تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):اگر مردم تعقل می کردند و مرگ را تصور می کردند، دنيا ويرانه مى‏شد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816924529




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با ‌جيم كري،‌ دوبلور هورتونحكايت دوباره اى از اشغال ژاپن توسط آمريكا


واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: گفت‌وگو با ‌جيم كري،‌ دوبلور هورتونحكايت دوباره اى از اشغال ژاپن توسط آمريكا
اينداى لاندن / آوريل 2008 / جك فالى / فرشيد عطايي- «جيم كري»، كمدين مشهور و محبوب سينما در اينجا درباره بازگشت دوباره اش به دنياى داستانى دكتر سويس، حرف زدنش به جاى شخصيت هورتون، لذت ساختن فيلم كارتوني، و اينكه چرا هميشه علاقه بسيار شديدى به همه آثار دكتر سويس داشته، صحبت مى‌كند. او همچنين درباره بعضى از انگيزه‌ها و فلسفه‌هاى شخصى اش به عنوان يك ستاره سينما، اينكه چرا خودش را به چالش مى‌كشد و همچنين پروژه سينمايى بعدى اش به نام سرود كريسمس توضيح مى‌دهد.

آيا ساختن فيلم كارتونى كامپيوترى كار هيجان انگيزى است؟ اين اولين تجربه شما در زمينه انيميشن بود، اينطور نيست؟

بله، اين اولين بار است كه من در ساخت يك كارتون همكارى كرده ام. بله، تجربه هيجان انگيزى است. من هميشه دوست داشتم در ساخت يك فيلم كارتونى همكارى كنم ولى در عين حال منتظر بودم پيشنهاد خوبى در اين زمينه به من بشود. پيشرفت‌هايى كه انيميشن سازى در 10 سال گذشته داشته حيرت انگيز بوده. من خيلى خوشحالم كه در ساخت اين فيلم نقش داشته ام.

درباره جذابيت شخصيت هورتون صحبت مى‌كنيد؟

نكته اى كه باعث مى‌شد من شخصيت هورتون را خيلى دوست داشته باشم اين بود كه او با شخصيت گرينچ (كه من در فيلم «چرينچ چگونه كريسمس را دزديد» در نقش او بازى كردم) يك دنياى تفاوت داشت. شخصيت هورتون هيچ گونه غرور و عزت نفسى ندارد. من اول به خودم گفتم چطور بايد نقش يك فيل را بازى كنم؟قبلا هيچ كس به جاى هورتون صحبت نكرده است. با خودم گفتم مطمئنا فيل بايد صداى خيلى بلند و پر طنينى داشته باشد ولى آدم وقتى با حالت‌هاى روحى هورتون آشنا مى‌شود، مى‌بيند كه او اصلا فكر نمى‌كند كه از چيز ديگرى بزرگ تر است. او فكر نمى‌كند كه از موش (كه بهترين دوستش هم هست) بزرگ تر است. روحيه او خيلى لطيف‌تر از آن است كه فكرش را بكنيد. او خودش را در ذهنش به شكل يك فيل نمى‌بيند. او خودش را موجود كوچك و سبك‌وزنى مى‌بيند. بنابراين با خودم گفتم كه اين روحيه مسلما در حركات و رفتار اين موجود هم بايد نمود داشته باشد. او را نبايد به شكل يك موجود قوى نشان بدهيم، چون اين معمولا چيزى است كه همه از يك فيل انتظار دارند. از كارگردان‌هاى فيلم پرسيدم آيا مى‌خواهند تصوير يك فيل خل و چل را نشان بدهند، آنها در جواب گفتند: نه، ما فقط مى‌خواهيم كه اين فيلم شبيه خود تو باشد. من هم نسخه جوان ترى از خودم را در اختيار اين نقش گذاشتم. تلاش من صرفا اين بود كه تصوير انسانى اى از او نشان بدهم و او را به شكل موجودى نشان بدهم كه هر چيز و هر كسى را كه سر راهش قرار مى‌گيرد، دوست دارد.

هورتون، فيل خيلى خوش قلبى است، اينطور نيست؟

او موجودى ساده و مهربان است و دوست دارد كه در ذهن و خيال خود براى خودش بازى و سرگرمى‌خلق كند؛ يعني، يك جور‌هايى افكار خودش او را قلقلك مى‌دهد. دوست دارد با ديگران شوخى كند ولى در عين حال شما را ناراحت نمى‌كند چون دوست دارد خوشحال و سر حال باشيد. او پس از اينكه با كسى شوخى مى‌كند بلافاصله به او مى‌گويد كه شوخى كرده تا شما خيلى با خودتان كلنجار نرويد. به نظر من اين شخصيت زيبايى‌هاى بسيار زيادى دارد.

با اين حال رقبا و دشمنانى مثل كانگورو دارد.

شخصيت‌هايى مثل هورتون كه هنوز هم سادگى و عشق شان نسبت به دنيا و موجودات آن را حفظ كرده اند، هميشه براى كسانى كه چنين خصلت‌هايى را در وجود خود از دست داده اند، نگران كننده اند. كانگورو هم از اين قاعده مستثنى نيست. مثلا آنجايى كه كانگورو مى‌شنود شهرى به نام هو-ويل وجود دارد واكنش غيرمنطقى اى از خودش نشان مى‌دهد. او پيش خودش فكر مى‌كند: اين نمى‌تواند چيز خوبى باشد، اين شهر نمى‌تواند واقعا وجود داشته باشد چون ما مردم آن را نمى‌بينيم. به نظر من اين داستان خيلى حرف‌ها براى گفتن دارد، خيلى بيش‌تر از آنچه مى‌بينيم.

آيا شما كتاب‌هاى دكتر سويس را مى‌خوانديد و لذت مى‌برديد؟

آه، بله. كتاب‌هاى دكتر سويس براى من دنيايى بودند. من عاشق كتاب‌هاى او هستم چون خلاقيت محض اند. كتاب‌هاى دكتر سويس پر از جذابيت و بسيار لذت بخش هستند. من خيلى دوست دارم كه نسل‌هاى جديد را با داستان‌هايش آشنا كنم. مثلا پيام داستان هورتون پيام خيلى بزرگ است؛ اينكه براى كارى كه مى‌توانى انجام بدهى هيچ گونه محدوديتى وجود ندارد. از اين فكر هم خيلى خوشم مى‌آيد كه مى‌گويد، آدم، آدم است، چه بزرگ، چه كوچك. نبايد درباره هيچ كس قضاوت كنى و اينكه در درون هر دنيايى يك دنياى كوچك تر وجود دارد.

آيا براى شما به عنوان كمدينى كه در نقش آفرينى از فيزيك تان خيلى استفاده مى‌كنيد و پر جنب و جوش هستيد، سخت يا چالش برانگيز بود كه درون اتاقك صداگذارى قرار بگيريد و به جاى شخصيت‌هاى يك كارتون حرف بزنيد؟

بله، كار سختى بود. بار‌ها با گلو درد از سر كار به خانه مى‌رفتم، چون من هميشه با دست‌ها و بدنم نقش‌هاى سينمايى ام را بازى مى‌كردم. اصلا آرام نمى‌نشستم. مثلا در صحنه‌هايى كه هورتون را مى‌بندند من خيلى ورجه وورجه مى‌كردم. براى اينكه كار واقعى از آب در بيايد مجبور بودم همه چيز را به طور فيزيكى اجرا كنم. وقتى خانه مى‌رفتم سر تا پايم درد مى‌كرد؛ مى‌گفتم: مگر من دارم در فيلم اكشن بازى مى‌كنم؟ خلاصه كار خيلى فيزيكى اى بود.

آيا سازندگان انيميشن از هيچ كدام از حالت‌هاى خاص چهره شما در شخصيت‌پردازى استفاده مى‌كنند؟

اتفاقا آنها گفتند كه اين يك بخش بسيار اساسى كار است و به همين خاطر يك دوربين ويدئويى كوچك را هميشه روى من زوم مى‌كردند تا بتواند همه حالت‌هاى چهره مرا ضبط كنند. ما مى‌خواستيم بخش انيميشن و همچنين بخش بسيار انسان گونه اين فيل را در هم تلفيق كنيم.

چالش برانگيز ترين قسمت كار كجا بود؟

به نظر من چالش بر انگيز ترين قسمت چنين فيلمى‌اين است كه شما يك دنياى تخيلى در ذهن خود تان بسازيد كه اصلا وجود ندارد. اعتماد هم بخش مهمى‌از كار است. موقعى كه در يك فيلم غير كارتونى بازى مى‌كنم روى كار‌ها كنترل دارم. ولى در اين جور فيلم‌ها كنترلى روى هيچ بخشى از كار ندارى و بايد به سازندگان فيلم اعتماد كنى كه دارند تو را در مسير درست هدايت مى‌كنند. بنابراين در اين جور فيلم‌ها اعتماد مسأله خيلى بزرگى است.

هورتون بسيار مصمم است كه مردم شهر هو-ويل را نجات بدهد؛ شما چه نقطه مشتركى با او داريد؟

من آدم سمجى هستم. به نظرم اگر در كار‌هايت سماجت نداشته باشى در زندگى ات موفق نمى‌شوي. مثلا وقتى از پس كارى بر نمى‌آيم به خودم مى‌گويم: نه، كارت را خوب انجام ندادي، ولى به نظرم هنوز هم بتوانم آن را انجام بدهم. آنقدر كار را انجام مى‌دهى و انجام مى‌دهى و انجام مى‌دهى تا اينكه نتيجه خوبى حاصل شود.

شما در حرفه تان با مخاطرات زيادى رو به رو مى‌شويد. به نظر مى‌رسد آدم شجاع و پرجراتى باشيد. آيا از اينكه در كار تان با چالش مواجه بشويد لذت مى‌بريد؟

من از چالش‌ها خوشم مى‌آيد و اعتقادى به شكست ندارم. به پشيمانى هم اعتقادى ندارم. به نظر من شكست و رنج و عذاب و همه اين چيز‌ها براى اينكه بهترين آدم‌هاى ممكن بشويم، بهترين در انجام هر كاري، مطلقا ضرورى اند. من به اين فلسفه معتقدم كه مى‌گويد: هر اتفاقى كه براى من بيفتد بزرگ‌ترين اتفاق ممكن است، اصلا هم مهم نيست چه اتفاقي. من بعضى وقت‌ها دچار پشيمانى مى‌شوم، ولى بعد با خودم مى‌گويم: اگر فلان شكست نبود من الان اين موقعيت را نداشتم. مثلا اگر دلم نشكسته بود هرگز نمى‌توانستم در فيلم «درخشش ابدى يك ذهن پاك» بازى كنم. اگر آن لحظاتى كه من فكر مى‌كردم دنيا به آخر رسيده نبودند، من نمى‌توانستم خيلى از كار‌هايى را كه انجام داده‌ام انجام بدهم. اينكه در لحظه به يك جور ديد دست پيدا كنى و به سريع ترين شكل ممكن اين كار را انجام بدهي، كار سختى است.

شما در زندگى تان هميشه آدم شوخ و بامزه‌اى بوده ايد؟ آيا در كوچكى خواب اين را مى‌ديديد كه يك روز به يك ستاره خيلى بزرگ در عالم سينما تبديل شويد؟

موقعى كه در بچگى اجراى نمايش را شروع كردم به اين دليل بود كه مى‌خواستم كارى كنم كه مادرم بخندد و حالش بهتر شود چون مادرم هميشه مريض بود و درد مى‌كشيد. من متوجه شدم توانايى اين را دارم كه با كار‌هايم احساس درد را در او كمتر كنم. بازيگرى من از اينجا شروع شد و بعد هم گسترش پيدا كرد و ديگر مطمئن شدم كه براى اين كار ساخته شده ام. كارى كه من به عنوان هنر انجام مى‌دهم اين است كه سعى مى‌كنم مردم با ديدن كار‌هايم احساس خوبى داشته باشند و اگر هم سعى كنم با كار‌هايم حال‌شان را بد كنم براى اين كارم دليلى دارم. سعى مى‌كنم پيامى‌را به بيننده برسانم.

منبع الهام شما چه كسى بود؟

پدرم. من هميشه اين رؤيا را در سرم داشتم كه مثل پدر فقيدم باشم. او شخصيت حيرت ا‌نگيزى داشت. او اصلا خودش يك پا كارتون بود! وقتى در زمان كودكى ام برايم قصه تعريف مى‌كرد نگاهش مى‌كردم و مى‌ديدم تمام اتاق به هم ريخته است! من مى‌خواستم عين او باشم. او آدم بسيار با مزه و با استعدادى بود و هميشه مى‌خواست ديگران را شاد كند.

بزرگ‌ترين چالشى كه در حرفه تان با آن مواجه شده ايد چه بوده؟

صحت و درستي. جدى مى‌گويم، همين. اينكه همان چيزى باشى كه خودت مى‌خواهي، نه اينكه صرفا براى اينكه مورد پذيرش ديگران قرار بگيرى تبديل به چيزى بشوى كه گمان مى‌كنى بايد باشي. اينكه مقابل كسانى بايستى كه مى‌گويند: نبايد فلان و بهمان كار را انجام بدهي. ولى شما در مقابل مى‌گوييد: تو نمى‌فهمي. من اگر آن كار‌ها را انجام ندهم مى‌ميرم و زندگى ام را در جهنم خواهم گذراند چون با خودم صادق نبودم. بنابر اين هيچ گونه حق انتخابى وجود ندارد. اگر كسى به من بگويد چرا به جاى اينكه فقط در ژانر كمدى بازى كنى در ژانر درام بازى مى‌كني، در جواب مى‌گويم: فقط به خاطر اينكه دلم مى‌خواهد. من دوست دارم كار‌هاى متفاوتى را انجام بدهم و نمى‌توانم از اين كار‌ها صرف ‌نظر كنم فقط به خاطر اينكه كسى ممكن است فكر كند كه فلان كار، كار مناسبى نيست. من هر كارى را كه به نظر خودم درست و صحيح باشد،انجام مى‌دهم.

آيا شما آدم كمال گرايى هستيد؟ آيا همه چيز را بايد در نهايت صحت و درستى انجام بدهيد؟

من در صحنه‌هايى حضور داشته ام كه اصلا فكر نمى‌كردم در آن صحنه‌ها باشم! من هيچ وقت احساس نمى‌كنم كه كارى را با موفقيت تمام انجام داده ام. بازيگرى هميشه با نوعى عدم رضايت ابدى و ازلى همراه است. بازيگرى بهترين كار دنياست، ولى هيچ وقت هم از كارت راضى نيستي.

درباره پروژه بعدى تان صحبت مى‌كنيد؟

الان مشغول بازى در فيلمى‌از باب زمه كيس هستم كه نسخه كلاسيكى از داستان «سرود كريسمس» اثر چارلز ديكنز است. ما داريم براساس داستان اصلى ديكنز اين فيلم را مى‌سازيم. من در اين فيلم نقش اسكروچ را در چهار دوره متفاوت بازى مى‌كنم و نقش روح كريسمس را در گذشته و حال و آينده بازى مى‌كنم. اين نوع فيلم (فيلم‌هاى سه بعدي) مشكلات و چالش‌هاى خاص خودشان را دارند چون شما را مى‌برند توى يك سالن خالى كه فقط دوربين‌هايى روى ديوار هست و به غير از آن هيچ چيز ديگرى وجود ندارد جز تخيل شما. بنابراين كارى كه شما بايد انجام بدهيد اين است كه از خودتان بپرسيد: انگلستان دوره ويكتوريا چه بويى داشت؟ خب، بوى خيلى بدى مى‌داد. جو آنجا چگونه بود؟ سرد بود، خيلى سرد بود، چون آنها فقط با زغال سنگ مى‌توانستند حرارت ايجاد كنند. شما بايد دنياى مورد نظر را براى خودتان خلق كنيد. بايد كارى كنم كه شخصيت اسكروچ برايم واقعى به نظر بيايد.

شما در بازيگرى چه اهدافى را دنبال مى‌كنيد؟

فقط خلاقيت بيش‌تر. من دلم مى‌خواهد نيروى مثبتى در اين دنيا باشم، دوست دارم مردم را شاد كنم. الان به من خيلى خوش مى‌گذرد. من در زندگى ام جايگاه و موقعيت خيلى خوبى دارم. هنوز هم از بازيگرى لذت كودكانه اى مى‌برم و اين بزرگ ترين هديه زندگى من است.
 جمعه 15 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن