واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
جالبه:اگرمی شدصورتتان را تغییر دهید چهجور صورتی انتخاب می کردید
از صورتتان راضی هستید یا نه؟ اگر میتوانستید، میخواستید آن را تغییر بدهید؟ اگر میشد، چهجور صورتی برای خودتان میخواستید؟ به جواب این سؤالها فکر کنید و جوابتان را به خاطر داشته باشید. آخر مقاله دوباره این جواب کار داریم.
شخصیت ما قبل از هر جای دیگری روي صورتمان بروز پیدا میکنند. حالات و تغییرات چهره، هرچند جزئي و خفيف، پيام شفاف، سريع و کارآمدی است که میتواند یک زبان جهانی هم باشد، به شرطی که شما بتوانید حالات چهرههای مختلف را تشخیص بدهید و بدانید که هر چهرهای چه چیزی میگوید. دانستن این نکات از بهترین ابزارهای برقراري ارتباط با دیگران است.
دانستن اينکه طرف مقابل چه شخصیتی دارد و چه واکنشهای احساسی از خود نشان میدهد، میتواند نقش مهم و حیاتی در رابطه ما و آن فرد داشته باشد. اگر ما بتوانيم احساسات مردم را زود تشخيص بدهيم، بهتر میتوانیم در موقعيتهاي مختلف با آنها برخورد کنيم. مثلاً اگر ما بتوانيم تشخيص بدهيم که فردي غمگين است، شايد بتوانيم واکنش درستي نسبت به ناراحتی او نشان بدهيم.
براي فهميدن برخی از حالات چهره نيازي به آموزش نيست، چون شناسايي آنها ساده است و حتی آنطور که روانشناسان میگویند ما از يک توانايي ذاتي براي انجام اين کار برخورداريم. داروين گفته است روزي مادري هنگام مراقبت از کودک خودش شروع به گريه کرد. کودک با اينکه هیچوقت با چنين صحنهاي مواجه نشده بود اما جلو رفت و به عنوان همدردي روي شانه مادرش زد. بعد داروین نتیجه میگیرد که اين کودک تا آن موقع نديده بوده کسي گريه بکند، پس نميتوانسته اين احساسات را ياد گرفته باشد. بنابراين تشخيص يک صورت گريان امري ذاتي و غریزی است. با این حال نکات ظریفی هم هست که توجه بیشتر به آن میتواند به ما در درک بهتر از چهره خودمان و دیگران کمک کند.
اشکم روی گونه
اولین چیزی که در مورد چهره افراد به نظر میرسد، بروز احساسات و واکنشهای احساسی در آن است. هفت احساس اصلي وجود دارد که در تمامي فرهنگها به وسيله حالات مشابهی در چهره بيان ميشوند. این احساسها عبارتند از: غم، خشم، ترس، تعجب، تنفر، تحقير و لذت. اين حالاتهاي جهاني چهره، ماهيتی ذاتی و فطري دارند و با آموختن به دست نمیآیند و حتی آدمهای کور مادرزاد هم که هیچوقت چهره دیگران را ندیدهاند، اين هفت حالت چهره را درست همانند ساير انسانها نشان ميدهند.
هرچند حالت صدا هم به اندازه حالت چهره در انتقال احساسات حايز اهميت است، اما هيچ ابزاري براي شناسايي ابراز عواطف جزئي در صدا وجود ندارد. در مقابل، در چهره هر کسی ابزارهاي شناختهشدهاي وجود دارند که ميتوانند در شناسايي احساسات فرد به ما کمک بکنند.
مثلاً در زمان عصبانیت معمولاً فک پايين کمی جلو ميآيد و لبها مختصري نازک و روي هم فشرده ميشوند. پلکهاي پايين و بالا ممکن است در هم بروند که يک نشانه خفيف کنترل خشم است. البته وقتی آدم عصباني نيست اما شديداً روي چيزي متمرکز شده است هم پلکها همین حالت را دارند.
باز به عنوان نمونه دو نشانه خفيف مبني بر اندوه وجود دارد؛ نخستين نشانه زاويه پيدا کردن گوشه داخلي ابروها به سمت بالا ميباشد. اين مورد نشانه مهمی براي غمگین بودن است چون عده بسيار کمي از افراد ميتوانند اين کار را به صورت ارادي انجام دهند، در نتيجه اين نشانه به ندرت ساختگي است. حتي زماني که افراد سعي ميکنند احساسات خود را نشان ندهند، اين ابروهاي مايل اغلب اندوه آنها را آشکار خواهند کرد. دومين نشانه خفيف اندوه افتادگي پلک است.
این حالات تغییر چهره قابل کنترل هستند اما باز هم هرچقدر سعی بکنیم، نمیتوانیم از انعکاس کامل احساسات در چهره خودمان جلوگیری به عمل آوریم. واکنش اولیه صورت به احساسات که چیزی در حدود 2/0 ثانیه زمان میبرد، و تغییرات بسیار جزئي در صورت، همان بخش غیر قابل تغییر است. حالات مختلف چهره در تمامي فرهنگها و برای تمام سنین يکسان هستند. اينکه شما جوان هستيد يا پير يا تحصيلات و فرهنگ شما چطور است، تأثيري بر ثبت احساسات شما روي چهرهتان ندارد. بنابراين يادگرفتن تشخيص اين حالات ميتواند در برخورد با افراد مختلف مفيد باشد.
سرخی چشمانت از چیست؟
بسياري از بيماريها، يک چهره مشخص را در بيماران ايجاد ميکنند؛ مثلاً مبتلایان به سندرم داون یا منگولیسم، صورت خاصی دارند. فاصله چشمها از همدیگر بیشتر از حالت عادی است و چشمها افقی و کشیده هستند. يا در بیماران مبتلا به تالاسمی، درد و رنج بیماری باعث شکسته شدن زودرس چهره و کوچکتر بودن اجزای چهره در آنها میشود.
از روی حالتهای عاطفي و واکنشهای احساسی چهره هم میشود چیزهایی در مورد بیماری دانست. مثلاً يک بيمار مبتلا به افسردگي نسبت به افراد معمولی، به چيزهاي عادی بیشتر واکنش منفی نشان میدهد.
حتی حالات چهره ميتواند در مورد پيشآگهي بيماریها هم کمککننده باشند. در یک پژوهش محققان با مطالعه بر روي حالات چهره مبتلايان به بيماري عروق کرونر قلب فهمیدند که ميشود پيشبيني کرد چه کساني دچار حملات ايسکميک بيشتري ميشوند.
در حالي که همه ما در مورد وقايع ناراحتکننده زندگيمان صحبت ميکنيم (به عنوان مثال: «امروز يک ساعت طول کشيد تا به محل کارم رسيدم»)، تنها بعضي از افراد هستند که هنگام صحبت در اين موارد عصباني هم ميشوند. کسانی که اين عصبانيت را در حين تعريف وقايع ناراحتکننده در صورت خود نشان ميدادند، احتمال ابتلا به ايسکمي در آنها به صورت معنيداري بالاتر بود .
رنگ رخساره خبر میدهد
اما چهره ما جز احساسات و بیماریها چه چیزهایی را نشان میدهد؟ آیا ما در برخورد با هر کسی فقط به مریض بودن یا واکنشهای احساسی آن فرد توجه میکنیم؟ کافی است به خاطر بیاوریم که «از قیافهاش خوشم نیامد» یا «چهره شما برایم آشناست»، چقدر عبارتهای رایج و پرکاربردی هستند. و همین، نشان میدهد که چهره افراد، رازهای بیشتری از آنچه تاکنون گفتیم دارند.
شکسپیر میگوید: «چهره ما تاريخچه زندگي ماست». صورت ما حامل وقايعي از گذشتهها، طرز تفكر، خصوصيات اخلاقي ما و حتي نيازهایی مانند صمیمیت، شرايط كار و سليقههاي شخصي ما است. ما بدون دانستن دقیق این نکته، معمولاً در اولين برخوردهايمان ناخودآگاه روي چهره افراد قضاوت میکنیم. این کار چندان هم غیرمنطقی نیست. صورت ما در طول زمان ثابت نمیماند و همانطور که عوامل فیزیکی یا بیماریها میتوانند بر بدن و صورت ما تاثیر بگذارند، عوامل روانی نیز بر شکلگیری چهره ما تاثیر دارند. به قول آبراهام لينكلن :«درست است كه ما در هنگام تولد چهره خود را انتخاب نميكنيم اما صورت ما در پنجاه سالگي حامل كارنامه يك عمر انتخاب بين خوب و بد است.» خیلی ساده است. فرض کنید صورت کسی که در یک کتابخانه و محیط آرامی کار میکند، چقدر بازتر و صافتر از صورت کسی است که در یک محیط شلوغ کار میکند. فردی که محیط کاری شلوغی دارد، عادت کرده که به صورت ناخودآگاه به صداها واکنش نشان بدهد و صورتش را جمع بکند. همین یک فرق در چهره این دو نفر، میتواند یک کلید برای فهمیدن یک نکته باشد.
تشخیص نکات شخصیتی و اطلاعات فرد از روی چهره آنها، چیز جدیدی نیست. این یک کار قدیمی است؛ آنقدر قدیمی که اسمی هم به نام چهرهخوانی میگویند. اساس چهرهخوانی بر این باور استوار شده که با بررسی و نظر دادن بر روی ظاهر یک شخص به ویژه چهره و سیمای او میتوان به شخصیت و اخلاق وی پی برد. چهرهخوانی، یا چهرهشناسی، قیافهشناسی، تعبیر چهره، علم فراست یا Physiognomy جزء دانشهای اثباتشده و دارای اصول علمی منطقی و دقیق به حساب نمیآید و به اصطلاح به آن «شبهعلم» میگویند. معمولاً دانشمندان به چنین علومی بهای زیادی نمیدهند و همانند چیزهایی از قبیل طالعبینی با آن برخورد میکنند: «اثباتنشده ولی بیضرر». با این وجود بسیاری از مردم چهرهخوانی را راهی مطمئن برای قضاوت در مورد افراد میدانند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]