واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > چهرهها - مهمانان حاضر در عروسی هر کدام هر بار به بهانه ای به بیرون از مجلس می آمدند تا منصور ابراهیم زاده را ببینند! حالا محبوب تر از گذشته است ،حتی محبوب تر از زمانی که در تیم ملی و برای نخستین بار هدایت یک تیم به عنوان سرمربی را بر عهده گرفت. زمان حالا اهمیت بیشتری دارد و در قحطی نتیجه گیری فوتبال ما،او و تیمش کاری کرده اند تا نگاه ها یک بار دیگر به سمت فوتبال ایران خیره شود.سه روز پس از رقص شمشیر در ریاض منصور ابراهیم زاده بیشتر اوقاتش را در لابی هتل المپیک می گذراند.او و تیمش به دلیل اینکه روز دوشنبه در لیگ برتر باید مقابل پرسپولیس قرار بگیرند ترجیح داده اند تا دیگر به اصفهان نروند و اردوی خود را در تهران برپا کنند.حالا مردم بیشتری او را می شناسند و همه جا حرف از سردار فاتحی است که انتقام رقص اعراب در ورزشگاه آزادی(باخت تیم ملی به عربستان )را از آنها گرفته است.زمان ساعت 7 شب است و مکان هتل المپیک. رزروشن هتل اطلاع دقیقی از اینکه ابراهیم زاده هتل را ترک کرده یا نه ،ندارد،فقط می گوید:«معمولا در لابی می نشیند»چند دقیقه بیشتر نمی گذرد که سرمربی ذوب آهن با بسته ای که در دست دارد وارد محوطه می شود.احترام نگه می دارد و چون حضوری برای مصاحبه رفته ایم به پیشنهاد ما نه نمی گوید.به نظر کمی عجله دارد اما خودش می گوید که این طور نیست. گویا معذب است از اینکه مردم او را می شناسند و هر کس از مقابلش رد می شود نیم نگاهی به او می اندازد.برخی ها دو دل هستند. برخی ها هم به وسط گفت و گوی ما می زنند و با بوسیدن روی ابراهیم زاده پیروزی ذوب آهن مقابل الهلال را تبریک می گویند.موبایلش مدام زنگ می خورد.دوستان دور و نزدیکش هستند که بیشتر از کشورهای حوزه خلیج فارس برای گفتن تبریک تماس گرفته اند.سرو صدا در محوطه هتل زیاد است و بعضا صدا به صدا نمی رسد.ویلا تو فشم بخوای برات می خرم...و گاهی اوقات هم کت پوست مار و لباس های مارک دار را تن عروس و داماد می کنند!درست در سالن پذیرایی هتل مراسم عروسی برقرار است و سرو و صدا آنقدر زیاد است که باید جای مصاحبه را عوض کرد.اما حتی این تغییر جا هم افاقه ای نمی کند.در این بین فک و فامیل های عروس و داماد که از دیدن فوتبالیست ها به وجد آمده اند به سراغ ابراهیم زاده و بازیکنان ذوب آهن می آیند و ضمن گفتن تبریک یکی دو عکس یادگاری هم با آنها می گیرند. اما جالب ترین بخش ماجرا به جایی بر می گردد که یکی از مهمانان عروسی که آدم مسنی هم بود منصور ابراهیم زاده را به جشن دعوت می کند. او اصرار زیادی می کند و میگوید: «سرفرازمان کردید که عربستان را بردید!تو را به خدا بفرمایید،جا هست، بچه ها خوشحال می شوند، مهمانی خودتان است.»ابراهیم زاده که با لباس و شلوار ورزشی در لابی نشسته است با اشاره به اینکه مزاحم مراسم آنها نمی شود این درخواست را رد می کند تا همه چیز ختم به خیر شود.اگر نه شاید از آن کت های پوست مار هم تن سرمربی ذوب آهن می کردند. مهمانان عروسی مدام در رفت و آمد و بودند و هر بار هر کدام به بهانه ای با سرمربی ذوب آهن هم کلام می شد.شاید اگر آنها با عروس و داماد رودر بایستی نداشتند بی خیال مراسم می شدند و پای صحبت های سرمربی ذوب آهن می نشستند!تقریبا یک ساعتی از مصاحبه گذشته است که سر و کله بازیکنان فولاد هم پیدا می شود.آنها هم در این هتل اردو زده اند.ابراهیم زاده و جلالی همدیگر را می بینند و پس از به آغوش کشیدن یکدیگر کپ کوتاهی با هم می زنند.اتفاقا همدانی ها هم به همراه علی اصغر مدیر روستا اینجا هستند.اما او زیاد با جلالی و ابراهیم زاده نمی جوشد و بازیکنانش هم در لابی دیده نمی شوند.مجید جلالی که عزم رفتن به صرف شام را می کند ابراهیم زاده وسوسه می شود تا در کنار دوست قدیمی اش ساعتی را بگذراند.او از کنار سالن عروسی عبور می کند تا به رستوران برسد. دیوار ال مانندی که بین ستون وراهرو بود اجازه نداد تا چشمانمان ابراهیم زاده را دنبال کند اما خدا کند او شانس آورده باشد که آن فرد مسن که از مهمانان عروسی بود مقابل در ورودی ابراهیم زاده را ندیده باشد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]