تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در حقيقت خداوند جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگداشت و مايه پيروزى و ياور خود قرارش ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845740095




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تلاش براي رسيدن به عکس


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تلاش براي رسيدن به عکس گفت وگو با مريم زندي - از ايده شکل گيري نمايشگاه بگوييد، اين مجموعه چگونه جمع آوري شد و مربوط به چه زماني است؟ عکس ها حداکثر در مدت دو سال پيش و بيشترشان البته در هفت، هشت ماه گذشته گرفته شده اند. يک سري عکس ها را در صحافي، موقعي که کارهاي مربوط به تقويم هايم را دنبال مي کردم، گرفتم. احساس کردم مجموعه جالبي شده اند و تصميم گرفتم به نمايش شان بگذارم. تعدادي عکس هم از کارهاي تازه ام که از نظر فرم و قاب بندي به فضاي اين کارها نزديک بود انتخاب کردم و اينها مجموعه يي شد که الان مي بينيد. - عنواني براي نمايشگاه انتخاب نکرده ايد. آيا مي توان دليل آن را وجود چندگونه عکاسي يا وجود موضوعات مختلف در نظر گرفت؟ معمولاً براي عکس ها و نمايشگاه هايم اسمي انتخاب نمي کنم. خيلي به اين مساله اعتقادي ندارم، يا اينکه دوست ندارم، به هر حال معمولاً اين کار را نمي کنم. البته از نظر من اين عکس ها در گونه هاي مختلف دسته بندي نمي شوند. هر کدامشان به طريقي با ديگري مرتبط است، ممکن است اين ارتباط از نظر فرم، يا رنگ و حتي قاب بندي باشد. - سال ها انسان موضوع اصلي کارهايتان بوده و حالا اين عنصر (انسان) کاملاً در مجموعه اخير حذف شده است. اين ايده کاملاً آگاهانه در اين مجموعه پيگيري شده است؟ کاملاً آگاهانه بود. من در همه زمينه ها- و البته زياد- کار مي کنم. همه زمينه هاي عکاسي را هم دوست دارم. اما در يک مقطع زماني و به دلايلي روي پرتره ها بيشتر متمرکز بودم. پرتره ها، مجموعه هايي بودند که به دنبال هم کار مي شدند و طبيعتاً آنها بيشتر ديده شدند. اين شکل کارها را هم هميشه در کنار آنها انجام مي دادم، منتها هيچ وقت فرصت نمايش يا پرداختن جدي به آنها را نداشتم. اين بار دوست داشتم که اين کارها ديده شوند و آنها را به نمايش گذاشتم. پرتره هايم سر جاي خودشان هستند و آنها را در زمينه هاي ديگري همچنان ادامه مي دهم. کتاب پرتره هاي معماران به تازگي در آمده است و احتمالاً کتاب پرتره ديگري در سال آينده خواهم داشت. از نظر من بخش هاي مختلف عکاسي فرقي ندارند. من عکاسي را دوست دارم و در هر زمينه يي که بتوانم کار مي کنم. - کتاب هاي پرتره جايگاه مشخصي را براي شما در فضاي فرهنگي ايجاد کرد، چيزي مثل يک امضاي مشخص. فکر مي کنيد در بخش عکاسي از طبيعت هم بتوانيد چنين جايگاهي به دست بياوريد؟ اميدوارم اين اتفاق بيفتد. - در فضاي عکاسي ما، عکاسي از طبيعت زياد جدي گرفته نمي شود و به آن به عنوان تجربه انجام شده نگاه مي شود. اين ذهنيت را نداشتيد که بر فرض بگويند کاري را انجام داده ايد که قبلاً تجربه شده است؟ اتفاقاً به اين دليل عکس هاي طبيعت را به نمايش گذاشتم که بگويم با هر سوژه يي مي توان کار متفاوتي ارائه کرد. اما فقط مساله اين نيست. غير از کار روي طبيعت، شما در اين عکس ها چيزهايي را مي بينيد که در اطراف ما وجود دارند، اما چيزهاي کم اهميتي به نظر مي رسند و کمتر به آنها پرداخته شده است. ممکن است گفته شود بايد دنبال چيزهاي مهم تري از نظر موضوع برويم. در حالي که من، به قول آندره ژيد، معتقدم که «شگفتي بايد در نگاه تو باشد، نه در آنچه مي نگري.» اتفاقاً به اين مساله هم فکر کردم که ممکن است چنين تصوري پيش بيايد، اما مخصوصاً عکس هاي طبيعت را گذاشتم که بگويم من به اين موضوع متفاوت نگاه کرده ام. البته اميدوارم اين طور باشد و به نظر مي رسد که اين اتفاق افتاده است. - عکس هايي که از کتاب ها يا شيرازه ها در نمايشگاهتان مي بينيم از تصاوير آشناي ذهن عموم مخاطبان فاصله دارند، به نوعي به تصاوير انتزاعي نزديک شده ايد ولي در منظره ها اين عناصر آشنا بيشتر حس مي شود... طبيعتاً عکس هاي صحافي يک فضاي تازه است. فضايي است که من کشفش کرده ام و طبيعي است که با نگاه ما آشنا نباشد. قاب بندي در آنها به گونه يي است که عکس را بايد کشف کرد. کسي که به صحافي رفته باشد و اين چيزها را ديده باشد خيلي زودتر آن را مي فهمد تا کسي که از اين مسائل دور است. - فکر نمي کنيد اگر کل مجموعه نمايشگاه را از يک گونه انتخاب مي کرديد مخاطب راحت تر مي توانست با آنها ارتباط برقرار کند و دچار اين تغيير فضاها نشود؟ البته مي شد اين کار را هم کرد و شايد بهتر بود که فقط عکس هاي صحافي باشد. اما من نخواستم اين طور باشد. فکر مي کنم لازم نيست مخاطب در ارتباط با کار خيلي هم راحت باشد، بگذاريم کمي هم سختي بکشد و خودش جست وجو و کشف کند. اين را هم بگويم که به نظر من همه اينها با هم در ارتباط هستند. اما بعضي از تصاوير مقداري انتزاعي تر و آبستره تر هستند و بعضي ها فرم بندي شان آبستره نيست، اما در کل از نظر فرم بندي و به اصطلاح قاب بندي هر دوي اينها فرقي با هم ندارند. بعضي ها چون تصاوير آشناتري هستند زودتر کشف مي شوند و بعضي ها به دليل اينکه آشنا نيستند ديرتر. - در عکس هايي از نمايشگاهتان با يک نگاه جزيي نگر روبه رو مي شويم که تصوير را ناآشنا مي کند. اين نگاه جزيي نگر در همان برخورد اول با موضوع شکل مي گيرد يا در مواجهه با موضوع به مرور به اين نگاه مي رسيد؟ طبيعتاً ممکن است از يک موضوع با چند کادر و با فاصله هاي مختلف عکس بگيرم و بعد از آن در مرحله انتخاب يکي از آنها را انتخاب کنم. اما گاهي هم ممکن است فقط يک عکس در کار باشد. بعضي از عکس هاي اين مجموعه فقط يک بار گرفته شده اند و از بعضي ها حتي ده بار عکس گرفته ام. در زماني که عکس مي گيرم به اين مساله که گفته شد توجه مي کنم و بنابراين سعي مي کنم تا با نگاه ها و زواياي مختلف عکس بگيرم و در بين آنها بهترين شان را انتخاب کنم. من از عکس هايم به ندرت ممکن است بخش کوچکي را کادره و بزرگتر کنم. - چه مدت است که عکاسي را با امکانات ديجيتال شروع کرده ايد؟ شايد نزديک به دو سال. - به نظر مي رسد براي خيلي از عکس هاي اين نمايشگاه همچنان نگاتيو وسيله مناسب تري باشد... از نظر من فرقي بين عکاسي ديجيتال و نگاتيو وجود ندارد. من عکاسي ديجيتال هم کار مي کنم اما هيچ دخل و تصرفي در عکس نمي کنم و دوست ندارم روي عکس کار خاصي انجام بدهم. منتها چاره يي وجود ندارد. ما نمي توانيم عقب بمانيم و مجبوريم از امکانات ديجيتال هم استفاده کنيم. اين شايد به خاطر راحتي و امکانات مناسب آن نسبت به نگاتيو باشد. در اين صورت فقط مساله ماندگاري تصوير باقي مي ماند که به نظر مي رسد آن هم به زودي راه حلش پيدا خواهد شد. - جنس تصوير اين دو برايتان تفاوتي ندارد؟ براي مثال خيلي از عکاس ها از عمق ميداني صحبت مي کنند که در نگاتيو دست يافتني است و در مقابل اشاره مي کنند به تصوير تخت در عکاسي ديجيتال، يا اينکه تصاوير ديجيتال در نماهاي باز خيلي پاسخگو نيستند. در عکس هايي که مربوط به صحافي و کتاب ها مي شوند مساله عمق ميدان مطرح نيست. اما من خيلي روي اين مساله حساسيت ندارم. به هر حال نحوه عکاسي، موضوع و فرم و چيزهايي که مي بينم برايم مهم تر از تکنيک عکاسي است و در واقع تکنيک برايم در مرحله دوم کار قرار مي گيرد. - در مرحله چاپ اين مجموعه دچار مشکل نشديد؟ به هر حال کساني که با نگاتيو کار مي کنند يک سري امکانات هم در مرحله چاپ دارند... کمي مشکل بود. من نگاتيوهايم را هميشه خودم چاپ مي کردم (البته عکس هاي سياه و سفيد را)، اما براي اين مجموعه يک مقدار در حوزه چاپ مشکل داشتم. ولي به هر حال در چاپ اينها هم خودم نظارت داشته ام و آن چيزي را که مي خواسته ام البته اين بار به کمک يک نفر ديگر درآورده ام. - اگر موافق باشيد به اقتصاد هنر بپردازيم. در شمال شهر تهران ممکن است شخصي رقمي ميلياردي خرج خانه اش کند، اما براي تزيينات خانه اش حاضر نباشد چيزي بيشتر از يک تابلوي تزييني با قيمت پايين خريداري کند. در اين مورد فکر مي کنيد چه کار بايد کرد تا حمايتي به اين شکل حداقل از طرف طبقه بورژوا به دست آورده شود؟ فکر نمي کنم حمايت از هنرمند به عهده طبقه بورژوا باشد. - طبيعتاً به نظر مي رسد که در حوزه اقتصاد هنر بايد اين طور باشد... بورژوازي اغلب اين جور را کشيده است ولي فکر مي کنم در ايران در واقع هيچ طبقه و نهادي از هنر پشتيباني نمي کند و طبقه بورژوا هم در واقع از هنر پشتيباني نمي کند بلکه بيشتر به اقتصاد آن فکر مي کند. اين خودش يک مساله مهم است. در مورد هر طبقه يي اگر قرار بر پشتيباني باشد، مهمترين مساله بالا بردن فرهنگ تصويري و درک هنري است. اين فقط مربوط به ارزش اقتصادي هنر نمي شود و شامل درک ارزش معنوي آن هم هست. مثلاً مردم بايد به اين درک برسند که فرق زيادي وجود دارد بين اينکه از نقاش خوبي تابلويي در خانه شان داشته باشند با اينکه پوستر دختر گريان را به ديوارشان بزنند. وقتي اين درک به وجود بيايد مساله خيلي فرق خواهد کرد. در حال حاضر فکر مي کنم با تبليغات و کارهايي که اخيراً شده، نسبت به نقاشي اين نوع نگاه به وجود آمده و مردم به خريدن تابلوهاي نقاشي رغبت بيشتري نشان مي دهند، اگرچه اکثريت هنوز به اقتصادش بيشتر فکر مي کنند. اما در مورد عکاسي متاسفانه اين اتفاق نيفتاده است. فکر مي کنم يکي از دلايلش تکثيرپذيري عکس است. طبيعتاً همه به اين فکر مي کنند که اگر بر فرض اين عکس را بخرم عکاس ممکن است ده تاي ديگر هم از آن چاپ کند. اما در مورد يک تابلوي نقاشي اين حس وجود ندارد. در مورد عکاسي فکر مي کنم عکاس ها بايد به کارهايشان بيشتر به عنوان يک اثر هنري نگاه کنند و به اين مساله تکثيرپذيري هم فکر کنند و تعداد چاپ عکس شان را محدود اعلام و البته شرافتمندانه عمل کنند. خيلي از عکاسان دنيا اين کار را کرده و مي کنند و مثلاً از يک کارشان فقط دو تا چاپ مي کنند. به اين شکل قيمت عکس افزايش پيدا مي کند. اگر قيمت مواد اوليه را در مقايسه با کار نقاشي در نظر بگيريم يک عکس خيلي گران تر تمام مي شود، اما در حال حاضر قيمت آثار نقاشي يا حتي کار نقاشان تازه کار خيلي بالاتر از قيمت يک عکس از يک عکاس قديمي و شناخته شده است. - اينکه اعلام کرديد کارهايتان را به صورت تک نسخه يي عرضه مي کنيد به همين دليل بود؟ به هر حال من تصميم داشتم کارهايم را تک نسخه بفروشم، منتها بعد از مشورتي که با خانم سلحشور غمدير گالري ديف داشتم و با اين احتمال که ممکن بود اين عکس ها را در مراکز ديگر هم بخواهيم نمايش بدهيم، به اين نتيجه رسيديم که از بعضي آثار فقط دو نسخه چاپ شود و يکي از آنها را براي فروش و ديگري را براي اين برنامه ها در نظر بگيريم. اما در واقع باز هم مي توان گفت همان يک نسخه از هر عکس وجود دارد و نسخه دوم پيش من خواهد بود. - بپردازيم به کتاب هاي «چهره ها» و پرتره ها. چندي پيش کتاب چهره هاي معماران از مجموعه «چهره ها» منتشر شد... معمارها در سري کتاب چهره ها نيستند. اين کتاب در واقع يک کار سفارشي است که من براي انجمن مفاخر معماري ايران انجام دادم، منتها پرتره ها را با همان سبک کاري خودم گرفتم. - کتاب پرتره ها در همان فضاي فرهنگي باقي خواهد ماند يا از اين فضا خارج خواهد شد؟ بر فرض سياستمداران و... نه، فکر نمي کنم. فرهنگ ماندگار است و سياست ناپايدار. موسيقي را سه سال است که شروع کرده ام و هنوز نيمه کاره است. اين را هم در نظر بگيريد که تمام مدت روي اين مساله کار نمي کنم. در واقع مدتي است که به کارهاي ديگري مثل چاپ کتاب، تقويم يا نمايشگاه پرداخته ام. اميدوارم موسيقي را بتوانم تمام کنم و بعد بتوانم راجع به چهره هاي ديگر فکر کنم. شايد به اين زودي ها سراغ چهره هاي ديگري نروم و ترجيح بدهم در زمينه هاي ديگري کار کنم. - در عکاسي پرتره در همان لحظه يي که شخصيتي جلوي دوربين تان قرار مي گيرد، ايده پردازي مي کنيد يا با ايده هاي مشخصي کار را شروع مي کنيد؟ با ايده چندان مشخصي شروع به کار نمي کنم. مجبورم تلاش کنم و در يک لحظه يي متوجه مي شوم عکسي را که مي خواستم گرفته ام، اما تا موقعي که به آن عکس نرسيده باشم در تلاشم. - فکر مي کنيد شخصيت آن آدم ها به عکس شما مربوط باشد؟ منظورم اين است که بر فرض عکسي خوب مي شود که شخصيت آن آدم را هم معرفي کند، يا اينکه اينها برايتان دو مقوله جدا از هم است... در مورد پرتره هايي که من گرفته ام هميشه به اين نکته اشاره شده که آن شخص را معرفي مي کند يا لااقل بخشي از شخصيت او را نشان مي دهد. البته خودم هم سعي مي کنم اين طور باشد و با کمک گرفتن از همان شخص يا فضايي که در آن قرار دارد سعي مي کنم آن شخصيت را معرفي کنم. اما فکر مي کنم شناساندن يک نفر با يک عکس کار مشکلي باشد و خيلي مواقع هم کار درستي نيست. خيلي ها هستند که در طول زمان تغييرات زيادي کرده اند و بنابراين با يک عکس نمي توان همه اينها را منتقل کرد. - در مقايسه با عکاسان ديگري که روي پرتره کار کرده اند مثل آقاي فخرالديني يا خسروي فکر مي کنيد کار شما چه تفاوت هايي با کار آنها داشته باشد؟ ما در هر زمينه يي آن قدر کم کار کرده ايم که فکر مي کنم جاي کار براي همه وجود دارد. اما بايد به اين مساله هم توجه کرد که نوع کارها با هم فرق مي کند. اين طور که من کار کرده ام، البته اين را به عنوان خودستايي نمي گويم، هيچ کس اين گونه کار نکرده است. اگر کتاب چهره ها را ببينيد متوجه مي شويد که جدا از مساله عکاسي، يک دايره المعارف تصويري است. در حالي که مجموعه هاي عکاسان ديگر يک کتاب است که شما عکس يک عده آدم مشهور را مي توانيد در همه زمينه ها در آن ببينيد. منظورم کيفيت خوب يا بد آنها نيست، در آنها فقط يک سري عکس ديده مي شود. اما مجموعه چهره ها چيزي حدود 15 سال رويش کار شده. شما در کتاب چهره نقاشان مي توانيد 50 سال نقاشي ايران را حتي مثلاً با تابلوي کوچکي که در پس زمينه وجود دارد، ببينيد. فکر مي کنم اين فرم پرتره نگاري کاملاً فرق داشته باشد و احتياج به وقت، صبر و عشق بيشتري دارد. زمان زيادي را بايد براي اين کار گذاشت و براي انجام دادنش لازم است کارهاي ديگر را کنار بگذاريم. اين کاري است که به هر حال ممکن است از نظر مالي هيچ وقت سودي نداشته باشد. به هر حال من کتاب هايم را خودم چاپ کرده ام و به دلايل مختلف نتوانسته ام با ناشرها کنار بيايم. - وقتي بخش تاريخ نگاري مطرح مي شود ممکن است به شما اين انتقاد وارد باشد که چهره هايي از قلم افتاده يا بخشي از تاريخ در کارهايتان نيست... هر کتابي که چاپ مي شود هميشه اين مساله وجود دارد که چرا فلان کس نيست و فلان کس هست. البته صحبت هاي ديگري هم هست، من سعي خودم را مي کنم که با امکاناتي که دارم، کامل ترين کار را ارائه کنم. طبيعي است در هر کاري که شما مي کنيد اما و اگرها و کم و کسري وجود داشته باشد. در مورد هر کتابي سعي مي کنم با آنهايي که با آن حوزه آشنايي دارند يا در اين زمينه پيشکسوت هستند مشورت کنم. در کتاب هايم به هيچ وجه مرزبندي ندارم و البته همين باعث شد که چاپ يکي از کتاب هايم حدود يک سال و نيم به تعويق بيفتد. در بخش دوم کتاب چهره هاي ادبيات سعي کردم از همان کساني که از قلم افتاده بودند و به دلايل مختلفي در کتاب اول نبودند (مثل اينکه بعضي ها خودشان نمي خواستند عکس بگيرند، عده يي را پيدا نمي کردم يا حتي خارج از کشور بودند) عکس بگيرم. - ممکن است با افرادي از نظر ديدگاه و تفکر و حتي ايدئولوژي موافق نباشيد، در اين صورت باز هم چون آدم مهمي است ممکن است او را براي عکاسي انتخاب کنيد؟ حتماً اين کار را مي کنم. من هيچ مرزبندي ندارم. در کتاب هاي من خيلي ها هستند که از آنها خوشم نمي آيد؛ يعني از نظر ايده هايشان و کارهايشان از آنها خوشم نمي آيد، ولي عکس شان را گرفته ام. - در عکاسي پرتره گاهي از فلاش استفاده کرده ايد (چهره هاي سينمايي) و گاهي هم از نور طبيعي... در آخرين کارم که معمارها هستند از نور طبيعي استفاده کرده ام. من براي عکاسي پرتره نور طبيعي را بيشتر دوست دارم. فقط چهره هاي سينمايي را با فلاش و در آتليه گرفتم و به آن هم از قبل فکر کرده بودم و بر اساس طرح از پيش تعيين شده حرکت کردم. با نوري که به وسيله فلاش به صورت ها داده بودم قصد خاصي داشتم و راجع به آن هم در همه جا صحبت کرده ام و فکر مي کنم ديگر لازم نباشد در اينجا دوباره آنها را مطرح کنم. البته چهره هاي موسيقي را هم در حال حاضر در آتليه و با نورپردازي عکاسي مي کنم. من اصلاً نورپردازي يا نور آتليه را دوست ندارم. وقتي براي يک کتاب به اين نتيجه برسم که با نور طبيعي هم جواب مي گيرم اين کار را مي کنم، اما اگر قرار باشد با نورپردازي کار کنم مجبورم که در آتليه اين کار را انجام بدهم. - برگرديم به سراغ نمايشگاه فعلي تان که با هشت سال تاخير برگزار کرديد... در واقع چيزي بيشتر از هشت سال است. من آخرين نمايشگاه هايم را به جز سال 77، در همان ايام انقلاب و در سال 58 گذاشتم. بعد از آن از سال 69 تا 77 که چهره ها را کار مي کردم، به دلايلي ارشاد به من اجازه نمايشگاه نمي داد. در سال 77 که مجوز داشتن را از نمايشگاه ها برداشتند، من دو نمايشگاه گذاشتم و بعد از آن هم نمايشگاهي نداشتم. فکر مي کنم يکي از دلايلش اين باشد که من کارهايم را بيشتر به صورت کتاب و تقويم چاپ مي کنم. نمايشگاه به هر حال دردسرها و خرج هايي دارد و مسائلي در آن هست که کمتر به سمت آن گرايش دارم. فکر مي کنم اين نيازً هنرمند به ديده شدنً کارهايش که توسط نمايشگاه برآورده مي شود براي من به واسطه چاپ کارهايم به صورت کتاب يا تقويم، فراهم شده باشد و به اين دليل تاکيدي روي نمايشگاه گذاشتن نداشته ام. - خودتان دوگانگي در نمايشگاه نديديد؟ متوجه منظورتان هستم. راجع به اين مساله هم فکر کرده بودم. مخصوصاً سعي کردم کارها را به اين صورت نمايش بدهم و در واقع هم نگاه عکاسانه به طبيعت داشته باشم و هم نگاه آبستره را به يک مساله ديگر. مي خواستم اين دو کنار هم باشند. منبع: اعتماد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 595]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن