واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: محبت ريشه زندگي
همه آدم ها چه كوچك و چه بزرگ دوستدار محبت اند و گريزان از بي مهري، طالب تاييد و تشويق اند و دل نگران از تكذيب و تنبيه، دل گرم از دوستي ها هستند و دل غمين از دشمن. همه انسان ها سالم و صالح، دخترها و پسرها، زن ها و مردها، پيرها و جوانها; شيفته صداقتند و ناخرسند از دروغ ها و دغل ها، رهرو حقيقت اند و ناخشنود از فريب ها و پليدي ها، دل شاد از عدالتند و دلگير از خودكامگي ها، تبعيض ها، دل آرام از صلح و صفايند و دل تنگ از جنگ و جفا، دوستدار زيبايي هايند و رويگردان از زشتي ها و پلشتي ها. براي رسيدن به اين اهداف بايد منتظر بود، انتظار امام موعود، امام زمان (عج الله). اين انتظار، زيباترين و باشكوه ترين جلوه تحقق صداقت و عدالت در انديشه و رفتار منتظران است. اين انتظار معنا بخشيدن به نيات خيرخواهانه، انديشه هاي عدالت جويانه و رفتارهاي صادقانه و متعالي مومنان بلند همت و متقيان خداپرست و پاسخگوي پرسش آخرين انسانهاست. اين انتظار، انديشه و تلاش براي معماري جهاني است پر از عدل و داد، مبراي از جور و فساد، روشن از معنويت و صفا و بيگانه از محنت و تصويرگر نشاط مستضعفان و حزن مستكبران. اين انتظار بر همه آزادگان جهان و رهروان هم دل و منتظران هم گام مهدي موعود (عج الله) مبارك است.
نظام هستي براساس مهر و محبت پروردگار به انسان پديد آمده است. اگر عشق و محبت نبود; نه طلوعي بود و نه غروبي، نه بهاري بود و شكفتن گل ها و نه نغمه هاي شورانگيز بلبلان شنيده مي شد. نه كوهساري وجود داشت و نه آبشاري، نه امواج غلتان درياها به چشم مي خورد و نه ستارگان در آسمان ها چشمك مي زدند. اگر عشق و دلدادگي نبود شوريدگان به دنيا نمي آمدند و اشعار نغز نمي سرودند. اگر سوز و گداز دلدادگان نبود، كوه بيستون شكافته نمي شد و ذوق و هنر هرگز تولد نمي يافت.
ديگر معلم شوريده دلي پيدا نمي شد و كلاس هاي درس تعطيل مي گرديد. دفتر زندگي با عشق و محبت آغاز شد و جلوه هاي گوناگون جمال و كمال در كل هستي پديد آمد. انسان ها هم جزيي از نظام كل هستي هستند با عشق متولد مي شوند، با دلدادگي چون حباب ها به اقيانوس هستي و ابديت مي پيوندند. پس آغاز و سرانجام زندگي و هستي از مهر و محبت آكنده است و آنان كه از عشق و دلدادگي خبر ندارند نامشان در دفتر و جريده انسان ها ثبت نمي شود. هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق ثبت است در جريده عالم دوام ما. بنابراين اگر كانون خانواده از مهر و محبت لبريز باشد و زندگي مفهوم واقعي خود را از دست ندهد. افرادي كه در اين خانواده ها بزرگ مي شوند و وارد جامعه مي شوند خودشان به وجود آورنده عدالت مي شوند و جامعه اي سالم و شاداب مي سازند كه به دور از هرگونه بي عدالتي و بي نظمي است.
گرچه استفاده از قدرت، مي تواند ما رابه هدف برساند، ولي بهره گيري از «محبت» و «عشق» و ايجاد جاذبه و كشش قلبي، اهرمي قوي تر است و انگيزه هاي ماندگارتري ايجاد مي كند. در روايات نيز آمده است: «محبت و دوست داشتن برتر از ترس و بيم است.»
«و اشعر قلبك الرحمه للرعيه و المحبه لهم و اللطف بهم»
دلت را با مهرباني و محبت و لطف و احسان نسبت به مردم بپوشان.
اشعار به معناي پوشيدن و شعار به معني زيرپيراهن است و كنايه از اين است كه رحمت و محبت و لطف تو نسبت به مردم ظاهري و براساس منافع و مصالح نباشد بلكه بايد قلبي باشد و همه جان تو آكنده از مهرباني و محبت و لطف نسبت به آنها باشد و نگذاري در دل تو ذره اي خشونت، بغض يا بي لطفي نسبت به آنها وجود داشته باشد.
اسلام بسيار به محبت كردن به فرزندان و همسر و يكديگر تاكيد داشته كه ما چند داستان و روايت را تعريف مي كنيم. يك بار حضرت رسول (ص) به مسجد مي رفتند كه در راه چند بچه به ايشان مي گويند آيا شما با ما بازي مي كنيد پيامبر(ص) مي فرمايند: بله. آنها مي گويند: پيامبر(ص) شتر ما مي شويد؟ پيامبر جواب مي دهند آري! ياران حضرت در مسجد نگران مي شوند و يك نفر را به دنبال ايشان مي فرستند. وقتي آن فرد به حضرت مي رسند و مي بينند كه ايشان با بچه ها مشغول بازي هستند تعجب مي كند و مي گويد: يا رسول الله نماز دير شد! حضرت رسول(ص) مي فرمايند: چند تا گردو داري به من بدهي تا به اين بچه ها بدهم؟ آري دارم بفرماييد و حضرت آن گردو ها را دست بچه ها مي دهند و مي گويند: آيا شترتان را با چند گردو عوض مي كنيد. به طور كلي خشونت ابتدايي ترين اظهارنظر شخصي است كه به صورت علمي يا قوي صورت مي گيرد و مهر و محبت و مهرورزي را بايد جايگزين خشونت بكنند تا جامعه آسايش و آرامش خود را بازيابد و همه جا پر از عطوفت و مهرباني و براي رفع خشونت و زمينه سازي براي تحقق صلح مبتني بر عدالت و وحدت ملي كوشش شود.
امام كاظم عليه السلام مي فرمايد:
مهرورزي و دوستي با مردم، نصف عقل است.
معناي محبت و مهرورزي چيست؟ از چه كساني بايد آموخت و چه كساني راه را به ما نشان مي دهند. معناي واقعي مهرورزي و محبت خود را براي محبوبت فدا كردن از خود گذشت كردن نمونه هايي كه از زمان اولياي الهي تاكنون مشاهده شده است آن از ابراهيم خليل الله كه لقب حبيب الهي از طرف محبوبش لقب گرفت و بهترين ميوه زندگيش به امر پروردگارش مي خواست قرباني كند آن از صدر اسلام كه چگونه حضرت محمد(ص) و پيروانش در گرماي جانسوز مكه شكنجه ها را تحمل كردند و آن امام معصوم كه نمونه سترگي از مهرباني و محبت بودند.
بالاتر از «شهادت» - آنچه در قاموس بشر، هنوز نامي ندارد و بزرگترين قرباني تاريخ در دشت خونين كربلا است. خداوند، كانون مركزي همه رحمت ها، محبت ها و مهرورزي هاست و آفرينش، ريشه در رحمت و مهرورزي خدا دارد. او هم بهترين حبيب است و هم بهترين محبوب; هم رحيم است و هم رحمان و اين دو صفت، در صدر تمام سوره هاي قرآن، علاوه بر متن بسياري از آيات، تكرار شده اند.
در قرآن كريم چهار بار از خداوند متعال به عنوان «ارحم الراحمين»; برترين مهربانان، ياد شده است.
شايد يكي از اميد بخش ترين آيات قرآن، آيه 12 سوره انعام باشد كه در آن خداوند نويد مي دهد كه مهرورزي را بر خويشتن حتمي كرده است فيليپ پينل اولين روان پزشكي بود كه در درمان ديوانگان از روش مهرورزي استفاده كرد. او بر اثر مهر و محبت عده اي از ديوانگان را معالجه كرد; در حالي كه قبل از او زنجير به دست و پاي ديوانگان زده بودند; آنان را تنبيه مي كردند.
اين دانشمند براي اولين بار اثبات كرد كه با مهر و محبت مي توان ديوانگان را سر عقل آورد. عيسي مسيح(ع) با ابراز محبت ومهر افراد آلوده و گناهكار را اميد وار مي ساختند و از آنان افرادي شايسته و لايق مي ساخت.
رسول خدا(ص) مي فرمود: شما هرگز نمي توانيد با مال و ثروت مردم را به سوي خود جلب كنيد، بلكه با گشاده رويي و حسن خلق، آنان را مجذوب خود گردانيد. علي(ع) مي فرمود: «مهرورزي نيمي از خرد است» خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: ادفع بالتي هي احسن، يعني بدي ها را با نيكي و محبت جبران نماييد و زيرا با محبت مي توان دشمني هاي ديرينه را از بين برد. بزرگترين اشتباه انسان اين است كه خيال مي كند دشمني ها را مي تواند با تندي ها از بين ببرد، در حالي كه تندي و تيزي علاوه بر اينكه كارساز نيست، بلكه بر ميزان خصومت ها و دشمني ها مي افزايد.
مساله نسل امروز ما
مهر و محبت مورد نياز نسل در ديگ جهل و غفلت والدين و اطرافيان سوخته و بسياري از فرزندان ما دچار گرسنگي شديد عاطفي شده اند. آنها گرسنه محبت اند و كسي نيست كه به رفع آن اقدام كند. تشنه مهر پدر و مادرند ولي به نداي العطش آنها كسي پاسخي نمي گويد. فرزندان ما پدر دارند ولي از ارتباط سالم با او محرومند. مادر دارند ولي او از شدت خستگي و فرسودگي نمي تواند به فرزند خود مهرورزي كند. پدر و مادري توانمند دارند كه در حركت و تلاش اند، ولي نسلشان دچار يتيمي عاطفي شدند در اهميت عواطف است.
عاطفه را از منابع سازگاري و تداوم حيات انسان دانسته و وجود آن را در زندگي همانند عامل نوسان و بيرون آمدن از يكنواختي برشمرده اند. اگر همه ساعات و ايام حيات در شادي تنها، يا درغم و اضطراب تنها باشد زندگي امري تلخ و ناگوار و از نوع تكرار مكررات و خسته كننده خواهد شد و اين خود عامل مهمي در اختلال زندگي است. بخشي از اين عواطف كه داراي جنبه مثبت و سبب لذت است، عاطفه مهر و محبت است كه آن را عامل غناي زندگي، موجب لذت و موجآفريني مثبت در زندگي و سبب تامين راحت و آسايش زندگي دانسته اند. برخي از صاحبنظران آن را به روغني تشبيه كرده اند كه براي جلوگيري از ساييده شدن چرخ ها مورد استفاده قرار مي گيرد. چه بسيارند اصطكاك ها و دشواري هاي ناشي از برخوردها كه در سايه مهر و محبت از ميان مي روند و اين امر تنها در رابطه فرد با ديگري نيست كه گاهي اصطكاك و تصادم با خود است و آن صدمه اي به مراتب بيش تر از تصادم با غير است.
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]