واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: موسيقي ايراني از صفحه تا سي دي
جام جم آنلاين: ضبط و پخش صدا در جهان از حدود 130 سال پيش يعني 1877 ميلادي در جهان براي اولين بار اتفاق افتاد. ضبط آثار صوتي و موسيقايي از اوايل قرن بيستم به صورت گستردهتري شروع شد و جذابيت اين موضوع به اندازهاي بود كه مخترعان زيادي به بالاتر بردن قابليتها و كيفيت ضبط صدا مشغول شدند.
ضبط و پخش صدا در ايران هم با فاصله كوتاه چند ساله بعد از اختراع نخستين دستگاه ضبط و پخش كه فونوگراف ناميده ميشد و توسط توماس اديسون اختراع شده بود به ايران راه پيدا كرد. البته تا سالها فونوگراف به صورت شخصي و اختصاصي به درباريان و نزديكان ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه اختصاص داشت.
فونوگراف از دو كلمه فون به معناي صوت و گراف به معناي نگارش گرفته شده است. در حقيقت اين كلمه هم مثل فتوگرافي كه از مفهوم نوشتن با نور و نورنگاري گرفته شده به معناي ثبت و نگارش صدا و صوتنگاري است. اين دستگاه استوانهاي بزرگ از ورق قلع داشت كه سوزني روي آن قرار ميگرفت و الگوهاي ارتعاشي را روي استوانه ضبط ميكرد، سپس الگوها از طريق تبديل شدن به علائم الكتريكي دوباره به صوت تبديل ميشدند.
ضبطهاي خصوصي اعيان و اشراف
ضبط و پخش صفحه در ايران به چند دوره تقسيم ميشود. نخستين دوره به دربار و اشراف اختصاص داشت و به اواخر دوره ناصرالدين شاه و اوايل حكومت مظفرالدين شاه باز ميگردد.
ناصرالدين شاه در سفر سوم خود به انگلستان در منزل لرد برون لو با اين دستگاه روبهرو ميشود. او در خاطرات 12 شعبان 1306 (8 ژوئن 1889) مينويسد: «....بعد يك شخص آمريكايي كه صاحب فنوگراف است آمد جلوي ما ايستاد و خطابه مفصلي در تعريف فنوگراف خواند. ناظم الدوله ترجمه كرد بعد فنوگراف را وسط مجلس حاضر نمود و معلوم شد اين نوع فنوگراف غير از فنوگرافي است كه ما در تهران داريم....اول صداي موزيكي كه در او داده بودند، پس داد. خيلي خوب و واضح بود. بعد حرف زدند، همانطور پس داد. بعد به مهدي خان آجودان مخصوص فرموديم توي فنوگراف حرف بزن، دو بيت شعر حافظ خواند... همه را همان طور جواب داد. صاحب فنوگراف وعده داد كه يك دستگاه فنوگراف همينطور براي ما تقديم نمايد.»
ناصرالدين شاه اشاره ميكند كه قبل از آن سفر هم در تهران فونوگراف وجود داشت. دكتر ساسان سپنتا در كتاب تاريخ تحول ضبط موسيقي در ايران مينويسد: «با توجه به تاريخ اختراع اين دستگاه و تكميل آن به نظر ميآيد تاريخ استفاده شاه از دستگاه فنوگراف نبايد بيش از حدود 2 سال قبل از مسافرت اخيرش به لندن باشد.»
از اوايل دوره مظفرالدين شاه تعداد محدودي فونوگراف وارد ايران شد و تعدادي درباريان و اشراف هر كدام مشغول ضبط صدا و موسيقي به سليقه خودشان شدند. البته اين آثار بيشتر جنبه تفريحي و خصوصي داشت و در معرض استفاده عمومي قرار نميگرفت.
فونوگراف چند مشكل داشت. استوانه قابل تكثير نبود و كيفيت صداي مناسبي هم نداشت. ده سال بعد در سال 1887 اميل برلينر كه يك آلماني آمريكايي بود، دستگاه ضبط صدايي به نام گرامافون در اداره ثبت اختراعات واشنگتن به ثبت رساند. اين دستگاه صداها را به جاي قلع روي استوانههايي از جنس موم ضبط ميكرد كه كيفيت بهتري داشت.
دوره گرامافون
دوره دوم ضبط آثار موسيقي زماني بود كه گرامافون با صفحههايي گرد از جنس موم جايگزين فونوگراف شد. هرچند كه گرامافون از فونوگراف پيشرفتهتر بود، با اين حال آلفرد كين، رئيس رپرتوار كمپاني قديمي دويچه گرامافون كه در زمينه تهيه و توليد صفحههاي موسيقي فعاليت دارد، از پروسه پيچيده ضبط صدا در آن سالها ميگويد: نوازندگان اركستر مقابل يك شيپور مينشستند و خواننده هم روي يك سكو ميايستاد. قسمت هايي كه صداي خواننده بالا ميرفت سكو را به عقب ميكشيدند و هر زمان كه صدايش را پايين ميآورد، سكو را به سمت شيپور هل ميدادند. تازه علاوه بر اينها همان موقع در پشت يك پرده تكنسيني مشغول پختن موم بود!
ورود كمپانيهاي خارجي در دوران مظفرالدين شاه انجام شد. شروع با ضبط صداي مظفرالدين شاه بود. بدين ترتيب با فرمان شاه، اجازه فروش گرامافون در ايران داده شد. حال لازم بود كه مردم علاوه بر دستگاههاي گرامافون، صفحات موسيقي ايراني براي شنيدن و خريداري داشته باشند.
خواجه هامبارسوم وارد كننده ماهوت انگليسي بود و علاوه بر شغلي كه داشت كارهاي ارجاع شده از موسسات تجاري انگلستان را نيز انجام ميداد. كمپاني هيز ماسترزويس به خواجه ماموريت داده بود كه در تهران با موسيقيدانان مشهور براي پر كردن صفحه مذاكره كند و گروهي را با خود به لندن بياورد تا صفحههايي از موسيقي ايران و موسيقي ايشان تهيه شود. دوره دوم از سال 1906 تا 1915 ادامه پيدا كرد. آثار در تهران روي صفحات 78 دور ضبط ميشد و براي تهيه صفحه موسيقي ضبط شده را از طريق قفقاز به برلين برده و پس از تبديل به صفحه به ايران بازميگرداندند. در اين دوره تعدادي از هنرمندان نيز سفرهايي به تفليس روسيه و لندن داشتند و صفحههايي نيز در آنجا پر كردند.
اولين گروه ميرزا حسين قلي به همراه سيداحمدخان (خواننده)، باقرخان (كمانچه) و آقاباشي (ضرب گير) بودند كه به لندن رفتند و صفحه ضبط كردند. اين سفرها حدود 6 ماه طول ميكشيد و صفحهها هم بعد از چاپ و تكثير حدود 8 ماه بعد از سفر به ايران ميآمد. بيشتر صفحات اين دوره ساز و آواز و تصنيف يا رديف موسيقي است.
درويشخان نيز همراه با سيد حسين طاهرزاده (خواننده)، حسينخان هنگآفرين (نوازنده ويلن)، مشير همايون (نوازنده پيانو)، اكبرخان فلوتي (برادر هنگآفرين) و عبدالله دوامي (ضربگير) براي پر كردن صفحه از طريق روسيه سفري به انگلستان كرده است. بعضي از صفحاتي كه در اين سفر ضبط شده موجود است. از جمله صفحه تار تنهاي درويش كه بيداد همايون را نواخته است اين كار بخوبي ميتواند معرف تكنيك نوازندگي او باشد.
درويشخان مسافرت ديگري هم در سال 1911 ميلادي(1291 خورشيدي) به تفليس كرد. همراهان او اين بار باقرخان(كمانچه)، طاهرزاده(خواننده)، اقبالالسطان (خواننده) و عبدالله دوامي (معروف به دودانگ) بودند.
صفحاتي كه در اين سفر پر كردند بر اثر وقوع جنگ جهاني اول ( 1914) به ايران نيامد، فقط نمونههايي از آنها به تهران رسيد كه فعلا دو نمونه آن در كتابخانه هنرستان موسيقي ملي موجود است. يكي از آن دو آواز دشتي است كه طاهرزاده همراه با درويش خوانده است و ديگري تصنيف «كار و عمل» در مايه ماهور كه ميرزا سيد احمدخان خوانده است. اين گروه هنگام اقامت در تفليس دو شب سالن تئاتر گرجي را اجاره كردند و كنسرت دادند كه مورد توجه ايرانيان مقيم گرجستان واقع شد.
سالهاي ركود با وقوع جنگ جهاني دوم، تكثير صفحه در اروپا
غير ممكن شد و در نتيجه براي مدتي ضبط آثار موسيقي متوقف ماند. دوره سوم از سال 1915 تا 1926 و همزمان با ناپديد شدن كمپانيهاي خارجي به دليل بروز جنگ در ايران بود.اگرچه در اين سالها آثار چنداني ضبط نشد، اما موسيقي كه در ميان مردم جا باز كرده بود، به صورت كنسرت برگزار شد. بهترين كنسرتهاي موسيقي كلاسيك ايران در اين دوره برگزار شد.
دوره طلايي ضبط صفحههاي موسيقي ايراني
بعد از جنگ جهاني از سال 1926 تا 1940 فعاليت كمپانيهاي ضبط موسيقي در ايران از نو آغاز شد.
در اين دوره ضبط صفحه و موسيقي با وجود هنرمنداني چون قمرالملوك وزيري و مرتضي ني داوود رونق گرفت. اگر چه كمپانيها با اهداف تجاري، ضبط موسيقي در ايران را دنبال ميكردند، اما حضور اين خوانندگان پر طرفدار، هم منافع مالي به دنبال داشت و مردم خواهان آن بودند، هم موسيقي برجسته و درجه يك به شمار ميآمد.
از قمر، نزديك به 426 صفحه ضبط كردهاند كه 23 صفحه آن در همان سالها و بقيه در جنگ جهاني دوم از بين رفته است. او هنرمندي خير و خيرخواه بود. اولين عايدي از ضبط صدايش را به خريد و هديه كردن بيش از 70 تختخواب به شهرداري اختصاص داد كه براي نگهداري بچههاي بيسرپرست استفاده شود.
جنگ جهاني دوم باعث شد ضبط و تكثير صفحات گرامافوني و توليدات هنري در ايران براي بيش از يك دهه متوقف شود. در اثر جنگ حدود 300 تصنيف و آوازي كه كمپانيهاي خارجي از صداي قمر و ديگران داشتند، نابود شد.
همه صفحههايي كه از او در راديو ضبط شده بود، چند سال بعد و با ورود دستگاه مغناطيسي ضبط صوت، پاك شدند و براي هميشه از بين رفتند.
كمپانيها براي ادامه رابطه و حفظ مشتريان خود لازم ميديدند فهرست كاملي از آثار ضبط شده را به صورت كاتالوگ تهيه و در دسترس مردم قرار دهند. بسياري از اين كاتالوگ ها، به صورت مجاني در اختيار عموم قرار گرفت.
صفحات 78 دور باعث آشنايي با طيف خوانندگاني چون سيد احمدخان، قربان خان، قلي خان شاهي، ميرزا احمدخان، علي خان نايب السلطنه و بسياري ديگر از آوازخوانان تا نسل جواد بديع زاده و نوازندگاني نظير باقرخان كمانچه، ميرزا عبدالله، ميرزا غلامرضا، ميرزا حسينقلي، نايب اسدالله و... شده است.
نقش كمپانيهاي ضبط اصوات، بدون اينكه خود بدانند و بخواهند، در تحول موسيقي ما بسيار بود. آنان پيوسته آگهيهايي براي جذب نوازنده يا خواننده در روزنامههاي آن زمان به چاپ ميرساندند. پس ميتوان گفت كه قدم مثبت ديگر اين كمپانيها، كشف استعدادهاي جديد و شناساندن آنها به مردم بود.
موسيقيهاي ضبط شده در اين سه دوره حدود 1600 صفحه 78 دور است. البته قاعدتا صفحات بيشتري وجود داشته است كه در اين مدت از بين رفته و همين تعداد باقي مانده است. با مطالعه و تحقيق در اين صفحات و توجه بيش از پيش به موسيقي دوران گذشته ميتوانيم به اصالت موسيقايي اين مرزو بوم تا حد توان دست پيدا كنيم.
تولد صفحههاي 33 دور
اواخر دهه 40 ميلادي صفحههايي از جنس پي وي سي (PVC) يعني همان صفحههاي 33 دور معروف به بازار آمدند.
صفحه هاي جديد بسرعت جاي خود را باز كردند، چرا كه مزيت اصليشان در مقايسه با صفحههاي قبل اين بود كه بر هر دو طرف، نيم ساعت گنجايش ضبط داشتند. البته اين تنها دليل برتري آنها نبود. كيفيت صداي بهتر، محكم بودن و مقاومتشان در برابر خط و خش به همراه پايين بودن قيمتشان نيز آنها را از همتايان پيشين مجزا ميساخت. حتي نوار كاست هم كه در دهه 60 ميلادي به بازار آمد، نتوانست تهديدي براي صفحه به شمار رود.
سال 1981، سال اوج صفحه بود. در آن سال بيشتر از يك ميليارد صفحه در سراسر دنيا به فروش رفت. با اين همه مثل خيلي از چيزهاي قديمي ديگر، صفحه هم ميدان رقابت را به فناوري واگذار كرد. اين فناوري جديد سي دي نام داشت كه انگار شكل كوچك شدهاي از صفحه بود.
اما هنوز هم در اين روزهايي كه همه به دنبال 3 MP و DVD هستند، ديجيها و طرفداران موسيقي كلاسيك نميتوانند از صفحه به خاطر كيفيت خوب و گرم صدايش دل بكنند. سال گذشته در آلمان، صفحه بشدت روي بورس بود و نزديك به 700 هزار تعداد از آن هم به فروش رفت.
آزاده شهميرنوري
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]