جاه طلبی راتحقق بخشیدولذا به حدی در
شهرت بردیگران تـفـوق جست که هر مرد جوانی آرزومی کرد که
شاگرد اوگردد."
شهرمجلل کروتن اولین مکانی بودکه فیثاغورث درآنجاازطریق
نصایح خودمریدان زیادی پیداکرد،به طوری که درتاریخ خـــبر می دهد تعداداین افرادبالغ بر600 نفرمی شد.آنهافقط مشتاق فلسفه ای
که اوارائه می کردنبودندبلکه کسانی بودندکه اعضای اشتراکــی
خوانده می شدندوطبق دستورات اودریک زندگی اشتراکی سهیم
بودند.این 600 نفر فیلسوف بودند،ولی تعدادزیادی شنونده بودند
به اصطلاح "سماعیان"(اکوسماتیکها)نیز وج ودداشتندکه اوآنهارا
فقــط با یک سخنرانی،که منابع می گوینداولین سخنرانی عمومی اوپس از ورود به ایتالیا بود،به جرگه پیروان خوددرآورده بود.
بـیش از2000 نفرتـحت تأثـیرسخـنرانـیهای اوقرار گرفتندوچنان
کاملاً جلب شدند که به خانه های خودبرنگشـتندبـلکه همراه با زنان و فرزندان خودیک مجمع فیثاغوری در ابعاد عظیمتشکیل دادند
وشــهری را که همه به نام یونان می نامیدندبنا نهادند.آنها قوانین را،همراه بادستوراتی که همچون میثاقی الهی مو به مواجرا می شد
،از فیثاغورث دریافت کردند.ب بافکرواندیشه ای واحــد در کنار انبوه
پیروان باقی می مانند ودر مورد احترام وتقدیس اطرافیان خود بودند.
همه مایملک خودرا،همانطورکه قبلاًذکرشد،دراشتراک گذاشته بودند و
فیثاغورث را،انگارکه نوعی نیمه خدای خوب وبشردوست باشد،تقریـبـاً
همچون یکی ازخدایان به حساب می آوردند عده ای اورا پـیتیایی(Pythian)*
وگروهی آپولوی هـیپربوری می خواندندوبـعـضی هم اوراپایـایی(Paian)
می نامیدند.ظاهراً اسم دیگرفیثاغوری های اصلی ریاضیون بودوپیروان ،
یا"فیثاغورث گرا"هابه عنوان سماعیان نیزشناخته می شدند.نکته جالب در
موردقطعه فوق اینست که اطلاع می دهدکه فقط فیثاغوری های اصـلی در
همه چیزیکدیگرسهیم بودند ،وپیروان یابه عبارتی سماعیان اموال خصوصـی خودراحفظ می کردند.همچنین"ریاضیون"بایکد� � ?گرزندگی می کردند،درحالی که سماعیان دارای خانه های شخصی بودند و فقط برای حضوردرجلسات
آموزشی بادیگران بودکه گرد یکدیگرجمع می شدند.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
*-به معنی وابسته ومنسوب به آپولو(م)
بعضی ازپیروان فیثاغورث اوقاط خود را صرف نـظریه می نمودند وآنها را سیاستیکا(معزز)می نامیدند.آنهایی که با مـسائل انسانی سروکار داشتند
سیاسیون(پولیتیکا) خوانده می شدند.کسانی که درگیرریاضـیات،هندسه ونجوم
بودندریاضیون لقب داشتند.ازاین عده کسانی که شاگرد فیثاغورث بودنـــد
" فیثاغوریک"،مریدان آنها فیثاغوری،ومابـقی پـیـروان عامی به نام فیثاغورثگرا
شناخته می شدند.
انجمن فیثاغوری همچنین دارای سوگندمشهوری بودکه نمادخیلی ازآموزشهای
استاد است.آموزه مرکزی فلسفه آنان این بود که هرچیزی عددیاشبیه آنست
،ازاینروسوگندمزبورمجسم کنندهاین عقیده بود: بنابراین همیشه این اصل رااعلان می کردند:
"هرچیزی شبیه عدداست"
وهمیشه به فیثاغورث قسم می خوردند،چنانکه گوئی به خداقسم می خورند....
هدف ایــــن تحقیق بررسی کشفیات اصیل فیثاغورث درزمینه ریاضیات نیست بلکه تحقیق درباره نمادهایی است که اودرمورداعداد،به ویژه آنهایی که تشکیل دهنده اعداددهگان(دکاد)یا ده می باشند،به کاربرد. بنابراین دراینجافقط نگاه کوتاهـــــی
به اصالت اودرزمینه ریاضیات خواهیم داشت زیراکه یک تحلیل کامل درایـــن
زمینه رامی توان به آسانی ازهریک ازکتابهای تاریخ ریاضیات یونانی به دســـت آورد
وجای این عمل درزندگی نامه غیرفنی فیثاغورث نمی باشد.سپس بایدچگونگی
شباهت کیهان به عددواینکه چطوراعدادرامی توان به عنوان آفریننده کیهان بـه
طورنمادین تفسیرکردنشان داد.لذا بخش عمده ی این بخش به مسئله ی دهـگان
{دکاد}وخصوصیت نمادین اعدادمختلفی که درآن جای دارنداختصـــــاص
خواهدیافت.به این ترتیب {مثلا ً}عددچهارخصوصیت مشخصی داردکه آن
راازدیگراعدادمتمایزمی کند،ونمادینگی خاص خودراداردکه درون جامعه فیثاغوری
اهمیت عظیمی کسب کرد.این خصوصیات نمادین به طورعمده محدودبـــه
دهگان وبه سبب کمال خاص این عدداست.اغلب جوامع برحسب ده حساب
می کنند،نه به یک علت اتفاقی،یابه این علت که انسانهانخست باانگشتانشان
حساب می کردندکه ازقضادهتاست ،بلکه به علت که قوانین فیزیکی اعداد
چنین اقتضا می کند.فکر فیثاغورثیان متوجه حدوانتهابود،لذاهمیشه نتیجه می-
گرفتندنزدیکترین اعدادبه وحدت وانتهاکاملترین آنهاهستند،ازآنجاکه اعــداد
بیرون ازمحدوده ی ده ازحدهمه اشیاءیعنی "یک"دورتربودند،ازاعدادجز و
دهگان کم اهمیت تربودند.اعداد"دکاد"خصوصیات ویزه ای دارند که تلقـی
آنهابه عنوان خدایان راتسهیل می کرد.بدین ترتیب فیثاغورثیان چندخدایان توبه ناپذیری بودندکه اعداد دکا درابه عنوان خداپرستش می کردند.
فیثاغورث ازفلاسفه ی هلنی ازقبیل تالس،وبه همین نحوازمصریان وبابـلیان
وکلدانیان معلومات ریاضی فراوان کسب کرد.خودنیزاعانتهای اصیل بسیـاری
به عمل آوردوسبکی مختص به خودرادرریاضیات به کارگرفت.نخسـتیـــن
کسی بودکه اندیشه های فلسفی راواردریاضیات کردوبه این دانش نظمــــی داد
که قبلا ً فاقدآن بود.رویکردی صحیح نسبت به مسائل داشت وهماهنگی وتقارن
ریاضی راابداع کرد.هچنین کاربردنمادین واستعاری ریاضیات راباب کرد؛بدیـــــن
ترتیب اعدادرابرای مشخص کردن خدایان واندیشه های انتزاعی به کاربرد.در
حالی که خودابزارشفاهی بییان وجودغیرمادی رانداشت ازنموداراعداد بـــرای
رساندن این مفهوم ذوات مستقل ازاجسام استفاده کرد.به شاخه های مختلف ریاضــــــیات
نامهای صحیح دادوازبرهان محض استفاده کرد.بدین ترتیب سبک اودرریـاضیات به کشف حقیقت نهایی منجرشدکه برای فلاسفه ی فیثاغورثی وافلاطونی بـــعدی
تبدیل به صوریامُثُلی شد که ذواتی غیرمادی بودندوبه عنوان اعدادآرمانــی
نیزیادمی شدند.کائنات مادی وجودخودرابه سهیم بودن یاتقلیداین غیر
مادی مدیون بود.روش ریاضی وی به تصفیه ی روح کمک می کردچون نشان
می دادبنیادواقعیت عدداست،چیزی که مقدم برهمه ی اجسام سه بعدی است.
وقتی ذهن به اعدادمی اندیشدبا خدایانی ارتباط می یابدکه ازموجودات فانی
جزستایش وتعمق مسحورانه ی آنان توقعی ندارند.لذاتفکرنوعی ازعبــادت
است که لطفی ازخدایان طلب نمی کند.
فیثاغورث درمورداعدادحسابی برای توضیح منشأکیهان نیزبه کارگرفته شد.
کیهان مادی وبنابراین تمام اجسام سه بعدیازاین اعدادبوجودآمدند."احد"خالقی است،
که حرکت نخستین یا"دوگان"یعنی دورابوجودآورد، این دوبه نوبه خوداولین عددیعنی
سه را به وجودآورد که نمادی ازکیهان است.عدد سه همچنین نماد سه بــعد
می باشدکه از نظر تعداد به کمی اولین عدد واقعی یا سه می باشد،یک ودو
خالق اعداد محسوب می شدند ونه خود اعداد.
فیثاغورث اولین کسی بودکه چیزهایی مانند اعدادکامل راتعریف کردکه اولیــن
آنها عدد شش است که جمع عوامل(مقسوم علیه های)آن هم شش است.
پایان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]