تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826640939




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لطفا قلبت را به من بده!


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مردي كه از آرزوهايش شرمنده است
لطفا قلبت را به من بده!
جام جم آنلاين: شماره تماسش را از طريق يكي از دوستانم پيدا كرده بودم. نگاه متفاوتي به خود و زندگياش داشت. به سختي هم توانسته بودم از او اجازه ملاقات بگيرم. يك مرد ميانسال كه حرفهايش يكي در ميان طنز بود و با همسرش در غربيترين منطقه تهران زندگي ميكرد تمايلي به مصاحبه نداشت.



ميگفت دوبار ديگر هم از طرف نشريات با او مصاحبه كردهاند. نميخواستم حرفهايمان شبيه مصاحبههاي ژورناليستي باشد و گفتم خودش باشد. خواستم كمي از خودش بگويد. حرف زيادي نزد. در همين حد كه وضع عمومياش بهتر از چند سال پيش شده و به محدود شدنش در فضاي اتاق 12 مترياش عادت كرده و اين كه كلي گل و گياه آپارتماني پرورش داده است.
پرسيدم زندگياش چطور پيش ميرود؟
گفت: زندگي راه خودش را ميرود. من فقط تعيين ميكنم كجاها با او همراه شوم و كجاها مخالفش باشم.
او خواسته كه شرايط من به اين شكل باشد و من چون مخالفم، دارم تلاش ميكنم مسيرم را جدا كنم.
پرسيدم چه قدر اميدواري كه همه چيز به حالت عادي برگردد؟
گفت: وقتهايي كه درد اذيتم ميكند با تمام وجود آرزو ميكنم حالم خوب شود ولي گاهي اوقات از داشتن اين آرزو احساس شرمندگي ميكنم.
چرا؟!
گفت: وقتي داري اناري را در دستت فشار ميدهي، داري آن را براي خوردن خودت نرم ميكني ولي در همان لحظهاي داري دانههاي داخل آن را با له كردن از بين مي بري و من الان همين حس را دارم.
ارتباط حرفش با موضوع را پيدا نكرده بودم ولي به نشانه تاييد سري تكان دادم.
پرسيد: تا حالا شده كه براي اين كه به جايي برسي بخواهي كار و بار كسي را به هم بزني!؟
و دوباره خودش ادامه داد: همه آرزو ميكنند حالت دوباره خوب شود. يعني آرزو ميكنند قلب زوار در رفتهات را با يكي بهتر عوض كني. خود تو هم همين آرزو را داري. يعني آرزو ميكني يكي پيدا شود كه خودش به قلبش نياز نداشته باشد كه آن را به تو بدهد.
نميدانستم از حرفهايش چه نتيجهاي ميخواهد بگيرد ولي همچنان فقط گوش ميكردم...
گفت: اين بهبودي كامل لايه رويي آرزوي توست. دوباره به داستان انار اشاره كرد و گفت اين كه آرزو ميكني حالت بهتر شود، خيلي خوب است اولي اگر يك لايه داخلتر از آن را ببيني، ميبيني داري غيرمستقيم آرزو ميكني يك نفر از بين برود تا قلبش را به تو بدهند و اين باعث شرمندگي من است. چه حسي داري وقتي تصور ميكني قلب كسي در سينه تو ميزند كه تو آرزو كردهاي بميرد!
پرسيدم پس چرا در ليست بيمارستان اسم نوشتي؟
لبخند كمرنگي زد و گفت به دو دليل. اول اين كه در هر حال ميخواهم زندگي كنم و زندگي را دوست دارم. بعد هم اين كه سعي ميكنم خودم را متقاعد كنم كه زندگي مسير خود را مي رود و موقعيتها را او ايجاد ميكند و اگر ميخواهي در مسيرش حركت كني و غرق نشوي، بايد موقعيتها را بشناسي. بعد دوباره لبخند زد و به شوخي گفت: گفتم كه! گاهي احساس شرمندگي ميكنم، نه هميشه.
خيلي جدي مسائل مرتبط با پيوند قلب در ايران و جهان را تبادل ميكرد. كمي هم از پيوند همزمان قلب و ريه و پيوند قلب در حال تپش برايم صحبت كرد و طوري آنها را تشريح ميكرد كه هر كس ميشنيد فكر ميكرد عضو تيم جراحي بوده است.
از ساخت قلب مصنوعي هم خبر داشت. ميگفت احتمالا تا يه سال آينده آنها را در بدن انسان هم آزمايش ميكنند. دوست داشت آنقدر بيماري را تحمل كند كتا بالاخره به او هم يك قلب مصنوعي نو برسد. به شوخي گفت: «اين قلبهاي دست دوم خوب نيست. اگه قرار بود درست كار كنن كه براي صاحب اولشون كار ميكردن».
از مشكلاتش پرسيدم. گفت: مشكلات خيلي زيادست ولي سعي ميكنم به آنها فكر نكنم. همين كه بخواهي دخترت را قلمدوش بگيري و در پارك بدوي ولي نتواني، رنج ميكشي. اين كه نتواني هيجان را تجربه كني، خيلي موقعيتها را از تو ميگيرد. حتي نميتواني مثل خودت باشي.
بعد با چشم به عكس همسرش اشاره كرد و گفت: و تازه وقتي فكر كني كه حالا بعد از ده دوازده سال، سربار كسي هستي كه يك روز به او قول داده بودي خوشبختش كني و تازه اصلا به روي خودش هم نميآورد، در خودت مچاله ميشوي.
چشمهايش خيس شد و ادامه داد وقتي انسان از امكاناتي كه ميتوانست داشته باشد، محروم باشد، نميتواند احساس چندان جالبي داشته باشد. من براي يك پياده روي ساده هم دچار مشكلم.
از حسهاي بدي كه داشت پرسيدم. گفت: همه هميشه ميگويند آينده روشن است و به خدا توكل داريم و لبريز از حسهاي مثبتيم. بقيه را نميدانم ولي براي من همه اينها فقط يك شعار كليشهاي است. نه اين كه اميدوار نباشم ولي نميتوانم بگويم هميشه سرشارم از انسانيت. اولين حس بدي كه شايد من و افراد مثل من با آن مواجهاند حسادت است. نه اين كه از قصد بخواهم اين طور باشد. هميشه ناخودآگاه وقتي آدمهايي را مي بينم كه با سن خيلي زيادتر از من ميتوانند خيلي راحت به فعاليتهاي روزمره خود برسند ولي من بايد همه جا «كژ دار و مريز» رفتار كنم تا به اين موتور نيمسوز فشار نياورم، حتما حق دارم كمي حسادت كنم. البته فقط اين نيست. گاهي زندگي شديدا تكراري و خستهكنندهاي دارم و بايد تلاش كنم خودم را به شرايط معمولي و ايدهآل نزديك كنم و وقتي چندان موفق نميشوم حس عذابآوري همه تنم را ميگيرد.
پرسيدم فكر ميكني كي نوبت به پيوند تو برسد؟ نميدانم ولي اميدوارم تا آن روز زنده باشم. در كل اين انتظار خيلي آزاردهنده است. در ليستها هميشه بيش از دويست نفر در انتظار دريافت پيوند هستند ولي تعداد اهدا كننده خيلي كمتر از اين ميزان است. اين انتظار طولاني باعث ميشود كه بدبيني هم به وجود بيايد. ترديد در اين مورد كه آيا واقعا ترتيبي براي ليست انتظار وجود دارد يا اين كه ... بگذريم. ولي در كل اميدوارم.
از علاقههايش پرسيدم و او بلافاصله جواب داد پيش از همه فوتبال كه البته در حال حاضر ديدن آن هم برايم مضر است. بعد از آن گل و گياهان آپارتماني و موازي با آن مطالعه و اينترنت.
علاقه فوقالعادهاي به رمان داشت و ميگفت عاشق داستايوفسكيام. ميگفت اصلا انگار داستانهاي او را برحسب علاقه من نوشتهاند. نماهاي كمتحرك و آن همه اتفاق واقعا زيباست.
از اينترنت سوال كردم و كاربردهايش براي او.
گفت: اين پل ارتباطي من با آدمها است. به علاوه با اين وسيله هميشه اخبار را در اختيار دارم. خيلي از كتابها را هم به صورت كتاب الكترونيك از سايتهاي مختلف اينترنتي دانلود ميكنم.
ميخواستم بدانم چه اخباري را دنبال ميكند. گفت بيشتر اخباري را دنبال ميكند كه مربوط به اعمال جراحي پيوند قلب باشد. ميگفت وقتي اين اخبار را ميخوانم حس ميكنم ديگر تنها نيستم. حس ميكنم يكي از اجزاي دنيا هستم كه هنوز عدهاي تلاش ميكنند كه بمانم.
درباره آخرين اخبار جالبي كه خوانده بود پرسيدم.
گفت آخرين خبر جالبي كه در اين مورد خوانده، خبري بوده در مورد جريان پيوند قلب از نوزادي به نوزاد ديگر است كه قرار بود در كانادا انجام شود. پزشكان بيمارستان كودكان تورنتوي كانادا، عمليات پيوند قلب به يك نوزاد دختر يك ماهه را به دليل زنده ماندن نوزاد اهدا كننده متوقف كردند. پدر و مادر اين نوزاد دو ماهه كه نارسايي تنفسي داشت، به دليل قطع اميد پزشكان نسبت به زنده ماندنش، با پيوند قلب او به نوزادي ديگر موافقت كرده بودند اما پس از آن كه دستگاههاي كمك تنفسي از نوزاد اهداكننده جدا شد، برخلاف انتظار پزشكان، او به تنفس طبيعي ادامه داد و اين امر باعث شد هر دو نوزاد به بخش مراقبتهاي ويژه منتقل شدند.
و بعد با صداي بلند خنديد گفت: فكر كن! روزي كه نوبت پيوند من برسد هم همين طور شود.
گفتم براي پايانبندي كارمان حرفي نداري؟
گفت: وقتي به پرندهها و وسعت حركت آنها نگاه ميكنمدلم ميگيرد ولي با اين حال خيلي خوشحالم كه به جاي درخت نيستم.
پيمان صفردوست
فصلنامه نداي محيا - شماره هفتم








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن