تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817081261




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روان شـنـاسـي عـشـق ورزيـدن


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: روان شـنـاسـي عـشـق ورزيـدن


* تئوري «جبران» يونگ، بيان مي‌كند كه چگونه مرد و زن بيشتر مكمل همند تا مخالف يكديگر. اشخاصي كه اميالشان در اثر حالات عصبي سركوفته نشده است براي آنچه كه در خودآگاه فرد وجود دارد، ناخودآگاه خود به خود از مكانيسم جبراني استفاده مي‌كند.

درستي عشق به درجه و اعتبار و درستي «مردانگي» و «زنانگي» دو طرف بستگي دارد. يك مرد زن صفت و يك زن با خاصيت مردانه بيشتر از آنكه مكمل هم باشند شبيه همند.1

* موعظه مسيحيت درباره جدائي عشق از تمايلات جنسي ـ كه چندين قرن موجب سردرگمي‌انديشه‌ها شد ـ انكار ناپذير است... الهيون و فيلسوفان كه تن و جان را جدا مي‌پندارند از نقطه نظر اصل وجود بر آن‌ها مي‌نگرند... از نظر وجودي، انساني نيست كه در يك زمان ـ گرچه بدرجات مختلف ـ ماده و روح، تن و جان هر دو با هم نباشد2..

* از نظر تئوري براي اينكه عشقي حقيقي باشد، خواست و دوستي متقابل ضروري نيست... مطلب اصلي عشق‌ورزيدن است. كسي كه عشق مي‌ورزد ديگر تنها نيست، حتي اگر محمل عشقش جوابگوي احساسات او نباشد، يا حتي اگر معشوق كاملاً نسبت به آن احساسات تجاهل كند3.

* ضرب‌المثل قديمي است كه مي‌گويد: «زن به همان شيوه مرد عشق نمي‌ورزد.»

بايرون مي‌گويد: «عشق يك مشغوليت در زندگي مرد است، اما براي يك زن خود زندگي است.» تفاوت اساسي بين شيوه عشق زن و مرد به تفاوت سرشت يا بقول سيمون دوبوار به اختلاف تعليم و تربيت و وجوه مختلف زندگي بستگي دارد.4

* فقط تازه بالغين و مردان نوروتيك هستند كه خودرا در موقعيتي مشابه زنان در برابر عشق ورزيدن مي‌يابند، به عبارت ديگر نقش نخست (به صورت هميشگي) زندگي خود را به عشق مي‌سپارند.5

* از نظر آمادگي و استعداد، فصل دومي براي عشق در اوج بزرگ‌سالي وجود دارد. اين مطلب در مورد مرداني صادق است كه در جهت جاه‌طلبي‌هاي شغلي و معنوي خود سخت جنگيده‌اند و در نتيجه در زندگيشان خلأيي براي عشق وجود دارد. به صورت قاعده كلي، مرد به هدف و جاه‌طلبي‌اش در نيمه چهل سالگي خود رسيده است، پس لبيدو او را به سوئي مي‌راند كه در جوانيش از آن غفلت ورزيده است. «شيطان نيمه روز» مشهور (عشق پيري) آفريده خيال‌پردازي‌هاي داستان‌نويس‌ها نيست.6

* عشقي كه آرمانخواهانه است و ارتباطي با جسم و بويژه تمايلات جنسي ندارد و به سادگي بر مبناي واقعيتي، افلاطوني ناميده شده است. افلاطون انگاره‌هاي ابدي را «حقيقي»تر از واقعيت‌هاي لمس شدني مي‌پنداشت و فلسفه‌اي را ترويج مي‌كرد كه در آن بين جسم و روح تضادي اساسي مشاهده مي‌شد.7

* كساني كه در آرزوي عشق افلاطوني هستند به زوج‌هاي نامداري همانند: كلروفرانسيس آسيسي؛ تزار آويلا و جان كراس؛ ژان دوشانتال و فرانسيس اوسال و ديگران اشاره ‌مي‌كننددر تمثيل آنها، انسان نبايد اين واقعيت را از نظر دور بدارد كه آنها جزء قديسين و از متصوفين بزرگ بودند.8

* خودشيفتگي مطلق، نسبتاً كمياب است. فقط مي‌توان در ميان نوروتيك‌ها با آن مواجه شد. اما زندگي عشقي اكثريت عظيمي از مردان و زنان به چيزي كه مي‌توان خود شيفتگي نسبي ناميده شود آلوده است. اين افراد به ديگران از نظر عاطفي و گرايشهاي جنسي عشق مي‌ورزند، اما عشق آنها كامياب نمي‌شود آنها را از گرايشهاي خود دوستي‌شان رهائي بخشد.

عشق آنها به هيچ وجه از نوع عشق خودبخشنده نيست و كيفيت منحصراً تملك‌آميزي دارد. آنها جوينده و خواهان عشق هستند اما از بخشش عشق مخصوصاً به خودشان خودداري مي‌ورزند. معمولاً آنها نوروتيك به حساب نمي‌آيند. خودشيفتگي آنها را مي‌توان به نوعي تثبيت مهرورزي در حالت بچگي تعبير كرد كه هنوز هم برطرف نگرديده است.

نتيجه آن تضاد دردناك رواني براي عاشق و رنج بيشتر براي كسي است كه مورد عشق است.9

* براي انسان رسيدن به كمال بدون نوعي از عشق امكان‌پذير نيست... بدين دليل است كه هركس در آرزوي عشق ورزيدن و مورد عشق واقع شدن است.10

* نخستين شرط خوشبختي در عشق مستلزم آنست كه عشق مطلوب و موجب گسترش شخصيت هر دو شريك بوده و از آغاز بين شركاي عشق هماهنگي جسمي و روحي وجود داشته باشد.11

* فيلسوفان جديد از زمانِ هگل به بعد، نه تنها اعلام مي‌كنند كه هماهنگي همگاني و جهاني وجود ندارد بلكه تصور مي‌كنند كه روابط انسان بر شالوده تنازع و تضاد است. آنها به مرحله‌اي رسيده‌اند كه سعي در توجيه ضرب‌المثل «بشر گرگ بشر است» دارند. در عصر ما نظريه‌اي كه دشمني و بيزاري را طبيعي‌تر از دوستي و عشق مي‌داند مدافع و موافق برجسته‌اي چون سارتر يافته است.12

* «عشق و گرايش عاشقانه هر دو خود انگيخته است، در حالي كه ازدواج يك تصميم است. در خود انگيخته‌ترين كارها بايد در عين حال تصميمي وجود داشته باشد كه به آزادترين شكل اتخاذ شده است. [واين] به علت خودانگيختگي آنچنان غيرقابل توضيح است كه بايستي به آن جنبة خدايي داد، [و اين] در عين حال بايد در نتيجة انديشيدن روي دهد، انديشيدني كه جامعيت كافي براي رسيدن به يك تصميم را داشته باشد. علاوه بر اين نه تنها هيچ چيز نبايستي در پس پرده روي دهد بلكه همه چيز بايد در همان زمان اتفاق افتد و همه با هم در يك لحظه به اوج خود برسد. اما انديشيدن فرشته ويرانگري خود انگيختگي است.»

اين نقل قول از نوشته‌هاي سورن كي‌يركه گارد آورده شده است، ـ عليرغم سخنان نامفهوم و ترسناك مؤسس اگزيستانسياليزم ـ مسأله‌ را به نحو عالي تشريح مي‌كند. مشكل آشتي‌دادن ازدواج با عشق است.13

* زنان به ازدواج از ديدگاهي ديگر مي‌نگرند. راست است كه آنها از شخصيت خود آگاهند و در آرزوي خوشبختي و تحقق وجود خويش‌اند. اما اكثريت آنها انتظار دارند كه همه آن چيزها را در ازدواج بيابند. هنوز ازدواج براي اكثريت زنان از جمله روشنفكران به عنوان موقعيتي سزاوار توجه نگريسته مي‌شود. در نتيجه دختران جوان به ازدواج نه به عنوان وسيله‌اي مي‌نگرند كه فرصت زندگي با مردي را كه عاشق اويند به آنها مي‌دهد بلكه ازدواج براي آنها، يك هدف در نفس خويش است. البته به نظر اين دختران اصلح است اگر مردي كه در خدمتشان است تا آنها به تحقق وجود خويش برسند، عاشق آنها باشد و آنان عاشق او. بيگمان اين شيوه انديشيدن خاستگاه نوميدي‌هاي تعداد زيادي از زنان در ازدواج است كه ديگر قادر نيستند در مفهوم قديمي «زنان خوبي» قلمداد گردند.14

* در دنياي جديد، مردان و زنان نسبت به استقلال خويش بسيار حساسند. در آغاز ازدواج كمتر درباره آن فكر مي‌شود. مرد و زن آماده‌اند همه چيز را با هم تقسيم كنند. آنها با شادماني عقيده دارند كه زندگي توأم شان به عنوان يك زوج چنان با محبت خواهد بود كه به علت از بين رفتن زندگي فردي و حل آن در زندگي مشترك متأسف نخواهند بود. البته شوهر به ندرت از زندگي فردي‌اش چشم‌پوشي مي‌كند. بطور تلويحي او درك مي‌كند كه زندگي فردي اوست كه شالوده زندگي مشترك را تشكيل مي‌دهد. در گذشته اكثر زنها بدون اشكال و بدون ايجاد مسائلي با شوهران‌شان خود را تطابق مي‌دادند. تعليم و تربيتي كه دختران جوان «بهتر» مي‌ديدند، توجهي به ايجاد شخصيت در آنها نداشت، بلكه بيشتر هدف آن بود كه زنان خوبي باشند و چگونه خود را از بيحوصله‌گي رهائي بخشند. اما وضع زن تحصيل‌كرده امروز چنين نيست. او انديشه‌ها و خواستهاي خود را دارد. او انتظار دارد به عنوان نيمي از متشكله وجودي نوين در زندگي زنانشويي زوج سهيم باشد. دراصل بسياري از مردها اين مفهوم جديد از زندگي زناشويي را مي‌پذيرند، تجربه نشان مي‌دهد كه در عمل مطلب به همين سادگي نيست.15

* لازمه واقعي بودن عشق بين زن و مرد آن است كه در يك زمان از نظر جسمي و روحي هماهنگ و توأم باشد. فقط در دوران پيري وقتي كشش جسمي وجود ندارد، پيوند روحي به تنهايي قادر به حفظ و نگهداري زن و شوهر با همديگر است.

زن و شوهر به اصول اخلاقي محكم و به شخصيتي قدرتمند نياز دارند تا موقعي كه بطور اجتناب‌ناپذير در اثر عادت به همديگر، دلربايي و عشق در زندگي زناشوئي‌شان به تيرگي و كاستي مي‌گذارد بتوانند در برابر كشش جنسي زن يا مرد ايستادگي كنند.

زن و شوهرها بايد آماده باشند تا دوستي عميق را جايگزين انگيزه جنسي كنند.16

* براي زناني كه بسياري از آنان هنوز هم گرايش دارند به زناشويي به عنوان مطلوب‌ترين مشاغلي كه به آنان پيشنهاد شده است بنگرند... از نظر آموزش و پرورش مهم است كه روي اين مطلب تاكيد شود كه زنان هم مانند مردان، تحقق وجود خود را بايد در جاي ديگر بويژه در فعاليت‌هاي حرفه‌اي بيابند.17

* اين يك قاعده ارزشمند براي روان‌شناس‌هاست كه مخالف عشق، نفرت نيست بلكه بي‌تفاوتي و سردي است. اين قاعده در بيشتر موارد توجيه‌پذير است. بي‌تفاوتي‌ها حتي متعادل‌ترين نوع عشق را مورد عيب‌جويي قرار مي‌دهد، عشقي كه با قانون‌هاي خدا و انسان بيشتر هماهنگي دارد. حفظ عشق از تحليل و فرسايش ناشي از زمان، ساده نيست، بويژه زماني كه هيچ يك از عاشقان درباره ضرورت حفظ آن چيزي كه به نظرشان داراي ماهيت خودانگيخته‌اي است انديشه‌اي ندارند.

بسياري از مردان و زنان هرگز عشق را باور ندارند، زيرا آنها شخصاً مرگ آن را آزموده‌اند يا در مورد ديگران نابودي‌اش را ديده‌اند.18

* عشق در موقعيتي نيست كه تنها از وجود خود تغذيه كند. جوهر اصلي آن بخشندگي است و محرك و خلاق است. هر چقدر هم در آغاز كامل پنداشته شود براي عشق رشد كردن و زايا بودن اساسي است. خودخواهي دو جانبه چون خودپسندي فردي، دشمن كشنده عشق است. عاشقاني كه تسليم اين وسوسه مي‌شوند كه كناري بايستند و چشم براه معشوق خود باشند و فارغ از دنياي خارجند به مرور به مرحله‌اي مي‌رسند كه چيزي براي گفتن به يكديگر ندارند.

براي اطمينان از اينكه عشق بقدر كافي دوام خواهد آورد، ضروري است كه هر زوج به شيوه خود هرگز از كوشش براي تكامل و استغناي شخصيت خويش باز نايستد. بهترين حالت هنگامي است كه دو همسر در خدمت يك آرمان يگانه چون هنر، عدالت اجتماعي يا خدا بهم پيوسته باشند. طبق نظر كارل ياسپرس، وجود فردي به صورت واقعي نمي‌تواندبدون بازگشت ذاتي به افضل خود وجود داشته باشد. به همين ترتيب عشقي كه وجود زوجي را بهم پيوند مي‌دهد متقابلاً بايستي در درون عشقي كه بر زوج اشراف دارد جمع گردد. تنها شخصي واقعاً زندگي مي‌كند كه مي‌داند چيزي وجود دارد كه او آماده است زندگي‌اش را براي آن فدا سازد. به همين ترتيب عشقي كه چيزي را شايسته قرباني كردن براي خود نمي‌داند دوامي نخواهد داشت.19

* عشق جنسي (اروتيك) حتي بيشتر از ساير شكل‌هاي عشق نيرو مصرف مي‌كند و مي‌تواند چيزي براي دوستي يا حتي براي عشق به پدر و مادر باقي نگذارد. جاي خوشبختي است كه شعله عشق جنسي معمولاً وضعي ناپايدار دارد.

به عنوان قاعده عمومي حتي در طبيعي‌ترين افراد شكلي از عشق سلطه قبلي دارد... در بچه‌ها طبيعتاً عشق به پدر و مادر است كه موقعيت مسلطي اشغال مي‌كند. بطور عادي در دوران بلوغ اين چيرگي با عشق به دوستان نشان داده مي‌شود. در افراد جوان عشق جنسي با عشق به هنر يا مطالعه جابجا مي‌گردد و گاهي برگشت به شكل قديمي‌تر عشقي كه ممكن است فكر شود كاملاً از بين رفته است وجود دارد.

دوستي در تكامل عاطفي وجود انسان ـ و بنابر اين در موفقيت آن ـ نقش اساسي دارد. مردي كه هرگز دوستاني نداشته است شايد بيشتر از مردي كه هرگز عاشق نشده يا مورد عشق نبوده است شكايت مي‌كند.20

* افرادي كه به صورت نوروتيك به پدر و مادر و به طور كلي به محفل‌ خانوادگي وابسته‌اند از فرصت‌هايي كه دوستي براي آشنايي با جهان خارج به وجود مي‌آورد نمي‌توانند استفاده كنند، يا از كوچكترين اظهار صميمت دوستي با ديگران پرهيز مي‌كنند.

در واقع وظيفه اصلي دوستي اقدام ميانجي‌گرانه روابط عاطفي با دنياي بيرون است. دوستي شبيه عشق جنسي و حتي بيش از آن، در اثر وابستگي‌ها و كشش‌هاي ناشناخته‌اي بوجود مي‌آيد كه غالباً تنها ضمير ناخودآگاه آن را درك مي‌كند.21

* گاهي اتفاق مي‌افتد كه دوستان در تمام موضوعاتي كه مورد علاقه‌شان است سازگاري كامل دارند. اين عالي است اما احتمالاً مطلوب نيست. در يك چنين دوستي خطر از دست رفتن حالت منطقي آن وجود دارد و وسيله استغناي دوجانبه را از دست مي‌دهد.

به علاوه در اكثر موارد، يك دوست فقط بازتابي از يك يا چندين ديدگاه از شخصيت انسان است.

هرچه فرد مستغني‌تر و پيچيده‌تر است، در اصطلاح «برگسون»، «روشن»تر است و در يك زمان توانائي لذت بري‌اش از دوستي‌هاي متعدد بيشتر است.

براي طبيعت دوستي، ضروري و اساسي است كه ارتباط عاطفي شخصي دو بدو در ميان اعضاي جمع دوستي بوجود آيد. دوستي در بالاترين وضع خود مي‌تواند تعميم يابد.

آنچه كه من به يكي از دوستانم مي‌بخشم ديگران را از چيري محروم نمي‌كند. مطمئناً فقدان حسادت، ملاك واقعيت و درستي دوستي است.22

منبع: روانشناسي عشق ورزيدن، اينياس لپ، كاظم سامي و محمود رياضي، چاپخش، بي‌تا. به ترتيب صفحات:

52/5 ـ 50 و 49/ 4 ـ 45/3 ـ 34 و 33/2 ـ 28 و 27/1 - 143/11 ـ 129/10 ـ 109/ 9 ـ 76/ 8 ـ 71/7 ـ 61/ 6 ـ 5 و 184/ 16 ـ 177/15 ـ 165/ 14 ـ 159/ 13 ـ 151/ 12 ـ 21و220/20 ـ 17و216/ 19 ـ 13و212/ 18 ـ 192/17 ـ 31 الي 229/22 ـ 24و222/21 ـ




 يکشنبه 24 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن