واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سينما - آدمكشها و آدمكشها
سينما - آدمكشها و آدمكشها
امين عظيمي: برزيل فقط كشور «پله» و «رونالدو» و «توپ» و «جامجهاني» نيست. اين را از همان دقايق اوليه تماشاي فيلم «يگان ويژه» ميتوان با تمام وجود احساس كرد. جايي كه آدمكشها و پليسها مثل آب خوردن مغز همديگر را با سلاحهاي پيشرفته جنگي آنهم توي كوچه پس كوچههاي محلههاي فقيرنشين متلاشي ميكنند. پليسهاي «ريودوژانيرو» دلالمسلك و فاسد و رشوهگيراند. اما آنچه «خوزه پاديا» در فيلم تاثيرگذارش به تصوير كشيده فراتر ميرود و ماجراي يگانويژه پليس نظامي باعنوان اختصاري BOPE است. كماندوهايي فوق ورزيده، خشن و بيرحم كه برخلاف پليسهاي بيحال و آبيپوش شهر، لباسهايي يك دست سياه به تن دارند و با اسلحههاي خودكار و جنگيشان همينطور كه در كوچهپسكوچههاي ريودوژانيرو قدم ميزنند سانت به سانت قاچاقچيها، مواد فروشها و جنايتكارها را به هلاكت ميرسانند.آنها رشوه نميگيرند، اهل زدوبند هم نيستند. اما براي رسيدن به هدفشان- از بين بردن آدم بدها- آنقدر خشن و بيرحم هستند كه از هيچ شكنجهگري و توحشي ابا ندارند و گاه گوي سبقت را از دشمنانشان ميربايند.فيلم پر از صحنههاي هيجانانگيز و تكاندهنده درگيريهاي خياباني و كوچهبهكوچه است. دوربين در قلب دايره كنش به اين سو و آنسو ميرود و آنقدر به حوادث نزديك است كه لكههاي خون قربانيان در يكي از صحنهها روي لنز پاشيده ميشود. آنچه اين فضاي تاثيرگذار را به شدت جذاب كرده روايت اولشخص يكي از افسران پليس ويژه BOPE به نام «ناسيمنتو» است كه ديگر نميتواند يا نميخواهد به كارش ادامه دهد. اين سرآغاز پيوندخوردن قصه دو افسر جوان پليس با ماجراي «ناسيمنتو» به نامهاي «نتو» و «ماتياس» هم هست: اينكه چه كسي بايد جاي افسر را بگيرد. ساختار روايي فيلم غيرخطي، تكهتكه و با رفت و برگشتهايي مبتني بر شخصيتها و رويدادها شكل گرفته است. اين روند حركتي درست مثل يك ترن هوايي رها شده توي يك لابيرنت درب و داغان است. ما با سرعت و شتاب، با هيجاني هولناك و گاه خوفآور در كوچهپسكوچههاي «ريودوژانيرو» پيچ و تاب ميخوريم و پيش ميرويم. آدمهايي سوار ترن ميشوند و محوريت روايت را تصاحب ميكنند. اما اين ترن سركش، پرشتاب مسافرهايش را پياده و سوار ميكند. چيزي كه اين وسط جا ميماند جنازههاي سوراخ سوراخ است. جنازههايي كه با سبكپردازي بصري- دوربين روي دست- و فضاسازي صوتي و خارقالعاده به واقعيت پهلو ميزند. لحن فيلم گاه به مستندنمايي نزديك ميشود و انگاركه با تلاطمات روحي فرمانده ناسيمنتو همراه شده باشد بعضي جاها جزءپردازي بيشتري از خود نشان ميدهد. مثل سكانسهاي مربوط به دوره سخت نظامي BOPE كه به خوبي به تماشاگر ميفهماند شخصيتهاي ماجرا الان وسط چه جهنمي قرار دارند. سكانس تنبيه ماتياس با نارنجكي ضامن رها شده و نيز فصل 10 ثانيه زمان براي غذاخوردن، كساني را كه تجربه سربازي رفتن داشته باشند به ياد يك خاطره درست و حسابي مياندازد! «يگان ويژه» با ريتم فوقالعاده اش و با تاثيرهاي آشكار و پنهاناش از فيلم «شهر خدا»ي فرناندو ميرييس، گويي به همزادي براي آن اثر بدل شده با اين تفاوت كه در اين فيلم به جاي گشت و گذار در بطن گروههاي جنايتكار خياباني به دنياي پليسهاي اين شهر وارد شدهايم و غليانات روحي آنها را به نمايش ميگذاريم. آنچه موجب شده نبرد بيپايان آدمكشها با آدمكشها در جهنم ريودوژانيرو اينقدر تاثيرگذار از آب دربيايد به خوبي درگفتار پايان فيلم آمده: واقعا توي اين شهر فرق بين پليسها و جنايتكارها چيه؟
شنبه 30 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]