واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حقیقت ادراك و مراحل آن در فلسفه ملاّ صدرا(2)آنچه تاكنون گفته شد، تاریخچه كوتاه برخی مسائل مهم معرفتشناسی در فلسفه ماقبل دوره ملاّ صدرا است كه از نقش مهمی در مباحث معرفتشناختی «فلسفه ملاّ صدرا» برخوردارند. اكنون به تبیین برخی مسائل مهم «معرفت و ادراك» در فلسفه ملاّ صدرا میپردازیم:بخش نخست: نوآوریهای مهم ملاّ صدرا در فلسفه معرفت و ادراكاز مهمترین ابتكارات فلسفی ملاّ صدرا نظریه «اصالت وجود» است. این نظریه بنیاد فلسفه ملاّ صدرا را تشكیل میدهد، و در بیشتر مباحث فلسفی نقش تعیین كنندهای دارد. در دوره پیش از ملاّ صدرا نظریه «وجود ذهنی» با ابهامات و اشكالات فراوانی رو به رو بود كه با ابتكار نظریه «اصالت وجود» بسیاری از آن ابهامات و اشكالات مرتفع شد. یكی از مهمترین اشكالات وجود ذهنی، كه با «اصالت وجود» مرتفع گردید، مشكل انتقال آثار و خصوصیات وجود خارجی معلوم به وجود ذهنی آن بود. بر مبنای نظریه «وجود ذهنی» حقیقت شیء معلوم در ذهن وجود پیدا میكند و بدون آن «علم» به اشیاء ممكن نیست. در اینجا مسئلهای مطرح میشود كه با پیدایی حقیقت معلوم در ذهن، خصوصیات و آثار آن نیز باید بر آن مترتب شوند؛ مثلاً با تصور آتش باید حرارت و سوزندگی در ذهن پدید آید، و با تصوّر برف و سرما، سردی و انجماد در ذهن موجود شود، و با تصور حرارت و سرما ذهن باید در آن واحد سرد و گرم شود؛ امّا ما بالبداهه میدانیم كه با تصور این اشیاء خصوصیات و آثار آنها در ذهن به وجود نمیآید و اجتماع ضدّین در آن واحد عقلاً محال است. ملاّ صدرا بر مبنای نظریه اصالة الوجود چنین پاسخ میدهد: از مهمترین ابتكارات فلسفی ملاّ صدرا نظریه «اصالت وجود» است. این نظریه بنیاد فلسفه ملاّ صدرا را تشكیل میدهد، و در بیشتر مباحث فلسفی نقش تعیین كنندهای دارد. مبنی الایراد علی عدم التفرقة بین الوجود المتأصل الّذی به الهویّه العینیّة و غیر المتأصّل الذی به الصورة العقلیّة، فانّ المتّصف بالحرارة ما یقوم به الحرارة العینیّة لاصورتها الذهنیّة.(6)مبنای این اشكال عبارت است از عدم تفكیك میان وجود اصیل، كه ملاك هویت خارجی اشیاء است و وجود غیر اصیل ـ یعنی ماهیت ـ كه ملاك صورت عقلی آنها است؛ زیرا آنچه به گرمی متصف است وجود خارجی حرارت است نه صورت ذهنی آن.ابتكار فلسفی دیگر ملاّ صدرا نظریه حركت جوهری است. طبق این نظریه، طبیعت جوهر جسمانی از حركت تفكیك نمیپذیرد و همه تحولات عالم اجسام ریشه در حركت جوهری دارد. بر مبنای حركت جوهری، نفس آدمی در ابتدای وجود جسم محض است، ولی در نتیجه حركت جوهری تكامل پیدا میكند و به مرحله تجرّد میرسد. مرحله تجرّد آغاز پیدایی نفس آدمی است كه آغاز پیدایی علم و معرفت نیز هست. بر همین اساس ماهیت نفس همان علم و ادراك است، و علم و ادراك با تجرّد ملازمت دارد و از یكدیگر قابل تفكیك نیستند. جسم مادّی نمیتواند از علم و ادراك بهرهمند شود. علم و ادراك و معرفت مقولهای است كه تنها به وسیله نفس مجرّد قابل تحصیل است. ملاّ صدرا در این باره میگوید: ابتكار فلسفی دیگر ملاّ صدرا نظریه حركت جوهری است. طبق این نظریه، طبیعت جوهر جسمانی از حركت تفكیك نمیپذیرد و همه تحولات عالم اجسام ریشه در حركت جوهری دارد. بر مبنای حركت جوهری، نفس آدمی در ابتدای وجود جسم محض است، ولی در نتیجه حركت جوهری تكامل پیدا میكند و به مرحله تجرّد میرسد.فالحق إنّ النفس الانسانیّة جسمانیّة الحدوث و التصرف، روحانیّة البقاء و التعقل.(7)پس حق این است كه نفس انسانی در پیدایی و نیز در افعال و تصرفاتی كه انجام میدهد جسمانی است، و در بقا و نیز در تعقل و اندیشیدن روحانی است.و نیز با اشاره به نظریه حركت جوهری میگوید:والجمهور لعدم تفطّنهم بهذا الاصل الذی بیّنّاه فی هذا الموضوع و قبل هذا بوجوه قطعیّة أخری تراهم تحیّروا فی احوال النفس و حدوثها و بقائها و تجردها و تعلّقها.(8)چون جمهور فلاسفه به این اصل ـ یعنی حركت جوهری ـ كه ما آن را در اینجا و پیشتر با دلائل قطعی بیان كردیم، راه نیافتهاند، در احوال نفس و حدوث و بقاء آن، یا تجرد و تعلق آن دچار حیرت و سردرگمی شدهاند.از قاعده «جسمانی بودن نفس در حدوث و تصرف، و روحانی بودن آن در بقاء و تعقل» بساطت نفس نتیجه گرفته میشود؛ زیرا لازمه تجرّد بساطت است. از همین رهگذر ملاّ صدرا درباره نفس انسان و نحوه پیدایی معلومات نخستین و نیز تكثر معلومات انسان به نتایج زیر میرسد: حق این است كه نفس انسانی در پیدایی و نیز در افعال و تصرفاتی كه انجام میدهد جسمانی است، و در بقا و نیز در تعقل و اندیشیدن روحانی است. ـ پیدایی نفس آدمی پس از پیدایی جسم او است. نفس در نتیجه حركت جوهری جسم پدید میآید؛ـ نفس آدمی در آغاز تولد از هرگونه معرفتی تهی است و دارای هیچگونه معرفت بالفطره نیست؛ـ نفس آدمی به دلیل تجرّد بسیط است، و از وحدت حقیقی برخوردار است؛ـ پیدایی معلومات در ذهن آدمی از محسوسات آغاز میشود، و پس از آن كه ذهن به شماری از معلومات حسّی دست یافت، به فعالیت پرداخته، معلومات بدیهی را تولید میكند. پس از دستیابی ذهن انسان به معلومات بدیهی، سیر تفكر آغاز میشود، و با به كارگیری بدیهیات تصوری و تصدیقی به اندیشههای جدید تصوری و تصدیقی دست مییابد و بدین سان، سلسله معلومات بشری شكل یافته، ساختمان گسترده معلومات انسان برپا میگردد.در اینجا ملاّ صدرا با گشودن فصلی تحت عنوان «در اینكه نفس با اینكه بسیط است چگونه بر معلومات كثیر دست مییابد»(9) سؤالی مطرح میكند و با پاسخ به آن به نحوه پیدایش معرفت و نیز افزایش و گسترش آن در ذهن آدمی میپردازد. استاد علامه شهید مطهری با خلاصه كردن این فصل، بیانات بسیار مهم ملاّ صدرا را با شیوهای دقیق و رسا بیان كرده است:كثرت معلومات به طور كلی یا به واسطه كثرت علل ایجاد كننده است، و یا به واسطه كثرت محلهای قبول كننده، و یا به واسطه كثرت آلات و یا به واسطه ترتب طولی و علت و معلولی كه بین خود معلولات است، در مورد نفس و معلومات وی ممكن نیست كه این تكثر از ذات نفس سرچشمه بگیرد؛ زیرا نفس بسیط است، و از بسیط ممكن نیست متكثرات صادر شود و بر فرض تركب، جهات تركیبی نفس وافی نیست به این همه تعقلات كثیره. و همچنین ممكن نیست كه این تكثر مستند به جهات متكثره قابل باشد؛ زیرا در مورد معلومات، قابل نیز خودِ نفس است، و همچنین ممكن نیست تكثر معلومات را از راه ترتب طولی معلومات توجیه كرد؛ زیرا میدانیم بسیاری از معلومات است كه رابطه طولی یعنی علیت و معلولیت بین آنها نیست. مثلاً نه میتوان گفت كه تصور سفیدی تولید كننده تصور سیاهی است، و نه میتوان گفت تصور سیاهی تولید كننده تصور سفیدی است. پس، از هیچ یك از این سه راه نمیتوان تكثر معلومات را توجیه كرد، تنها راه صحیح توجیه تكثر معلومات، كثرت آلات حسیه است.كثرت آلات حسیه از یك طرف، و تعداد احساسهای جزئی از طرف دیگر كه در طول زمان به واسطه حالات و شرایط و حركات و كوششهای مختلف كه انسان برای اغراض و غایات مختلف میكند پیدا میشود، موجب میشود كه صور محسوسه زیادی در ذهن جمع شود. این اجتماع و تراكم ادراكات حسّی، نفس را مستعد میكند برای پیدایش بدیهیات تصوری و بدیهیات تصدیقی. پس از پیدایش بدیهیات، تكثر معلومات به طور دیگری آغاز میشود به این نحو كه ذهن آنها را با شكلها و صورتهای مختلف تركیب میكند، و حدود و قیاسات میسازد، و به انواع نتایج نایل میشود، و از این راه علوم نظری را كسب میكند.(10) قاعده «اتحاد عقل و عاقل و معقول» از دیگر ابتكارات فلسفی ملاّ صدرا است كه به قاعده فلسفی بسیار مهم دیگری انجامید؛ قاعدهای كه پایه و اساس بینشی جدید در فلسفه معرفت به شمار میرود. این قاعده عبارت است از «نشئت گرفتن علم حصولی از علم حضوری» كه میتوان آن را انقلابی در جهان فلسفه معرفت قلمداد كرد.پینوشتها:6ـ ملاصدرا، اسفار، ج 1، ص 210 و نیز در همین باره: ج 3، ص 280 به بعد.7ـ همان، ج 8، ص 347.8ـ همان، ص 346.9ـ همان، ج ?، ص 381.10ـ سید محمدحسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 2، ص 21 و 22.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 584]