واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: جامعه - پايگاههاي پشتيباني و مديريت بحران
جامعه - پايگاههاي پشتيباني و مديريت بحران
الهام دانيالي:سالهاست بلاياي طبيعي مانند زلزله، سيل، توفانها و... همينطور انواع جنگهايي كه توسط انسانها به وقوع ميپيوندد نظم و روند عادي و طبيعي زندگيها را تغيير ميدهد. باعث بهوجود آمدن قحطيها، بيخانمانيها، آلودگيها و بيماريها ميشود. با شنيدن خبر هر حادثه غريبالوقوع و ناگهاني از هميندست اتفاقات، انديشه به اين سمت هدايت ميشود كه «چند نفر كشته يا مجروح شدهاند؟»، «آيا خانههايشان را از دست دادهاند؟» و «غذا و بهداشت براي ادامه زندگيشان چگونه است؟». اين اتفاقات پيشبينينشده و غافلگيركننده را كه زمان محدودي براي واكنش باقي ميگذارد «بحران» ميناميم. وضعيتي كه تهديدكننده است و ميتواند عامل بروز بيثباتي و خشونت باشد. براي مديريت شرايط بحران اصولا بايد از قبل برنامهريزيها و پيشبينيهايي داشت تا كمترين ضرر و خسارت ممكن متوجه افراد و اجتماع شود. از جمله اين برنامهريزيها ميتوان كسب اطلاعات و تجزيه و تحليل بحرانهاي گذشته را نام برد، پيشبيني اقدامها و امكانات براي ساماندهي افراد و همچنين اطلاعرساني هشداردهنده به مردم قبل از بروز بحران. و نيز بخشي از برنامهها مربوط به زمان وقوع حادثه است. مانند اطلاعرساني جاري و پاسخدهي به افراد آسيبديده و بحرانزده. از سال 82، مدتي بعد از زلزله بم طرح احداث 120 پايگاه پشتيباني بحران در شهر تهران مطرح و به تصويب رسيد. تمام اين پايگاهها با نقشه تيپ ساخته شدهاند و مساحت آنها 1250 متر است. قرار بر اين است كه اين پايگاهها در شرايط عادي به عنوان مكاني براي اجراي برنامههاي آموزشي امداد و نجات و استقرار تيمهايي از سازمانهاي ارائهكننده خدمات اضطراري، و در وضعيت وقوع بحران تمام بخشهاي آن در اختيار ستاد بحران مناطق و تيمهاي امدادي در نظر گرفته شده است. از اقدامات ديگر، هماهنگيها و آموزشهاي ويژهاي است كه به وسيله آتشنشاني، مراكز امداد و نجات، اورژانس و... داده ميشود.
اين پايگاهها براي اسكان اضطراري نيست
در زمينه فعاليتهاي سازمان رامين رادنيا مسوول روابط عمومي سازمان پيشگيري و مديريت بحران استان تهران توضيح ميدهد: «در شهر تهران اكنون 90 پايگاه پشتيباني وجود دارد.» او درباره اطلاعرساني جهت پايگاهها براي عموم ميگويد: «ما اطلاعرساني انجام دادهايم. اما اين پايگاهها بهمنظور مراجعه شهروندان عادي در نظر گرفته نشده. بلكه هدف خاص و ويژهاي دارد. اين پايگاهها مكاني هستند كه در شرايط عادي بهعنوان مجموعههاي آموزشي در حوزه حوادث و سوانح به كار ميرود و همچنين ميتواند مورد استفاده نهادهاي فعال در حوزه خدمات اضطراري مانند اورژانس تهران قرار بگيرد كه هماكنون هم در چند پايگاه، نيروهاي اورژانس مستقر هستند و همينطور در شرايط عادي بعضي از اين پايگاهها به عنوان باشگاههاي ورزشي براي بانوان مورد استفاده قرار ميگيرد.» رادنيا ادامه ميدهد: «ما 22 ستاد مديريت بحران در هر منطقه تهران داريم كه دفاتر و نيروهاي پايگاه ويژه مديريت بحران در اينها مستقر هستند و در واقع بخشي از تجهيزات مورد نياز براي شرايط ارائه خدمات اضطراري مانند وسايل امداد و نجات در اين پايگاهها قرار دارد.» او تاكيد كرد اين پايگاهها نبايد با مراكز اسكان اضطراري كه تعريف ديگر دارد اشتباه گرفته شود. اين پايگاهها را در شرايط بحراني بايد صرفا محل مديريت و هماهنگكننده تيمهاي امداد و نجات دانست و مركزي براي هدايت، برنامهريزي و اقدام تيمهاي نجات. را دنيا در رابطه با بحث اسكان اضطراري ادامه داد: «اسكان اضطراري دو نوع است، اسكان اضطراري چادري و اسكان اضطراري در كانتينرها و اتاقكها. بسته به نوع اتفاقي كه در يك حادثه رخ ميدهد و بر اساس نياز جمعيت، اين كار در حوزه فعاليت جمعيت هلالاحمر است كه دو وظيفه اسكان اضطراري و امداد و نجات را بر عهده دارد و معمولا بهصورت احداث اردوگاههاي چادري و كانكسهاي اسكان اضطراري اعمال ميشود.» وي همچنين در رابطه با ذخيره منابع غذايي و امكانات رفاهي در نظر گرفته شده براي شرايط بحراني توضيح داد: «اين امكانات در انبارهاي بزرگ هلالاحمر كه در اطراف تهران قرار دارد نگهداري ميشود. البته در پايگاههاي ويژه ما هم حدود شصت قلم از ابزار مورد نياز امداد و نجات نگهداري ميشود كه از اقلام سادهاي مانند بيل، كلنگ، طناب، چراغقوه و... تا اقلام پيچيدهتري مانند موتورهاي برق، چراغهاي روشنايي زرافهاي، دستگاه برش بتن و تجهيزات اختصاصي براي گروههاي امداد و نجات در نظر گرفته شده است.» رادنيا ضمن اشاره به مخاطراتي مانند اتفاقات ناشي از حوادث زمين از جمله زلزله يا سيل، شاخصهايي را براي پيشبيني و سنجش منطقهها و محلههاي خطرناك و تاثير حوادث در آنها برميشمارد، همچنين نمونههايي براي اين شاخصها ذكر ميكند مانند بافت فرسوده، تراكم جمعيت، مشكلات مربوط به دسترسي، باريك بودن معابر، پراكندگي مراكز درماني، دوري و نزديكي به گسل و... اينها را دلايلي ميداند براي اينكه بتوانيم يك منطقه يا محل را داراي پتانسيل وقوع خطر بدانيم يا خير. وي در رابطه با پايهريزي سه كنفرانس بينالمللي در زمينه مديريت بحران با مسووليت و هزينه شخصي فردي به نام مهندس رضا بطحايي اظهار بياطلاعي كرد و توضيح داد: «من فكر نميكنم اشخاص بهطور مجزا داراي آن اعتباري باشند كه بتوانند كنفرانس بينالمللي برگزار كنند. او در ادامه زمان افتتاح تكتك اين پايگاهها را سال 85 اعلام كرد كه ظرف دوسال گذشته از 120 پايگاه، 96تاي آنها مورد بهرهبرداري قرار گرفته است و در رابطه با تقسيمبندي انواع اين پايگاهها توضيح ميدهد: «اين پايگاهها يا ويژه هستند يا عادي. و اكنون بعضي از آنها به عنوان سالنهاي ورزشي مخصوص بانوان مورد استفاده قرار ميگيرد كه البته آنها هم انبار و تجهيزات لازمه را دارا هستند و بعضي از آنها هم مطلقا مربوط به پايگاههاي مديريت بحران هستند.» او در انتها مجددا تاكيد كرد كه برخي از افراد اين پايگاهها را با مراكز درماني يا مراكز اسكان موقت يا حتي پناهگاه اشتباه ميگيرند. اما اين پايگاهها چيزي فراتر از تمام اينهاست و فعاليت ديگري متفاوت با اينها دارد.
پايگاهي كه ديده نميشود
براي آشنايي بيشتر با چگونگي كاركرد و ميزان آمادگيهاي پايگاهها، به پايگاه پشتيباني منطقه هفت تهران واقع در خيابان مرودشت، انتهاي پارك موزه قصر سري زديم. بهرغم تابلوهاي راهنماي موجود در خيابانهاي معلم و مرودشت، پيدا كردن پايگاه كار آساني نبود. بهخصوص كه به دليل مرمت ساختمان باغ موزه قصر كه در گذشته با كاربري زندان مورد استفاده قرار داشته، اطراف پايگاه تماما پوشانده شده و سوله به هيچعنوان از بيرون قابل ديدن نبود. پس از يافتن ساختمان سراغ مسوول پايگاه را گرفتيم. اتاق مديريت خانمي به نام بابكان را به عنوان مديريت باشگاه به ما نشان دادند كه البته وي نيز حضور نداشت. بانواني كه بهمنظور شركت در دورهها و كلاسهاي ورزشي در اين باشگاه ثبتنام كرده بودند در حال تمرين و رفت و آمد بودند. در قسمت اداري بيرون سالن بزرگ به مردي حدود 37 ساله برخورديم كه از طرف حراست سازمان ورزش مشغول به فعاليت بود. او توضيح داد كه بخش اداري ساختمان براي استقرار افرادي از طرف سازمان پشتيباني و مديريت بحران ساخته شده، اما به علت شكل و موقعيت اين پايگاه كه امكان تردد خودرو در اطراف آن وجود ندارد، كسي از سازمان به آنجا نميآيد. وي ميگويد: «اينجا اصلا از طرف سازمان بحران مورد توجه واقع نشده و ما هم الان فقط از يك اتاق نگهبان استفاده ميكنيم. بقيه اتاقها كاملا خالي هستند.» او براي ما ميگويد كه امكان عبور و مرور هيچ وسيله نقليهاي در اطراف اين پايگاه وجود ندارد. او تاكيد ميكند كه در كل منطقه 7 همين يك پايگاه وجود دارد كه آن هم در صورت لزوم اصلا نميتواند كارايي داشته باشد و مورد استفاده قرار بگيرد. به دليل موقعيتي كه در آن قرار گرفته به هيچعنوان امكان استقرار نيروهاي سازمان چه الان و چه در وضعيت بحران وجود ندارد. وي توضيح ميدهد كه اطلاعرساني براي كاربري سالن ورزشي بانوان در محل زياد انجام ميشود. و اطلاعرساني براي وجود پايگاه در اين منطقه صرفا در حد بنرها و تابلوهايي است كه توسط خود شهرداري نصب شده. او اشاره ميكند كه جمعيت منطقه 7 بسيار كم هست به اين دليل كه بيشتر منطقه با پادگانهايي كه در آن قرار دارد پوشيده شده و مساحت كمي از آن تحت پوشش منطقه مسكوني قرار دارد. به گفته او در حدود 57 پايگاه اكنون در اجاره شركت ورزش قرار دارد كه با نام مجموعههاي الزهرا با شمارههاي مختلف نامگذاري شدهاند. وي جزء افرادي است كه اكنون مشغول ديدن آموزشهاي ويژه امداد و نجات است كه شامل كمكهاي اوليه، نجات حريق، نجات از آوار و... ميباشد. در مورد وسايل موجود در پايگاه وي ميگويد: «در اتاقها وسايل مختلفي وجود دارد. مثلا در يك اتاق پتو در ديگري چادر، كاورهاي لباس و... وجود دارند.» او با نشان دادن شرايط نامساعد رفتوآمد و بسته بودن فضاي اطراف پايگا به ما توضيح ميدهد به دليل عمليات مرمت ساختمان باغ موزه قصر و فعاليتهاي لودرها و كارگران در آنجا يكبار آب پايگاه بهمدت يكهفته قطع بوده. همچنين درباره درهاي اصلي سالن كه بايد آمبولانس و ماشينهاي امداد در وضعيت وقوع بحران از آنجا تردد كنند ميگويد درها جايي واقع شده كه اصلا هيچ خودرويي نميتواند به نزديكي آن هم بيايد چه رسد به اينكه بخواهند به داخل سالن اصلي پايگاه راه بيابند.
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 452]