محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826599849
تلويزيون - نياز به كليشه شكني
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: تلويزيون - نياز به كليشه شكني
تلويزيون - نياز به كليشه شكني
مهرزاد دانش:اگر سال 1380 را كه در ماه رمضانش سريال گمگشته (رامبد جوان) از تلويزيون پخش شد به حساب نياوريم، روند مجموعههاي رمضاني سيما از سال 1381 آغاز شد؛ به اين ترتيب كه از چهار شبكه تلويزيوني 1،2،3 و 5، چهار مجموعه با حال و هواهايي متفاوت از يكديگر به روي آنتن رفت. تا پيش از آن، برنامههاي ويژه تلويزيوني رمضان عمدتا شامل سخنرانيهاي مذهبي، مسابقات و محافل قرائت قرآن، ادعيهخواني و مداحي و مراثي مقتضي يا نهايتا يكي دو نمايش تلويزيوني مخصوص لياليقدر و شهادت حضرت علي (ع) بود كه عموم آنها نيز به لحاظ مختصات رسانهاي تلويزيون و زيباييشناسيهاي برنامهاي اين مديوم، فاقد جذابيتهاي شكلي بود و تفاوت چنداني با رسانههاي سنتي اين ساحت، مانند منبر، نداشت و عملا قابليتهاي متنوع رسانهاي اين وسيله محدود شده بود به تصويربرداري از مجالس بيروني يا آوردن آن مجالس به درون استوديوهاي تلويزيوني.
از پنج شش سال پيش اما سياستهاي رسانهاي به لحاظ قالب و وسايل جذب مخاطب تفاوت پيدا كرد و از آن بين ميتوان به جنگهاي خاص، مسابقات متنوع و همچنين سريالهاي داستاني اشاره كرد. اين روند اگرچه اعتراض و مخالفت ضمني و گاه صريح برخي محافل سنتي را برانگيخته است و هر سال در ماه رمضان با استناد به اينكه تماشاي چنين برنامههايي مانع از جذب مردم به محافل وعظ و دعا و... ميشود و آنها را از آنچه «خودسازي معنوي» ناميده ميشود باز ميدارد، نسبت به اين رويه مخالفخواني به عمل ميآيد( چنين رويكردي را همين امسال ميتوان از حاشيه نامهها و اظهارات شوراي نظارت بر صداوسيما در خصوص اعتراض به سريال بزنگاه نيز ملاحظه كرد)؛ اما به نظر ميرسد چنين نگاه منتقدانهاي، فاقد جامعيت نسبت به عنصر «مردم» است و آنها را صرفا محدود به همان مومناني ميداند كه در اين ماه خود را مقيد ميدانند از آيينهاي متداول و سنتي بهرهمند سازند. اين در حالي است كه در اين جامعه 70 ميليوني، ميزان تقيد مناسكي و سطح ايمان ديني و نوع بينش مذهبي آدميان بسيار متفاوت است و بسيار كساني هم هستند كه هيچگاه جذب مراسم متداول اين مقطع - به هر دليل موجه يا ناموجه- نشدهاند يا كمتر رغبت داشتهاند از اين الگوها تبعيت كنند و همين اقتضا كرده است كه رسانه ملي براي اين افراد نيز محيطي را فراهم آورد تا طي زمينه قالبي متفاوت، درونمايههاي محتوايي مورد نظر، به شكلي غيرمستقيمتر ارائه شود. ضمن آنكه اگر به زعم داعيان محافل سنتي، مجالس و برنامههاي ايشان واجد جذابيت فراوان باشد، ديگر جاي نگراني چنداني وجود ندارد و لابد مومنان، تعالي جاري در اين موقعيتها را هرگز به چهار تا سريال داستاني ترجيح نخواهند داد ؛ مگر آنكه نگراني از بابت همين بحث قدرت جذب مخاطب باشد كه آن ديگر بحثي مجزاست و به محدوده بضاعت خود ايشان باز ميگردد و اصولا ساحتي است كه پاي اقتضائات سنت و مدرنيسم را پيش ميكشد و از حوصله و هدف اين نوشتار خارج است.
از سال 1381 تا سال جاري، تعداد 28 سريال مناسبتي رمضان پخش شده است كه البته اين جدا از مجموعههاي دو سه قسمتي بوده است كه گاه به شكل ويژه در شبهاي قدر و احيا به روي آنتن ميرفته است. اين مجموعهها عبارتند از: نسيم رويا، نوعروس، همراز، پشت كنكوريها، يكي مثل من، روياي ناتمام، فقط به خاطر تو، رانتخوار كوچك، اگه بابام زنده بود، كمكم كن، خانه به دوش، رسم عاشقي، مرده متحرك، او يك فرشته بود، متهم گريخت، براي آخرينبار، صاحبدلان، آخرين گناه، زيرزمين، بوي خوش زندگي، اغما، ميوه ممنوعه، يك وجب خاك، شكرانه، روز حسرت، بزنگاه، مثل هيچكس، و مامور بدرقه. معمولا روال كلي در اين چند سال مبتني بر يك نوع موازنه بياني بوده است، آنسان كه در هر نوبت يكي دو مجموعه در قالب طنز يا متمايل به آن بودهاند و يكي دو تاي ديگر شكل و شمايل جدي داشتهاند. شايد اين تقسيمبندي ناظر به آن بوده است كه مناسبت رمضان در كشورهاي اسلامي اصولا يكجور جشن به حساب ميآيد (برخلاف رويه متعارف جامعه ما كه جشنهاي مذهبيمان هم حال و هواي سوگواري دارند) و طبق سياستهاي جديد تلويزيوني قرار بوده اين عرف همهگير اسلامي، در كشور ما نيز قوام پيدا كند و براي همين اختصاص قالب كمدي به برخي مجموعهها هم به تبعيت از اين رهيافت بوده است.
به نظر ميرسد هر يك از سريالهاي رمضاني در اين چند سال (كه البته نگارنده بيش از نيمي از آنها را نديده است و انگارههايش مبتني بر مشاهداتي محدود و پراكنده از برخي از اين عناوين است) از الگوي محتوايي نسبتا ثابتي سرمشق ميگيرند كه در نهايت برخي از سياستهاي كلي سازمان صداوسيما را در ارتباط با مخاطب نشان ميدهد. البته اين جدا از بحث ضعف يا قوت اين مجموعههاست؛ چه آنكه اگر قرار بر نقد و تحليل بود، تنها چند عنوان معدود قابليت تامل و بررسي را دارا بودند (كه در اوج آنها سريال هوشمندانه صاحبدلان - به لحاظ پيادهسازي اسطورههاي قرآني به شكلي ملموس در مناسبات زندگي معاصر- قرار دارد و البته در مرتبههاي بعد نيز ميتوان از ميوه ممنوعه - به لحاظ جسارت در ارائه مضموني دلانگيز و عارفانه - و نيز مجموعه كارهاي رضا عطاران - به جهت برگردان هجوآميز اما صادقانه و عاري از رياكاريهايهاي نمايشي متداول در خصوص مناسبات كژمدارانه معيشتي/ اجتماعي جاري در جامعه ما - ياد كرد ) و مابقي عموما چنان آكنده از ضعفهاي ساختاري و بيانياند كه رغبتي به تماشايشان نيز به زور وجود دارد؛ چه رسد به نوشتن دربارهشان. اين رويه تا حدي نيز به شتابزدگي در اجراي پروژههاي رمضاني سيما بر ميگردد بهطوري كه بسياري از اين مجموعهها ساختشان تا آخرين روزهاي اين ماه به طول ميانجامد و بديهي است كه نتيجه چنين تعجيل اجرايي ناشي از تاخير برنامهريزي، حاصلي درخور تعريف نخواهد داشت و البته معلوم نيست چرا بهرغم تكرار نتايجي چنين ناخوشايند، همچنان بر اين سيستم مديريتي ايراني اصرار به عمل ميآيد و كارها به دقيقه 90 واگذار ميشود. به هر حال در اين مجال تنها به مختصات محتوايي كموبيش ثابت اين سريالها اشاره ميشود و نقد متعارف آنها مدنظر نيست.
يكي از بارزترين الگوهاي جاري در سريالهاي ماه رمضان، گرايش به غيبپردازي است. البته در چند سال اخير سينماي ايران نيز با عنوان سينماي معناگرا، به شدت روي اين مقولهها مانور داده است و اگر بخواهيم ماجرا را كليتر ببينيم، ميتوان ريشه اصلي جريان را به گرايشي در سينماي آمريكا در طي يك دهه اخير نسبت داد كه به عنوان سينماي روحاني (Spritual movies) شناخته شده است. اما ماجرا هر چه كه هست، كموبيش متناسب با حال و هواي رمضان است، منتها بحث تجسمسازي عناصر معطوف به عالم غيب نظير شيطان ( در سريال اغما و او يك فرشته بود)، برزخ( در سريال كمكم كن و روز حسرت)، كنه ذات آدميان ( در سريال آخرين گناه)، روح (در سريال مرده متحرك)، روياي صادقه (در صاحبدلان، شكرانه)، مكاشفه (در روز حسرت) و... عمدتا به دليل نامسبوق بودن در فرهنگ هنري ديار ما ( كه بيشتر از نوع مكتوب/شنيداري است تا تصويري و ديداري)، نياز به صيقل يافتگي فراوان دارد.
دومين مشخصه سريالهاي مزبور، محوريت خانواده است كه البته در شكلي كلي ميتوان آن را به عموم مجموعههاي داستاني سيما تعميم داد، منتها در قالبي خاصتر اين ويژگي در برنامههاي اين ماه بارزتر است. تمام شخصيتهاي اين داستانها - حتي در سريالهاي كمدي- حولوحوش مناسبات خانوادگي پردازش شدهاند و بلااستثنا در گيرودار موضوعاتي از قبيل ازدواج و زن و شوهرداري و مانند آن هستند. گويي فرديت آدمها در اين ساحت معنا و مفهومي ندارد و مثلا يك آدم مجرد كه كاري به كار ازدواج هم ندارد، قابليت حضور در يك برنامه داستاني مناسبتي سيما را ندارد ( اگر دقت كنيد در غالب برنامههاي تاك شوي اين ماه هم بيشتر با خانوادهها گفتوگو به عمل ميآيد تا با افراد به لحاظ ذات فردي و غيرخانوادگيشان). از اين رو خيلي كم پيدا ميشود مضمونهايي كه در قالبي به جز خانوادگي پرداخت شوند و مثلا پليسي يا جنايي يا علمي/تخيلي يا جنگي يا اكشن و... باشند. حتي سريالي مثل آخرين گناه هم كه ظاهري معمايي داشت و با يك سري قتلهاي زنجيرهاي گره خورده بود، در اصل ساحتي خانوادگي داشت و قهرمان قصه در پي ازدواجي بود كه با يك زوج ديگر كارش درگير ميشود. امسال مجموعه مثل هيچكس دوز اين ماجرا را به شدت غلظت داده است و تقديس خانواده در آن تا شكل باورناپذير و از مد افتادهاي اوج ميگيرد.
صحبت از شخصيتها شد. به شكل كلي آدمها در اين سريالها سه قسمند: بد مطلق، ميانه، و خوب مطلق. شخصيت اصلي معمولا آن آدم بينابيني است كه ابتدا توسط بدها وسوسه ميشود، اما به مرور و طي آشنايي يا مراودت با خوب مطلق، متحول ميشود و در دقايق پاياني سريال به رستگاري ميرسد. متاسفانه اين رويه تكراري، تا حد خيلي زيادي پايان غالب سريالهاي ماه رمضان را پيشبيني پذير كرده است. اين درست است كه ماه رمضان با مباحثي از قبيل توبه و انابه پيوند خورده است و رحمت واسعه الهي در آن گستره و عمق بيشتري دارد، اما به نظر ميرسد ميتوان با درامپردازيهاي هنرمندانهتر، رويكردهايي عميقتر را در ارتباط با تم رستگاري نشان داد و از اين مدل كودكانه فاصله گرفت. رحمت الهي اشكال متنوعي دارد و لزوما از يك روال كليشهاي به بندگان نازل نميشود.
موضوع بعدي باز در ارتباط با شخصيتهاست. معمولا در اين سريالها يك مرشد و پير وجود دارد كه اغلب نيز در كسوت روحانيان است. او يك فرشته بود، ميوه ممنوعه، زيرزمين، روز حسرت، آخرين گناه، و... شامل اين جريانند. در آثاري مثل اغما نيز اگرچه روحاني ملبس حضور نداشت، اما وجود شخصيت ملكوتي به نام پيربابا جايش را پر كرده بود. بازتاب مفهومي اين نوع شخصيتآفريني با توجه به مناسبات رسمي موجود، قابل تامل است: هيچ سلوك معنوي بدون حضور و هدايت مرشد روحاني - با تعاريف جاري - امكانپذير نيست و رهروي بدون او جز سقوط حاصلي نخواهد داشت.
سريالهاي رمضان معمولا فاقد پيچيدگياند و به شكلي سرراست و راحتالحلقومي، داستانشان را با كلي احساساتگراييهاي غليظ و سانتيمانتالي تعريف ميكنند (بيجهت نيست در اغلب اين سريالها، در تيتراژ آغازين يا پايانيشان آواز خوانده ميشود، بيآنكه حتي بتوان ربط منطقي بين آن سروده و آواز با تم و داستان سريال برقرار كرد و حتي گاه چنان شبيه همند - مثل آواز تيتراژ مثل هيچكس با آواز تيتراژ ميوه ممنوعه كه با شعر و صداي شاعر و خوانندهاي واحد است- كه ميتوان جاي آوازها را در سريالهاي مختلف عوض كرد، بيآنكه اتفاق خاصي بيفتد). البته با توجه به اينكه زمان پخش اين سريالها بعد از افطار است و قاعدتا حالوهواي اين مقطع زماني - به دليل بيحالي پس از تناول غذا و افطار يا مهمانيهاي متعارف رمضاني- تناسب چنداني با دقتنظر و تاملپردازي در يك اثر پيچيده تلويزيوني ندارد، شايد اين روال تا حدي منطقي جلوه پيدا كند ؛ اما به هر حال ميتوان براي آن دسته بينندگان كه جديتر ميانديشند و ميبينند و اين همه سادهانگاري دلزده شان ميكند، در مقاطع محدودتر - مثلا شبكه چهارم- آثاري عميقتر و متفكرانهتر و در عين حال با عمق زيبايي شناسانه بيشتر تدارك ديد تا ذائقه هنري ايشان هم دچار لطمه نشود.
ميتوان با ديدي جزئي نگرتر، شناسههاي دقيقتري را هم در اين وادي جستوجو كرد، اما تا همين حد نيز به نظر ميآيد از پس پرده موجود ميتوان به سياستپردازيهايي نظير: ترويج خانوادهمحوري در مناسبات فردي و اجتماعي، عطف توجه به عوالم ماورايي به عنوان پشتوانه زندگي مادي، در كانون قرار دادن قشر و صنف روحانيت به عنوان تنها عنصر هدايت و نيل به رستگاري، پرهيز از پيچيدگي بياني و يك جور تودهگرايي در امر مخاطبشناسي و سليقه پروري، و... دقت نظر نشان داد. روي هم رفته، سياستپردازي مسوولان تلويزيون در جذابسازي برنامههاي رمضان نسبت به چندين سال قبل، به ويژه در محور سريالسازي، امري متناسب با اقتضائات رسانهاي است، اما ميتوان در تعقيب اين سياست از درونمايه و قالبهاي متنوعتر و عميقتر نيز بهره برد و غناي اين روند قابل تحسين را اعتلا بخشيد. براي دستيابي به چنين دورنمايي، نياز به كليشهشكني و توجه به مناسبات مقتضيتر دينداري در روزگار معاصر، شرط نخست است.
دوشنبه 8 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]
-
گوناگون
پربازدیدترینها