واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - حسین رویوران می گوید: 60 درصد ارتش مصر اساسا متشکل از نظام وظیفه و به عبارت روشن تر انعکاسی از مردم است و مردم نیز در قیام کنونی نهایت تضاد خود را با اسراییل نشان دادند. زهرا خدایی مبارک سقوط کرد و با رفتنش فصل تازهای در منازعه اعراب و اسراییل که هفت دهه فراز و نشیب های زیادی را به خود دیده، گشوده خواهد شد.تا پیش از سادات، اعراب و اسراییل در چهار جنگ طاقت فرسا در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و در نهایت نیز با افول ناصریسم و آشکار شدن ضعف و سستی اعراب، سادات صلح با اسراییل را در دامان اعراب گذاشت. او جنگ 1973 با اسراییل را به راه انداخت و به رغم شکست اعراب، نیروهای مصری و سوری توانستند در بدو امر ضربات جبران ناپذیری را به ارتش اسراییل وارد آورند. همان جنگی که سادات تا پیش از کمپ دیوید از آن به عنوان سند افتخارش نام میبرد و خود را با همان پیروزی رهبر جهان عرب خواند. اما کمپ دیوید پایان همه امیدها و آرزوهایی بود که اعراب از دلاوریهای سربازان مصری دیده بودند.سادات کمپ دیوید را با کارتر و بگین امضاء کرد و بدین شکل مصر با اخراج از اتحادیه عرب از مشروعیت رهبری جهان عرب ساقط شد. به رغم همه موضع گیریهای اعراب در قبال کمپ دیوید ، به مرور زمان سایر کشورهای عربی نیز در قبال فلسطین موضعی انفعالی اتخاذ کرده و آرام آرام منازعه اعراب و اسراییل به منازعه فلسطین و اسراییل تبدیل شد. با این حال مصر و رژیم مبارک به عنوان پایه گذار صلح با اسراییل به سبب تعهداتی که به اسراییل داده بودند، همواره یک پای مذاکرات و یا حداقل میزبان طرفین دعوی بودند. اما مبارک مردی که در تمام طول حکومتش بیشترین امتیازات را به اسراییل داد، بعد از سی سال حکومت سقوط کرد و در حال حاضر این نگرانی از سوی طرف اسراییلی وجود دارد که چه کسی در مصر سکان قدرت را در دست خواهد گرفت که همچون حسنی مبارک، گوش به فرمان مطالبات طرف اسراییلی باشد. خبر در گفتگو با حسین رویوران به آینده تحولات مصر پس از سقوط مبارک و تأثیر آن بر منازعه فلسطین و اسراییل پرداخته است. در خبرها آمده بود که نتانیاهو در نامه ای به محمود عباس، خواهان از سرگیری مذاکرات صلح شده بود.آیا باید این اقدام را در چهارچوب تغییر و تحولات خاورمیانه و سقوط رژیم مبارک ارزیابی کرد ؟رژیم صهیونیستی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران راهبرد خود را براساس همپیمانی با رژیم های خارج از جهان عرب قرار داده بود و با کشورهایی همچون ایران شاهنشاهی، ترکیه آتاتورکی و اتیوپی همپیمان شده بود تا کشورهای عربی را در محاصره خود داشته باشد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تغییرات ساختاری و بنیادین در کشورهای همپیمان اسراییل ،عملا این راهبرد اسراییل با مشکل مواجه شد و اسراییل راهبرد جدیدی را جایگزین کرد و آن همپیمانی با کشورهای نزدیک تر به لحاظ جغرافیایی بود؛ از جمله همپیمانی با رژیم مبارک،دولت اردن و همچنین محمود عباس.بدین شکل که اسراییل از طریق معاهداتی همچون کمپ دیوید،وادی عربه و اسلو توانست دامنه منازعه اعراب با خود را کاهش دهد. اما با سقوط مبارک و احتمال فروپاشی برخی دیگر از همپیمانان اسراییل، رژیم صهیونیستی در وضعیت جدیدی قرار گرفته است. اسراییل هم اکنون همپیمانان دور و نزدیک خود را از دست داده و و عملا در شرایط بدی قرار گرفته است.حرکت اسراییل در گفتگو و ارسال نامه به محمود عباس در جهت جلوگیری از تکمیل حلقه های تهدید علیه رژیم صهیونیستی است که بر اساس شرایط فعلی در منطقه در حال وقوع است.بدون شک سقوط مبارک سرآغاز تحولات مهمی در همپیمانی های منطقه ای اسراییل و ریزشی جدی در آنها خواهد بود.بعد از مصر این امکان وجود دارد که برخی دیگر از همپیمانان اسراییل از جمله اردن به این سرنوشت دچار شوند. تعهداتی که مصر در قبال اسراییل آن را پذیرفته بود، چیست؟در معاهده کمپ دیوید، اسراییل از شبه جزیره سینا عقب نشینی کرد و در مقابل مصر پذیرفت که از برخی اختیارات حاکمیتی خود چشم پوشی کند. در واقع یکی از دلایلی که سبب شد از کمپ دیوید به عنوان قرارداد ننگین نام برده شود،همین امر است. اینکه مصر قبول کرد تنها یک لشگر از نیروهای ارتش آن هم در 16 مایلی شرق کانال سوئز استقرار پیدا کند و دولت مصر علیرغم داشتن حاکمیت در شبه جزیره سینا پذیرفت به جز همین 16 کیلومتر هم مرز با کانال سوئز نیروی نظامی در آن منطقه مستقر نکند.جالب آنکه تعداد نیروهای انتظامی و گارد مرزی مصر هم محدود است. در شبه جزیره سینا، گشتی های انتظامی از فاصله 14 کیلومتری مرز با رژیم صهیونیستی قادر به حرکت هستند.در صورتی که مصر معاهده کمپ دیوید را ملغی کند،اسراییل می تواند بر اساس نیازهای امنیتی این منطقه را اشغال کند.این توافق با این مفاد خیانتی آشکار و بزرگ است که سادات آن را امضاء کرد و مبارک راه وی را ادامه داد. در صورت روی کار آمدن سلیمان، وضعیت کما فی السابق ادامه خواهد یافت؟ این مسئله را باید در چهارچوب حقوقی اصل جانشینی دولتها مورد بررسی قرار داد.نظامهای سیاسی اگر تغییر پیدا کنند، تعهدات همچنان به شکل گذشته باقی خواهند ماند. اما با بروز انقلاب و تغییرات بنیادین در مصر و ساقط شدن مبارک این احتمال وجود دارد که شاهد برخی تغییر و تحولات در سیاستهای طرفین باشیم. اما به یاد داشته باشیم که سلیمان امتداد همان مبارک است و قطعا تعهدات گذشته را می پذیرد. اما مردم دیگر نمی توانند تعهدات گذشته را بپذیرند.اما با رفتن مبارک و تحویل قدرت به ارتش، احتمال تغییر در مرحله گذار(یعنی در زمان حاکمیت ارتش) بعید است اما در آینده یعنی پس از تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات مردمی و روی کارآمدن نمایندگان مردم احتمال تجدیدنظر در توافقات با رژیم صهیونیستی امری است محتمل. ظاهرا طرف اسراییلی در میان گزینه های موجود به عمر سلیمان اعتماد بیشتری دارد. آیا سلیمان هم به اندازه مبارک به طرف اسراییلی امتیاز خواهد داد؟ همانطور که گفتم فرقی بین سلیمان و مبارک وجود ندارد. اما در توجیه این مسئله باید گفت که اصولا دو سطح از تغییرات سیاسی و اجتماعی وجود دارد: اولی رفرم و دومی انقلاب است. در سطح رفرم دو طرف متعارض وجود دارد که تضادهایشان هنوز کامل نشده و در نهایت بر مجموعه ای از اجرای اصلاحات در مدت زمان مشخصی توافق می کنند. اما در سطح انقلاب دو طرف متخاصم وجود دارد که هرگز به توافق نمی رسند و یکی از طرفین موفق به یکسره سازی می شود و شرایط را به نفع خود تغییر می دهد و ازاینجاست که تغییرات بنیادی آغاز می شود. آنچه که هم اکنون در حال صورت گرفتن است در چهارچوب رفرم غرب، مبارک، عمر سلیمان و بخشهایی از حاکمیت فعلی و حزب حاکم است که سعی شان بر اینست که با تغییرات جزیی شرایط را در رفرم نگه دارند و از انتقال به مرحله انقلاب جلوگیری کنند. تکلیف حماس در این بین چه می شود ؟ بستگی به تحولات مصر خواهد داشت.اگر در مصر تغییرات قالب انقلابی پیدا کند شاهد تحولات بنیادین خواهیم بود و بدین ترتیب مصر از حالت همپیمانی با اسراییل خارج خواهد شد و وضعیت متفاوتی پیدا خواهد کرد.اما اگر اوضاع در چهارچوب رفرم حل و فصل شد و مردم برگشتند به خانه های خود تصور نمی کنم در سیاست خارجی مصر تغییرات بنیادینی صورت گیرد.در آن صورت شرایط مقداری متفاوت خواهد شد،اما دگرگونی کامل صورت نمی گیرد.شاید در آن موقع دولت مصر با دولت حماس ارتباط بهتری خواهد داشت. اما نمی توان تصور کرد که تحول جدی صورت گیرد و کمپ دیوید ملغی اعلام شود. با توجه به جنگهای ارتش مصر با اسراییل و همچنین این شائبه که ارتش رابطه خوبی با برخی از اعضای حماس دارد، آیا احتمال تغییر در ماهیت منازعه اعراب و اسراییل وجود نخواهد داشت؟خیر. ارتش ساختاری نظامی است که متکی بر سلسله مراتب و تصمیم گیری از بالاترین سطوح و در نهایت اجرای آن در پایین ترین سطوح است.بر همین اساس تکثر سیاسی در ارتش مصر شاید تصور دقیقی نیست. اما اینکه این ارتش آیا مدافع کمپ دیوید است یا نه باید گفت که ارتش مصر افتخاراتی مثل جنگ 1973 در مقابل اسراییل را دارد و توانست شکست سال 1967 را جبران کند.این ارتش اساسا از لحاظ مکتبی با اسراییل در تضاد است به همین دلیل افزایش حضور ارتش به صورت گسترده تر در هر ساختار سیاسی معنایش این است که شدت تضاد با اسراییل افزایش پیدا خواهد کرد.چرا که 60 درصد این ارتش اساسا متشکل از نظام وظیفه و به عبارت روشن تر انعکاسی از مردم است و مردم نیز در قیام کنونی نهایت تضاد خود را با اسراییل نشان دادند به همین دلیل نباید انتظار داشت که ارتش به نفع اسراییل کارکرد داشته باشد. آینده مصر و تأثیر آن بر منازعه اعراب و اسراییل را چگونه پیش بینی می کنید؟بستگی به نتیجه قیام خواهد داشت. اگر این قیام به سمت تحولات بنیادین رفت قطعا شاهد تأثیرگذاری بیشتری خواهیم بود. اما در صورتی که تغییرات شکل رفرم به خود بگیرد این امکان کاهش می یابد.اما در مجموع باید گفت که مصر جایگاه ویژه ای در جهان عرب دارد. هر تحولی در مصر در کل منطقه تأثیر خواهد داشت.مصر قلب و پایتخت فرهنگی و سیاسی جهان عرب است و هر تحولی در آن در همه کشورهای عربی امتداد خواهد یافت.بیشترین تأثیرگذاری تحول مصر احتمالا روی یمن و اردن خواهد بود و قطعا قیام تونس را جهت خواهد داد. احتمال اینکه این تحولات دیگر کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار دهد، وجود دارد.16346
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]