محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846681233
نويسنده: احمد باصري افكارعمومي در جنگ 33 روزه لبنان، فرايند شكلگيري و تحول آن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: احمد باصري افكارعمومي در جنگ 33 روزه لبنان، فرايند شكلگيري و تحول آن
خبرگزاري فارس: گزارشهاي رسانههاي جمعي امريكا حاكي از حمايتهاي مردم لبنان از حزبالله بود. بنا به اعتراف اين منابع 83 درصد مسيحيان لبنان هم از حزبالله حمايت كردند.هدف اين مقاله واكاوي روند شكلگيري افكارعمومي در دو سوي ميدان نبرد در جنگ 33 روزه است.
چكيده
رژيم صهيونيستي به بهانه اسارت دو سربازش به دست حزبالله با هدف خلع سلاح مقاومت و بر هم زدن نظم و آرايش نظامي حزبالله و خلع سلاح مقاومت اسلامي و بازسازي اقتدار از دست رفته خود پس از عقبنشيني سال 2000 با همه توان به مردم بيدفاع لبنان حمله كرد. در طي اين حملات، كارشناسان عمليات رواني رژيم صهيونيستي به توجيه و قانوني جلوه دادن اين جنگ پرداختند و تلاش كردند جريان جنگ و درگيري را به گونهاي به تصوير بكشند كه در آن رژيم صهيونيستي در نقش چهرهاي كه با اكراه و بيميلي درگير جنگ شده است، نمايان شود. دستگاه تبليغاتي امريكا و رژيم صهيونيستي در اين عمليات در پي زير سؤال بردن مشروعيت مقاومت اسلامي و رويگرداني افكارعمومي از حزبالله و زمينهسازي براي اعمال فشار سياسي به جمهوري اسلامي ايران بودند، چنانچه در روزهاي نخست جنگ 33 روزه توفيقاتي نيز به دست آوردند، اما حزبالله به دليل استراتژي مردمي خود و با بهكارگيري جنگ رسانهاي و استفاده از كلام پرنفوذ دبيركل خود سيدحسن نصرالله و سخنرانيها و پيامهاي تأثيرگذار او كه از طريق شبكههاي تلويزيوني العالم، العربيه و الجزيره پخش ميشد، توانست فضاي سياسي و رواني را به نفع خود تغيير دهد، به نحوي كه پس از طي روزهاي اول جنگ مردم لبنان تقريباً يكپارچه از حزبالله حمايت كردند تا جايي كه همه گزارشهاي رسانههاي جمعي امريكا حاكي از حمايتهاي مردم لبنان از حزبالله بود. بنا به اعتراف اين منابع 83 درصد مسيحيان لبنان هم از حزبالله حمايت كردند. هدف اين مقاله واكاوي روند شكلگيري افكارعمومي در دو سوي ميدان نبرد در جنگ 33 روزه است.
واژگان كليدي: جنگ 33 روزه، لبنان، افكارعمومي، عمليات رواني، حزبالله.
مقدمه
در سال 1948 ميلادي پس از شكلگيري حكومت صهيونيستي ارتش اين دولت بخشهايي از جنوب لبنان را به تصرف خود درآورد و همچنان تا يك سال اين بخشها را در اشغال داشت تا اينكه در سال 1949 در اثر فشارهاي ديپلماتيك منطقهاي و فرامنطقهاي برخي از دولتهاي جهان، قرارداد متاركه بين اين رژيم و دولت لبنان منعقد شد. اما اين رژيم به اين قرارداد وفاداري نشان نداد و همچنان نيروهاي خود را در جنوب لبنان حفظ كرد و روند اشغالگري آن رژيم 19 سال ادامه پيدا كرد تا در سال 1967 بخشهاي ديگري از جنوب لبنان نيز به محاصره ارتش صهيونيستي درآمد. دهه 1970 را ميتوان مقطعي ديگر در تاريخ سياسي – امنيتي لبنان نام برد. كشمكش اعراب و اسرائيل و تداوم جنگ داخلي لبنان (1990 تا 1975) بحران خاورميانه را به اوج خود رسانده بود. عمليات صلح براي الجليل (1982)، عمليات ليطاني (1978)، عمليات تسويه حساب (1993)، عمليات نظامي خوشههاي خشم (1996) از سري عمليات نظامياي بود كه ارتش رژيم صهيونيستي در لبنان به اجرا درآورد و معروفترين و بزرگترين عمليا، عمليات ليطاني بود، بنيامين نتانيوهو نخستوزير پيشين تلآويو طرح و نقشه آن را آماده كرده بود و نيروي زميني، هوايي و دريايي اين رژيم به صورت گستردهاي در آن شركت داشتند. با اجراي عمليات ليطاني بخشهايي از جنوب لبنان به اشغال ارتش صهيونيستي درآمده و بيروت حدود 3 ماه در محاصره كامل نيروهاي رژيم اشغالگر قدس بود. اين حملات با حمايت مستقيم نظامي ايالات متحده، انگليس و فرانسه صورت گرفت. اهداف اين عمليات براي تحليلگران مسائل منطقهاي بسيار آشكار و روشن بود، زيرا دولت رژيم اشغالگر قدس براي تثبيت هرچه بيشتر خود بايد با حملات نظامي شرايط سياسي و امنيتي را تغيير ميداد. عقبراندن چريكهاي فلسطيني تا فاصله موردنظر از مرز لبنان و فلسطين، انهدام ساختار نظامي سازمان آزاديبخش، تقليل قدرت نظامي و سياسي سوريه در لبنان و در نهايت ايجاد تحولات بنيادين سياسي در كشور (روي كار آوردن يك رئيسجمهور مسيحي طرفدار خود) همگي از اهدافي بود كه تلآويو در عمليات ليطاني در سال 1978 مدنظر داشت.
بيترديد تجاوز پيدرپي نيروهاي اين رژيم به خاك لبنان نيازمند واكنش سريع نظامي – سياسي بود. اما در آن سالها كه جامعه شيعيان جنوب لبنان سخت دچار تشتت و چندگانگي بود تنها انديشه مقاومت در برابر تجاوز رژيم صهيونيستي باعث ميشد كه آحاد جامعه، از نظر سياسي و نظامي بسيج شوند. نخستين جرقههاي مقاومت توسط گروههايي شيعي در شهر بعلبك به وجود آمد و آرام آرام به سوي تشكيلات قدرتمند واحدي حركت كرد. تشكلهايي با ايدئولوژي آرمانگرايانه اسلامي مجموعه واحدي را به وجود آورد و بستر مناسبي را براي شكلگيري حزبالله لبنان فراهم كرد. چند روز پس از تهاجم ارتش رژيم صهيونيستي عدهاي جوانان شيعه توانستند با اسلحههاي سبك دروازه جنوبي شهر استراتژيك بيروت را بر روي نيروهاي اين رژيم ببندند.
در آن برهه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران توانسته بود در نهاد مقاومت ملت لبنان تأثير زيادي بگذارد، جواناني كه پيرو امام خميني (ره) بودند اعلام كردند كه اين نهضت اسلامي ايران كه انرژي مقاومت آنها را افزايش ميدهد. (روژه گارودي، 1377) تا قبل از اينكه رژيم صهيونيستي جنوب لبنان را به اشغال خود درآورد وجود انديشه طايفهگرايانه و تنشهاي قومي و مذهبي چالشهايي بود كه جامعه لبنان با آن روبهرو شده بود. در اين ميان موجي از ايدئولوژي كه هدفش تحميل حاكميت فكري خود به برخي از تودههاي جامعه و روند تجددگرايي و گرايش به لائيك شدن بود. در اين حالت خطرناك نميتوان از تلاشهاي مستمر شخصيتهاي بزرگي چون امام موسي صدر، شهيد سيدعباس موسوي، شهيد شيخ راغب حرب و سيدحسن نصرالله و… صرفنظر كرد، اين افراد انگيزه ظهور انديشه مقاومت اسلامي را در مردم بيدار كردند. در آن زمان كه افراد برجستهاي مانند امام موسي صدر و شهيد مصطفي چمران به دليل چرخش ايدئولوژيكي برخي از اعضاي جنبش امل به سوي حركت سياسي لائيك – كه اين اتفاق بعدها به زيان اين جنبش تمام شد – از بدنه جنبش امل جدا شدند. بسياري از جوانان كه تا قبل از آن به جنبش امل پيوسته بودند راه امام موسي صدر و شهيد چمران را ادامه دادند، اين امر باعث تعادل امل و نيروهاي آن به صورتي عجيب به هم بريزد. به هر حال جنبش نوپاي حزبالله لبنان روز به روز از لحاظ سياسي و نظامي موفقتر عمل ميكرد. مجموعهاي از جوانان شيعي با الگو قراردادن مبارزاتي ايراني كه رژيم پهلوي را سرنگون كردند و بعد از پيروزي انقلاب دوباره در جنگ تحميلي در طول 8 سال دفاع مقدس حماسههاي بزرگ آفريدند، هم دوش برادران مسلمان خود در ايران با دژخيمان صهيونيسم مبارزه ميكردند. سالهاي اوليه كه تشكيلات و سازماندهي حزبالله و مقاومت (نظاميان) در حال شكلگيري و تثبيت خود بود، گروه سياسي اين حزب ترجيح ميداد كه فعاليتهايشان را مخفيانه انجام دهند تا دشمنان نتوانند به جنبش نوپاي حزبالله آسيب برسانند. اين روند زمان زيادي طول نكشيد زيرا در درون بدنه جنبش، افراد و شخصيتهاي كاريزمايي وجود داشت كه از مناظر ايدئولوژي سياسي در سطح بالايي بودند و در همان زمان شيعيان لبنان نيازمند تزريق انديشههاي سياسي منطقي اين افراد بودند.
از اين رو در 6 ژانويه 1984 جنبش مقاومت اسلامي لبنان با صدور بيانيهاي موجوديت سياسي و نظامي خود را اعلام كرد و از آن زمان به بعد به شكل مستقل و رسمي به فعاليتهاي نظامي و سياسي خود ادامه داد.(اسداللهي، 1382)
«شيخ نعيم قاسم» قائممقام دبيركل حزبالله (نعيم قاسم، 183) اهداف جنبش حزبالله را به سه قسمت تقسيم ميكند:
1. اسلام به عنوان شيوه كامل، فراگير و شايسته براي زندگي بهتر و پايه فكري، عقيدتي، ايماني و عملي كه تشكيلات موردنظر براساس آن ايجاد شود.
2. مقاومت در برابر اشغالگري رژيم صهيونيستي، به عنوان خطر جاري و آينده كه به دليل آثار مخربي كه بر لبنان و منطقه ميگذارد، بايد در اولويت قرار گيرد و نيازمند ايجاد ساختار جهادي و مبارزاتي و به كارگيري همه امكانات لازم براي انجام مأموريت و وظايف آن است.
3. رهبري شرعي وليفقيه به عنوان جانشين پيامبر(ص) و امامان(ع) كه خطوط كلي فعاليتها را براي امت ترسيم ميكند و امر و نهي او نافذ است.
حزبالله همزمان با مبارزات سياسي و نظامي، براي انتقال مواضع شفاف ايدئولوژيكي خود به افكارعمومي منطقه و جهان، شبكه تلويزيوني المنار، راديو النور و هفتهنامه العهد و… را راهاندازي كردند. موفقيت حزبالله در عرصه رسانهاي به حدي بود كه كارشناسان امور منطه معتقدند كه در مقطعي كه رژيم صهيونيستي به صورت ناگهاني (45 روز زودتر از موعد مقرر، 24/مي/2000) از جنوب لبنان عقبنشيني كرد، بر اثر فشار رسانهاي حزبالله بود كه تأثيرات زيادي بر افكارعمومي منطقه، جهان عرب و حتي برخي از سياستمداران رژيم اشغالگر قدس گذاشته بود. امروزه حزبالله با برخورداري از ارتباطات قوي مردمي در لبنان، بازيگر قدرتمندي محسوب ميشود كه اعتبار فراوان داخلي و بينالمللي دارد و استراتژيهاي اين جنبش مورد قبول بخش مهمي از افكارعمومي لبنان است. در عرصههاي اجتماعي و سياسي نظير انتخابات شهر، روستا و پارلمان لبنان موفقيتهاي چشمگيري به دست آورده است. از طرف ديگر حزبالله از زمان زمامداري اميل لحود رابه خود را با دولت بهبود بخشيده و امروزه به عنوان يك نيروي اثربخش در منطقه اعمال قدرت ميكند. در اين مقاله ويژگيها و فرايند شكلگيري افكارعمومي، زمينههاي بروز و اهداف 33 روزه، عملكرد نظامي و به طور ويژه اقدامات عمليات رواني حزبالله و رژيم صهيونيستي را در مديريت و راهبردي افكارعمومي مردم لبنان و منطقه بحث و بررسي شده است.
زمينههاي بروز جنگ 33 روزه
در سال 2000، پس از 18 سال حضور نيروهاي رژيم صهيونيستي در لبنان، ارتش اين رژيم مجبور به خروجي از لبنان شد. اين پيروزي ملت لبنان در سال 1984 با بازگشت اسيران لبناني رنگ و بوي ديگري به خود گرفت (هرچند همه اسيران آزاد نشده بودند). به دنبال صدور قطعنامه 1559) شوراي امنيت سازمانملل متحد – كه بر خلع سلاح حزبالله تأكيد داشت (در همان روزي كه گفته ميشد توافقي مهم و مشروط در اين زمينه ميان نخستوزير لبنان و حزبالله) مبني بر تغيير كسوت نظامي حزبالله از ميليشياي محلي به ارتش ملي پس از تخليه مزارع شبعا به وسيله نيروهاي رژيم صهيونيستي صورت گرفته بود، رفيق حريري ترور شد. در همين زمان با ابتكار سياسي حزبالله ميتينگي 5/1 ميليون نفري در قلب بيروت و در حمايت از يكپارچگي ملي لبنانيها برگزار شد. اين ميتينگ توانست آثار منفي اين ترور مبهم و مشكوك، را خنثي و قسمت اعظم نقشه توطئهگران را نقش بر آب كند.
از سوي ديگر شكسته شدن آتشبس 6 ماهه بين حماس و حزبالله با رژيم صهيونيستي، سواحل غزه آماج موشكباران ناوچههاي اين رژيم قرار گرفت و غيرنظاميان زيادي در اين حادثه جان باختند. اين حادثه تلافي نيروهاي حماس در به اسارت گرفتن يك سرباز اين رژيم را در پي داشت و سپس ارتش صهيونيستي با يورشي گسترده به دولت منتخب فلسطيني تعداد زيادي از وزيران و سياستمداران دولت حماس را به اسارت گرفت و دفتر نخستوزير دولت منتخب را منفجر كرد. پس از بروز اين رخدادها، حزبالله لبنان، به دنبال ناكامي از بازپسگيري بقيه اسيرانش در سال 2004 در 6 ژووم 2006 طي عملياتي محدود با عبور از موانع مرزي، دو سرباز اين رژيم را اسير كرد. اسارت سربازان رژيم صهيونيستي پيش از آنكه نشاندهنده پيروزي جناحهاي فلسطيني يا لبناني باشد، شرمندگي دولت رژيم اشغالگر قدس را به دنبال داشت و اين آغازي براي درگيريهاي چندجانبه رژيم اشغالگر قدس با نيروهاي حزبالله – و با ملت لبنان – در مرز، شهرها، و روستاها و پناهگاهها شد.
اهداف رژيم صهيونيستي از جنگ
اهداف رژيم صهيونيستي را ميتوان در دو قالب نظامي و رواني دستهبندي كرد. اهداف رواني جنگ 33 روزه عبارت بود از: خلع سلاح مقاومت، تلاش براي ترور سران حزبالله و عمليات رواني براي تخريب حزبالله و رهبري آن. اهداف نظامي جنگ 33 روزه عبارت بود از: برهم زدن نظم و آرايش نظامي حزبالله لبنان، تأمين امنيت مناطق شمالي فلسطين با خارج كردن آنها از تيررس حزبالله، خلع سلاح مقاومت اسلامي و بازسازي اقتدار از دست رفته رژيم اشغالگر قدس پس از عقبنشيني سال 2000، همچنين تهاجم به لبنان و اشغال جنوب اين كشور تا حد فاصل رودخانه ليطاني، با هدف مبارزه عليه حزبالله، بهرهگيري از افكارعمومي براي خلع سلاح حزبالله، مرعوب نمودن دولت لبنان و ايجاد رويگرداني افكارعمومي نسبت به حزبالله انجام گرفت.
اقدامات نظامي رژيم صهيونيستي در جنگ
رژيم صهيونيستي در اين مرحله با محاصره دريايي لبنان، يورش هوايي و گلولهباران مناطق حساس لبنان، عمليات خود را به صورت گسترده آغاز كرد:
- 1600 سورتي پرواز بر فراز لبنان تا پايان روز ششم
- بمباران تأسيسات زيربنايي و حياتي نظير آب، برق و گاز
- انهدام پلها و گلولهباران راههاي مواصلاتي
- بمباران كور و كشتار وحشيانه مردم نظير حادثه قانا
اقدامات نظامي حزبالله
- شليك 1400 موشك به شهرهاي شمالي اراضي اشغالي
- شليك 8000 خمپاره به شهركهاي صهيونيستنشين
- به تعطيلي كشاندن بزرگترين بندر اين رژيم (حيفا) با شليك حدود 100 موشك
- موشكباران كشتيهاي جنگي رژيم اشغالگر قدس در آبهاي ساحلي لبنان
- انهدام حدود 124 دستگاه تانك فوق پيشرفته «ميركاوا»
- انهدام ناوچه فوق پيشرفته «ساغر» كه اين عمليات ناوگان درياي رژيم اشغالگر قدس را وادار به عقبنشيني كرد. اين عمليات به ارتش رژيم صهيونيستي اين پيام را داد كه از انديشيدن به عمليات آبي - خاكي و سرپلگيري صرفنظر كند.
عمليات رواني در جنگ 33 روزه
ويژگيهاي افكارعمومي
در عصر ارتباطات با گسترش رسانههاي همگاني و شبكهاي شدن جهان و همچنين باسوادتر عامه مردم، نيروي تازهاي با عنوان افكارعمومي پايه به صحنه گذاشته است. اين نيروي تازه كه تجلي اراده مردم و خواست آنها است. در تمام جهان در شكل دادن به حوادث و رخدادهاي سياسي، نظامي، اقتصادي و اجتماعي نقش مهمي ايفا ميكند. امروزه براي هرگونه اقدام خشونتآميز و استفاده از قوه قهريه لازم است ابتدا افكار عمومي را قانع كرد و تحتتأثير قرار داد تا امكان حمله و استفاده از توان فيزيكي فراهم شود. هرچند ابرقدرتها داراي توانايي فيزيكي، تكنولوژي و ابزارهاي پيچيده و دقيقي هستند اما يكي از مشكلات آنها همراه و قانع كردن افكارعمومي دنيا و ملتهاي خودشان است و اگر خوب نتوانند اين زمينه را فراهم كنند ضمن مخالفتهاي كه در جامعه آنها به وجود خواهد آمد، موانع و مشكلاتي در اجراي اهداف آنها وجود دارد و امروزه تسلط بر فكر و انديشه يك جامعه ميتواند تأثير به سزايي در برنامههاي سياسي و نظامي داشته باشد. براي شناسايي بهتر كاركردهاي افكارعمومي ميبايست به مطالعه ويژگيهاي آن پرداخته شود.
1. آشكار بودن (آشكار بودن افكار مستلزم شركت افراد در تظاهرات جمعي و حضور آنها در كنار هم و برقراري رابطه بين آنهاست).
2. آگاهانه و هوشيارانه بودن (آگاهي مردم به وجود افكارعمومي گوياي اراده آنها در پيوستن به صنوف ديگران و برقراري ارتباط با آنهاست).
3. از وسعيت كافي برخوردار بودن (وسعت پديده نشانه جمعي بودن آن و در نتيجه رابطه اجتماعي است).
افكارعمومي، به طور عمده محصول دوران روشنگري است. اين انديشه با فلسفههاي سياسي ليبرالي اواخر قرون هفدهم و هيجدهم (لاك و روسو) و به ويژه تئوري دمكراتيك قرن نوزدهم تلفيق شده است (پراسيس 1382 ص 21). در فلسفه اجتماعي، هابز انديشه افكارعمومي را رواج داد، او اعتقاد داشت كه نظر بر جهان حكومت ميكند. ويليام تمپل نظر را مانعي در راه اقتدار سياسي ميدانست و معتقد بود: «نظر پايه و اساس هر حكومتي را تشكيل ميدهد. ادغام واژههاي عمومي و افكار در يك تركيب مفهومي داراي اهميت سياسي به معناي امروزي فقط در فلسفههاي دمكراتيك و ليبرال از سال 1700 به بعد پديدار شد. (پراسيس 1382، ص 22) افكارعمومي، پديدهاي رواني - اجتماعي و جمعي است و عبارت است از: ارزيابي، روش و نظر مشترك گروهي اجتماعي در مسئلهاي كه همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معيني، بين عده زيادي از افراد و اقشار گوناگون جامعه نسبتاً عموميت مييابد و عامه مردم آن را ميپذيرند. افكارعمومي به صورت تأييد يا مخالفت با يك عمل، نظر، شخص و واقعه با خواسته، مطالبه، پيشنهاد و توصيه تجلي مييابد.(مهرآرا 1372، ص 371) بايد توجه داشت، بسياري از محققان افكارعمومي، فعاليتهاي خود را به عرصههاي محدودي از افكارعمومي منحصر ميكنند. آنها عقايدي را به مثابه افكارعمومي ميدانند كه به مسائل مهم سياست عمومي يك كشور مربوط ميشود. اين تأكيد از اين اعتقاد ناشي ميشود كه افكارعمومي بايد تعيينكننده سياست عمومي يك كشور باشد. آنان با اين عقيده طيفي از عقايد را كه ارتباط انكارناپذيري با مسائل سياسي دارند، جدا ميكنند (جونيون 1365، ص 39). با توجه به اين تعاريف يكي از اشكال بارز افكارعمومي را ميتوان در جنگ 33 روزه ملاحظه كرد كه براساس مراحل هفتگانه زير شكل گرفته است:
1. پيدايش آگاهي: در اين مرحله مردم از وجود موضوعي آگاه ميشوند. اما سريع نسبت به آن واكنش نشان نميدهند. مانند آگاهي مردم لبنان و فلسطين اشغالي از به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائيلي.
2. فوريت بيشتر، با شروع حمله همه جانبه رژيم صهيونيستي مردم فوريت و ضرورت مسئله را حس ميكنند، نظر غالب در اين مرحله، درخواست مصرانه براي اقدام است.
3. دستيابي به راهحل: در اين مرحله مردم، در ابهامي عمومي به سر برده و بدون توجه به پيچيدگي موضوع به دنبال سرنخهايي براي حل ابهامات ذهني خود هستند. توجه مردم بيشتر به راهحلهايي معطوف ميشود كه كارشناسان يا سياستمداران با زيركي آنها را ارائه ميكنند. از ديدگاه سالك (1378، ص 7) چون مردم راهحلهاي ارائه شده را به خوبي درك نميكنند ميتوان مرحله سوم را دوران صحه گذاشتن نادرست بر راهحل عمومي ناميد، يعني مردم از پيشنهادهاي ارائه شده حمايت ميكنند، اما به محض مشخص شدن هزينههايي كه بايد بابت اين موضوع بپردازند. از موضع خود عقبنشيني ميكنند سردرگمي افكارعمومي در روزهاي آغاز جنگ را ميتوان نشاني براي اين مرحله ارزيابي كرد.
4. فكرخام: در اين مرحله مقاومت مردم در مواجهه با راهحلهاي مسئله و پيامدهاي اين راهحلها ظاهر ميشود. اين مرحله را ميتوان در روزهاي پنجم و ششم جنگ ملاحظه كرد. در اين روزها افكارعمومي در لبنان به نفع حزبالله تغيير جهت داد. و از بين مجموع راهحلهايي كه براي مواجه با جنگ پيشنهاد ميشد، گرايش به ديدگاههاي حزبالله بيشتر شد.
5. ارزيابي نظرات: در اين مرحله مردم دست به انتخاب ميزنند، و از بين راهحلهاي ممكن در مواجه به مسئله به اين نتيجه ميرسند كه راهحلهاي آسان و كمهزينه، احتمالاً كارايي نخواهد داشت، وقتي مردم به موضوع خاص و راهحلهاي پيشنهادي توجه زيادي نشان ميدهند، سرسختانه برديدگاه خود پافشاري ميكنند. شايد يكي از دلايل ماندگاري مردم جنوب لبنان در شهرها و روستاهاي خود زيرفشار شديد حملات هوايي و زميني رژيم صهيونيستي را، بتوان نتيجه دستيابي مردم به اين مرحله ارزيابي كرد.
6. موضعگيري هوشمندانه: در اين مرحله مردم ايدهاي را قبول ميكنند اما معمولاً در مورد آن كاري انجام نميدهند، تا به مرحله هفتم برسند.
7. قضاوت مسئولانه از لحاظ اخلاقي و احساسي: مرحله اجراي افكارعمومي همان قضاوت اخلاقي و احساسي است. در اين مرحله مردم خود را با موقعيتهاي گوناگون هماهنگ ميكنند، ديدگاه و رفتارشان را تغيير ميدهند و با احساسات دوگانه خود روبهرو ميشوند، به تعبيري مرحله هفتم مرحله پيدا كردن چاره كار است. (سالك 1378 ص 8) يكي از توانمنديهاي نرم حزبالله را ميتوان در هدايت مردم لبنان در روزهاي ببستم به بعد جنگ دانست، شواهد امر نشان ميدهد كه در آن روزها مردم لبنان اعم از شيعيان، اهل سنت و حتي مارونيها به اين مرحله رسيدند، و رژيم صهيونيستي را سبب واقعي همه مشكلات خود ارزيابي ميكردند.
براي شكلگيري افكارعمومي دو اصل يا عامل بايد با هم جمع شوند. 1. موضوع يا مشكلي خاص وجود داشته باشد. 2. توجه عمومي حول و حوش آن موضوع شكل گيرد. رسانههاي جمعي يكي از ابزارهاي اصلي شكلدهي افكارعمومياند، امروز رسانهها توان ايجاد عقايد عمومي را بين همگان دارند. اما نكته مهم اثربخشي رسانهها اعطاي اعتبار اجتماعي رسانه به موضوع موردنظر است و از ديدگاه مهرداد (1380 ص 82) زماني كه رسانههاي همگاني موضوع يا سوژهاي خاص را انعكاس ميدهند، در اصل بخشي از اعتبار اجتماعي خود را نيز به آن موضوع انتقال ميدهند و مخاطب نيز اينگونه برداشت ميكند كه حتماً موضوع مطرح شده حائز اهميت بوده كه رسانه موردنظر آن را انعكاس داده است و اگر اهميت نداشت، هيچگاه در رسانهها مطرح نميشد. به اين عمل رسانههاي همگاني مرتن و لازرسفلد اعطاي اعتبار اجتماعي رسانه به موضوع يا اعطاي منزلت اجتماعي ميگويند. در جنگ 33 روزه رسانههاي گوناگون تلاش ميكردند افكارعمومي بينالمللي و داخلي لبنان را به نفع خود شكل دهند، در اين نبرد حساس و سرنوشتساز حزبالله نشان داد كه از استعداد و توانمندي بالايي برخوردار است. در اين نبرد رسانهاي، رسانههاي همگاني غربي و صهيونيستي، تلاش ميكردند بين موضوعات جنگ و منافع شخصي شهروندان رابطهاي نادرست ايجاد كنند تا افكارعمومي كاذب به نفع شبكهها يا سياستمداران حاكم بر آن شبكهها ايجاد شود. نمونه بارز آن را ميتوان در ايجاد دشمنان خيالي در عمليات رواني مشاهده كرد. در اينگونه مواقع هيچگونه دشمني كه بتواند تهديدكننده باشد، وجود ندارد ولي سياستمداران و كارگزاران تبليغاتي براي دسترسي به مقاصد خود كه همانا دوركردن شهروندان از موضوعات مهم و اساسي است، دشمني ايجاد ميكنند.
عمليات رواني در جنگ 33 روزه
عمليات رواني فعاليتي نرمافزاري است كه با هدف از بين بردن اميد مخاطبان، بياعتمادي نسبت به رهبران، شكاف در بين جامعه مخاطب و جنگ عليه عقل دشمن انجام ميگيرد.(سلطانيفر، 1382) صلاح نصر از نويسندگان مصري در تعريف عمليات رواني ميگويد: عمليات رواني همان جنگ كلمه و عقيده است، خواه به صورت مخفي، آشكار، شفاهي و يا كتبي باشد. اساساً سلاحي است كه به انسان و عقل او توجه دارد و هرگاه امكان برقراري ارتباط عاطفي با مخاطب را داشته باشد ميتواند به اعماق او نفوذ كند.(شيرازي، 1376، ص 14)
مهمترين تاكتيكهاي عمليات رواني عبارتاند از:
- سانسور (عبارت است از حذف عمدي موادي كه جريان عبور آگاهيها كه امروزه بيشتر بمباران و هجمه خبري جايگزين آن شده است).
- تحريف (تغيير متن پيام به شيوههاي گوناگون از جمله جرح و تعديل.
- پارهحقيقتگويي، محك زدن، ادعا به جاي واقعيت، اغراق، ساختن يك يا چند دشمن فرضي، تفرقه و شايعه، ترور شخصيتي به جاي ترور فيزيكي. تأكيد اصلي اين عمليات بر تفرقه و تقابل در خاورميانه و لبنان است، همچنان كه «بنگورين» در خاطرات خود مينويسد: براي ايجاد نفاق در اتحاد اعراب و تصرف سرزمين لبنان: «پاشنل آشيل اتحاد اعراب، لبنان است. تفوق مسلمانان در اين كشور، مصنوعي و به سادگي قابل سرنگوني است». (گارودي، 1377، ص 138)
محورهاي عمليات رواني عليه حزبالله لبنان
1. مرتبط ساختن عمليات مقاومت اسلامي لبنان عليه رژيم اشغالگر قدس با موضوع فناوري صلحآميز هستهاي جمهوري اسلامي ايران.
2. القاي رويارويي ايران و رژيم اشغالگر قدس در اين جنگ.
3. متهم كردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به طراحي عمليات، حضور مستشاري و ارسال تجهيزات نظامي
4. متهم كردن سوريه به دخالت در جنگ عليه رژيم صهيونيستي
5. معرفي حزبالله به عنوان گروهي ماجراجو و تروريست
6. متهم كردن حزبالله به آغازگر جنگ به منظور تحقق منافع جمهوري اسلامي ايران.
اهداف عمليات رواني
در طي اين دوره آنچه رژيم صهيونيستي و نيروهايش درگير آن بودند، نه تنها يك جنگ گرم، بلكه جنگي تبليغاتي بود. حتي اگر امكان صرفنظر و اغماض از تلفات غيرنظاميان لبناني، تخريب تأسيسات زيربنايي و حتي بمباران تنها ايستگاه تلويزيوني متعلق به مسيحيان ضدحزبالله نيز وجود داشته باشد، شكي نيست كه كارشناسان عمليات رواني رژيمصهيونيستي جز توجيه و قانونمند جلوهدادن اين جنگ، راهي نداشتند. نكته اصلي اينجا است كه تلاش ميشد جريان جنگ و درگيري به گونهاي به تصوير كشيده شود كه در آن رژيم صهيونيستي را چهرهاي جلوه دهند كه با اكراه و بيميلي درگير جنگ شده است، بزرگنمايي شود.
اين ترفند در امريكا چندان پيچيده نيست: شبكههاي خبري امريكا همواره به لابي قدرتمند رژيم صهيونيستي توجه داشته و به همين خاطر از ارايه تصاوير و انعكاس مطالبي كه چهره به ظاهر موجه دولت صهيونيستي را مخدوش يا آسيبي به آن وارد كند، شديداً خودداري ميكنند. حتي در حوزههاي قابل بحث اگر كارشناس يا متخصصي براي مشاوره وجود داشته باشد، غالباً اسراييلي است و اين به اصطلاح كارشناسان صهيونيست را معمولاً سياسي و وابسته به دولت لبنان معرفي ميكنند. به هر ترتيب آنچه درخور توجه و تأمل به نظر ميرسيد، اين است كه در انعكاس رسانهاي جنگ 33 روزه هيچگاه به توازن طرفين درگير اشارهاي نميشد. به تعبيري ديگر، عملكرد و انعكاس رسانهاي هميشه و در همه حال در حمايت از رژيم صهيونيستي صورت ميگرفت. دستگاه تبليغاتي امريكا و رژيم صهيونيستي در اين عمليات رواني در پي دستيابي به اهداف زير بودند:
1. زير سؤال بردن مشروعيت مقاومت اسلامي در لبنان
2. رويگرداني افكارعمومي لبنان از حزبالله
3. زمينهسازي براي اعمال فشار سياسي به جمهوري اسلامي ايران
4. ممانعت از همبستگي اعراب و حمايت آنان از مقاومت اسلامي لبنان
5. كمرنگ جلوهدادن پيروزيهاي حزبالله لبنان
6. توجيه كردن استيصال نظامي خود در برابر مقاومت اسلامي
7. فعال كردن گسلهاي سياسي لبنان عليه حزبالله
8. متهم كردن جمهوري اسلامي ايران به دخالت در امور داخلي كشورها
9. بازسازي اقتدار نظامي، امنيت رواني و وجهه بينالمللي جامعه صهيونيستي
10. سرپوش گذاردن و تحتالشعاع قرار دادن جنايات خود در حمله به غيرنظاميان در فلسطين و لبنان
فرايند عمليات رواني رژيم صهيونيستي
علاوه بر پوشش خبري وسيعي كه از طريق خبرگزاريهاي گوناگون بينالمللي به تحليلهاي خود از جنگ داده بودند، در اين دوره رژيم صهيونيستي از طريق هواپيما اعلاميههاي تخريبي كه هدف آن دامن زدن به اختلافات لبنانيها بود، پخش ميكردند. اين اقدام باعث شده بود كه برخي از گروههاي سياسي طوايف مختلف بدون در نظر گرفتن خطوط قرمز لبنان سعي كنند با مطرح كردن مسائل انحرافي كشور را از منظر سياسي و امنيتي در وضعيت خطرناكي قرار دهند. عوامل خارجي سعي كردند با استناد به قطعنامه 1559 شوراي امنيت سازمانملل دخالتهاي خود را قانوني جلوه دهند، هرچند در آن موقع شخصيتهاي سياسي مانند اميل لحود رئيس جمهور، نبيه بري رئيس مجلس لبنان و رئيس جنبش امل، ميشل عون رئيس فراكسيون تغيير و اصلاحات و سيدحسن نصرالله دبيركل حزبالله خواهان وحدت و يكپارچگي در لبنان شدهاند، اما برخي گروهها با مرعوب شدن از طريق تبليغات صهيونيستي قصد داشتند از آب گلآلود ماهي بگيرند.
نتايج عمليات رواني در لبنان
صدور بيانيه دولت لبنان در 22/4/85 و سلب مسئوليت دولت از عمليات پيشگيرانه حزبالله
فؤاد سينوره نخستوزير لبنان در موضعگيري ضعيفي گفت: «اقدام حزبالله در به اسارت گرفتن سربازان اسرائيل اشتباهي تاكتيكي بوده است.» وليد جنبلاط رهبر حزب سوسياليست ترقيخواه لبنان ادعا كرد: جنگ جاري بين اسرائيل و ايران و همپيمانان آنهاست. نماينده رژيم صهيونيستي در سازمان ملل با استناد به سخنان وروان حماده (وزير مخابرات لبنان) و الياس عطايي الله (نماينده مجلس لبنان) مدعي شد كه سوريه و ايران، حزبالله را حمايت ميكنند. درخواست دبيركل سازمانملل و اتحاديه اروپا براي آزادي 2 اسير اسرائيلي و دخالت كشورهاي عربي در اين زمينه محكوميت حركت حزبالله توسط وزير امورخارجه امريكا. محكوميت عمليات حزبالله توسط فردريك جونز (سخنگوي شوراي امنيت ملي امريكا) و مسئول دانستن سوريه و ايران در اين زمينه درخواست سفيران امريكا و فرانسه در بيروت از سياستمداران و روزنامهنگاراني لبناني براي موضعگيري عليه حزبالله مواضع جان بولتون (نماينده امريكا در شوراي امنيت) و مشروع دانستن حملات رژيم صهيونيستي به بهانه دفاع از خود و تهديد سوريه و ايران. اظهارات شيراك درباره اينكه ايران از حزبالله و حماس براي عبور از مناقشه هستهاي خود استفاده كرده است. ايجاد اختلاف در نشست اضطراري وزراي خارجه 18 كشور عربي در قاهره درخصوص حملات رژيم اشغالگر قدس به لبناني و سخنان سعودالفيصل وزيرخارجه عربستان مبني برمناسب، غيرمسئولانه و دور از انتظار بودن اقدامات حزبالله و حمايت نمايندگان مصر، اردن، كويت، تشكيلات خودگردان، امارات و بحرين از وي. موضعگيري منفي دولت عربستان عليه حزبالله و بيان اين موضوع كه مقاومت مشروع و عمليات خودسرانه را بايد ازهم تفكيك كرد و اين عمليات بيهماهنگي با كشورهاي عربي بوده و لازم است از طرف كسي كه آن را به وجود آورده، خاتمه يابد.
برخورداري از اجازه نفوذ به شبكه مخابراتي لبنان توسط رژيم صهيونيستي: به همين خاطر امكان استفاده از تلفن ثابت، همراه و بيسيم براي حزبالله وجود نداشت.
بسياري از كارشناسان نظامي متعجباند كه در طول جنگ 33 روزه نيروهاي مقاومت چگونه با هم در ارتباط بودهاند. كارشناسان رژيم اشغالگر قدس تأكيد ميكردند كه نيروهاي لبناني قسمت – قسمت شدهاند و امكان ارتباطي بين اين گروههاي به هم ريخته وجود ندارد. در پاسخ به اين حرفشان، سيدحسن نصرالله در تلويزيون، دستور مستقيم حمله به ناوچه ساغره را صادر ميكند و به مخاطبان ميگويد به ناوچه رژيم صهيونيستي نگاه كنند و در برابر ديدگان مخاطبان پرتعداد خود ناوچه ساغره آماج حمله قرار گرفت و غرق شدن آن را بيندگان از صفحات تلويزيون خود ميبينند. (اين براي نخستين بار در تاريخ است كه فرمانده جنگ در پخش مستقيم تلويزيوني فرمان حمله صادر ميكند.) ميزان دقت و هماهنگي بين نيروها و فرمانده حزبالله براي كارشناسان رژيم اشغالگر قدس و ديگران قابل فهم نبود.
ايجاد زمينه همكاري شخصيتهاي سياسي داخل لبنان يعني جنبلاط، جعجع و حريزري اشغالگر قدس: آنها فكر ميكردند طبق وعده خانم رايس، حزبالله رفتني است. چرا كه رايس به آنها گفته بود شما كار خود را انجام دهيد فردا اگر سيدحسن نصرالله زنده بود ميتوانيد او را در زندان گوانتانامو ببينيد و واقعاً هم قسمتي از گوانتانامو و بخشي از زندانهايي در فلسطين اشغالي را براي نيروهاي مقاومت لبناني خالي كرده بودند. ارعاب مسئولان لبناني در حدي كه سعد حريري در روزهاي اول جنگ اعلام كرد كه ما حزبالله را در پايان جنگ محاكمه خواهيم كرد. جنبلاط و ديگران هم گفتند تا حزبالله خلع سلاح نشود، جنگ را متوقف نميكنيم يعني خود را همرديف طرف اسرائيلي قرار داد.
نتايج عمليات رواني حزبالله
با توجه به درگيري ديرينه ميان شيعيان حزبالله و مسيحيان و سنيها و دروزيها و مارونيها، و رأي بخش اعظم مردم در انتخابات اخير لبنان به نخستوزير طرفدار امريكا و همچنين قتل حريري كه به پاي عوامل امنيتي سوريه گذاشته شده بود و حزبالله هم از سوريه جانبداري ميكرد، كاملاً منطقي بود كه گناه ويرانيها و كشتارهايي را كه رژيم صهيونيستي انجام ميدهد به پاي حزب الله نوشته شود.
اما حزبالله به دليل استراتژي مردمي خود و با به كارگيري توان رسانهاي و استفاده از كلام پرنفوذ دبيركل خود سيدحسن نصرالله و سخنرانيها و پيامهاي تأثيرگذار وي كه از طريق شبكههاي تلويزيوني العالم، العربيه و الجزيره پخش ميشد، توانست فضاي سياسي و رواني را به نفع خود تغيير دهد، به نحوي كه پس از طي روزهاي اول جنگ مردم لبنان تقريباً يكپارچه از حزبالله حمايت كردند. تا جايي كه همه گزارشهاي رسانههاي جمعي امريكا حاكي از حمايت مردم از حزبالله بود، و طبق همين منابع 83 درصد مسيحيان لبنان هم از حزبالله حمايت كردند. حتي نخستوزير مورد حمايت امريكا در لبنان هم رژيم صهيونيستي را محكوم كرد و حملاتش را وحشيانه و جنايتكارانه خواند و چنان نسبت به امريكا خشمگين بود كه تقاضاي خانم رايس براي ديدار و مذاكره را رد كرد كه اين خود بزرگترين تحقير براي وزير امورخارجه امريكا بود. مهمترين دستاوردهاي عمليات رواني حزبالله عبارتاند از:
1. ايجاد رويكرد مثبت جهان اسلام به مقاومت اسلامي و حزبالله
2. به چالش كشيده شدن برخي كشورهاي منطقه، به ويژه كشورهاي عربي به دليل حمايت نكردن از مقاومت و متهم شدن آنها به خيانت.
3. ظهور و بروز خشم و انزجار منطقهاي و جهاني عليه صهيونيست و امريكا
4. زير سؤال رفتن نهادها و مجامع بينالمللي
5. شكسته شدن مجدد اقتدار رژيم اشغالگر قدس و تابوي شكستناپذيري ارتش اين كشور
6. برجسته شدن شخصيت سيدحسن نصرالله
7. تقويت پيوند سني و شيعه در لبنان و جهان اسلام
8. شكلگيري صفبندي جهان اسلام و غرب
9. به خطر افتادن منافع امريكا و غرب در منطقه خاورميانه
10. علاوه بر اين، فرسايشي شدن جنگ و دست نيافتن به نتيجهاي مشخص و قابل قبول، سبب ايجاد چالش و شكاف در رژيم صهيونيستي شده است كه برخي از شواهد آن در اواخر جنگ عبارت بود از:
1- مخالفت با تداوم عمليات نظامي از سوي حزب ليكود و حزب كارگر
2- چالش نظاميان با دولت و فرسايش رواني ارتش رژيم اشغالگر قدس
3- فشار راست افراطي و خاخامهاي صهيونيستي به دولت اولمرت براي رسيدن هرچه سريعتر به موفقيت سياسي و نظامي
نبايد نظرسنجي مركز تحقيقات صدا و سيما از مخاطبان خارج از كشور در خصوص عملكرد شبكههاي ماهوارهاي در جنگ 33 روزه نشان ميدهد كه از ميان 279 شبكه تلويزيوني نام برده شده از سوي پاسخگويان، شبكه المنار پس از شبكه الجزيره رتبه دوم را در بين شبكههاي ماهوارهاي به خود اختصاص داد. همچنين در مورد پيگيري اخبار و تحولات جنگ 33 روزه لبنان نيز شبكههاي ياد شده بيش از شبكههاي ديگر مورد استفاده مردم لبنان قرار گرفتهاند. نتايج اين نظرسنجي حاكي از آن است كه 40 درصد پاسخگويان شبكه العالم را ميشناختند و از اين عده 56 درصد به نحوي بيننده اين شبكه بودهاند، 89 درصد بينندگان العالم اظهار كردهاند كه در حد «زياد و خيلي زياد» به اخبار و اطلاعاتي كه از اين شبكه دريافت ميكنند، اعتماد دارند و 81 درصد نيز در حد «زياد و خيلي زياد» از برنامههاي اين شبكه اظهار رضايت كردهاند. همچنين اين نظرسنجي نشان ميدهد حدود 40 درصد شيعيان لبناني شبكه الكوثر را كه براي شيعيان جهان برنامه توليد و پخش ميكند، ميشناسد كه از اين تعداد 57 درصد بيننده اين شبكه بودهاند. 83 درصد بينندگان الكوثر در حد «زياد و خيلي زياد» از برنامههاي اين شبكه رضايت داشتهاند. مردم شهرهاي بيروت، نبطيه و صيدا معتقد بودند كه در جنگ 33 روزه، امريكا (95 درصد) و انگليس (70 درصد) بيشترين حمايت را از رژيم صهيونيستي انجام دادهاند. در مقابل، از نظر پاسخگويان، ايران (68 درصد)، سوريه (64 درصد) و عربستان (16 درصد) حامي كشور لبنان بودهاند. علاوه بر اين 90 درصد پاسخگويان عملكرد مقاومت اسلامي در جنگ اخير لبنان را در حد «خيلي خوب و خوب» ارزيابي كردهاند. در مجموع 75 درصد پاسخگويان مخالف خلع سلاح حزبالله در كشورشان هستند و در همين حدود اعتقاد داشتهاند حزبالله و مقاومت اسلامي، پيروز واقعي جنگ بوده است.(نظرسنجي صدا و سيما، 1384)
نتيجهگيري
حزبالله لبنان پس از شكلگيري مردم لبنان را قانع كرد كه به هيچ عنوان به دنبال كسب منافع گروهي خود نبوده است و عليرغم تبليغ رسانههاي امريكايي و صهيونيستي قصد برقراري حكومت اسلامي و پياده كردن الگوي حكومت ديني چون ايران را ندارد. بخش نظامي حزبالله عملاً خود را يك نيروي نظامي ملي ميداند و بارها اعلام كرده است كه اگر دولت لبنان يك ارتش نيرومند تشكيل دهد با كما ميل به آن ميپيوندند و تابع حكومت مركزي لبنان ميشوند. بعد هم در طول ساليان نشان دادند كه به عنوان يك نيروي خدمتگزار مردمي واقعاً در سازندگي جامعه نقش مثبتي دارند و خدماتي كه در زمينه بهداشتي، آموزشي، ساختمانسازي و… ارائه ميكنند واقعاً ارزشمند و مورد توجه جامعه فقير جنوب لبنان است. حزبالله زماني كه توانست افسانه شكستناپذيري رژيم اشغالگر قدس را بشكند و در سال 2001 رژيم اشغالگر قدس را مجبور به قبول شكست و عقبنشيني كند، نشان داد كه راه آنها در تجهيز نيروهاي مردمي در دفاع از خود درست بوده است. پس از جنگ 33 روزه نيز حزبالله بدون وابستگي به كمكهاي خارجي و حمايتهاي دولتهاي غربي و عربي به سرعت براي بازسازي مناطق جنوب لبنان اقدام كرد و با حمايتهاي مادي و رواني از آسيبديدگان همچنان بعد مردمي و انسان خود را نشان داد. اين اقدامات حزبالله پشتوانه قوي مردمي و ملي مقاومت را رقم ميزند.
منابع و مآخذ
1. اسدالله، مسعود؛ جنبش حزبالله لبنان، گذشته و حال؛ نشر پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1382.
2. پرايس وينسنت (1382)؛ افكارعمومي؛ ترجمه علي رستمي و الهام ميرتهامي؛ انتشارات مطالعات راهبردي.
3. جونيون و.ئوكي (1365)؛ تعريفي از افكارعمومي؛ از كتاب صداي مردم؛ ترجمه محمود عنايت؛ انتشارات كتابسرا.
4. جووت كرت (1374)، ساختار تبليغات سياسي؛ ترجمه محبوبه ملكلو؛ فصلنامه رسانه؛ سال ششم شماره اول.
5. سالك رضا (1378)؛ نقش ارتباطات رسانهاي و ميانفردي در شكلگيري افكارعمومي؛ نشريه افكارعمومي؛ شماره 8 – انتشارات صدا وسيما.
6. سلطانيفر، محمد؛ هاشمي، (1382)؛ پوشش خبري؛ انتشارات سيماي شرق.
7. سومين نظرسنجي مركز تحقيقات صداوسيما از مخاطبان خارج از كشور «بررسي عملكرد شبكههاي ماهوارهاي در جنگ 33 روزه لبنان»، انتشارات صدا و سيما، 1384.
8. شيرازي، محمد (1376)؛ عمليات رواني و تبليغات [مفاهيم و كاربردها]؛ انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 1376، ص 14.
9. قاسم، شيخ نعيم؛ حزبالله لبنان؛ ترجمه: محمدمهدي شريعتمدار؛ نشر اطلاعات – 1383.
10. گارودي، روژه؛ پرونده رژيم اشغالگر قدس و صهيونيزم سياسي؛ ترجمه، نسرين حكمي؛ نشر وزارت ارشاد – 1377 – صفحه 138.
11. مهرآرا، علياكبر (1373)؛ زمينه روانشناسي اجتماعي؛ انتشارات مهرداد.
12. مهرداد، هرمز (1380)؛ مقدمهاي بر نظريات و مفاهيم ارتباط جمعي؛ انتشارات فاران.
....................................................................................................
منبع: فصلنامه عمليات رواني ، شماره 18
دوشنبه 25 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]
-
گوناگون
پربازدیدترینها