تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820744007




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب ادب - يك حراج فوق‌العاده


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: كتاب ادب - يك حراج فوق‌العاده


كتاب ادب - يك حراج فوق‌العاده

مهيار زاهد : پيش از صفحه يازده: «از آسمون بارون مي‌ياد لي ليا» آخرين كتاب حسن فرهنگي است. 16 داستان دارد و با ذكر اين جمله از تولستوي كه «ميان آدميان چيزي نيست جز ديوارهايي كه ساخته‌اند» به انسان‌هايي كه مي‌توانند ديوار‌ها را فرو بريزند تقديم شده است.

صفحه يازده
چندي است كه با ترديد دست در جيب مي‌كنيم و مجموعه داستاني را مي‌خريم به آن اميد كه شايد اين بار بخت يارمان باشد و به ازاي پولي كه از كفمان مي‌رود دست‌كم تك‌داستان دندان‌گيري چشممان را بگيرد كه اغلب نمي‌گيرد نه دندانمان را و نه چشممان را. با اين وصف مجموعه داستان جديد حسن فرهنگي نزد ذائقه رنجور ما يك پديده است چراكه بيشتر داستان‌هاي آن از كيفيت خوبي برخوردارند. به‌زعم نگارنده (حقيرش را به حكم كليشه‌گريزي حذف كردم ) بعضي از داستان‌هاي اين كتاب چنان جان‌دار و لذت‌بخش‌اند كه در وصف‌شان مي‌توان واژگاني فراتر از خوب را به كار گرفت. به‌طور كلي چنين مي‌نمايد كه نويسنده بر آن بوده تا ظرفيت‌ها و صناعات ناشناخته يا كم شناخته‌تر داستاني‌نويسي را تجربه كند و به فضاي جديدي از داستان كوتاه نزديك شود. آنجا كه استفاده از اين ظرفيت‌ها و صناعات از مرز تجربه گذشته و به مهارت بدل گشته داستان قوي‌تر و جان‌دار‌تري هم به بار نشسته است. داستان اول كه «از آسمون بارون مياد لي ليا» نام دارد يكي از همين داستان‌هاي فرا خوب يا بهتر از خوب است. فصل‌بندي يك در ميان(پي در پي) اين داستان به «واقعيت» و «خيال» همخواني هوشمندانه‌اي با طرح داستان داشته كه تاثير بسزايي در گيرايي داستان اول دارد. همين فصل‌بندي به اضافه چرخش مقام راوي بين شخصيت‌ها، لباس برازنده‌اي از جنس تار و پود تكنيك را براي داستان «طبقه دوم» بافته است. از ديگر داستان‌هاي خوب‌تر از خوب اين مجموعه مي‌توان به «اين خانه سياه و سفيد است»، «گره گشايي»، «تخت خالي» و «نام خانوادگي مستعار» اشاره كرد كه در داستان آخر قرار دادن بخشي از فرم اداره گذرنامه نقشي مهم را در نزديك شدن خواننده به فضاي داستان عهده‌دار است. به عبارت ديگر نويسنده با استفاده به موقع و به‌جا از تكنيك همان ابتداي داستان بخش مهمي از فضاي لازم را مي‌سازد. اين تناسب و هماهنگي بين طرح و تكنيك آن هم تكنيك‌هايي كه براي خواننده ايراني چندان شناخته شده نيستند تنها در صورتي شكل مي‌گيرد كه استفاده از آنها براي نويسنده دروني شده باشد. لذا نمي‌توان نوآوري‌هاي داستان‌هاي نامبرده را تلاش حسن فرهنگي براي تجربه‌اي متفاوت قلمداد كرد. اين ديگرنه تجربه بلكه مهارت است.
صفحه هفتاد و سه
حياتي‌ترين مشخصه يك نويسنده نگرش و ديد او به زندگي و مسائل مختلف است. اين چنين است كه او با ظرافت نگاه خود چيزهايي را مي‌بينيد و ضبط مي‌كند كه ابتدا محركي خام‌اند اما به مرور پخته مي‌شوند و سرانجام زماني به بخشي از نگرش نويسنده تبديل مي‌شوند. همين خام‌هاي پخته شده هستند كه روزي دستمايه داستان‌هاي او خواهند شد. حسن فرهنگي نشان داده است كه نگرش خوبي دارد اما به نظر مي‌رسد در بعضي از داستان‌ها طرح چنان كه بايد عميق نشده و خود نويسنده شناخت و تسلط كاملي بر آن نداشته كه در نهايت امر داستان به اندازه استعداد دروني خود شكوفا نشده است. داستان‌هاي مثل شرم گل بهي، عزيزم، پنجاه و هشت و صفحه بيست از اين جمله‌اند. اينها به جايگاهي كه مستحق‌اش بودند نرسيده‌اند و تعجيل نويسنده حقشان را پايمال كرده است. جالب آنكه در همين دسته از داستانهاست كه بعضي اشتباه نويسنده در انتخاب تكنيك يا ناتواني او را در اجراي طرح مشاهده مي‌كنيم كه رنگ و بوي تجربه كردن را دارد. حال مي‌بينيم كه همان فصل بندي‌هاي گيرا در داستان اول و دوم كتاب در داستان صفحه بيست دچار نقص است. اين داستان‌ها تجربه‌اي ناموفق و شكست خورده نيستند اما موفق هم محسوب نمي‌شوند.
صفحه پنجاه و پنج
يكي از ويژگي‌هاي جذاب و گيراي «از آسمون بارون مي‌ياد لي ليا» كه در چند داستان به چشم مي‌آيد اين است كه نويسنده قصد پنهان شدن پشت كلمه‌ها و قصه را ندارد. حتي آنجا كه لازم دانسته راوي را رو در روي خواننده قرار داده است. به عنوان مثل در داستان «يكي از مردها خيلي بايد فكر بكند» چنين مي‌نويسد: «من راوي هم بعد از اينكه يكي از مردها مرد خودكار را پرت كردم گوشه‌اي و نشستم زمين و زانوهايم را به دست گرفتم و فكر كردم حتي حالا مي‌توانم ادامه بدهم و بگويم چه بلايي سر آن يكي مرد آمد.» يا در داستان زيباي گره‌گشايي ناگهان روايت را رها كرده و در پرانتز خطاب به نويسنده يا به خود مي‌گويد: «تا اينجا توانستم فضاي داستاني را ترسيم كنم و شناختي ابتدايي از شخصيت داستانمان به دست بدهم. مي‌خواهيم يك داستان كلاسيك تعريف كنيم تا اينجا مقدمه داستان بود.» اما جالب‌ترين استفاده حسن فرهنگي از اين تكنيك كه در اجراي به موقع و كامل آن مهارت دارد در داستان «زني كه از دماغش متولد شد» ديده مي‌شود. داستاني كه نويسنده در حين نوشتنش دچار نوعي ترديد و نگراني نسبت به واكنش منتقدان و مخاطبان آتي آن مي‌شود. با اين روش جداي از تلاش براي ملموس‌تر شدن داستان نگراني خود را هم كاهش داده است: «بعد از اينكه با نگهبان حرف زدم تازه متوجه شدم كه زن را كسي نمي‌بيند. حالا منتقد‌ها هر چه دلشان خواست بگويند. بگذار بگويند كه مي‌خواسته داستان متفاوت بنويسد. مهم خودم هستم كه مي‌ديدمش به وضوح مي‌ديدمش كه راه مي‌رود، مي‌خندد و به من پشت چشم نازك مي‌كند.» با وجود اين جسارت و مهارت تحسين برانگيز نويسنده داستان «زني كه از دماغش متولد شد» چنگي به دل نمي‌زند و اتفاقا به نظر مي‌رسد كه نويسنده قصد نوشتن داستاني متفاوت را داشته كه در اجراي آن ناكام مانده است.
صفحه صد و شصت و هشت
هرچند مجموعه داستان «از آسمون بارون مي‌ياد لي ليا» رنگ و بوي پست مدرني دارد اما نمي‌توان تمامي داستان‌هاي آن را پست مدرن دانست. داستان پست مدرن مشخصات خاص خود را دارد و صرف استفاده از تكنيك‌هاي پست‌مدرن در يك داستان نبايد ما را دچار صرف كند. حتي خود تكنيك‌هاي پست مدرن بسته به نوع اجراي شان مي‌توانند پست مدرن باشند يا نباشند. حسن فرهنگي در اين مجموعه داستان لكنت ندارد. نثرش روان است. در تكرار فعل‌ها محصور نمي‌شود. ولي با نگاهي به مجموع داستان‌ها اين طور به نظر مي‌رسد كه ديالوگ‌ها چنان كه بايد قوي نيستند. اين ضعف به خصوص از منظر شخصيت‌پردازي بيشتر چشم را مي‌زند. شخصيت‌هاي بيشتر داستان‌هاي اين كتاب مثل هم حرف مي‌زنند. ادبيات گفتاريشان مثل هم است. حتي فحش‌هايي كه شخصيت‌هاي مختلف با فرهنگ و جايگاه اجتماعي متفاوت از هم به زبان مي‌آورند مشترك است. به سختي مي‌توان پذيرفت مردي گستاخ كه در خيابان با وقاحت زن غريبه‌اي را مي‌آزارد و كتك‌اش مي‌زند از فحش «لكاته» استفاده كند. از طرف ديگر شخصيت‌سازي نويسنده بيشتر شخصيت‌سازي تيپي است نه فردي كه توضيح آن در حوصله اين يادداشت نمي‌گنجد. طبق روال سال‌هاي اخير اين مجموعه هم داستان‌هايي با شخصيت محوري يك نويسنده را در بر دارد و در اين كتاب هم از صندلي لهستاني بي‌نصيب نمانديم. ديگر كلمه صندلي را كه مي‌بينيم شكل صندلي لهستاني در ذهنمان نقش مي‌بندد. مگر نمي‌شود كسي روي يك صندلي بنشيند و آن صندلي دست بر قضا لهستاني نباشد؟
پشت جلد:
از اينها كه بگذريم در روزگاري كه چندين هزار تومان پول مي‌دهيم و كتابي مي‌خريم كه اغلب به اندازه چند صد تومان هم داستان ندارد كتاب پر و پيماني مثل از «آسمون بارون مي‌ياد لي ليا» خيلي ارزان است. چيزي مثل يك حراج فوق‌العاده.
* ميان‌تيترها به تقليد از فصل بندي‌هاي داستان تنظيم شده‌است.

از آسمون بارون مي‌ياد لي‌ليا
(مجموعه داستان)
حسن فرهنگي
انتشارات كاروان
1387
2000 نسخه
1800 تومان
 پنجشنبه 14 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن