واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد، فلسفه خاصی دارد كه با آن چه در چهارده قرن پیش میگذشته و با آن چه در جهان امروز میگذرد، مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همه موارد، یك نوع حقوق و یك نوع وظیفه و یك نوع مجازات قائل نشده است. پارهای از حقوق و تكالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پارهای از آنها را برای زن و در نتیجه، در مواردی برای زن و مرد، وضع مشابه و در موارد دیگر، وضع نامشابهی در نظر گرفته است. اسلام برای زن و مرد در همه موارد، یك نوع حقوق و یك نوع وظیفه و یك نوع مجازات قائل نشده است. پارهای از حقوق و تكالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پارهای از آنها را برای زن. اگر بنا بشود تقلید و تبعیت كوركورانه از فلسفه غرب را كنار بگذاریم و در افكار و آرای فلسفیای كه از ناحیه آنها میرسد، به خود اجازه فكر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمه تساوی حقوق، تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی، برابری است و تشابه، یكنواختی. كمیت ،غیر از كیفیت است. برابری، غیر از یكنواختی است. آن چه مسلم است، این است كه اسلام حقوق یك جور و یك نواختی برای زن و مرد قائل نشده است؛ ولی اسلام، هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام، اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت كرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد ، مخالف نیست؛ با تشابه حقوق آنها مخالف است. كلمه تساوی و مساوات، چون مفهوم برابری و عدم امتیاز در آنها گنجانیده شده است، جنبه تقدس پیدا كردهاند؛ جاذبه دارند و احترام شنونده را جلب میكنند؛ به ویژه اگر با كلمه حقوق، توأم گردند؛ تساوی حقوق! نمیدانم چرا كار ما كه روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بودهایم، باید به آن جا بكشد كه دیگران بخواهند نظریات خود را در باب تشابه حقوق زن و مرد، با نام مقدس تساوی حقوق، به ما تحمیل كنند؟ قبل از پرداختن به موضوع حقوق در مقالات بعد در این مقاله به بحث نگاه اسلام به زن می پردازیم . مقام زن در جهانبینی قرآن در قرآن از آن چه در بعضی از كتب مذهبی هست كه زن از مایهای پستتر از مایه مرد آفریده شده و یا این كه به زن جنبه طفیلی و چپی دادهاند و گفتهاند كه همسر آدم اول از عضوی از اعضای طرف چپ او آفریده شد، اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد. اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست ، لازم است به مسئله سرشت زن و مرد كه در سایر كتب مذهبی نیز مطرح است، توجه كنیم.قرآن نیز در این موضوع سكوت نكرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یك سرشتی میداند یا دو سرشتی؛ یعنی آیا زن و مرد دارای یك طینت و سرشت میباشند و یا دارای دو طینت و سرشت؟ قرآن با كمال صراحت، در آیات متعددی میفرماید كه زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریدهایم. قرآن درباره آدم اول میگوید: «همه شما را از یك پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم» و درباره همه آدمیان میگوید: «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید». یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان، آثار نامطلوبی به جا گذاشته است، این است كه زن، عنصر گناه است. از وجود زن، شر و وسوسه برمیخیزد. زن، شیطان كوچك است. میگویند: در هر گناه و جنایتی كه مردان مرتكب شدهاند، زنی در آن دخالت داشته است. میگویند: مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است كه مرد را به گناه میكشاند. میگویند: شیطان مستقیما در وجود مرد راه نمییابد و فقط از طریق زن است كه مردان را میفریبد. شیطان زن را وسوسه میكند و زن مرد را. میگویند: آدم اول كه فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود؛ شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را. قرآن، داستان بهشت آدم را مطرح كرده، ولی هرگز نگفته كه شیطان یا مار، حوا را فریفت و حوا آدم را. قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلی معرفی میكند و نه او را از حساب خارج میكند. قرآن میگوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سكنا گزینید و از میوههای آن بخورید. قرآن آن جا كه پای وسوسه شیطانی را به میان میكشد، ضمیرها را به شكل تثنیه میآورد و میگوید: «فوسوس لهما الشیطان؛ شیطان آن دو را وسوسه كرد»؛ «فدلاهما بغرور؛ شیطان آن دو را به فریب، راهنمایی كرد»؛ «و قاسمهما انی لكما من الناصحین؛ شیطان در برابر هر دو سوگند یاد كرد كه جز خیر آنها را نمیخواهد». قرآن در آیات فراوانی تصریح كرده است كه پاداش اخروی و قرب الهی، به جنسیت مربوط نیست؛ به ایمان و عمل مربوط است؛ خواه از طرف زن باشد یا از طرف مرد. یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه نسبت به زن وجود داشته است، در ناحیه استعدادهای روحانی و معنوی زن است؛ میگفتند: زن به بهشت نمیرود؛ زن، مقامات معنوی و الهی را نمیتواند طی كند؛ زن نمیتواند به مقام قرب الهی، آن طور كه مردان میرسند، برسد. قرآن در آیات فراوانی تصریح كرده است كه پاداش اخروی و قرب الهی، به جنسیت مربوط نیست؛ به ایمان و عمل مربوط است؛ خواه از طرف زن باشد یا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قدیسی، از یك زن بزرگ و قدیسه، یاد میكند، از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی، در نهایت تجلیل یاد كرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانی ناشایسته برای شوهرانشان ذكر میكند، از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگی كه گرفتار مرد پلیدی بوده است، غفلت نكرده است. یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه درباره زن وجود داشته، این است كه میگفتند: زن، مقدمه وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است. اسلام هرگز چنین سخنی ندارد. اسلام اصل علت غایی را در كمال صراحت بیان میكند. اسلام با صراحت كامل میگوید: زمین و آسمان، ابر و باد، گیاه و حیوان، همه برای انسان آفریده شدهاند؛ اما هرگز نمیگوید زن برای مرد آفریده شده است. اسلام میگوید: هر یك از زن و مرد برای یكدیگر آفریده شدهاند، «هن لباس لكم و انتم لباس لهن؛ زنان زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آنها». اگر قرآن، زن را مقدمه مرد و آفریده برای مرد میدانست، قهراً در قوانین خود این جهت را در نظر میگرفت؛ ولی چون اسلام از نظر تفسیر خلقت، چنین نظری ندارد و زن را طفیلی وجود مرد نمیداند، در مقررات خاص خود درباره زن و مرد، به این مطلب نظر نداشته است. یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته درباره زن وجود داشته، این است كه زن را از نظر مرد، یك شر و بلای اجتنابناپذیر میدانستهاند. بسیاری از مردان با همه بهرههایی كه از وجود زن میبردهاند، او را تحقیر كرده، مایه بدبختی و گرفتاری خود میدانستهاند. قرآن كریم، مخصوصا این مطلب را تذكر میدهد كه وجود زن برای مرد، خیر است؛ مایه سكونت و آرامش دل اوست. یكی دیگر از آن نظریات تحقیرآمیز، این است كه سهم زن را در تولید فرزند، بسیار ناچیز میدانستهاند. اعراب جاهلیت و بعضی از ملل دیگر، مادر را فقط به منزله ظرفی میدانستهاند كه نطفه مرد را كه بذر اصلی فرزند است، در داخل خود نگه میدارد و رشد میدهد. در قرآن، ضمن آیاتی كه میگوید: شما را از مرد و زنی آفریدیم و برخی آیات دیگر كه در تفاسیر توضیح داده شده است، به این طرز تفكر خاتمه داده شده است. از آن چه گفته شد، معلوم شد كه اسلام از نظر فكر فلسفی و از نظر تفسیر خلقت، نظر تحقیرآمیزی نسبت به زن نداشته است؛ بلكه آن نظریات را مردود شناخته است. و نگاه آن به زن کاملا انسانی بوده و از آنجا که این نگاه زیر بنای ساخت حقوق و وظایف بوده است . حقوق و قوانینی وضع کرده است که در آن تساوی حقوق مطرح است البته نه تشابه. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]