محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846501849
تئاتر و تهاجم فرهنگی در ایرن+تصاویر
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تئاتر و تهاجم فرهنگی در ایرن+تصاویر
ندای انقلاب:دنياي ما، براي تأثير گذاري بيشتر و تغيير ذهنيت ها، زبان هنر را انتخاب کرده و با مردم سده ۲۱، با اين زبان سخن مي گويد و در چنين اوضاعي سزاوار است تا اصحاب انديشه و فرهنگيان براي هنر ارزش بيشتري قائل شوند و با حمايت و هدايت، زمينه ي اعتلاي هنر را فراهم آورند تا هم مجموعه ارزش مند ميراث فرهنگي موجود که سرمايه اي گران بها است حفظ نمايند و هم به اعتلا، استقلال، عزت و نشاط ملي کمک کنند. فرهنگ و تهاجم فرهنگي واژه شناسان در کتاب هاي لغت، واژه فرهنگ يا فرهنج را به ادب، تربيت، دانش و معرفت، حکمت و فضيلت، آداب و رسوم، سيرت و سنت و مجموعه ي علوم و معارف و هنرهاي يک قوم و ملت، معنا کرده اند.
باري، فرهنگ سرمايه ي معنوي يک ملت به حساب مي آيد و مانند خوني که در بدن جاري است در همه ي شئون زندگي انسان جريان دارد. آينه شفافي است که شخصيت علمي، عملي، عقلي و احساسي يک قوم در آن انعکاس مي يابد و روح و جان هر تمدني را تشکيل مي دهد که در حقيقت، تمدن ها نمود و نشان ظاهري فرهنگ ها هستند. استقلال و موجوديت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت مي گيرد و ساده انديشي است که گمان شود با وابستگي فرهنگي، استقلال در ابعاد ديگر يا يکي از آنها امکان پذير است. بي جهت و من باب اتفاق نيست که هدف اصلي استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگي جوامع زير سلطه است.
با توجه به توضيح ياد شده وقتي بحث از تهاجم فرهنگي به ميان مي آيد منظور از تهاجم به فرهنگ بايد روشن باشد که تهاجم فرهنگي يعني: تهاجم به ارزش ها، اخلاق، آداب، سنن و اعتقادات يک ملت، که مجموعه ي اين گونه مسائل شخصيت و هويت ملت را مي سازد و نيروي مهاجم سعي دارد تا از طريق دگرگوني انديشه ها و ارزش ها در هم شکستن اصول اخلاقي، سست کردن باورهاي ديني، تغيير و تبديل آداب و سنن اجتماعي، ملت مورد نظر را به پوکي و پوچي بکشاند و چون آنها را از لحاظ شخصيتي تضعيف و روحيه ي استقلال و قدرت مقاومت را از آنان گرفت اصول فکري خويش را القا و فرهنگ و باورهايش را بر آنها تحميل مي کند. رهبر معظم انقلاب در این خصوص مي فرمايند: «مسئله تهاجم فرهنگي که بنده بارها از آن اسم آورده ام و حقيقتا و قلبا و روحا نسبت به آن حساس هستم دو شاخه ي اساسي و مهم دارد که هر دو شاخه براي شما قابل توجه است: يکي عبارت از: جايگزين کردن فرهنگ بيگانه به جاي فرهنگ بومي است و اين ادامه ي همان کاري است که در دوران پهلوي به صورت آزاد و نرخ شاه عباسي انجام گرفته است که با پيروزي انقلاب اسلامي بحمدالله قطع شد و اينها دارند فشار مي آورند که همان کار بايد انجام بگيرد. شاخه دوم عبارت است از: حمله به جمهوري اسلامي و ارزش هاي جمهوري اسلامي و ارزش هاي ملت ايران که از طرف فرهنگي، با نوشتن و تهيه فيلم و نمايش نامه ها و تنظيم کتاب ها و فصل نامه ها و با هدايت بيگانه امروز در کشور ما انجام مي گيرد.»
تئاتر چیست ؟ تئاتر واژهای است یونانی در لغت به معنای چیزی که به آن نگاه میکنند. در فارسی به تئاتر «نمایش» میگویند. پیشینه تئاتر به رقصهای اولیه بشر به هنگام جادوی طبیعت و حیوانات باز میگردد. بشر با انجام این حرکات نمایشی سعی در تسخیر نیروهایی داشت که هدایتشان در دست او نبود. در تئاتر از همکردی (ترکیبی) از سخن، حرکات، موسیقی، رقص، صدا و نور برای اجرا بهره گرفته میشود. هنر تئاتر در ایران پیشینهای دراز دارد و سبکی از آن در نمایشهای تعزیه نمود یافتهاست. در کتاب تاریخ بخارا آمدهاست که نمایش ایران از آیین اسطوره و شعایر برخاستهاست. اولین تئاتر ایران در شهر رشت شروع به کار کرد.[نیازمند منبع] نخستین تئاتر زنان در ایران نمایش آدم و حوا بود که توسط جمعیت نسوان وطنخواه در تهران اجرا شد. در واقع می توان به تعبیری گفت : تاتر يک جريان فرهنگي است که پيام خود را بر مرکب نور، رنگ، آهنگ و مي نشاند و آن را به مخاطب ابلاغ مي کند. در کلمات حکمت بار حضرت علي عليه السلام بر همين سياق، منتهي با تعبير ديگري، در مورد ارزش انسان آمده است: قيمه کل امرء ما يحسنه؛ آن منزلت هر انساني به کار زيبا و نيکي است که ارائه مي دهد.
ما وقتي ارتباط سه جمله ي پر محتواي فوق را دريابيم چنين نتيجه مي گيريم که زيبايي ها هنگامي جلوه مي کنند که منشأ آنها عقل سالم از يک سو و دانش و آگاهي لازم از سوي ديگر باشد. پس هر کس که آفريننده ي زيبايي باشد هنرمند است و هنر چيزي جز نتيجه ي آميختگي انديشه و آگاهي نيست. البته تخيل و احساس در هنر، به منزله ي حرف ربط در جمله است که اهميت ويژه اي نيز دارد. به تعبير ديگر بايد گفت: هر هنري عناصري دارد که هر گاه با هم ترکيب شوند، هنر به وجود مي آيد، ولي سه عنصر به صورت مشترک در همه ي هنرها وجود دارد: انديشه، تخيل و احساس. هر گاه در يک اثر هنري مايه هاي تعقل و تفکر فزوني يابد آن اثر گرايش فلسفي خواهد يافت و اگر عنصر تخيل افزايش پيدا کند، اثر از واقعيت هاي محسوس و حتي معقول منفک شده و به وادي حماسه ها، افسانه ها و اساطير وارد مي شود و اگر عنصر احساس، نسبت به دو مورد ديگر بيشتر شود اثر را به دنياي تغزل و رمانتيسم مي کشاند.
رسالت دگرباشان مشروطه در ابتذال تئاتر در ايران تئاتر به شیوه کنونی چنان که گفته شد، همانند ديگر پديده هاي غربي از اروپا به ايران آمد و از همان آغاز لباس غربي به تن داشت. تاريخ تئاتر در ايران نه تنها افتخار آميز نيست بلکه به سبب اين که بخش عمده اي از افتخارات اين ملت از طريق تاتر مورد تهاجم قرار گرفت در ذهن و انديشه ي ملت ايران متهم و مجرم شناخته مي شود. تئاتر در گذشته (پيش از پيروزي انقلاب اسلامي) رسالتي جز تخريب شخصيت افراد، تحقير ارزش هاي ديني و ملي، تغيير هويت فرهنگي و انساني و ايجاد روحيه حقارت در برابر پيشرفتهاي صنعتي غرب، هدف ديگري را تعقيب نمي کرد. سوغاتي غربي ها که از طريق نمایشنامه های به ملت ما اهدا مي شد در راستاي منافع پست غربي ها و از طريق مسائلي چون: از خود بيگانگي، غرب گرايي، غارت اصالت ها و ارزش هاي فرهنگي و اخلاقي انجام مي گرفت. همه ي اين برنامه ها در زير پوشش شعارهايي چون مبارزه با خرافات، کهنه پرستي و ارتجاع جلوه مي کرد و البته اگر در مجموعه ي کارهاي سينمايي گذشته، چند اثر سينمايي مفيدي وجود داشته که در اين مسير نبوده، به قدري اندک است که نمي توان آنها را در جريان عظيم و بنيان بر افکن سينماي منحط و مبتذل به حساب آورد. از کساني که در عرصه ي ادبيات، به ويژه ادبيات نمايشي به فرهنگ و آرمان هاي فرهنگي ما تهاجم کرد و راه را براي ترويج و توسعه ي فرهنگ غربي هموار ساخت «ميرزا فتحعلي آخوندزاده» بود. او در سال ۱۲۲۸ شمسي ( سال تحميل قرارداد ننگين و ذلت بار گلستان از سوي روسيه به ايران)، در «نوخا» از نواحي «شکي» به دنيا آمد، سالي که بخشي از سرزمين عزيز ايران مانند: قراباغ گنجه، شيروان، قبه، دربند، شکي، باکو و قسمتي از طالش و تمام داغستان و گرجستان، از فلات ايران جدا شد.
پس از سلطه روس ها بر زادگاه «ميرزا فتحعلي» خانواده اش راهي تبريز شدند و به اين سوي ارس مهاجرت کردند. او تا پيش از شروع دوره ي دوم جنگ هاي ايران و روس، در ايران ماند و عاقبت به همراه عمويش «آخوند حاج علي اصغر» که مردي فهيم و بهره مند از علم و ادب، «ميرزا فتحعلي» را به عنوان پسر خوانده خود در زندگي پذيرفته بود به همراه «عباس ميرزا» نايب السلطنه به شهر گنجه ي قفقاز رفت. «ميرزا فتحعلي» بشدت تحت تأثير تلقين ها و افکار انحرافي مربي خط نستعليق خويش «ميرزا شفيع» قرار گرفت. ميرزا شفيع در ميان علماي ماوراي ارس به بي ديني شهرت داشت و سرانجام «ميرزا فتحعلي آخوند زاده» راهي تفليس شد و در آن جا نخست به عنوان دستيار مترجم زبان هاي شرقي و پس از شش ماه به مقام مترجمي رسمي رسيد.
تسلط «آخوند زاده» به چهار زبان رايج در ناحيه ي قفقاز به ويژه زبان روسي و آشنايي با مکتب هاي ادبي اروپا و نگارش آثار ادبي، موجب گرديد تا در عرصه ي ادبيات جديد ايران جايگاهي را به دست آورد و شهرت او بيشتر به آثاري است که در ادبيات نمايشي نوشته است. «ميرزا فتحعلي» تئاتر را «اشرف فنون يوروپا» دانسته و آن را «متضمن قوايد ملت و مرغوب طبايع خوانندگان» مي داند و فن «دراما» را در تهذيب اخلاق مردم موثر تلقي مي کند. به همين دليل شالوده ي آثار هنري خود را در قالب اين فن بنا نهاد و دست به خلق شش نمايش نامه زد که پنج نمايش نامه ي: حکايت ملا خليل کيمياگر، حکايت موسيو زوردان، حکيم نباتات و درويش مستعلي شاه، مشهور به جادوگر، سرگذشت وزير خانه لنکران، حکايت خروس دزد افکن و سرگذشت مرد خيس.
در فاصله ي سال هاي ۱۲۶۶/ ۱۸۵۰ تا ۱۲۶۹/ ۱۸۵۲ نوشته شدند و ششمين آن يعني «حکايت وکلاي مرافعه ي شهر تبريز» در سال ۱۲۷۲/ ۱۸۵۵ نگارش يافت. حوادث تمامي نمايش نامه ها در جغرافياي قفقاز و مناطقي که همگي مسلمان نشين هستند، روي مي دهد. افراد و عناصر نمايش ها، بومي و از اهالي همين نواحي اند. زمان همه ي رويدادها تقريبا نيمه ي سده نوزدهم است. همه ي اين نمايش نامه ها به اصرار «ميرزا فتحعلي» در پرداختن به مسائل روز تأکيد مي کند. مضاميني که «آخوند زاده» براي طرح آنها در متن نمايش نامه هاي خود اصرار دارد از اين قرار است: ۱. تأکيد بر ناآگاهي و بي فرهنگي مردم مسلمان؛ ۲. هجوم به عقايد خرافي رايج در بين مردم؛ ۳. عشق و روابط سنت شکن در ميان عناصر نمايش نامه.
«آخوند زاده» يکي از عناصر مؤثر و از بانيان نفوذ انديشه هاي غربي و غرب گرايي در ايران است او با نوشته هاي خصمانه خود، عليه دين و دين داري و انتقاد از پاي بندي به اخلاق اسلامي، مبارزه اي گسترده را آغاز کرد او مي گويد: «اي کاش کسي پيدا شده و ملت ما را از رسوم نکوهيده ي اسلامي آزاد نمودي، اما نه به رسم نبوت و امامت که خلاف مشرب من است بلکه به رسم حکمت و فيلسوفيت»... اگر جهنم راست است، خالق رحيم و عادل در نظر ها يک وجود نامحبوب، يک وجود مکروه و ظالم مشاهده مي شود و هر آينه دروغ است، پس اي عالمان دين، چرا بي چاره عوام را از نعمات پروردگار عالم محروم مي سازيد؟ چرا عيش او را تلخ مي کنيد؟ و چرا نمي گذاريد علوم و صنايع ياد بگيرد؟ دنيا محل اقتباس است. اما بدانيد که جهنم و بهشت مسلمانان هر دو در شمار لغويات است. در شمار اهانت هاي فراوان «آخوند زاده» نظر کينه توزانه ي خود را در خصوص مراسم عبادي- سياسي حج اين طور ابراز مي دارد: برخي چنين مي پندارند که اجماع مسلمانان در سفر حج براي ملت اسلام سودمند است و از درد هم ديگر آگاه مي گردند... يکي از ديار «ختا» آمده و يکي از «هند» يکي به «آلاداغ» مي رود يکي به «قراداغ».
از اين اجماع چه طرفي مي بنديم جز اين که خسارت زياد برده ايم و تا زيان بيابان عربستان را به نويد صدقه، به کمال بي غيرتي معتاد کرده ايم. البته جريان غرب گرايي، تنها از طرف «ميرزا فتحعلي آخوند زاده» ترويج و حمايت نشد بلکه در اين جريان چهره هاي مشهور ديگري نيز هستند که در مقاطع حساس، خوش خدمتي خود را به غرب و دشمني خويش را به فرهنگ و ملت مسلمان ايران ابراز داشته اند که يکي ديگر از اين چهره ها، که راه «آخوند زاده» را ادامه داد «ميرزا ملکم خان» ارمني و بنيان گذار يکي از لژهاي «فراماسونري» در ايران است. او براي پيش برد افکار بيمار و وابسته ي خود شيوه هاي جديدي اتخاذ کرد و آن اين که افکارش را در پوششي ديني و ظاهري مذهبي ارائه مي نمود. او مي گويد: چنين دانستم که تغيير ايران به صورت اروپا کوشش بي فايده اي است از اين رو فکر ترقي مادي را در لفافه دين عرضه داشتم تا هم وطنانم آن معاني را نيک دريابند. دوستان و مردم معتبري را به يک محفل خصوصي (فراموش خانه) دعوت کردم و از لزوم پيدايش اسلام سخن راندم و به شرافت معنوي و جوهري ذاتي آدمي (اومانيسم) توسل جستم، يعني انساني که مظهر عقل و کمال است... از چهره هاي ديگر جريان غرب گرايي «سيد حسن تقي زاده» است او مي گويد: اين جانب در تحريض و تشويق به اخذ تمدن غربي در ايران پيش قدم بوده ام و چنان که اغلب مي دانند اولين نارنجک تسليم به تمدن فرهنگي را در چهل سال قبل بي پروا انداختم. «تقي زاده» به هنگام تدوين قانون اساسي بعد از مشروطيت مي گفت: «وقتي قوانين اساسي کشورهاي مغرب زمين هست و مي توان آنها را ترجمه نمود بحث براي چيست؟»
هر گاه بخواهيم جريان غرب گرايي و به عبارتي تهاجم فرهنگي غرب را بهتر و بيشتر بشناسيم به سر فصل هايي از اعتقادات و ديدگاه هاي اين جريان بيمار و وابسته اشاره مي کنيم، سر فصل هايي که تقريبا همه ي نويسندگان و مبلغان اين جريان، با عبارت هاي گوناگون آنها را بيان داشته و بر آن تأکيد ورزيده اند: ۱. باورهاي ديني مردم را به مسخره مي گيرند و به بهانه مبارزه با خرافات، اعتقادات و رفتارهاي اصيل مسلمانان که ريشه در فطرت و منابع مطمئن ديني دارد را مورد حمله قرار مي دهند. ۲. دين را مساوي با نقل و علم را موازي با عقل معرفي نموده و در نهايت عقل را بر نقل ترجيح مي دهند؛ چنان که «آخوندزاده» مي گويد: «امروز خرابي کل دنيا حاصل ظهور دين آوران است.» ۳. ستيزه جويي با عنصر عرب، به خاطر مبارزه با فرهنگ اسلامي. ۴. تأکيد بر تغيير خط فارسي و جاي گزيني خط لاتين، با اين استدلال که خط فارسي پاسخ گوي نيازهاي دنياي متمدن ما نيست و در دنيا کاربرد بين المللي ندارد. ۵. طرفدار بهره گيري آزادانه از جذابيت هاي جنسي و تسامح و تساهل نسبت به روابط زن و مرد. لذا اولين کسي که استفاده از اين جذابيت ها را در ابتدايي ترين شکل آن وارد ادبيات ايران کرد، آخوند زاده بود. ۶. حذف دين از شئون اجتماعي و سياسي براي دست يابي به هر گونه پيشرفتي لازم دانسته و بر «جدايي دين از سياست» تأکيد مي ورزيدند. جريان غرب گرا، تهاجم فرهنگي خود را با چنين آهنگي توسط ميسيونرها، اعيان و اشراف خوش گذران و عياش، درباريان، مستشاران خارجي و روشن فکران وابسته که يا سر رشته ي بسياري از تصميم گيري هاي مهم کشوري را در دست داشتند و يا با فکر بيمار و قلم مسموم خود بهتر جريان تهاجم فرهنگي را فراهم مي کردند. آغاز نمود و چهره هايي چون «آخوندزاده» ملکم خان ارمني، تقي زاده، تدين، ميرزا يعقوب، فروغي و امثال اينها، مناديان دل باخته اي بودند که خدمت فراواني به گسترش فرهنگ غرب و غرب گرايي کردند.
دوره جدید تهاجم با اینکه ماجرای هدا گابلر نقل محافل شده و تمام کنشگران عرصه فرهنگ را به گرفتن مواضعی واداشت از آن جمله می توان به بیانیه یک طرفه هیئت مدیره خانه تاتر اشاره نمود، که با آن مقدمه شبه حقوقی اش مشکلی را حل ننمود. و هزاران سوال بی پاسخ به این بیانیه باقی ماند. هدا گابلر " فرزند فراموشيها بود هدا گابلر نوشته "هنريك ايبسن " از فيمينيستهاي افراطي اروپا؛ اولين تئاتري نبود كه مضامين ضد اخلاقي داشت، بلكه با وضع موجود بايد گفت آخرين تئاتر هم نخواهد بود. هدا گابلر نوشته "هنريك ايبسن " از فيمينيستهاي افراطي اروپا؛ اولين تئاتري نبود كه مضامين ضد اخلاقي داشت، بلكه با وضع موجود بايد گفت آخرين تئاتر هم نخواهد بود.
* پرده اول هنريك ايبسن و تفكراتش براي "تئاتر شهر " چهره چندان ناآشنايي نيست. براي مثال اواسط مهرماه گذشته بود كه تئاتر "نورا " در سالن اصلي تئاتر شهر به روي پرده رفت. نورا همانند "هدا گابلر " چندان حاوي بازيهاي زننده نبود اما شاكله اصلي آن همان بود كه اهالي تئاتر در هدا گابلر هم ديدند. افسار گسيختگيهاي آدمها، عشقهاي نامشروع، مرگ اخلاق و از اين قبيل... دستاندركاران نورا حتي در كاتالوگ معرفي تئاترشان هم با قلمي آهنگين! آورده بودند كه كارها و نوشتههاي ايبسن حتي در اروپا هم با واكنش منفي مواجه شده و اروپائيان فكر ميكنند تفكرات او سبب تزلزل بنيان خانواده ميشود. كسي معترض نورا نشد. فقط در يكي دو وبلاگ ارزشي در نقد نورا مطالبي نوشتند كه البته انعكاس رسانهاي مناسبي نيافت و اكران نورا به دلايلي! با موفقيت و فروش بالا به اتمام رسيد. * پرده دوم منطق ميگويد براي كنترل يك بيماري واگيردار و البته شيوع يافته، اول از همه بايد منشأ و مبدأ بيماري را يافت و با آن مقابله كرد. حتما همه ما قبول داريم كه وقتي نوشتار و تفكرات نويسندگاني همچون ايبسن در كشور به مقياس وسيع منتشر ميشود و مورد توجه و مداقه قرار ميگيرد، ديگر نبايد توقع داشت تئاترهايي همچون نورا يا هدا گابلر توليد و اكران نشود. چرا در فضاهاي هنري، ديگر صداي اعتراض به آن صورتي كه بايد، بلند نميشود. و آنقدر سكوت ميكنيم تا يك خبرگزاري ارزشي به خود جرأت دهد از يك تئاتر حاوي مضامين مستهجن انتقاد كند و آنگاه است كه همه ناگهان بيدار ميشوند و سنگر گرفته در پشت سر انتقاد او، به انتقاد ميپردازند و كار بدانجا ميرسد كه حتي صحبت از به محكمه كشاندن عوامل تئاتر هم ميشود.
* پرده سوم اين پرده را بايد آنهايي ببينند كه معتقدند گردانندگان گابلر و تئاترهايي از اين دست "بدترين آدمهاي روي زمين هستند ". آن هنگام نه چندان دور كه در يكي از رسانه هاي كشور از "هنريك ايبسن " به عنوان يك مبارز با فساد اجتماعي اروپا " ياد ميشد؛ آيا حواستان بود...؟! آن هنگام كه برخي مسئولان كشورمان در مراسم مختلف از دختركان و زنان بدحجاب كه بعضا دستي هم بر آتش بازيگري دارند، با سكه و لوح و تقدير؛ تجليل ميكنند، چرا صداي آنان كه بايد، بلند نميشود...؟! چرا وقتي يك وبلاگنويس بسيجي تصاويري از تئاتر "هملت " را روي وبلاگش منتشر ميكند و هشدار ميدهد كه اين نحوه پرداختن به هنر در جامعه شهيد داده ما صحيح نيست، همه شديم اصحاب سكوت...؟! چرا وقتي فلان بازيگر خانم به عنوان سخنگوي جشنواره جوان ايراني انتخاب ميشود، همه سر در لاك خجلت و سكوت فرو ميبريم و جز چند وبلاگ ارزشي، ديگر كسي جرأت نكرد در اين زمينه به مسئولان اعتراض كند. چرا وقتي يك خبرگزاري ارزشي از فضاي غير اسلامي و غير شرعي يك جشنواره تئاتر دانشجويي خبر ميدهد؛ هيچ مسئولي پاسخ قانعكننده نميدهد و صداي قوه قضائيه هم به گوش نميرسد. گردانندگان "هدا گابلر " در زمينه پرداختن به سناريويي با اين مضمون كار صحيحي نكردهاند. اما آيا همگي قبول ميكنيم كه اين اتفاق در سايه خواب خرگوشي ما و مسئولان امر رخ داده است...؟! * و پرده آخر سالن اصلي تئاتر شهر در يكي از راهروهايش تابلوهايي دارد كه شناسنامه تئاترهاي اكران شده در سالهاي قبل در آنها جاي گرفته است. اگر گذرتان به تئاتر شهر افتاد، حتماً به اين تابلوها خوبتر نگاه كنيد. شايد صحنههايي مثل عكسهاي "هدا گابلر " را شما هم در آنها ديديد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5703]
-
گوناگون
پربازدیدترینها