تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835446133
آنچه ولایتی گفت: اولین سانتریفیوژ، درباره موسوی، دو نامزدی، نامه به هاشمی و دیدار با جوادیآملی
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - «اولین سانتریفیوژ را به ایران آوردم» تیتری است که هفته نامه پنجره برای گفتوگویش با علیاکبرر ولایتی برگزیده است. به گزارش خبرآنلاین وزیر خارجه اسبق کشورمان در این گفت و گو ناخودآگاه مروری گذرا بر 30 سال سیاست داخلی و خارجی داشته است و با پاسخی گذرا با آنچه در ملاقاتش با آیت الله جوادی آملی در دماوند بعد از انتخابات ریاست جمهور دهم رقم خورد مصاحبه اش را تمام کرده است. در ادامه گزیده ای از این گفت و گو که در شماره این هفته پنجره منتشر شده است را بخوانید: در جلسهای که نام شما و آقای موسوی از طرف رییسجمهور وقت نزد امام خمینی(ره) طرح میشود، امام نظرشان روی شما بوده و نظر موافقی نسبت به آقای موسوی نداشته اند...در آن برهه از زمان، اشخاص مختلفی برای بر عهده گرفتن سمت نخست وزیری مطرح بودند، نظر آقای خامنهای که در آن زمان رییسجمهور بودند، روی بنده بود؛ اما در این بین علت اصلی عدم رأی اکثریت نمایندگان مجلس به بنده، مخالفت سازماندهی شده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بوده است. باید گفت که وقتی از روی دلایل عقلی حضرت آیتالله خامنهای رییسجمهور میشوند و امام راحل در رابطه با ایشان قریب به این مضمون میفرمایند که تصمیم ما در ابتدای کار بر این نبود که از روحانیت رییسجمهور انتخاب کنیم، ولی حوادثی که رخ داد (منظور قضیه دولت موقت و بنیصدر بود) ناچار شدیم دست به زانوی خود بزنیم و به خودمان تکیه کنیم؛ این جملات به این معناست که ایشان آقای خامنهای را بخشی از خودشان میدانستند. امام در آن شرایط با وجود اینکه نظرشان عدم انتخاب رییسجمهور از میان روحانیون بود به این نتیجه میرسند که چنین موضعی را قبول کنند و رییسجمهور وقت نیز بهطور معلوم اگر بخواهد نخستوزیر معرفی کند، حتما این کار را با موافقت امام انجام میدهد. پس اگر ایشان بنده را معرفی میکنند، قطعا موافقت امام را نیز داشتهاند. در آن زمان خاطرم هست که برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در درون مجلس و بیرون آن، به اصطلاح امروزی شدیدا لابی میکردند که بنده نخستوزیر نشوم و در حال حاضر هم اسامی بعضی از آنان در ذهنم هست که با تکتک نمایندگان صحبت میکردند که چنین کاری صورت نگیرد و کاندیدای آنها نیز آقای میرحسین موسوی بود و بعد از نخستوزیری وی شاهد بودیم که تعداد قابل ملاحظهای از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در کابینه آقای موسوی جای گرفتند و اگر اسامی اعضای کابینه را در آن برهه مرور کنید، پی به این موضوع خواهید برد که گروهی متشکل از مؤتلفه اسلامی، جامعه روحانیت، حزب جمهوری اسلامی و جامعه مدرسین تعداد کمی وزیر در کابینه میرحسین موسوی داشتند از این رو، میتوان گفت که آنان از قبل بنایشان بر همین اساس بوده است. در مورد این موضوع که امام نظر مثبتشان به شما بوده و ظاهرا در مذاکرات اول و دوم نسبت به آقای موسوی نظر مساعدی نداشته نظرتان چیست؟در این قضایا چون خودم در روند گفت وگوها حضور نداشتم، اطلاع دقیقی از این موضوع ندارم، ولی همینقدر مطلع هستم آن زمانی که بنده وزیر امور خارجه بودم و تا زمانیکه حضرت امام در قید حیات بودند، به نمایندگان مجلس توصیه میکردند که فلانی وزیر خارجه بماند و همین روش را مقام معظم رهبری در طی هشت سال اول رهبریشان (در دو دولت آقای هاشمی رفسنجانی) انجام میدادند. در این راستا برای بنده نیز نقل شده که هر دفعه که آقای موسوی (نخستوزیر وقت) خدمت امام میرسیدند، امام احوال بنده را از آقای موسوی میپرسیدند، که برداشت آقای موسوی این بوده که امام میخواستهاند به ایشان بگویند که ولایتی بهعنوان وزیر امور خارجه در کابینه حضور داشته باشد. وقتی دوره اول وزارتم به اتمام رسید (سال 1364) خدمت امام (ره) عرض کردم اگر اجازه بدهید فرد دیگری مسئولیت وزارت امور خارجه را بر عهده بگیرد، اما امام با این موضوع مخالفت کردند و فرمودند اگر فرد دیگری جایگزین شما شود، در فضای بینالملل ممکن است این تصور پیدا شود که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تغییر یافته است. سالهایی که شما در وزارت امور خارجه مقیم بودید، درگیریهایی با برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب داشتید ...در کابینه دوم میرحسین موسوی تنها فردی که از طیف فکری ما در کابینه باقی مانده بود فقط بنده بودم. در کابینه اول آقای موسوی افرادی همچون آقایان عسگراولادی، سرهنگ سلیمی، پرورش، توکلی، مرتضی نبوی و ناطق نوری حضور داشتند که در کابینه دوم میرحسین همه آنها کنار گذاشته شدند. دلیل ماندگاری من هم تأکید امام و مقام معظم رهبری بود، یعنی حتما رییسجمهور باید در مورد وزراء نظر میدادند بهخصوص در مورد وزیر امور خارجه که امام هم نظر داشتند و از این جهت مسئولیت وزارت امور خارجه بر عهده بنده گذاشته شد. در جایی از شما شنیدم که در رابطه با مسائل هستهای در سال 1364 یا 1365 فرمودید که اولین نفری بودید که سانتریفیوژ را از پاکستان به ایران آوردهاید. لطفا کمی راجع به این موضوع توضیح دهید؟به نظرم در سال 1365 با یک هواپیمای اختصاصی به پاکستان سفر کرده بودیم. در آنجا به ما گفتند که در رابطه با انرژی هستهای دستگاهی در آنجا هست که شما باید آن را به ایران بیاورید، ما نیز بعد از تحویل آن دستگاه را با خودمان به ایران آوردیم و چیزی که در این رابطه اطلاع یافتیم این بود که دستگاه فوق یک سانتریفیوژ بوده و تا جایی هم که در خاطرم دارم به مقامات رسمی پاکستان نیز در این رابطه چیزی نگفتیم؛ بالاخره افرادی که در آنجا سانتریفیوژ را تهیه کرده بودند، آن را در ایران از ما تحویل گرفته و به نخستوزیری بردند. بعضی از افراد منشاء چنین مباحثی را مربوط به عبدالقدیرخان دانشمند هستهای پاکستان میدانند. در این خصوص نظرتان چیست؟عبدالقدیرخان را بنده هیچوقت رؤیت نکردم. البته اسم عبدالقدیرخان را شنیده بودم و در همین حد میدانستم که ایشان نسبت به ایران نظر نامساعدی ندارند و اینکه چه همکاری صورت گرفته، بنده نسبت به آن اطلاعی ندارم. آیا در شکلگیری صدور قطعنامه 598 نقشی داشتید؟بله، در شکلگیری قطعنامه 598 نقش داشتیم و واسطه ایران در شورای امنیت نماینده کشور آلمان بود و مطالب خود را در شورای امنیت از طریق وی منتقل میکردیم. بعد از این رفت و برگشتها قطعنامه 598 تصویب شد. ... شما مذاکراتی در آمریکا داشتید و بعد از بازگشت شما به تهران آتشبس اعلام میشود؟ما برای پیگیری سقوط ایرباس از سوی نیروهای آمریکایی به سازمان ملل رفته بودیم. یعنی در آن سفر به شما پیغامی مبنی بر اینکه اگر جنگ به اتمام نرسد، احتمال حمله جدی آمریکاییها به ایران وجود دارد، داده نشد که آن را هنگام بازگشت به رهبر ایران منتقل کنید؟خیر. قبل از اینکه بنده به تهران بازگردم، آتشبس از سوی ایران پذیرفته شده بود و در نیویورک که بودم به ما گفته شد که زودتر به تهران بازگردیم، زیرا اتفاقی افتاده است، ولی ما از آن اتفاق اطلاع نداشتیم تا اینکه در فرودگاه مهرآباد تهران متوجه شدیم قطعنامه پذیرفته شده است. مذاکرات صلح چقدر طول کشید؟مذاکره حدود 2 سال طول کشید و سالهای سختی بر ما سپری شد، زیرا مذاکرات میلیمتری پیش میرفت. ماجرای نامزد نشدن شما در انتخابات سال 1380 چه بود؛ زیرا در مطبوعات این موضوع طرح شده بود؟ما که خودمان را نامزد نکردیم؛ دیگران ما را نامزد کردند و اساسا بنده داوطلب انتخابات نبودم. در سال 1384 شما ابتدا جزو نامزدهای انتخابات بودید و در جلسات شورای هماهنگی شرکت میکردید. چه شد که در ابتدا تمایل به نامزدی داشتید و سپس از انتخابات کنارهگیری کردید؟حتما باید یک ائتلافی شکل میگرفت تا در انتخابات نامزد شوم که این موضوع اتفاق نیفتاد؛ یعنی از طرف اصولگرایان یک نامزد معرفی میشد و اگر در ائتلاف روی بنده توافق میشد، میآمدم و آقای هاشمی هم در آن زمان به صراحت گفته بودند که اگر فلانی بیاید، بنده نامزد نمیشوم. ولی در عوض ایشان اعلام نامزدی در انتخابات ریاسترجمهوری نهم را کردند و بعد از آن شما بیانیه اعلام انصراف را دادید؟علت انصرافم عدم تشکیل ائتلاف بود و آقای هاشمی دو شرط برای عدم حضور در انتخابات داشتند، یکی اینکه اصولگرایان با هم ائتلاف کنند و دیگر اینکه اگر نتیجه ائتلافشان ولایتی بود، در انتخابات نامزد نمیشود و اگر فردی غیر از ولایتی باشد کاندیدای انتخابات خواهد شد که در نهایت روی بنده توافقی صورت نگرفت. شما نامههای منتشر کردید که در آن انگار نوعی دلخوری از آقای هاشمی و جریان اصولگرا دارید؟خیر، بنده دلخوری نداشتم و درحقیقت همانطور که عرض کردم ائتلافی صورت نگرفت. در انتخابات اخیر، ظاهرا شما جلساتی با آقای محسن رضایی و دیگران برای اینکه نامزد انتخابات شوید، داشتهاید؛ یعنی در واقع از سوی آقای رضایی تلاشی صورت گرفته که نامزد دیگری غیر از آقای احمدینژاد مطرح شود. آیا شما در جریان مذاکرات بودید؟به بنده در زمینه نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری دهم پیشنهادهایی شد و بنده هیچکدام از آنها را نپذیرفتم. ما در مصاحبهای که با آقای رضایی داشتیم بهطور مشخص گفتند که هرکدام از آقایان دلایلی برای عدم نامزدی آوردند و آقای ولایتی هم گفتند که به حجت شرعی در این رابطه نرسیدهام که در انتخابات نامزد شوم؟همینطور است؛ ایشان به بنده پیشنهاد کردند، فکر کنم نهم فروردین ماه سال گذشته بود که آقای رضایی تشریف آوردند و پیشنهاد کردند نامزد انتخابات شوم که بنده هم عذرخواهی کردم و نقلقول آقای رضایی کاملا صحیح است. بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، شما در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام که بحث تقلب مطرح شد، حضور داشتید؟بله، بنده در آن جلسه حضور داشتم. آقای هاشمی در آن جلسه ظاهرا دو دلیل ذکر میکنند و آقای ریشهری واسطه نقل آن دلیل بودهاند، در این زمینه توضیح دهید.یک تفاوت نظری وجود داشت و اینکه آقای هاشمی مطلبی را به نقل از آقای ریشهری بیان کردند و ظاهرا در بازگو کردن نظر آقای ریشهری به آقای هاشمی یک مقدار ایشان زاویه داشتهاند؛ ولی عمده آن همان بود، فقط یک مقدار تفاوت داشت. شما بعد از حوادث انتخابات مصاحبهای با شبکه الجزیره عربی داشتید و به عنوان یک چهره سیاسی خطاب به آقای هاشمی میگویید که موضوع، موضوع نظام است و آقای هاشمی باید موضع خود را با نظام روشن کند. بعد از انتخابات و حوادثی که به وقوع پیوست، بنده چند مصاحبه انجام دادم که شاید تعداد آنها به 9 مصاحبه رسید و در آن برهه زمانی وظیفه خود میدانستم که نظرم را بهصراحت بیان کنم؛ زیرا خطراتی نظام را تهدید میکرد و از قبل از انتخابات القاء بهناحق تقلب و لشکرکشی در خیابانها رخ داده بود و بنده به سهم خود که هرچند ناچیز است باید به تکلیفم عمل میکردم. شما در مصاحبه با شبکه الجزیره دو استدلال مهم کردید، یکی در مورد مقایسه با دولت مصدق و دیگری خود نامزدهای انتخابات.مصدق در آن زمان ریشه خود را زد و اینکه کسی که در انتخابات دچار شکست شده متوسل به تقلب میشود، مانند کار مصدق است؛ دانسته یا ندانسته ریشه نظام را میزند و در صورت عملی شدن پیشنهاد ایشان، ریشه نظام زده میشد. از سوی دیگر اگر باب شود با حرف و ادعای یکی از رقبا انتخابات ابطال شود و در انتخابات بعدی رقیب شکستخورده ببرد؛ آنوقت این برندههای سابق و بازندههای امروز میگویند که اگر این حق وجود دارد برای ما هم وجود دارد و آنها هم درخواست ابطال انتخابات را میکنند؛ بازهم انتخابات ابطال میشود و دفعه بعد فرد ثالثی اگر اینکار را بکند، عملا در یک تسلسل میافتیم که در نهایت نتیجهاش از بین رفتن کشور است و لذا به هیچ وجه درست نیست. در این قضایا ما خودمان آمدیم و شورای نگهبان شش نفر را انتخاب کرد بسیار تلاش کردیم آقایان نامزدها بیایند و نماینده هم بفرستند و دوربین تلویزیون هم بیاید و به صورت زنده پخش شود و نماینده شورای نگهبان و وزارت کشور بیایند و صندوقها را بازشماری کنند و مردم هم بر موضوع نظارت کنند و اگر تفاوتی در شمارش آراء وجود داشت، صندوق را ابطال کنیم که در نهایت قضیه به نتیجه نرسید. به نکتهای در مورد آقای هاشمی در مصاحبه اشاره کردید. لطفا در مورد آن هم توضیح دهید.نظام در واقع اصل است و منظور از نظام، اسلام احیاء شده است. پس از سرکوبهای زمان پهلوی و شکستهایی که در زمان قاجاریه کشور ما از بیگانگان خورده بود، پیروزی انقلاب اسلامی استقلال سیاسی ایران را محقق ساخت و هر چیزی که اساسا با ادامه استقلال سیاسی نظام اسلامی در مغایرت باشد، باید جلویش را گرفت که در نهایت مهم این است که اصل حکومت اسلامی حفظ شود و حکومت اسلامی هم در حقیقت اسلام مجسم در حد مقدورات امروز است. در زمان پیامبران الهی هم آنان پیام خداوند را به مردم میرساندند و در این راستا هم تلاششان را انجام میدادند؛ اما شما مشاهده میکنید که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز منافقین وجود داشتند و آدمهایی بودند که بعدا خیانت کردند؛ کسانی که مسلمان بودند بعد از آن آمدند و فرزندان پیامبر را به شهادت رساندند. بنابراین اگر ما هم امروز نواقصی در حکومت میبینیم، معنیاش این است که هیچگاه در تاریخ مدینه فاضله تشکیل نشده و هر کس هر عملی را انجام دهد و هر حکومتی کاری که میکند، به معنی خیر مطلق نیست و در اینجا نیز به برکت اسلام این نظام احیا شده و ما موظفیم استقلالش را حفظ کنیم. ظاهرا دیداری با آیتالله جوادیآملی در شهرستان دماوند داشتید.بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری دهم، ما خدمت آیتالله جوادیآملی که یکی از مراجع و افراد بی نظیر در حوزههای علمیه هستند رسیدیم و آنچه را که از قضایای انتخابات میفهمیدیم خدمت ایشان تشریح کردیم و ایشان نیز با روی باز ما را پذیرفتند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 599]
صفحات پیشنهادی
آنچه,ولایتی,گفت:,اولین,سانتریفیوژ،,درباره,موسوی،,دو,نامزدی،,نامه,به ...
آنچه ولایتی گفت: اولین سانتریفیوژ، درباره موسوی، دو نامزدی، نامه به هاشمی و دیدار با جوادیآملی-سیاست > چهره ها - «اولین سانتریفیوژ را به ایران آوردم» تیتری است که ...
آنچه ولایتی گفت: اولین سانتریفیوژ، درباره موسوی، دو نامزدی، نامه به هاشمی و دیدار با جوادیآملی-سیاست > چهره ها - «اولین سانتریفیوژ را به ایران آوردم» تیتری است که ...
رکورددارترین مادران دنیا ! - اضافه به علاقمنديها
امير قميشي در گفتوگو با فارس عنوان كرد رکورددارترین مادران دنیا ! آنچه ولایتی گفت: اولین سانتریفیوژ، درباره موسوی، دو نامزدی، نامه به هاشمی و دیدار با جوادیآملی · 5 ...
امير قميشي در گفتوگو با فارس عنوان كرد رکورددارترین مادران دنیا ! آنچه ولایتی گفت: اولین سانتریفیوژ، درباره موسوی، دو نامزدی، نامه به هاشمی و دیدار با جوادیآملی · 5 ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها