واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: سياست - آمريكا اشتباهاتش را تصحيح كند
سياست - آمريكا اشتباهاتش را تصحيح كند
سامان صفرزائي:سخن مترجم: آمريكاي امروز به باور هفتهنامه بريتانيايي «اكونوميست» آمريكاي خوشحال و قدرتمندي نيست كه مردمان آن ديار هميشه در خاطر آن را به ياد داشتهاند. نويسنده مقاله اين واقعيت را ملموس ميكند كه آمريكا با مشكلات بزرگي دست و پنجه نرم ميكند اما بر اين باور است كه تاريخ آمريكا گواهي ميدهد كه اين كشور پيش از اين هم در شرايط ناگوارتر از امروز قرار داشته ولي همواره درميان آتش مشكلات داخلي و خارجي توانسته آب آرامش را بر پيكره مصائب بريزد. او براي دوباره رخ دادن اين مهم در آمريكاي محزون امروز شرايطي تعيين ميكند كه آن را با يكديگر خواهيم خواند.
آمريكاي مغموم
اگر آمريكا به جاي سرزنش ديگران از مشكلاتش درس بگيرد، قدرتمندتر از گذشته باز خواهد گشت. ملتها نيز همچون مردمان هر از گاهي سرخورده ميشوند. و در حال حاضر ايالات متحده كه معمولا معتمد به نفسترين جاي دنياست، افسرده و ملول به نظر ميرسد. از هر 10 آمريكايي هشت نفر گمان ميكنند كه كشورشان در مسيري اشتباه گام بر ميدارد. جورج بوش نگونبخت تا اندازهاي به اين دليل سرزنش ميشود: ميزان رضايت از وي در حال حاضر از نيكسون(1) نيز كمتر است. اما بسياري بيش از آنكه دلواپس رئيسجمهور مغروق باشند دل نگران ملتي هستند كه در حال غرق شدن است.
وضعيت اسفبار سرمايهداري آمريكايي يكي از سرچشمههاي نگراني است. «ائتلاف واشنگتن» به دنيا ميگويد كه بازار آزاد و آزادسازي مشكلاتش را حل خواهد كرد. قيمت مسكن در آمريكا با سرعتي بيش از دوران «ركود بزرگ» در حال سقوط است. سوخت از دهه 1970 گرانتر است، بانكها در حال ورشكستگياند، «يورو» به ريش «دلار» ميخندد، بدهكاريها زياد است، تورم و ركود اقتصاد را تهديد ميكنند. و اين تنها ركود اقتصادي نيست كه سببساز اين ناخرسندي شده است: گويي بسياري از آمريكاييها احساس ميكنند كه آن پيشرفت عظيم را از دست دادهاند. بين سالهاي 2002 تا 2006، درآمد 99 درصد افراد بهطور ميانگين سالانه ( در دورههاي حقيقي) يك درصد افزايش يافته است. آن يك درصد باقيمانده كه در صدر قراردارند سالانه 11 درصد افزايش حقوق داشتند. سه چهارم سود اقتصادي در زمان رياست جمهوري آقاي بوش به آن صدرنشينان يك درصدي اختصاص يافت. جهانيسازي با خطري جدي مواجه است، تجارت آزاد در آمريكا نسبت به هر كشور توسعهيافته ديگري هواخواه كمتري دارد، كشوري كه بر مبناي مهاجران بنا شده، حصاريهايي ميكشد تا آنان را بيرون از مرزهاي خود نگاه دارد.
مار بر كتفهايت نفس ميكشد (3)
آن سوي مرزها، آمريكا براي اهدافي دون، خون و خزانه زيادي صرف كرده است، در عراق يافتن راهي پذيرفتني براي خروج به مثابه يك موفقيت به چشم خواهد آمد، افغانستان وارد گود ميشود. ادعاي آمريكا براي آنكه مشعلدار آزادي در جهان تاريك باشد توسط گوانتانامو، ابوغريب و به استهزا گرفتن كنوانسيونهاي ژنو در بحبوحه وضع پراضطراب تك قطبي شدن كه پيامد - ناخوشايند - يازدهم سپتامبر بود، كمسو و تار شده است. اكنون دنيا به شدت چند قطبي به نظر ميرسد، اروپاييها ديگر نگران استيلاي آمريكا نيستند، برخي ميگويند فرانسه، دنياي عرب را بهتر از نئومحافظهكاران درك كرده است. روسيه، كشورهاي حوزه خليج و قدرتهاي در حال توسعه، بيپرده ائتلاف واشنگتن را به ريشخند ميگيرند. چين به طور خاص آمريكا را وحشتزده كرده. آمريكاييها به پاخاستن چين و پيامدهاي افول نسبي آن را به بحث گذاشتهاند:، محاسبه اينكه اقتصاد چين چه هنگام بزرگتر خواهد شد و برآورد موشكها و زيردرياييهايش به يكي از سرگرميهاي محبوب در واشنگتن بدل شده است. چند سال پيش هيچ سياستمداري با كتابي تحت عنوان: «دنياي پسا-آمريكا» مشاهده نميشد. آقاي اوباما آشكارا به خواندن چاپ اخير كتاب فريد زكريا پرداخته است. آمريكا پيش از اين نيز به مخمصه افتاده است. در دهه 1950 به خاطر قدرت شوروي خود را درگير جنگ ماهوارهها كرد، در دهه 70 «واترگيت»، «ويتنام» و تلاطمهاي نفتي وجود داشت، در اواخر دهه 80 به نظر ميآمد ژاپن قرار است آمريكا را بخرد. هر بار، آمريكا احيا شده است، بدين خاطر كه اين كشور در پابرجا نگاه داشتن خويش استاد است. همانطور كه سرمايهداري آمريكايي اجازه ميدهد كمپانيها از ميان بروند و به سرعت پديد آيند، نظام سياسي آن نيز به سرعت واكنش نشان ميدهد. در اروپا رهبران سياسي به آهستگي از ميان سلسله مراتب حزبي نمود مييابند. كماكان كشورها مانند مردم هنگامي كه اوقاتشان تلخ ميشود خطرناك رفتار ميكنند.
گوشت قرباني آسيايي
يقينا عرصههايي وجود دارد كه تغييرات در آنجا لازم است. صداي له شدن اعتبارات بخشي از عواقب سيستم نظارتي سرتاپا اشتباه آمريكا است. سياستهاي سست بنياد پولي باعث ميشود كه آمريكاييها قرض بالا بياورند و حباب مسكنسازي را به قدري پر كنند تا عاقبت بتركد. از هر دوي اين اشتباهات بايد درس گرفته شود، همانگونه كه بايد از نگرانيهاي گسترده درباره وضعيت آموزش، سلامت و بهداشت درس بگيرند. مدارس آمريكا احتياج به نوعي سيستم رقابتي دارد، سيستمي كه باعث شده دنيا به دانشگاههاي آن كشور رشك بورزد. مراقبتهاي پزشكي آمريكا، اگرچه روي اين كره خاكي در نوع خود گرانترين به شمار ميرود، اما در ارائه خدمات به دهها ميليون نفر از مردم ناتوان عمل كرده و به شدت احتياج به اصلاحات دارد. اشتباهات بسياري در خارج از مرزها نيز وجود داشته است. گشودن نبرد عليه تروريسم همواره مانند آب در هاون كوبيدن بوده است. باتوجه به اينكه خليج گوانتانامو به غايت غيرآمريكاييترين مكان روي زمين است: تخته شدن در آن را اسباب شادي خواهد شد. در برخي عرصهها آمريكا از هماكنون نبوغ خود را براي ابتكارات جديد نشان ميدهد. هر دو كانديداي جمهوريخواه و دموكرات وعده دادهاند تا گوانتانامو را تعطيل كنند. حتي آقاي بوش كه دومين دورهاش رو به پايان است محدوديتهاي يك جانبهگرايي را مشاهده كرده است. به جاي آنكه فقط «محور شرارت» را تهديد كند و هشدار دهد وي بيش از پيش با متحدان - و غير متحدانش- در آسيا روي آرام كردن كره شمالي تمركز ميكند. براي نخستينبار او به تازگي به مقامات آمريكايي اجازه داد تا در مذاكرات با ايران حول برنامه ترديد برانگيز هستهاي آن كشور شركت نمايند. آمريكا تصحيح اشتباهاتش را آغاز كرده، اين امر را بايد به فال نيك گرفت. بسياري اشتباهات ديگر نيز وجود دارد كه بايد تصحيحش انجام شود. اما يكي از اصليترين نگرانيها بيش از آنكه خواستار حركتي به سمت حفظ وضع كنوني باشد؛ خواهان تغيير در نگرش است: افول نسبي آمريكا، مخصوصا در مقايسه با آسيا به طور عام و چين به طور خاص. شكاف اقتصادي ميان آمريكا و آسياي در حال توسعه يقينا كم شده است، اما نگراني براي آن به دو دليل اشتباه است، اول اينكه حتي با نرخ رشد كنونياش، ربع قرن طول ميكشد تا درآمد ناخالص چين بتواند از آمريكا پيشي گيرد، تغييرات سريع اقتصادي چين تنشهاي داخلي را به وجود آورده كه ممكن است قبل از رسيدن به شكوفايي چين را دچار لغزش كند. دوم آنكه حتي اگر پيشرفت آسيا بيوقفه ادامه يابد؛ قلمداد كردن آن به عنوان يك معضل، به غايت اشتباه و - غيرآمريكايي- است. بسياري از آمريكاييها متاسفانه، تمايلي ندارند اينگونه به قضيه نگاه كنند. سياستمداران آمريكايي نيز براي مشكلاتي كه خود آن را ساختهاند به دنبال گوشت قرباني ميگردند و اغلب انگشت اتهام را به سوي كشورهاي در حال قدرتگيري كه روزگاري فقير و فلكزده بودهاند ميگيرند، آنان را متهم به دزديدن مشاغل آمريكايي ميكنند و هنگامي كه آنها ميخواهند كمپانيهاي آمريكايي را بخرند به شكوه سخن ميگويند. اما اگر آمريكا واكنشها را معطوف به خود بداند - گمركهاي تجاري را بالا ببرد و از سرمايهگذاري خارجي ممانعت به عمل آورد- خطر وخيمتر شدن مشكلات اقتصادي را كه در پس نا بساماني كنوني پنهان هستند بالاتر ميبرد. همه به دوران ناگوار پاي ميگذارند، برخي از مشكلاتي كه خود مسبب آن بودهاند درس ميگيرند و راسختر باز ميگردند. بعضي تقصير را گردن ديگران مياندازند، بد و بيراه ميگويند و بيش از پيش به خويش ضربه ميزنند. در گذشته، آمريكا در بسياري اوقات اين درايت را داشته تا راه نخست را برگزيند. بياييد اميدوار باشيم اين بار نيز چنين كند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]