واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: اگر از من بپرسید، با اطمینان می گویم سینمای ایران در حال حاضر بیش از هر وقت دیگر در ژانر کمدی کمبود دارد. وقتی این را می گویم یقینا تصاویر متحرک مبتذل این روزهای سینما که نام کمدی برخود گذاشته اند را به حساب نیاورده ام. ژانر کمدی به دلیل نیاز مردم به خنده، ژانر محبوبی است و همین محبوبیت موجب سوء استفاده برخی شده تا بنجل های خود را با حمایت مراجع رسمی به نام کمدی قالب کنند.
اما در این میان، فیلم های کمدی خوبی هم ساخته شده اند که تماشاگرانشان را می خندانند بی آنکه متوسل به هر حربه ای شوند، بی آنکه خنداندن برایشان به قیمت استفاده از انواع "شوخی های رکیک جنسی فراوری شده" باشد و وبی آنکه دست به دامان جوک های اس ام اسی یا رقص و آواز و قرکمر و باد معده شوند.
یکی از این کمدی های محترم، "ورود آقایان ممنوع" است. رامبد جوان پیش از این نیز در دو فیلم قبلی اش –"اسپاگتی در هشت دقیقه" و"پسر آدم، دختر حوا" – از رقابت ها و کرکری های زنانه- مردانه استفاده کرده بود و نشان داده بود که موقعیت های کمیک این عرصه را خوب می شناسد.
البته این استفاده، به سوء استفاده نمی انجامد و رامبد جوان – حتی در فضای کمیک هم - آگاهانه از موضع گیری جنسیتی و درغلطیدن به جانبداری پرهیز می کند. به پایان فیلم های او که نگاه کنید، در خواهید یافت که صلح وآشتی میان زنان ومردان، سرانجامِ مورد علاقه رامبد جوان است.
اصولا وقتی فیلمنامه نویس وکارگردان هردو موقعیت کمیک را به خوبی بشناسند و در خلق آن درست عمل کنند و همچنین فرق شوخی را با مسخره بازی و لودگی، خوب بدانند، نتیجه یک فیلم مفرح و شاد می شود که در آن نه به هیچ جنسیتی توهین می شود و نه قیمت خنده مخاطب، نازل و ارزان حساب می شود.
گفتم فیلمنامه نویس و یادم آمد که کلی از کمدی های درست و حسابی این سالها را –چه در سینما وچه در تلویزیون - پیمان قاسم خانی نوشته است.
در تلویزیون جدا از کارهایی که برای مهران مدیری نوشت، "هتل" هم به یاد ماندنی شده و همین حالا "ساختمان پزشکان" هم اقبال عمومی را به خود جلب کرده است.
در سینما هم، از "دختری با کفش های کتانی" که بگذریم، مرور نام هایی چون "من زمین را دوست دارم"، "نان وعشق و موتورهزار"، "مارمولک"، "مکس"، "سن پطرزبورگ" و "ورود آقایان ممنوع" هرکدام، یک فیلم کمدی مفرح و سالم و پراز شوخی های بامزه را به یادمان می آورند و این برای یک فیلمنامه نویس کم کار سینما که در عرض18 سال، تنها 8 فیلمنامه سینمایی نوشته، کارنامه پرباری است. به گمانم در عرصه فیلمنامه نویسی ما، پیمان سوپر استار است و به قدر لیونل مسی در فوتبال ارج و اعتبار دارد.
رضا عطاران هم یکی از بهترین بازی هایش را در این فیلم تجربه کرده است. این نقش در کنار "صندلی خالی" و "اسب حیوان نجیبی است" از بهترین های کارنامه سینمایی او به حساب می آیند. بازی بقاعده و کنترل شده تر او در این فیلم، به قدر کفایت، خوشایند، شیرین و بامزه درآمده و خوشبختانه خبری از بعضی اداهای نه چندان خوشمزه، برخی عادت های آزارنده و تکراری و شلختگی های دلبخواهی نیست، گرچه طبیعتا رگه های پررنگی از تیپ همیشگی اش در این نقش هم دیده می شود (که لزوما اتفاق بدی نیست). کنتراست نقش او با شخصیتی که ویشکا آسایش بازی می کند نیز منجر به بهتر دیده شدن هر دو بازیگر شده است.
ویشکا آسایش با ارئه درست نقش مدیر خشک و جدی مدرسه به ایجاد موقعیت های بامزه کمک شایانی کرده است. توانایی کمتر دیده شده آسایش – که سایه سنگین نقش قطام کم کم دارد در پرونده اش کم رنگ تر می شود – با این نقش به اثبات رسید و خوب به چشم آمد. بازی خوب بازیگران دیگر به خصوص مانی حقیقی ، ستاره پسیانی و پگاه آهنگرانی هم یادکردنی است.
اما اگر ورود آقایان ممنوع ، بامزه و دیدنی از آب در آمده، بی شک محصول یک تیم ورک موفق است که طبعا تهیه کنندگان در آن نقش موثری داشته اند. نتیجه کار نشان از آن دارد که فیلم با دقت وسواس ساخته شده و از همین رو قابل قبول از آب درآمده است. امیدوارم این فیلم آنقدر خوب بفروشد و آنقدر مردم را به سینماها بکشاند که هم حکت و سرتیپی ضرر ندهند و نظیر این فیلم را باز هم بسازند و هم تهیه کنندگان دیگر هوس کنند فیلمنامه های کمدی خوب سفارش دهند و کارگردانان کاربلد را به کار بگیرند و فیلم کمدی خوب بسازند. مردم هم فرق این فیلم ها با بقیه فیلم های بزن و دررو، به عینه ببینند و در انتخاب هایشان سختگیر تر شوند.
اگر می بینید که این نوشته – که بیشتر به یک توصیه می ماند – این قدر مثبت از آب درآمد به همین خاطر است. از آن جهت نیست که "ورود آقایان ممنوع" نقطه ضعفی ندارد و شاهکار است – که که مسلما دارد و قطعا نیست! – بلکه از این بابت است که یادمان نرود در میان کمدی های درب و داغان این روزها که برخی از آن ها فروش بالایی هم دارند، فیلم سالم و سرگرم کننده ای اکران شده که می شود با خیال راحت دست خانواده را گرفت، به دیدنش رفت، خندید و لذت برد و راضی از سالن بیرون آمد. همین.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]