واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفریح ؛ نیازِ زندگی انسانتفریح از دیدگاه اسلام (2) لینک به قسمت اول (نشاط و تفریح در زندگی) دوست عزیز ما آقای رسائی، در ضمن صحبتی که در زمینه تفریحات سالم میکردند، تفریح را محدود کردند به اینکه آدم تفریح را به این منظور بکند که قوای تازه به دست بیاورد و برای میدانهای جدّی زندگی، تازه نفس شود. من میخواهم عرض کنم، تا آن جا که من در اسلام در زمینه این مسأله مطالعه کردهام – البته هنوز مطالعات به آن حدّ نصاب دلخواه نرسیده، گرچه از مطالعات معمولی خیلی وسیعتر است – اصولاً تفریح یکی از نیازهای زندگی انسان است. یعنی نه فقط به عنوان تجدید قوا، بلکه اصولاً به عنوان یکی از نیازهای اصلی مطرح است. ملاحظه کنید، انسان غذا میخورد. هدف از خوردن غذا از نظر طبیعت این است که بدل ما یتحلّل باشد؛ یعنی آن مقدار از کالری و انرژی که بدن مصرف کرده مجدداً از راه خوردن غذا تولید شود. این یک نیاز طبیعی است که هدفش تأمین قوای تحلیل رفته است؛ امّا یک نیاز طبیعی است نه ارادی. تفریح برای انسانها یک چنین حالتی دارد؛ یک نیاز طبیعی است نه یک نیاز ارادی. یعنی انسان خودبخود احساس میکند وقتی در زندگی آبش بجا باشد، نانش بجا باشد، کارش بجا باشد، خانهاش بجا باشد، زن و فرزندش بجا باشد، همه اینها بجا باشد، اصولاً به یک نوع تفریح نیز نیاز دارد.تفریح حاجتی است از حاجات زندگی. خدای آفریدگار طبیعت و نظام طبیعت خواسته است آدمی با احساس احتیاج به تفریح همواره نشاط زنده ماندن و زندگی کردن داشته باشد. بنابراین، میخواهم این مسأله را مؤ کّدتر، جدّیتر و اصیلتر تلقی کنید.اصولاً تفریح یکی از نیازهای طبیعی بشر است و یک نظام اجتماعی و مکتب زندگی باید برای ارضای این خواسته طبیعی فکر کند. چه کسی میتواند درباره اسلام بگوید اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بینشاطی است در حالی که قرآن با صراحت میگوید: «قل من حرّم زینةالله التی اخرج لعباده و الطّیبات من الرزق، قل هی للذین آمنو فی الحیاة الدنیا خالصة یوم القیامة»(1) اصلاً درست به عکس است. اسلام دین نشاط است. این آیه قرآن از محکمات قرآن و صریح است. این آیه در سالهای آخر بعثت، و حتی در سالهای آخر هجرت نازل شده است. میگوید: ای پیغمبر، در برابر کسانی که بسیار از مواهب زندگی را تحریم میکردند اعلام کن و بگو چه کسی زینت و آرایش و زیباییهایی را که خداوند از درون طبیعت برای بندگان بیرون کشیده حرام کرده است؟ چه کسی روزیهای پاک، مواهب پاک، مواهبی را که انسان از آنها لذّت مشروع و صحیح میبرد، حرام کرده است؟ بگو این مواهب، این روزیهای پاک، این زیباییها، برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیاست. در زندگانی جاوید و آخرت هم همین زیباییها و همین مواهب برای مردم با ایمان است، با یک تفاوت. و آن تفاوت این است که در این دنیا زیباییها به زشتیها آمیخته و آلوده است؛ شادیها به غم آلوده و آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر، در روز رستاخیز، این زیباییها و این مواهب پاک برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد.
ملاحظه کنید، اگر انسان بخواهد بهعنوان جهانبینی اسلامی بگوید اسلام در زمینه لذت و نشاط در زندگی چه نظری دارد و این آیه قرآن کریم را جلوی خود بگذارد چه میفهمد؟ میفهمد، اسلام اصولاً به بهرهمند شدن از زیباییها، مواهب زندگی و عوامل نشاط آور اهمیت میدهد. طبیعی است که در این دنیا خداوند نشاط و شادی را با غم همراه قرار داده است. نشاط و شادی خالص در دسترس هیچ کس نیست، ولی در حدودی که قوانین و حق و عدالت اجازه میدهد، مردم با ایمان میتوانند از آن بهرهمند شوند و متعلق به آنهاست. «قل هی للذین آمنوا فی الحیاة الدنیا»؛ مال مردم با ایمان. ولی به شما مردمی که علاقه به نشاط دارید میگوییم که اگر نشاط خالص در این زندگی دنیا میسّر نیست، در روز رستاخیز، پیش خدا، برای مردم با ایمان پاک عمل، این آرزوی دیرین که در این جهان هیچ دستی به او نمیرسد، در آن جهان به او میرسد، به شرط ایمان و نیکوکاری. آیا با چنین مطلبی میتوان گفت که اسلام نشاط را بیارزش تلقی کرده است؟ بیش از چند صد آیه از قرآن کریم، مردم مسلمان را به ایمان و راستی و درستکاری دعوت میکند و به آنها میگوید اگر در این دنیا روی حساب زندگی کردید، پاک، با عدالت، با پاکی و درستی، با ایمان صحیح، آن وقت به شما بهشت میدهیم. مگر صدها آیه قرآن مردم با ایمان را به بهشت وعده و نوید نمیدهد؟ خوب، بهشت چیست؟ تابلویی که قرآن از بهشت ترسیم میکند، یک زندگی سراسر نشاط و بهرهمند از تمام زیباییهای خالص و پاک را نشان میدهد. مگر تابلویی که قرآن از بهشت ترسیم میکند، غیر از این است؟ باغهای زیبای باصفا، پر از انواع میوهها و گلها، بر بستر آن باغ جویهای روان، آبهای زلال روان، بهترین آبهای آشامیدنی، بهترین همسران، بهترین پذیراییکنندگان، بهترین تختهای آرمیدن و آسایش کردن، زیباترین بسترها از نرمترین و چشمگیرترین پارچهها- «فیها ما تشتهیه الا نفس و تلذّ الاعین»(2). آنچه چشمها از دیدنش لذت میبرد (با کلمه لذّت)، و آنچه دل میخواهد (با کلمه اشتها و شهوت).آیا مذهبی که به مردم با ایمان و درستکار میگوید سرانجام پاداش شما در دنیای جاوید چنین زندگانیی است، میتواند مذهبی ضد نشاط باشد؟ همین مذهب و کتاب است که میگوید این بهرهمندیها در این زندگی دنیا برای مردم باایمان هست، گرچه خالص نیست؛ مثل همه چیزهای دیگر بهطور طبیعی به ناکامیها آغشته است.منبع : سخنرانی شهید دکتر بهشتی در اردوی تابستانی مدرسه رفاهپانوشتها:1- سوره اعراف (7)، آیه 32.2- سوره زخرف (43)، آیه 71.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 765]