واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: تلويزيون - با تشكر از اهالي نياوران
تلويزيون - با تشكر از اهالي نياوران
الميرا حصاركي:جدا از مسئله ماورايي كه هميشه و در هر حالتي براي عموم مردم مورد قبول بوده و با استقبال روبهرو ميشود، اينبار با فهرستي از نامهاي درشت سينما و تلويزيون مواجه ميشويم كه به جذابيتهاي بصرياش ميافزايد.يك خانه بزرگ كه كم هم قديمي نيست لوكيشن ثابت سريال «روز حسرت» است، جايي كه تمام وسايلش قديمي است و بوي روزهاي بچگي ميدهد. گزارشي از پشت صحنه يك روز سريال روبهروي شماست آن روز فقط پوريا پورسرخ بود و فرامرز قريبيان كه از اين دو هم قريبيان حاضر به مصاحبه نشد، اما تمام اطلاعات راجع به چگونگي داستان و نقشها در گزارش ذكر شده. يك جايي حوالي شميران لوكيشن ثابت سريال رمضاني«روز حسرت» به كارگرداني سيروس مقدم است. «روز حسرت»نام تازه و اصلي سريال است، از اول وقتي نام سريالهاي مناسبتي به ميان آمد خوابزده نام موقت سريال اعلام شد دليل اينكه چرا به اين نام تغيير يافته اين است كه در حين نوشتن و جلوتر رفتن داستان كارگردان و نويسنده (عليرضا افخمي)به اين نتيجه رسيدند؛ روز حسرت بيشتر با قصه ارتباط برقرار ميكند. همان اول كه خلاصه قصه و نوعيت داستان براي مخاطب تعريف ميشود اين شبهه براي مخاطب به وجود ميآيد كه با توجه به اينكه فيلمنامهنويس همان است و همان كارگردان رهبرياش ميكند، روز حسرت ادامه اغماست اما سيروس مقدم ميگويد: «با پيش رفتن داستان مردم متوجه ميشوند كه اين كار هيچ ربطي به «اغما» ندارد.» داخل خانه پر است از وسايل قديمي به قولي حاجي بازاري بودن از سر و رويش ميبارد، و همان اول بدون اينكه از عوامل فيلم نقش صاحبخانه فيلم كه همان فرامرز قريبيان است را بدانم حدس ميزنم كه فرامرز قريبيان(حاج رضا سرمن) يك حاجي بازاري تمامعيار است و طبق معمول تمام قصههاي بازاري امين و معتمد مردم محل و بازار؛ كسي كه مطمئن است؛ در زندگياش تا به حال خطا نكرده و گناهي مرتكب نشده اما قصه، داستان ديگري را رو ميكند.
وسايل قديمي خانه، با بوي اسپند قاطي شده و حس نوستالژيكي را برايمان زنده ميكند، هنوز ضبط كار شروع نشده است و عوامل فيلم روي مبلها لم دادهاند و كانالها را عوض ميكنند و به مسابقه بسكتبال كه ميرسند همانجا ميايستند و ادامه بازي را تماشا ميكنند. از آن دور افشين سنگ چاپ همه را به كار دعوت ميكند اما يك ربعي ميگذرد تا همه كار را جدي بگيرند و بروند سر كارشان تا كار جلوتر بيفتد.
همه جا پر است از عكسهاي معصومه (ليندا كياني) عروس اول خانواده سرمن كه همان اول قصه در يك تصادف از بين ميرود و داستان اصلي شروع ميشود. همين اتفاق باعث ميشود نرجس (افسانه بايگان) كه زن خوب و دوستداشتني است بتواند به برزخ سفر كند. نرجس وكيل خوبي است و سعي ميكند تمام موكلينش زناني باشند كه مورد ظلم واقع شدهاند و او ميتواند حقشان را بگيرد.
اما از عوامل بازيگران فقط پوريا پورسرخ سر صحنه است، او نقش پسر جواني را بازي ميكند كه در خانوادهاي زندگي ميكند كه در عين سنتي بودن روشنفكر هستند، يك مادر وكيل كه فكر ميكند حق زنان در جامعه خورده شده، خودش نماد كاملي از يك خانواده روشنفكر است. نقش مسعود خيلي به مختصات يك انسان واقعي نزديك است، ممكن است كه خيلي عقايد درستي داشته باشد اما گاهي پيش ميآيد كه پا روي خط قرمزها ميگذارد، خطاهايي را مرتكب ميشود كه همين اشتباهات باعث ميشود آرامششهم در اين دنيا و هم در آخرت به هم بريزد. اما اين وسط يك دوستي وجود دارد كه تمام اين بيراهه رفتنها و به جاده خاكي رسيدنها زير سر اوست. رحيم نوروزي كه نقش حامد را در سريال بازي ميكند با تاثيرات زيادي كه روي مسعود دارد باعث ميشود كه اين آدم اشتباهات زيادي را مرتكب شود.
چهره او را در دو سال گذشته در سريالهاي مناسبتي ديده بوديم، اول با صاحبدلان كه خيليها معتقد بودند يكي از بهترين سريالهاي مناسبتي است و پورسرخ نقشش را به خوبي ايفا كرده، و شايد همين خوب بازي كردن موجب شد كه از او براي پروژه سينمايي محمدحسين لطيفي «روز سوم» دعوت شود. اما سال پيش در همين ماه در سريال« شكرانه » بازي كرد كه بين سريالهاي پارسال با كمترين استقبال مخاطبان روبهرو شد، خودش كه اينطور فكر نميكند: «هنوز هم معتقدم سريال خوبي بود و سريال خوبي ساخته شد اما سريالي كه پخش شد چيز ديگري بود! ما قسمت 12 دقيقهاي داشتيم، تمام جذابيتهاي قصه به خاطر اينكه شايد زورش نرسيد گرفته شد. يك جمله كوتاه تمام حرفهاي مرا كامل ميكند، اينكه ما اجازه نداشتيم در فيلم مثلث عشقي داشته باشيم و نقشي كه براي حامد بهداد در نظر گرفته شده بود و حتي صحبتهايش را هم با او كرده بودند، با اين تفاسير از داستان و سريال حذف شد!»
بعد از اين سريال در مطبوعات خوانديم كه پوريا پورسرخ قصد ندارد كه در سريال و تلويزيون فعاليت داشته باشد، اما ديدن نامش در بين بازيگران «روز حسرت» ما را متعجب كرد!
خودش هم قبول دارد كه چنين حرفي را زده و واقعا در برنامه آينده كاريش نبوده. «اما وقتي پيشنهاد نقش بهم شد ميبايست آدم باهوشي نباشم تا آن را قبول نكنم! كار با خود سيروس مقدم از دلايل اصلي بود و حضور بازيگراني مثل فرامرز قريبيان كه به سادگي در سينما هم پيدايش نميشود و افسانه بايگان كه به گزيدهكاري معروف است. فكر كردم اگر نقش را از دست بدهم اشتباه بزرگي كردهام اين نقش به نظرم خيلي خوب پرداخته شده و آقاي مقدم با قاب بنديهاي مناسب، حركتهاي دوربين و ميزانسن خوبي كه داشت خيلي از باري كه روي دوشم بود را برداشت.»
بعد از اينكه گريماش تمام ميشود به سرعت خودش را براي بازي كردن آماده ميكند.
روي تمامي پوشهها نوشته شده قسمت سيزدهم و به نظر ميرسد كه همچنان مثل سالهاي قبل تا آخر ماه رمضان كار ادامه پيدا كند و حتي به روز پخش هم برسد.
قبل از اينكه تمريني در كار باشد تمام حركاتش را با خودش چك ميكند، طوري جدي با خودش صحبت ميكند كه اگر دوربين و اعضاي فيلمبرداري در كار نبود هر فرد اضافهاي كه آنجا حضور داشت شك نميكرد كه احتياج به يك روانكاو دارد!
اول قرار است كه تمريني با كارگردان تمام حركتهاي نمايشي را چك كند، چگونگي نشستن، حركات بدن و...
قصه شب اتفاق ميافتد اما ساعت چيز ديگري را نشان ميدهد، ساعت شش و نيم بعدازظهر است جلوي پنجره بزرگ را با يك برزنت زخيم پوشاندهاند. بعد از اينكه تصوير ميرود خود سيروس مقدم از جايش بلند ميشود و ميرود كه تخت را مرتب كند، تا اين حد نسبت به همه چيز وسواس به خرج ميدهد. به نظر ميرسد كه با اين حد حساسيت زياد كار با او كمي سخت باشد اما پوريا پورسرخ اينطور ميگويد «كار كردن با سيروس مقدم خيلي راحت است، در صورتيكه اول كار وقتي قرار داد بسته شد با آن زمان كم، حس كردم كه كار سختي را پيش رو دارم اما اينطور نبود. كار با آقاي مقدم خيلي تجربه شيريني است، به نظرم براي هر بازيگري خوب است كه به هزار و يك دليل با ايشون همكاري داشته باشد.»
پوريا پورسرخ (مسعود) قرار است كه از در وارد شود به تخت خالي همسر از دست رفتهاش يك نگاه بيندازد (انگار كه ميداند آنجا حضور دارد) و صدايش را از آن عالم بشنود كه ميگويد: «من ميدونستم كه تو تركم ميكني اما خودت نميدوني كي؟» بر ميگردد و با تعجب و ترس نگاه ميكند و كات!
اما اين فقط توضيح نوشتاري صحنه است، چراغخوابي كه به واسطه آن اتاق روشن ميشود كليد مستقيمش خراب است و كنترل از راه دور دارد، كسي پشت دوربين، ميشود مسوول روشن خاموشي چراغخواب خراب! يك موقع دست پوريا پورسرخ زود ميرود سمت چراغ و بار ديگر چراغ زودتر از دست او روشن ميشود.
در ا ين زمينه پيشبيني سيروس مقدم كاملا درست از آب در ميآيد، فرامرز قريبيان خيلي آدم خوش قولي است و عصباني از راه ميرسد و كاركنان گروه سعي ميكنند كه او را آرام كنند. اما وقتي از او ميپرسيم كه پيشبينياش راجع به استقبال عموم از سريال چيست؟ سر باز ميزند و ميگويد كه به طور يقين نميتواند بگويد ولي با توجه به تجربه و شناخت او از كارهايي كه كرده است و با توجه به پارامترهايي كه به كار برده، به نظر ميرسد كه جذب مخاطب دارد اما چند درصد و چقدر را نميتواند تخمين بزند.
اينطور ميشود كه ضبط كردن همين صحنه چند دقيقهاي، چند ساعت طول ميكشد. بعد از اينكه بالاخره دست مسعود و روشنكننده با هم هماهنگ ميشوند نوبت به صداي معصومه ميرسد، فيلم گرفتن از يك زاويه ديگر، يكبار پوريا پورسرخ سر ميخورد، يكبار تخت روبهرويي مرتب نيست، يك بار ديگر قبل از تمام شدن صدا بلند ميشود و بالاخره بعد از هفت هشتبار و به طور كل بيست و چندبار اين سكانس به پايان ميرسد. اواسط سكانس كارگردان به جز اينكه نگران گرفتن يك سكانس خوب است و حساسيتهاي خودش را دارد، نگران اين است كه فرامرز قريبيان بسيار فرد خوشقولي است و ميداند بيرون منتظر نشسته است تا كار تمام شود و نوبت گرفتن سكانس طولاني و سخت بيروني او ميشود.
پوريا پورسرخ از اينكه با كساني مثل فرامرز قريبيان و افسانه بايگان همبازي شده، خوشحال است. حدس ميزنيم كه بازي كردن همراه اين دو بازيگر حرفهاي خيلي سخت باشد و مجبور شود تمام تلاشش را بكند كه بهترين بازي را از خودش به نمايش بگذارد. اما بر خلاف حدس ما كار به نظرش خيلي ساده ميآيد «هميشه در ارتباط برقرار كردنم با فردمقابل موفق بودهام خيلي بازيگران خوبي به پستم خوردند و در مورد برخورد با هيچ كدامشان من به كوچكترين مشكلي برنخوردم.»
در مورد مهراوه شريفينيا هم همينطور ميگويد كه هيچ مشكلي با او هنگام فيلمبرداري نداشته، مهراوه شريفينيا بعد از بازي در سريال«ساعت شني» به نظر رسيد كه به مديوم سينما علاقهمند شده و قبول كردن نقشش در اين سريال چنين فرضيهاي را اثبات ميكند. مهراوه شريفينيا نقش همسر دوم مسعود(فريده) را بازي ميكند كه بسيار بسيار همسرش را دوست دارد ولي مشكلاتي از قبيل ضعف اخلاقي كه در زندگياش دارد باعث ميشود كه روز به روز از شوهر و خانواده شوهرش دور شود. به ياد عكسهاي روي ميز ميافتم كه پر بود از زن اولي كه طي يك تصادف از دنيا رفته بود و حتي يك عكس از فريده پيدا نميشود. وقتي خلاصه داستان را كه در خبرها آمده است، ميخوانيم برايمان جذابيت دارد چه برسد به اينكه يك كارگردان باشيد و يك همچه فيلمنامهاي به شما پيشنهاد شود.
اولين جذابيت براي سيروس مقدم داستان ماورايي بوده و دوران برزخ و دومين دليل براي قبول اين پروژه موفقيتي است كه سال پيش سر سريال اغما با عليرضا افخمي داشته و با توجه به نوعيت داستان حدس ميزده كه با استقبال عموم روبهرو شود. «كار كردن در اين پروژه خود من را به وجد آورد، حدس ميزنم كه براي مردم هم جذابيت كافي را داشته باشد.»
هوا تاريك شده و اذان ميگويند، آقايي با داد و فرياد وارد لوكيشن ميشود و ادعا ميكند كه تيم فيلمبرداري مزاحم او و خانوادهاش شده و همانطور فريادزنان در حياط ميچرخد و تهديد ميكند. اينكه تيم فيلمبرداري چطور مزاحم آنها شده است را سر در نميآورم و اينكه چرا چراغهاي گردان قرمز در كوچه نور انداخته است را هم نميدانم فقط به اين فكر ميكنم كه آيا اين فرد از آن دسته از مردمي نيست كه افطاريشان را تند تند پشت سر هم قورت ميدهند و بعد از آن با يك بالش جلوي تلويزيون منتظر سريالهاي ماه رمضان، يكي بعد از ديگري ميشوند تا از ديدن آنها لذت ببرند؟
هنوز هم قانع نشده و اعتقاد دارد كه آنها مزاحم هستند هر چه زودتر بايد جمع كنند و بروند. اگر آخر تيتراژ سريال نزند با تشكر از اهالي نياوران من كه اصلا تعجبي نميكنم.
از جلوي پوريا پورسرخ رد ميشوم و ميبينم كه سخت مشغول تمرين است و تند و تند پشت سر هم ديالوگهايي كه قرار است روبهروي حاج رضا سرمن بزند را حفظ ميكند و همچنان به اين فكر ميكنم بازي كردن جلوي فرامرز قريبيان كار سختي است.
اين كارگردان هميشه لبخند ميزند
زمان استراحت و افطار است كه سراغ سيروس مقدم ميروم براي گپ كوتاه؛ منشي صحنه ميگويد كه ديشب تا ديروقت مونتاژ بوده و امروز هم از صبح سر كارند اگر لازمه بيدارش كنم؟ حدس ميزنم كسي كه نخوابيده اگر كامل نخوابد بدخلق ميشود. ميگويم اگر بداخلاق نميشوند، و جواب ميشنوم تنها چيزي كه هيچ وقت در چهره سيروس مقدم پيدا نميشود عصبانيت است. حالا بيشتر درك ميكنم كه چرا پوريا پورسرخ گفت؛ كار كردن با سيروس مقدم كار سادهاي است.
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]