واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: او يك نفر نبود همه عالم بود
ابعاد و جلوه هاي مختلف شخصيت اميرمومنان در انديشه امام خميني
حضرت امير نمازش را هم مي خواند شمشيرش هم مي كشيد. شمشيرش دستش بود نماز هم مي خواند. هر دو بود. قضاوت هم مي كرد. همه كارها را مي كرد. همان آدمي كه اين علوم معنوي را به مردم ياد مي داد و كسي هم مثل او بعد از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم حقايق را نمي دانست همان روزي كه با او بيعت كردند به حسب تاريخ كلنگش را برداشت و رفت سراغ فعاليتش . منافات با هم ندارند.
حضرت امير سلام الله عليه كه رفتارش با داخله اين طور بود و مثل يك نفر عمله گاهي كار مي كرد خودش همان وقتي كه بيعت كردند با آن آن اسباب كارش را برداشت و رفت يك قناتي را داشت خودش مي كند بعد هم كه آب داد وقفش كرد. اين آدم كه وضعش اين طور بود وقتي در مقابل دشمن مي ايستاد فرياد مي كرد دلها را چه مي كرد شمشير را كه مي كشيد ـ از اين روـ وقتي (مي گويند كه ضربات علي يكي بوده ). از اينور كه مي زد دو نيم پاره مي شد از اينور هم مي زد دوتا مي شدند شدت داشتند در مقابل آنها.
اين علي همه چيز است . يعني در همه ابعاد انسانيت درجه يك است . و لهذا هر طايفه اي خودشان را به او نزديك مي كنند و خاصيت هر طبقه اي را هم دارد. خاصيت قدرت ورزشكارها به طور وافي دارد. مي گويند كه حضرت اين بازوي ايشان تا اينجا مثل آهن بوده است و قدرتهايي كه در شمشيرزني به كار برده است ضربتهاي علي را مي گويند كه يكي بوده . از اين طرف كه مي زده دوتا مي كرده از آن طرف هم كه مي زده دو تا مي كرده . با يك ضربت يك دفعه اگر بر فرق مي زده كه اين طور هم مي زده دونيم مي كرد... اين علي همه چيز ماست و ما همه بايد تابع او باشيم . در عبادت فوق تمام عبادت كنندگان بود در زهد فوق همه زاهدها بود در جنگ فوق همه جنگجويان بود در قدرت فوق همه قدرتمندان بود و اين يك اعجوبه اي است كه جمع مابين چيزهاي متضاد با هم كرده است .
حضرت امير سلام الله عليه يك نفر نبود همه عالم بود. همه چيز بود. روي آن جهات معنويت و واقعيتي كه داشت .
علي بن ابيطالب اسلامشناس بود. در عملش هم آن طور بود كه عملش هم اعجاز است يك معجزه اي بود و لهذا مي بينيد كه فقها حضرت امير را از خودشان مي دانند خطبا هم از خودشان مي دانند. پهلوانها هم از خودشان مي دانند. زورخانه كارها هم از خودشان . زورخانه كارها وقتي اينجا مي آيند همه دم از علي است .... يك موجود اعجوبه اي بوده است كه همه كس او را از خودش مي دانسته از همه بوده و از هيچ كدام نبوده . از همه بوده براي اينكه هر كدام يك جهت علي را توجه به آن داشته آن كه خوب توجه دارد از اين جهت از آن جهتش از شما هم بوده از اين جهتش از يك دسته ديگر بوده نبوده از باب اينكه يك جهت نبوده . همه چيز بوده كيست كه همه چيز باشد.
در سير الهي لازم نيست كه انسان در يك گوشه بنشيند و بگويد من مي خواهم سير الي الله داشته باشم . خير سير الي الله همان سيره و روش انبيا و خصوصا پيغمبر اسلام و ائمه معصومين است كه در عين حالي كه در جنگ وارد مي شدند و مي كشتند و كشته مي دادند و حكومت مي كردند همه چيز سير الي الله بود. اين طور نبود كه آن روزي كه حضرت امير مشغول است سير الي الله نباشد و فقط در هنگامي كه نماز مي خواند سير الي الله باشد. هر دويش سير الي الله بود. لذا پيغمبر مي فرمايد « ضربت علي در روز خندق افضل از عبادت ثقلين است .
اين بزرگوار شخصيتي است كه داراي ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهي است كه داراي تمام اسما و صفات است . تمام اسما و صفات الهي در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم با واسطه رسول اكرم در اين شخصيت ظهور كرده است . و ابعادي كه از او مخفي است بيشتر از آن ابعادي است كه از او ظاهر است . همين ابعادي هم كه دست بشر به آن رسيده است و مي رسد در يك مردي در يك شخصيتي جمع شده است . جهات متناقض جهات متضاد انساني كه در حال اين كه زاهد و بزرگترين زاهد است جنگجو و بزرگترين جنگجوست در دفاع از اسلام . اينها در افراد عادي جمع نمي شود. آن كه زاهد است . به حسب افراد عادي جنگجو نيست . آن كه جنگجوست زاهد نيست . در عين حالي كه در معيشت آن طور زهد مي كردند و آن طور در خوراك و در آن طور چيزها به حداقل قناعت مي كردند قدرت بازو داشتند. آن قدرت بازو را و اين همه جز اموري است كه جمعش جمع متضادين است . در عين حالي كه داراي علوم متعدده و داراي علوم معنويه و روحانيه و ساير علوم اسلامي است . در عين حال مي بينيم كه در هر رشته اي مردمي كه اهل آن رشته اند او را از خودشان مي دانند; پهلوانها حضرت امير را از خودشان مي دانند. فلاسفه حضرت امير را از خودشان مي دانند. عرفا حضرت امير را از خودشان مي داند. فقها حضرت امير را از خودشان مي دانند. هر قشري كه اهل يك رشته است حضرت امير را از خودش مي داند و حضرت امير از همه است . داراي همه اوصاف است و داراي همه كمالات .
آنهايي كه شيعه اين مرد بزرگ هستند البته نمي توانند مثل او باشند خود ايشان هم فرمود شما قدرت اين را نداريد. حتي قدرت همين زهد ظاهريش را چه برسد به معنوياتش لكن نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه اميرالمومنين سلام الله عليه هستيم . و خود او در دعاي كميل و ساير ادعيه هايش و در روشش آن طور خوف از خدا داشت و آن طور از عاقبت مي ترسيد كه منعكس شده است اين در دعاي كميل و در حالات او و ما اصلا دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم ما شيعه هستيم . آن طور بسط عدالت اگر موفق شده بود كرده بود كه الگو شده بود براي همه حكومتهاي عالم نگذاشتند.
در جهت عبادت اين در جهت معارف او كه اينها نمي توانيم حالا ما همه اش را ذكر كنيم . در جهت زهد آن ترتيب آن ترتيبي كه بعد از ايني كه همه وسايل برايش فراهم است باز از نان و نمك و يك چيز مختصر تجاوز نمي كند. در قضيه بيت المال آن طور است كه خوب ديديد تاريخ را ديديد كه وقتي كه صحبت ديگري مي شود چراغ را خاموش مي كند. اينها يك قصه هايي است كه ما مي شنويم يك واقعيت است وليكن پيش ما يك قصه است . ما نيستيم اين طور. در مسئله جنگ ما بايد بگوييم ـ اگر اين را بگوييم خيلي بعيد نگفتيم ـ كه شمشير ايشان از آن وقتي كه وقت اين بوده است كه ايشان جنگ بكند تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است . در تمام جنگهاي رسول خدا ـ الا نادر ـ ايشان بوده است و پيشقدم بوده است . بعد از رسول خدا مشاور جنگي بوده است ولو اين كه مدتهاي طولاني اسلام محروم شد از ايشان . بعد از اين كه مردم با ايشان بيعت كردند باز هم تمام عمرش را به جنگهاي داخلي گذراند. اين طور نبود كه حالايي كه من يك آدم عارفي هستم بروم كنار بنشينم براي اين كه من عارفم . من يك آدم زاهدي هستم . حالا كه زاهدم ديگر كار نداشته باشم به مصالح مسلمين ; بروم كنار بنشينم . من يك آدم فقيهي هستم . حالا كه فقيه هستم ديگر كار نداشته باشم كه به مسلمانها چه مي گذرد من هم بروم كنار بنشينم . در عين حالي كه همه اين معاني در او بوده است ; توحيد در حد اعلا معرفت در حد اعلا فقه در حد اعلا هر علمي در حد اعلا. در عين حال در جهاد هم در حد اعلا بوده . ابعاد مختلفه اين است كه در آن بعد اين را وادار نمي كند كه از اين يكي صرفنظر بكند; جامع الجهات است .
تمام اسما و صفات الهي در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم با واسطه رسول اكرم (ص ) در شخصيت حضرت علي (ع ) ظهور كرده است
حضرت علي (ع ) در عبادت فوق همه عبادت كنندگان بود. در زهد فوق همه زاهدها بود. در جنگ فوق همه جنگجويان بود. در قدرت فوق همه قدرتمندان بود. و اين يك اعجوبه اي است كه جمع مابين چيزهاي متضاد با هم كرده است
شنبه 6 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]