واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: معناشناسي نگاره فروهر در ايران باستان منتشر شد
http://p30city.net/gallery/thumb-2A70_4CCA9F53.jpg (http://p30city.net/gallery/share-2A70_4CCA9F53.html)
كتاب «فروهر و نگاره آن» كه به تازگي توسط انتشارات ابريشميفر منتشر شده است، توضيح ميدهد كه در باور ايراني و در دين زرتشتي، هرگز اهورامزدا صورت خارجي و جسماني ندارد و انتساب اين نقش و نگاره به بزرگ داناي هستيبخش، صحيح نيست. اين كتاب حاصل پژوهش "آناهيد خزير" روزنامه نگار و همكار ايبناست.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نشانواره فروهر كه رد پايش تا دورترين روزگاران تاريخي ما ميرسد، به چه معناست و اجزاي آن چه مفهومي را بازگو ميكنند؟ كتاب «فروهر و نگاره آن»، كوششي براي پاسخ دادن به اين پرسش است و توضيح ميدهد كه «در باور ايراني و در دين زرتشتي، هرگز اهورامزدا صورت خارجي و جسماني ندارد و انتساب اين نقش و نگاره به بزرگ داناي هستيبخش، صحيح نيست»
از ديرباز نگاره و نشان وارهاي وجود داشته است كه پيكره مردي را تصوير ميكند كه بالهاي گشودهاي دارد و دو رشته آويخته در دو سوي او ديده ميشوند. ميانه آن مرد را دايرهاي در برگرفته است و در دست او حلقهاي ديده ميشود. اين نگاره، «فروهر» نام دارد و نشانواره دين زرتشتي است، اما مشكل اينجاست كه برخي به نادرستي آن را انگاره «اهورامزدا»، خداي يگانه هستيبخش گمان ميبرند.
امروزه اين نگاره بين زرتشتيان، نمايانگر شکل فروهر است و به عنوان نشانواره دين زرتشتي به کار ميرود. اين نگاره، پيشينه چندين هزار ساله داشته و شبيه آن در جاهاي ديگر و نزد قومهاي ديگر نيز ديده شده است. شکل کنوني اين نگاره در سنگ نبشتههاي هخامنشي و برفراز سر پادشاهان ديده ميشود.
در آن هنگام، نخست به گونه شاهيني بود که بدني از انسان هخامنشي داشت، پس از آن بال و دم و ديگر بخشهاي اين پرنده نيز بر پايه باورهاي زرتشتيان تکميل و مهر رسمي داريوش و ديگر پادشاهان هخامنشي شد. از آن پس در سرتاسر تخت جمشيد و نقش رستم و بر بالاي همه سنگ نوشتهها، به عنوان نماد دولت هخامنشي در سينه کاخها و کوهها کنده شد.
اين نگاره بسياري از مفهومهاي آموزش داده شده اشو زرتشت را داراست. در نگاه نخست، پيرمردي با لباس آراسته را ميبينيم که با اندامي برافراشته ايستاده است و با سري پوشيده، رو به سوي خاور، به گونه پرندهاي باشکوه و پرتوان، با بالهاي گشاده در حال پرواز و در حال عبور از حلقهاي است که در ميان دارد. حلقه مهر (پيمان) را در دست چپ گرفته و با دست راست در حال نيايش اهورامزداست.
كتاب ياد شده در چند بخش كوتاه فراهم شده است. نويسنده، ابتدا از «پنج نيروي نهاد آدمي در باور زرتشتي» سخن ميگويد. اين پنج نيروي باطني، كه اجزاي بدن و هستي آدمي را تشكيل ميدهند، عبارتند از اهو (نيروي جنبش)، دئنا (وجدان آدمي)، بئوذ (سرپرست خرد آدمي)، اورون (روان آدمي) و سرانجام فروهر. «اهو» كه از آن به «جان» تعبير كردهاند، با مرگ آدمي از بين ميرود. «دئنا» تشخيص دهنده رفتار هر فرد و راهنماي اوست، «بئوذ» آدمي را ياري ميدهد تا راه درست را دريابد و «اورون» نيز اختيار روان آدمي در گزينش راه نيك از گمراهي است. «فروهر» پنجمين نيرو از نيروهاي سازنده بدن است....
بخش دوم، «فروهر چيست؟» عنوان گرفته است و بحثي است درباره ريشهشناسي اين واژه و معناي آن. فروهر ذره مينوي وجود آدمي است كه پس از مرگ به صورت فعال باقي ميماند و ياريدهنده نيكان و پارسيان و كيفردهنده زشتكرداران است. نويسنده توضيح ميدهد كه وظيفه فروهر چنين است كه از هنگام بسته شدن نطفه آدمي، تا لحظه مرگ، او را ياري دهد «اين نيرو پس از مرگ آدمي، به عالم بالا ميرود و همواره از اهورامزدا براي بازماندگان درگذشتگان، درخواست خرمي و شادماني ميكند».
از اين رو «شايد بتوان گفت كه فروهر با ارزشترين جزء وجود انسان است. چون اين جزء، ذرهاي است از هستي بيپايان اهورامزدا كه هنگام زايش براي راهنمايي روان و رهبري آن به سوي كمال در وجود يك انسان جايگزين شده و پس از مرگ با همان پاكي و درستي به اصل خود ميپيوندد» (ص 11).
آنگاه بخش «اشاره به فروهر در اوستا» آمده است. نويسنده توضيح اين نكته را درخور اهميت ميداند كه در «گاتها» (سرودهاي مينوي اشو زرتشت)، كه بخشي از «يسنا» اوستاست، نامي از فروهر برده نشده است. او به جستوجوي پاسخي براي اين پرسش ميپردازد كه چرا به چنين نامي در «گاتها» برخورد نميكنيم؟ سپس بخشهايي از «فروردين يشت» (يكي از «يشت»هاي اوستا ) را ميآورد كه در آن، اهورامزدا با زرتشت پيامبر سخن گفته و از فروهرها ياد كرده است.
در هاتِ بيست و ششمِ «يسنا»، درباره فَرَوشي اهورامزدا آمده است: «... اينک در ميان همه اين فَرَوشيهاي نخستين، فروشي اهورهمزدا را ميستاييم که مِهترين و بهترين و زيباترين و استوارترين و خردمندترين و بُرزمندترين و سپندترين است.»
در بخش بعدي از «باورهاي اسطورهاي درباره فروهر» نكتههايي با خواننده در ميان گذاشته شده است. نويسنده يادآوري ميكند كه نبايد آنچه را كه در اسطورهها آمده است، با انديشه و سخن زرتشت، يكي دانست، چرا كه بسياري از آن پندارها با «گاتها» سازگار نيست و برخاسته از انگارههاي اسطورهاي (نه ديني) است. در هر حال، بر اساس اسطورهها، جهان مادي آفريده ميشود، اما پيش از آن به صورت فروهر يا مينوي، پايدار بوده است.
بخش كوتاه «فروهر و روان» نيز تلاشي است براي دريافت اين نكته كه آيا فروهر همان روان است؟ نويسنده، با استناد به نوشتههاي پژوهندگان، فروهر و روان را جداي از هم ميداند. سپس از «فروردينگان، جشن نزول فروهرها» ياد ميكند و توضيح ميدهد كه چگونه اين جشن نخست سال، با پايين آمدن فروهر درگذشتگان ارتباط مييابد.
اشاره به مراسمي كه در اين جشن برگزار ميشود، آشنايي بيشتر خواننده را با «فروردينگان» فراهم ميكند و پيوند آن را با فروهرها نشان ميدهد. زرتشتيان در جشن فروردينگان به زيارت آرامگاه درگذشتگان خود ميروند و طي مراسمي از آنان ياد ميكنند. خواندن نيايش «آفرينگان» و روشن كردن شمع از ديگر بخشهاي اين آيين است. نقل ترجمه بخشي كوتاه از متن پهلوي «روز هرمزد ماه فروردين، ماه فروردين روز خرداد» كه از متنهاي مهم زبان پهلوي است، تكميل كننده اين پاره از كتاب است.
در بخش اصلي كتاب، توضيحات لازمي درباره «نگاره فروهر» آمده است و سپس در بخش «معناي اجزاي نگاره فروهر»، جزء به جزء آن پيكره و معناي هر كدام از آن اجزاء شرح داده شده است. از جمله آن كه سر پيكره كه به شكل مرد سالخوردهاي است، نشان از تكيه بر تجربه و دانش آدمي دارد. حلقه مهر در دست چپ فروهر نيز اهميت پايبندي به پيمانها و پيوستن به راستي است...
...
بالهاي فروهر سه اصل بنيادين گفتار نيك، كردار نيك، انديشه نيك را فرا ياد ميآورد. دستهاي فروهر به سوي بالاست، بدان سبب تا همواره توجه آدمي معطوف به اهورامزدا (خداي يگانه) باشد. دايره ميان شكل، حلقهاي است كه پيكره اين انسان سالخورده را در ميان ميگيرد و نشاندهنده جهان خاكي است كه هيچ كس را چارهاي جز عبور از آن نيست.
دامن نگاره از سه قسمت به وجود آمده است و نشانهاي از انديشه، گفتار و كردار بد دارد كه به پايين افكنده شده است. دو رشته آويخته نيز يكي به سمت راست است و نشان از نيكي دارد و آن كه سمت چپ قرار گرفته نموداري از منش زشت و ناپسند است. به همين صورت، بخشهاي نگاره فروهر شرح و توضيح داده شده است.
«ريشههاي تاريخي نگاره فروهر» پايانبخش مطالب كتاب است. در اين بخش از همساني اين نگاره با نقشهاي اقوام باستاني، مثل آشوريان، گفتوگو شده است و از تركيب نهايي نگاره فروهر در زمان هخامنشيان سخن به ميان آمده است. برجستهترين نمونه اين نگاره را در كتيبه بيستون داريوش هخامنشي ميتوان ديد.
در تخت جمشيد نيز اين نگاره بارها به كار رفته است. آخرين نمونه آن را هم در آرامگاه صخرهاي داريوش سوم در نزديكي تخت جمشيد ميتوان ديد. اما نكته با اهميت آن است كه اين نشانه در ميان مادها نيز رواج داشته است. هر چند تنها صفحه بالدار خورشيد، بدون هيكل انساني است. «توضيح پارهاي از واژههاي متن» و نيز «منابع مورد استفاده»، قسمت نخست كتاب «فروهر و نگاره آن» را پايان ميدهد.
نويسنده در بخش دوم، برگردان فارسي برخي از واژههاي بيگانه را آورده است. در اين بخش، واژههايي كه وارد زبان فارسي شدهاند، به ترتيب حروف الفبا، برشمرده شده و معادل فارسي آنها در كنار هر واژه نقل شده است. بدين سان، خواننده نه تنها ميتواند با ظرفيتها و قابليتهاي واژگاني زبان فارسي آشنا شود، بلكه فرهنگي كوچك و كارآمد از لغات فارسي را در اختيار دارد. در اين بخش، نزديك به يك هزار و 500 واژه بيگانه و معادل فارسي آنها ديده ميشود.
چاپ نخست كتاب «فروهر و نگاره آن، به همراه واژههاي پارسي» پژوهش و تحقيق آناهيد خزير، با شمارگان هزار نسخه و بهاي 20 هزار ريال به دستياري انتشارات ابريشميفر منتشر و در اختيار خواستاران چنين مباحثي قرار گرفته است.
با پژوهش "آناهيد خزير"
{پپوله}:53:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]