تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826816844




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در گفتگو با استاد «اقتصاد انرژي» دانشگاه كرمان مطرح شد؛ چرا نفت، براي ما توسعه نياورد؟


واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: در گفتگو با استاد «اقتصاد انرژي» دانشگاه كرمان مطرح شد؛ چرا نفت، براي ما توسعه نياورد؟
نفت مي‌تواند يك شانس و نعمت بزرگ براي كشورمان باشد./گفتن اينكه نفت بلا و دردسر است پاك كردن صورت مساله است./اين‌كه دولت در ايران مدير «توسعه» باشد چيزي است كه در شرايط فعلي مورد قبول مردم هم مي‌باشد اما مردم از دولت مي‌خواهند كه يك مديريت عالمانه و كارشناسي و اقتصادي اعمال كند نه مديريت سياسي و فني – مهندسي.
آفتاب-وحيد قرايي: اين روزها اين سوال در ذهن ايرانيان نقش بسته است كه چرا با وجود منابع غني انرژي در كشور و قيمت بالاي آن به وضعيت مطلوب اقتصادي نمي‌رسيم و روند توسعه در كشور با اخلال و كندي پيش مي‌رود.

در اين شرايط كه حتي دولت نهم قيمت بالاي 120 دلار براي هر بشكه نفت را براي مدت طولاني تجربه كرده‌است اما اين احساس در مردم وجود دارد كه وضعيت اقتصادي كشور نه‌تنها بهبود نمي‌يابد بلكه دچار وضعيت نامناسب‌تري مي‌شود...قيمت كالاهاي مختلف افزايش يافته، تورم سير صعودي كم سابقه‌اي داشته و نگراني از اوضاع آينده بيشتر مي‌شود.

اين‌كه چرا چنين وضعيتي پيش آمده موضوع گفت و گو با دكتر عليرضا شكيبايي عضو هيات علمي دانشگاه شهيد باهنر كرمان است. او از اساتيد مطرح دانشگاه است كه دكتراي خود را در رشته «اقتصاد انرژي» از دانشگاه تهران اخذ كرده است.

دكتر شكيبايي در اتاق كارش در دانشكده اقتصاد و مديريت دانشگاه كرمان به تشريح اين موضوع پرداخت كه چرا برخي از كشورها و از جمله ايران با وجود در اختيار داشتن منابع غني انرژي كه اتفاقاً قيمتي گران نيز دارند مسير توسعه را به خوبي طي نمي‌كنند و مشكلات اقتصادي همواره در اين كشورها خود را نشان مي‌دهد.

اين استاد دانشگاه معتقد است كه نحوه مديريت اقتصادي در كشور باعث ايجاد چنين وضعيتي شده است و مي‌گويد: «در طول زمان، مديريت اقتصادي بر كشورمان حاكم نبوده بلكه اين مديريت بيشتر سياسي و فني و مهندسي بوده كه بر كشور حاكميت داشته است.

در مديريت فني و مهندسي مسائل اقتصادي اهميت زيادي ندارد بلكه پروژه و سرعت اجراي پروژه است كه مهم مي‌شود. مديريت اقتصادي الفبا و اصول ديگري دارد كه كساني كه آن‌ها را مي‌دانند بايد در صحنه اداره اقتصاد كشور حضور پيدا كنند. او معتقد است كه سيستم اداره اقتصادي كشور منابع را هدر مي‌دهد و اين موضوع كتمان كردني نيست و مردم بايد تبعات آن را تحمل كنند و نكته مهم اين است كه اين اتفاق ناشي از عدم مديريت صحيح اقتصادي است...
مشروح اين گفتگو درپي‌ مي‌آيد:

-آقاي دكتر! هميشه اين سوال وجود دارد كه چرا كشورمان با وجود اين‌كه از نعمت بزرگي به نام «نفت» برخوردار است اما در طي كردن مسير توسعه موفق نيست و از ثروت‌هايش به خوبي بهره نمي‌برد؟ اشكال كار در كشور ما كجاست؟
ببينيد! اقتصاد ايران يك اقتصاد خاص و مخصوص شرايط اين كشور است و در حقيقت ايران يك كشور در حال توسعه وابسته به درآمدهاي نفتي است.

برخي كشورها در حال توسعه هستند و برخي كشورها نيز مانند ايران «در حال توسعه وابسته به نفت» هستند كه در آن دولت‌ها علاقه زيادي دارند كه در روند توسعه دخالت نمايند و مسئوليت توسعه كشور را خودشان برعهده بگيرند.

وجود نفت و درآمدهاي فراوان ناشي از آن باعث مي‌شود دولت ها بيش از حد معمول اين دخالت را انجام دهند و همه چيز را تحت كنترل، تسلط و تصدي خودشان داشته باشند. البته مردم هم بدشان نمي آيد كه دولت همه امور مربوط به توسعه را انجام دهد و به عنوان مثال راه بسازد، آموزش و پرورش و آموزش عالي را اداره كند، كارخانه بسازد و عمران و آباداني به وجود آورد و اين خواست دو طرفه باعث مي‌شود كه دولت بيش از حد معمول در اقتصاد كشور حضور داشته باشد.

در حال حاضر اقتصاد ايران نيز به صورت واضح اين ويژگي را دارد به‌طوري‌كه بيش از 80 درصد درآمد ملي كشور توسط دولت هزينه مي‌شود و سهم بخش خصوصي و تعاوني ايران به 20 درصد هم نمي‌رسدكه دقيقا ناشي از وابستگي به نفت است.
در كشورهاي در حال توسعه ديگر هم شايد دولت‌ها علاقه به حضور اين‌چنيني در اقتصاد داشته باشند اما چون درآمد گسترده نفتي ندارند قدرت لازم را ندارند و عقب‌نشيني مي‌كنند تا بخش خصوصي فعاليت كند.

در كشورهايي با ساختار اقتصادي شبيه ايران جيب دولت هميشه پر است و در نتيجه اقتصاد به شدت دولتي است. در اين اقتصاد دولتي است كه ناكارآيي و فساد اداري ظهور پيدا مي‌كند و در كنار محاسن اقتصاد دولتي، معايب بزرگ آن نيز آشكار مي‌شود. اين ناكارآيي باعث مي‌شود از اين ثروت عظيم نفتي به خوبي استفاده نشود و منابع فراواني بر اثر اعمال مديريت‌هاي كند، بروكراتيك و پيچيده هدر برود، اين در حالي است كه سيستم‌هاي نظارتي نيز توان لازم را ندارند و نتيجه اين مي‌شود كه با وجود داشتن منابع غني، مسير توسعه را به صورت مطلوب طي نكنيم.

از ديگر سو در سيستم هاي اقتصادي كه دولت پول نفت را هزينه مي‌كند به جاي «توليد» در وهله اول «تقاضا» ايجاد مي‌كند. يعني بنا به ويژگي هاي اقتصادي كشور روند توليد به كندي پيش مي رود اما تقاضا به سرعت افزايش مي‌يابد كه در اين شرايط قيمت‌ها شروع به افزايش مي‌كند و به صورت ساختاري، تورم بالايي به وجود خواهد آمد.

اتفاق ديگر اين است كه كالاها به صورت متناسب و همراه با هم افزايش قيمت پيدا نمي‌كنند و كالاهاي غير قابل تجارت نظير زمين و مسكن دچار رشد قيمت سريع‌تر و بيشتري مي‌شوند كه باعث مي‌شود اقتصاد دچار شوك ديگري شود و منابع مالي و سرمايه‌ها به جاي هزينه در توليد كالاهاي قابل تجارت به سمت بازار كالاهاي غيرقابل تجارت برود. چرا كه به دليل حضور همه جانبه دولت، هميشه اين احتمال وجود دارد كه دولت براي ايجاد تعادل در بازار اقدام به واردات كالاهاي قابل تجارت بكند و باعث ورشكستگي توليد كنندگان شود.

پس بخش

” در كشورهايي با ساختار اقتصادي شبيه ايران جيب دولت هميشه پر است و در نتيجه اقتصاد به شدت دولتي است.... “

خصوصي هم عملا حضور واقعي و موثر در توليد نخواهد داشت؟
بله...در چنين اقتصادي بخش خصوصي تمايل ندارد كه در فعاليت‌هاي توليد كالاهاي قابل تجارت، سرمايه‌گذاري كند.

خوب! در شرايطي كه بخش خصوصي تمايلي به حضور در اين عرصه ندارد، دولت خودش شروع به فعاليت مي‌كند و وارد عرصه مي‌شود يعني دولت مي‌آيد كارخانه و واحد توليدي احداث مي‌كند و در جايي هم كه بخش خصوصي چنين اقدامي مي‌كند يارانه و وام مي‌دهد و زيان او را جبران مي‌كند و ساختار غلط ديگري شكل مي گيرد. بنابراين بخش خصوصي به سراغ سرمايه‌گذاري در جايي مي‌رود كه دولت يارانه مي‌دهد و كمك مي‌كند. به اين ترتيب توجيه و منطق اقتصادي از بين مي‌رود و ممكن است سرمايه‌گذاري در جايي صورت گيرد كه به هيچ عنوان توجيه اقتصادي ندارد.

در اقتصاد، براي سرمايه‌گذاري در توليد بايد مطالعه كرد و توجيه داشت سپس فعاليت را آغاز كرد تا از منابع به خوبي استفاده شود اما وقتي دولت حضور همه جانبه دارد منطق و توجيه بي‌معني مي‌شود و پول را بدون توجه به كار كارشناسي و كارايي واحدهاي توليدي هزينه مي‌كند و موضوع كارايي نيز بي‌معني مي‌شود در نتيجه مي‌بينيم كه توليدات ما قابل رقابت با توليدات خارجي نيست چرا كه هزينه‌هاي توليد به شدت بالا است و توليد منطقي و توجيه پذير انجام نمي‌شود و اساسا بر مبناي كمك‌هاي دولت است.اين‌گونه است كه مردم اين سوال برايشان پيش مي‌آيد چرا منابع غني و در مواردي گران قيمت مانند نفت در كشور وجود دارد اما توليد و توسعه و اشتغال و رفاه به صورت مطلوب نيست. به هرحال واقعيت اين است كه سيستم منابع را هدر مي‌دهد و اين موضوع كتمان كردني نيست و متاسفانه مردم بايد تبعات آن را تحمل كنند.

نكته مهم اين است كه اين اتفاق ناشي از عدم مديريت صحيح اقتصادي است.

اين اتفاق در همه كشورهاي صاحب نفت افتاده است؟
همه جا به اين صورت نيست.در نروژ هم توسعه يافتگي بر اساس درآمدهاي نفتي است اما مي‌بينيم كه شاخص‌هاي توسعه‌يافتگي اين كشور در دنيا هميشه اول يا دوم است و برخي كشورهاي عربي نيز با وجود داشتن درآمدهاي گسترده نفتي به گونه‌اي مديريت اقتصادي اعمال كرده‌اند كه تورم در اين كشورها كنترل شده است.

مديريت اقتصادي در نروژ به گونه‌اي انجام شده و مي‌شود كه اين درآمدهاي نفتي طوري وارد اقتصاد نشود كه انحرافاتي را كه در ابتداي صحبت‌هايم عرض كردم به وجود آورد. نبايد منابع مالي مازاد را طوري وارد چرخه اقتصادي كرد كه باعث افزايش تقاضا شود و در ضمن نبايد پول بدون حساب و كتاب در جامعه تزريق كرد تا نابساماني هاي گسترده اقتصادي ايجاد شود و فقط تقاضا افزايش يابد.

وقتي دولت مي‌خواهد با پول نفت وارد فعاليت اقتصادي شود بايد منابع را درست هدايت كند تا هر فعاليت

” در سيستم هاي اقتصادي كه دولت پول نفت را هزينه مي‌كند به جاي «توليد» در وهله اول «تقاضا» ايجاد مي‌كند.... “

اقتصادي با هر هزينه‌اي، بلاي جان اقتصاد نشود. مشكل در اينجاست كه هركس، هر كالايي را با هر هزينه‌اي و با هر روشي توليد مي‌كند و بعد از مدتي دست نياز به سمت دولت دراز مي‌كند كه پول مي‌خواهيم و سود و فروش نداريم.

شما ببينييد كه چه تعداد از بنگاه‌هاي اقتصادي ما تعطيل هستند؟ بايد پرسيد اين بنگاه‌ها چرا تعطيل شده‌اند؟ اين‌ها يا منابع مالي دريافتي را وارد چرخه توليد نكرده‌اند و يا بدون توجيه و منطق اقتصادي اقدام به توليد كرده‌اند كه باعث شده از جيب مردم منابع فراواني به هدر رود.

اين حرف‌ها البته به معني اين نيست كه به توليد نبايد اهميت داد. اهميت لازم به توليد داده شود اما با مديريت درست. دولت وظيفه دارد سرمايه گذار را هدايت كند نه اينكه وام بدهد و بگويد هركار دلت مي خواهد انجام بده. اگر امروز من به عنوان سرمايه گذار وارد شهر شما شوم چه كسي مي‌داند كه كجا بايد سرمايه‌گذاري شود، متاسفانه در اين زمينه هم مديريت وجود ندارد و هركس با تجربه و سليقه خودش سرمايه‌اش را هزينه مي‌كند بدون اينكه رقبا را بشناسد و بازار را به خوبي شناسايي كند.

پس عملا «نفت» به قول برخي افراد، بلا و دردسر ساز مي شود؟

در اين شرايطي كه گفتم منابع هدر مي‌رود و هنگامي هم كه منابع اين گونه هدر مي‌رود و توسعه مورد نظر به دست نمي‌آيد عده‌اي مي‌گويند نفت براي ايران بلا و بدبختي است.

بنده معتقدم كه اين حرف درست نيست و نفت مي‌تواند يك شانس و نعمت بزرگ براي كشورمان باشد. گفتن اينكه نفت بلا و دردسر است پاك كردن صورت مساله است. بايد به سمت تصحيح مديريت‌هاي اقتصادي برويم و منابع كشور را هدر ندهيم تا مردم بيش از اين در انتظار اتفاقات مثبت اقتصادي نمانند و انتظاراتشان بهتر از اين برآورده شود.

اين مديريت اقتصادي كه مي‌گوييد با مديريت فعلي چه تفاوتي دارد؟
بايد بگويم كه در طول زمان مديريت اقتصادي بر كشورمان حاكم نبوده بلكه اين مديريت سياسي و فني و مهندسي بوده كه بر كشور حاكميت داشته است. در مديريت فني و مهندسي مسائل اقتصادي اهميت زيادي ندارد بلكه پروژه و سرعت اجراي پروژه است كه مهم مي شود. مديريت اقتصادي الفبا و اصول ديگري دارد كه كساني كه آنها را مي‌دانند بايد در صحنه اداره اقتصاد كشور حضور پيدا كنند.

آيا در اين شرايط بهتر نيست الگو و نحوه مديريت اقتصادي كشورهايي مثل نروژ، كره و چين را در ايران پياده كنيم؟
من به اين مطلب اعتقاد ندارم كه اگر مدلي از ديگران كپي كنيم مي‌توانيم به موفقيت اقتصادي برسيم. اقتصاد با انسان و مسايل مربوط به انسان و جامعه انساني مرتبط است و فقط يك‌سري روابط فيزيكي و مكانيكي با قواعد لايتغير و در همه‌جا يكسان نيست.

يك متخصص و برنامه ريز اقتصادي وقتي مي‌خواهد تصميمي بگيرد مطالعه مي‌كند و مطالعات ديگران را

” در اقتصاد، براي سرمايه‌گذاري در توليد بايد مطالعه كرد و توجيه داشت سپس فعاليت را آغاز كرد تا از منابع به خوبي استفاده شود اما وقتي دولت حضور همه جانبه دارد منطق و توجيه بي‌معني مي‌شود و پول را بدون توجه به كار كارشناسي و كارايي واحدهاي توليدي هزينه مي‌كند و موضوع كارايي نيز بي‌معني مي‌شود.... “

هم مي‌بيند اما با توجه به نيازهاي موجود كشور، خودش الگو مي‌دهد.با توجه به ويژگي‌هاي خاص كشورمان، منابع غني انرژي و روحيات مردم بايد ديد چه سياست و الگويي را مي‌توان ارايه داد كه به نتيجه برسد.

با نسخه ي مالزي و كره و چين و نروژ نمي‌توانيم به نتيجه برسيم. بايد از آنها درس بگيريم اما خودمان بايد براي خودمان الگو بدهيم و صرف الگو گيري از ديگران، در ايران تجربه شده و شكست خورده است.

روابط اجتماعي و مذهبي، سابقه تاريخي و ويژگي‌هاي روحي و رواني مردم ايران براي برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي بايد در نظر گرفته شود معتقدم بايد با سنجيدن همه جوانب به فكر يك الگوي مدرن و بومي باشيم كه البته تجربه ديگران هم در آن ديده شده باشد. به هر حال قرار نيست كه چرخ را از اول اختراع كنيم و از تجارب ديگران استفاده نكنيم.

فكر مي كنم كه اين الگو سازي با توجه به شرايط حاكم بر كشور كاملا مطابق با سليقه دولت انجام خواهد شد...
ببينيد! اينجا دولت هم مسوول توسعه است و هم منابع را در اختيار دارد و اينكه دولت الگو سازي اقتصادي كند اشكالي ندارد اما اين فعاليت بايد به درستي انجام شود تا نتيجه خوبي حاصل شود.

اين‌كه دولت در ايران مدير «توسعه» باشد چيزي است كه در شرايط فعلي مورد قبول مردم هم مي‌باشد اما مردم از دولت مي‌خواهند كه يك مديريت عالمانه و كارشناسي و اقتصادي اعمال كند نه مديريت سياسي و فني – مهندسي.

دولت با برنامه‌ريزي خوب مي‌تواند حكمراني خوبي هم داشته باشد.

و در اين راستا برنامه‌هاي اقتصادي هم در كشورمان اجرا شده است.آيا اين برنامه ها موفق بوده‌اند؟
ما در كشورمان از سال 1327 حدود 60 سال است كه براي توسعه برنامه‌ريزي مي‌كنيم اما قبل از اينكه به سراغ برنامه برويم بايد ببينيم مردم و مسئولان كشور به برنامه ريزي و عمل به آن اعتقاد دارند يا خير؟

در همين مورد دو ديدگاه وجود دارد كه ديدگاه اول اين اعتقاد را دارد كه منابع را به صورت علمي و كارشناسي و با برنامه زمان بندي شده مدت‌دار هدايت كنيم اما ديدگاه دوم به حركت روزمره و مصلحت انديش براساس واقعيت‌هاي روز اعتقاد دارد.

اين دو ديدگاه قاعدتا بايد در هم ادغام مي‌شدند تا هم برنامه كوتاه مدت و به روز داشته باشيم و هم برنامه ميان مدت و بلند مدت اما مسلم اين است كه در اين 60 سال اين دو ديدگاه هيچ‌گاه در كنار هم قرار نگرفته‌اند و ادغام نشده‌اند كه بايد با يك برنامه‌ريزي سنجيده از تركيب آن استفاده كرد تا اين دو ديدگاه در خدمت توسعه مملكت درآيند.

از ديگر سو اين سوال مطرح است كه آيا توسعه بايد از طريق يك نظام برنامه‌ريزي جامع دولتي بدست آيد يا ازطريق يك برنامه پروژه‌اي و بر اساس منابع موجود؟ اين ترديد نيز در اجراي برنامه‌هاي توسعه كشور وجود داشته و دارد.

در دو برنامه ابتدايي پس از سال 1327 برنامه ريزي اقتصادي بيشتر پروژه‌اي بوده است اما بعد از آن به سمت برنامه ريزي جامع حركت كرده‌ايم كه نتيجه مطلوب از آن به تاكنون به دست نيامده است و حالا كه جواب لازم را از اين گونه برنامه ريزي نگرفته ايم حق داريم كه يك علامت سوال جلوي آن بگذاريم.

وضعيت اقتصادي كشور كه ناشي از وابستگي به درآمد نفت است چه تاثيري بر روابط دولت –ملت مي گذارد؟

همانطور كه گفتم وقتي دولت‌ها تمايل دارند كه خودشان به تنهايي در عرصه اقتصاد حضور داشته باشند و از پول نفت آن‌گونه كه مي‌خواهند هزينه كنند تنها در حوزه‌هاي خاصي با مردم كار دارند و خصوصا در عرصه‌هاي اقتصادي چندان كاري به مردم واگذار نشده و آنها عملا كنار گذاشته شده‌اند. همه چيز دولتي است و اين رابطه شفاف ميان مردم و دولت را برقرارنمي‌كند.

در فضايي كه پول نفت وجود دارد و همه اهرم‌ها هم در اختيار دولت است نياز چنداني به ماليات شهروندان هم احساس نمي‌شود و كار به اينجا مي‌رسد كه در ايران فقط 5 درصد كل درآمدهاي ملي از ماليات است در حاليكه در كشورهاي توسعه يافته اين رقم به 50 درصد هم مي‌رسد.

وقتي

” نبايد پول بدون حساب و كتاب در جامعه تزريق كرد تا نابساماني هاي گسترده اقتصادي ايجاد شود و فقط تقاضا افزايش يابد. ... “

مردم ماليات بدهند مطالباتشان را هم مطرح مي‌كنند و آنها را از حاكميت مي‌خواهند و نظارت لازم را هم بر دولت دارند اما در كشورهايي نظير ايران اين‌گونه نيست.

وابستگي به درآمد نفت، در عين حال باعث شده حركت دادن اقتصاد به سمت مشاركت دادن مردم به كندي پيش رود. شايد سران مملكت هم بخواهند اصل 44 قانون اساسي اجرايي شود اما بسيار كند پيش مي‌رود.
دولتها در اين زمينه يك گام از مواضع خود به عقب برمي‌دارند اما دو گام به جلو مي‌آيند و بدين ترتيب هيچگاه دولت در ايران كوچك‌تر نمي‌شود.

اما بالاخره منابع انرژي مثل نفت به پايان مي‌رسد و اين موضوع تا چه حد مي‌تواند نگران كننده باشد؟
دو دهه است كه واژه ي «توسعه پايدار» به جاي «توسعه» استفاده مي‌شود كه رويكردش حفظ منابع براي نسل‌هاي بعدي نيز هست و فقط بر توسعه‌اي كه با رشد اقتصادي بالا همراه باشد اما منابعي باقي نگذارد تكيه ندارد.

امروز مساله اصلي دنيا توسعه پايدار است. در اين حال با وجودي كه دغدغه جهاني در مورد پايان منابع از جمله نفت وجود دارد اما نگراني‌ها روز به روز كمتر مي‌شود چرا كه منابع به تبع علم و دانش امروز تعريف مي‌شوند و هرچه علم و دانش بيشتر مي‌شود منابع بيشتري در دسترس بشر قرار مي‌گيرد.

اگر در ايران روي توسعه علمي سرمايه گذاري كنيم بهره‌وري و بهره برداري از منابع بيشتر مي‌شود و البته منابع غني و ناشناخته‌اي هم داريم كه به دليل دانش و مديريت ضعيف نمي‌توانيم از آنها استفاده اقتصادي كنيم.

در عين حال در كنار برداشت از منابع بايد جريان‌هاي سرمايه گذاري ايجاد كرد كه در پايان عمر منابع، جايگزين آنها شود. بايد گفت نگراني‌ها بيشتر از آنجا ناشي مي‌شود كه بهره‌برداري با هزينه كرد و بازدهي مناسب همراه نباشد.

و سوال آخر اين است كه جدا از مسايل داخلي، از نفت به عنوان يك ابزار قدرت چگونه بايد در عرصه بين‌المللي استفاده شود؟
نفت در همه جاي دنيا يك كالاي خاص و قدرت آور است اما اينكه تا چه حد مي توان از اين قدرت استفاده كرد در مقاطع زماني مختلف فرق مي‌كند.

در سالهاي گذشته بحث بستن شير نفت براي كنترل روابط مطرح بود كه اين يك كار ديگر رايج نيست. امروز در دنيا شركت هاي بزرگ نفتي وجود دارند كه در بسياري از زمينه‌هاي مرتبط با نفت سرمايه‌گذاري مي‌كنند و اين سرمايه‌گذاري و توانايي فعاليت پيچيده تر از گذشته است. در حال حاضر نيز كشورهايي كه فقط نفت استخراج مي‌كنند و مي‌فروشند اهرم هاي فشار قدرتمندي ندارند، اما آنها كه فعاليت و سرمايه گذاري فراگيرتر دارند از قدرت بيشتري برخور دارند و اين الزام براي ما نيز و جود دارد كه جريان سرمايه‌گذاري را تقويت كنيم و قطعا نقطه قوت آنجاست كه سرمايه‌گذاري فني و علمي در حوزه هاي مرتبط با نفت صورت گيرد كه البته اين موضوع از برنامه سوم توسعه بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.

در عين حال ايران پتانسيل مهم ديگري نيز دارد كه همان نيروي انساني توانمند در حوزه نفت و گاز است كه وجود اين نيروي توانمند ناشي از پذيرش نخبگان براي ادامه تحصيل در اين حوزه است و اگر به خوبي مديريت شود و شرايط مناسبي براي فعاليتشان در كشور فراهم شود تواني بيش از اين به كشورمان در زمينه توليد و فرآوري نفت خواهند بخشيد.
 شنبه 13 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن