واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سفرههاي افطاري و گرفتاري!
اخيراً قول يكي از خطيبهاي نماز جمعه در مطبوعات منعكس شده است: كساني هستند كه در سراسر ماه مبارك رمضان، همين رمضاني كه ماه معنوّيت و همدردي با فقرا معرفي شده ست، توانايي فراهم كردن يك وعده غذاي تهيّه شده با گوشت گوسفند را ندارند. بلكه حتي تهيه شده با گوشت، مطلقاً، گاو، گوسفند، گوساله!
بله، راهكار اصلي در اين باب، يا همان افزايش درآمد طبيعي در خانواده است كه آرزوي همگان است، يا كاهش توّرم غيرطبيعي در جامعه است كه ورد زبان پير و جوان است. و البته اين هر دو را در بستر رونق اقتصادي و گسترش توليد و اشتغالزاييِ متناسب با نيازهاي گستردهي كنوني بلكه متجاوز از ميزان نياز، بايد جستجو كرد. امّا تا به آنجا برسيم و نرسيم، آيا نبايد عواطف مذهبي و ملّي و انساني خود را به سمت و سويي سوق دهيم كه گرهگشاتر و كارسازتر از اين باشد؟ آيا نبايد با بسيج فرهنگي و رسانهايِ معقول و تأثيرگذار، زشتيزدايي كنيم و نشان دهيم كه در پسماندهاي غذاي افطار و عروسي و حتي اخيراً غذاي عزامان حشرهي چه تبذيري ميلولد و كرمِ چه اسرافي وول ميزند؟ خداش بيامرزاد كه چندي است اين سنّت را در برخي از مجالس ترحيم پايهگذاري كرده و بعضي از سوگواران را كم و بيش وادار به تبعّيت كرده است كه آهسته آهسته اعلام كنند "هزينه هفتم و چهلم در امور خيّريه صرف خواهد شد".
صرفنظر از اينكه اميدواريم اين وعده وجداني، در هيچ موردي فراموش نشود و از حرف به عمل در آيد، و صرفنظر از اينكه همين امور خيّريهمان هم معلوم نيست چيست و با چه كم و كيف عالمانه يا عاميانهاي مورد توجه قرار ميگيرد، باز هم اصل موضوع را ميتوان غنيمت شمرد. اي كاش در بابِ بخشي از هزينه سفره افطار نيز با چنين هوش و حواسي به ميدان ميآمديم و شيوههاي خداپسندانهتر و درمانكنندهتري را به كار ميگرفتيم. البته سفره افطاري را گشودن و گستردن، فينفسه كاري است زيبا و ارزشمند. و نميتوان آن را به عنوان سنّت سازنده و ميراث ممدوح ناديده گرفت. امّا اگر سفره افطاريمان سفره اطعام مساكين ميلياردر باشد، چطور؟!
دو طايفه از ما، در اين خصوص مسئول خواهيم بود و هستيم. يكي آنان كه با سياستگزاريهاي نادرست بر سير صعودي منحني توّرم (افزايش پي در پي و فاجعهافزاي بهاي ارزاق و كالاهاي عمومي) بيفزايند و ديگر آنان كه با گستردن سفرههاي غذاي افطار و عروسي و عزا نيمي از ميليونها تومان اطعمه و اشربهي رنگارنگ را در شكم بينيازان و نيمي از آن را در زبالهدانيهاي گربهپذير و سگپرور فرو ريزند. هر دو گروه در قيامت، قيامتي خواهند داشت "فيحرامها عِقاب و فيحلالها حساب". آنكه سوءنيّت داشته است با سوءنيّتش و آنكه حسننيّت داشته است با همان حسن نيّتش مجازات خواهد شد! البته مجازاتها متفاوت است و همجنس و همسنخ نيست، امّا بعيد است كه بتوانيم با ادّعاي عدم تقصير و عدم قصور در تشديد معضلاتي كه فاجعههاي بسيار ميتواند به بار آورد، مأموران حسابكش و حسابگر بارگاه الهي را قانع كنيم و برويم پيكارمان. البته "دريچه" با اجازه حضرت حافظ ميگويد:
تا گرفتاري ما سفرة افطاريماست
"واي اگر از پس امروز بود فردايي"!
انواع افطاريهاي قربتاً اليالله (!) را به خورد بينيازان ميدهيم و انبوه پسماندههاي افطاري و عروسي و عزا را بلانسبت به خورد سگها و گربهها و گاوها و گوسالهها ميدهيم، آنگاه انتظار استجابت دعا داريم. گاه مساكين ميلياردر، چندان اطعام ميشوند كه به خوف و خطرِ سكتههاي ناقص و كامل و مليح و قبيح گرفتار ميآيند و گويي در مغز و معدهي خويش مينگذاري ميكنند! آنگاه در چنين حالتي انتظار داريم كه سوزدلي براي "ني ـ ناله"يي از سر عشق و درد، باقيمانده باشد؟ افسوس كه با اين مين، هزارمين آمين هم كاري نميتواند بكند!
نشنيدهايد كه گفتهاند صوفي صاحب اشتهايي ساعتي بر سر سفرهاي تلاش ميكرد و عرق ميريخت، مريدانش را وحشت گرفت، "نجات ـ غريق"ش شدند و به كناري كشيدندش، آنگاه محض احتياط پرسيدند سير شديد؟ نفس آخر را كشيد و گفت سير كه چه عرض كنيم، لكن خسته شديم. و اين كلام حافظ را زنده كرد كه:
صوفي ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ورنه انديشه اين كار فراموشش باد!
و نشنيدهايد كه عبيد ميگويد دو تن بر سر سفرهاي به مسابقه برخاسته بودند، شكم يكي از آن دو تركيد و بر زمين غلتيد، صاحبخانه آمد و از آن كه هنوز زنده بود پرسيد سير شدي؟ و او بلافاصله اشاره كرد به همكار مرحومش و گفت: من سير نشدهام، "او" سير شد!
راستي را، آيا با چنين حال و احوالي ميتوان در اندرون خويش نور معرفت را ديد؟ و آيا با اين وضعّيت نميتوان گفت حق با سعدي است كه گفته است "اندرون از طعام خالي دار، تا در او نور معرفت بيني"؟ و حالا حكايت گلستانش نيز آيا پربار و معنادار نيست؟، آنجا كه ميگويد "عابدي را حكايت كنند كه شبي ده من طعام بخوردي و تا سحر ختمي در نماز بكردي. صاحبدلي شنيد و گفت اگر نيم ناني بخوردي و بخفتي، بسيار فاضلتر بودي.
اندرون از طعام خاليدار
تا در او نور معرفت بيني
تهي از حكمتي به علّت آن
كه پري از طعام تا بيني!
اگر سفرههاي افطاري ما پر از طعام و تهي از حكمت باشد، نه تنها نور معرفت را كه قرار است محصول روزه و رمضان باشد به ارمغان نخواهد آورد، بلكه نفرين سفرههاي توّرمزدهيي را كه تهي از نفت و عدالت باشد نيز در پي خواهد داشت. انصاف را، چنين سفرههايي (چه پر از پسماندهاي بينيازان و چه تهي از حقوق اوّليهي نيازمندان) سفره افطاري است يا سفره گرفتاري؟! افطار است يا اخطار؟
و شيرينتر از همه اينكه گفتهاند: سخنراني، ساعتي را به طرح و شرح نامه عتابآميز امام علي (ع) خطاب به عثمان بن حنيف گذراند: "چرا بر سر سفرهي چربي نشستهيي كه نيازمندان غايب بودهاند؟" ... و چون سخنراني تمام شد و تكليف به پايان رسيد، خود بر سر همان سفره نشست!
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]