واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: پاورقيشرحي بر كتاب آندره اسلوند درباره روسيه پس از فروپاشي شوروي(19)
مترجم: جعفر خيرخواهانفروپاشي شوروي: 91-1988ميخائيل گورباچف پس از دو سال سعي و كوشش براي پيشبرد اصلاحات اقتصادي، به اين نتيجه رسيد كه بدون انجام اصلاحات سياسي عميق، نميتوان چيزي را در اتحاد شوروي تغيير داد.
او ميخواست دموكراسي را پيش ببرد اما هميشه دو پهلو حرف ميزد و نميشد فهميد كه آيا واقعا خواهان همان دموكراسي تمام عياري است كه در غرب فهميده ميشد. هدف گورباچف، تضعيف دم و دستگاه سنتي حزب بود اما روشن نبود كه آيا حزب را متحول يا نابود ميكند. طبيعي است كه اگر او علنا گفته بود قصد انجام چه كاري را دارد بيدرنگ كنار گذاشته ميشد، اما آنچه گفته نشده است روشن نيست.
گورباچف به مدت دو سال و نيم، تندروترين فرد در ميان رهبران شوروي شده بود. اما در نوامبر 1987 بود كه بوريس يلتسين يكي از منصوبان گورباچف، او را غافلگير كرد. گورباچف با بركنار كردن يلتسين، وي را جايگزيني محبوب براي خويش ساخت و دوئل شاهانه بين آنها به راه افتاد. سرانجام يلتسين برنده شد چون او يك انقلابي واقعي بود كه همگام با افكار عمومي، متحول و بنيادستيز شد و آماده بود تا در معرض قضاوت رايدهندگان قرار گيرد. پيروزي نهايي وي با انتخاب شدن به رياستجمهوري روسيه در ژوئن 1991 به دست آمد.
دوره بين 1988 و 1991 بينهايت پرتنش بود. زمينه اختلاف بين سه رهبر عاليرتبه، گورباچف، يلتسين و ايگور ليگاچف آماده شده بود. تلاش اصلي گورباچف در دموكراسيسازي بود اما با رويدادهاي غيرمنتظره يكي پس از ديگري مواجه شد. جنبشهاي احياگري ملي اوج ميگرفت و مناقشهها سر باز ميكرد. وقتي برنامهريزي مركزي برچيده شد، رانتجويي گسترده بهوجود آمد. اصلاحطلبها تعدادي برنامههاي اصلاحات در 90-1989 نوشتند اما در پايان هيچ برنامهاي تصويب نشد. در 1989 امپراتوري بيروني شوروي در اروپاي شرقي با رضايت گورباچف فرو ريخت. در همين راستا، فروپاشي اقتصادي عميق و چند وجهي اتفاق افتاد. گورباچف در موضع سياسي حد وسط باقي ماند كه به سرعت رنگ ميباخت در حالي كه يلتسين در مقام استاد انقلاب مردمي بالا ميرفت. در انتهاي 1991، اتحاد شوروي سقوط كرد؛ انفجاري از درون كه به علل چندگانه، وقوع آن قطعي بود.
اختلاف فرادستان:
جداشدن مسير يلتسين، ليگاچف و گورباچف
گورباچف در دسامبر 1985، يلتسين را به دبير اولي حزب از مسكو منصوب كرد. يلتسين دوره كوتاهي دبير كميته مركزي بود و پيش از آن به مدت 9سال دبير اول حزب از منطقه اسوردلوسك در اورال بود. رهبري حزب مسكو، شغل بزرگي بود كه به دارنده آن معمولا عضويت كامل در دفتر سياسي حزب را ميداد هر چند يلتسين آزرده خاطر بود كه فقط يك عضو جانشين دفتر سياسي است.
با آمدن يلتسين، كساني كه در مسكو زندگي ميكردند ميتوانستند نسيم تازهاي را احساس كنند. او امتيازات نومنكلاتورها يا طبقه حاكم شوروي را قطع كرد، سوار مترو ميشد و از فروشگاههاي معمولي ديدن ميكرد. بهزودي شكايات بالا گرفت كه يلتسين بيشتر مقامات شهر را به خاطر بيانضباطي و فساد بركنار كرده و ذخيره پرسنلي شهر ته كشيده است. او بيتجربگيهايي هم كرد مثلا ايجاد دكههايي در خيابانها كه كالاها را به مردم عرضه كنند اما تجربه ناموفقي بود چون كنترل قيمت و سيستم عرضه متمركز قديمي پا برجا بود. يلتسين در بين ساكنان مسكو بسيار محبوب شد چون قوي و سرزنده بود و با تشكيلات قديمي بيرحمانه رفتار كرد، اما روشن نبود كه او پوپوليست است يا دموكرات.
وقتي گورباچف در تابستان 1987 در تعطيلات بهسر ميبرد، ليگاچف كه رياست دفتر سياسي حزب را داشت با يلتسين درگير شد. پس از بگو مگو بر سر امتيازات طبقه حاكم شوروي، يلتسين به گورباچف نامه نوشت و استعفاي خود را به عنوان دبير اول حزب از مسكو و عضو نامزد دفتر سياسي تسليم كرد.
يکشنبه 21 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]