محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830798469
خصوصیات اخلاقی ستاره های سینمای ایران
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: خصوصیات اخلاقی ستاره های سینمای ایران
ما همه خوبیم (خاطرات یک دستیار کارگردان از همکاری با ستاره های سینمای ایران )
وقتي امير قادري زنگ زد و از من خواست تا به بهانه اكران فيلم توفيق اجباري ساخته محمدحسين لطيفي مطلبي درباره خصوصيات اخلاقي بازيگران سينماي ايران برايش بنويسم با تمام گرفتاريهايي كه اين روزها دارم نتوانستم به او نه بگويم. دليلش هم اين بود كه چون در سينما به عنوان دستيار كارگردان و روابط عمومي فعاليت ميكنم قطعا اطلاعات موثقتري نسبت به ساير دوستان دارم. من هم بخشي از دانستههايم را روي كاغذ آوردهام كه قطعا خالي از اشكال نيست.
همه دوستاني كه در سينماي حرفهاي مشغول فعاليت هستند به خوبي ميدانند كه مانند ساير مشاغل و حرفهها در سينما هم نوع كنش و اخلاقيات عوامل براساس شرايط موجود در هر فيلم متغير است. يعني در سينما نيز، هم اخلاق خوب و حرفهاي وجود دارد و هم تقريبا اخلاق بد و غيرحرفهاي.
تاكنون براي من كمتر پيش آمده كه به اصطلاح با آدم بدهاي سينما كار كرده باشم و بدون اغراق خوشبختانه با اكثر افرادي كه همكاري داشتهام به نوعي خوب و محترم بودهاند.
***
پشت صحنه سريال تلويزيوني خواب و بيدار را به خاطر داريد؟ آنجايي كه پسر دانيال حكيمي رو به دوربين ميگويد: آقاي خميمزاده- يا همان فخيمزاده- خيلي بداخلاقه... اين جمله هنگام پخش از تلويزيون باعث خنده خيلي از اهالي سينما و حتي خود فخيمزاده شد. شايد با توجه به ذهنيتي كه خيلي از افراد چه شاغل در سينما و تلويزيون و چه خارج از محدوده سينما از فخيمزاده در ذهن دارند هيچكس انتظار نداشت كه كسي جرات كند چنين جملهاي را آن هم از تلويزيون بيان كند.
ميگويند فخيمزاده چه به عنوان كارگردان و چه بازيگر آدم بداخلاقي است و كار كردن با او دل و جرات ميخواهد. در حالي كه واقعا اصلا اينگونه نيست. چرا كه در صورت صحت اين ادعا الان فخيمزاده بايد يكي از كمكارترين كارگردانها و بازيگران سينما و تلويزيون باشد. در حالي كه او اكنون سالهاست يكي از پركارترين و پرانرژيترين فيلمسازان سينما و تلويزيون محسوب ميشود و اين نشان از حرفهايگري او دارد. ضمن اينكه معمولا در كارهاي بعدياش با افرادي همكاري ميكند كه قبلتر از اين هم در فيلمها و سريالهايش تجربه كار كردن با او را داشتهاند. وي از آن دسته سينماگراني است كه اعتقاد شديدي به نظم دارد و شايد همين نظم و انضباط كارياش گاهي اوقات موجبات دلخوري بعضي از دوستان و همكارانش را فراهم ميآورد. همكاراني كه بنا بر عادت به دلايل مختلف به خاطر بينظميهاي متواليشان با وي به مشكل خوردهاند. وقتي به فخيمزاده ميگويند مثلا آفيش حضور سر صحنه ساعت هفت صبح است، خودش سر ساعت مقرر سر لوكيشن آماده ميشود و تنها انتظار دارد كه عوامل ديگر هم طبق آفيشي كه به آنها اعلام شده در صحنه حضور داشته باشند. اگر متوجه شود كه يكي از عوامل ديرتر از زمان اعلام شده سر صحنه حاضر شده و موجب شده تا فيلمبرداري با تاخير انجام شود شاكي ميشود و با وي برخورد ميكند. چرا كه اعتقاد دارد يك نفر نبايد باعث علافي سي، چهل نفر از عوامل ديگر – چه بازيگر و چه ساير عوامل پشت صحنه- شود. او معمولا ارتباطش با عوامل در پشت صحنه فيلمها و سريالهايش جالب و ديدني است. بعد از كات دادن عادت دارد با همكارانش خوشوبش كند و به آنها انرژي دهد. غذايش را سر يك ميز با آنها ميخورد. اگر متوجه شود نوع غذايش با ديگران فرق ميكند و كيفيت غذايش بهتر از ديگران است، مدير توليد كار را صدا ميزند و از او ميخواهد كه ديگر اين كار را تكرار نكند. اگر متوجه شود كه يكي از عوامل بعد از گذشت زمان قراردادش دستمزدش را نگرفته است به تهيهكنندهاش اعتراض ميكند.
هرگز از هيچ يك از عواملش حتي آنهايي كه به اصطلاح زيرآبي رفتهاند كينهاي به دل راه نميدهد. با مردمي كه براي ديدن پشت صحنه فيلمش در اماكن عمومي دورشان جمع شدهاند با كمال احترام برخورد ميكند و...
به هر حال آنهايي كه سابقه كار كردن با او را دارند هميشه از اينكه مجددا در پروژهاي ديگر با او همكاري كنند خرسند ميشوند.
مقدمه نهچندان كوتاه اين مطلب را با مهدي فخيمزاده به عنوان كارگردان- بازيگر آغاز كردم و از آنجايي كه امير قادري بيشتر حرفه بازيگري برايش مهم بود در ادامه به خصوصيات اخلاقي چند تن از بازيگران مطرح سينما و تلويزيون ميپردازم.
****************
عزتالله انتظامي: بازيگر متين و قدرتمند سينماي ايران كه پر از تجربه است و بحق لقب آقاي بازيگر را برايش انتخاب كردهاند. وي در پشت صحنه فيلمها آنچنان باوقار و پرجذبه است كه اكثر اوقات جوانترها به او حسادت ميكنند. طبق عادت حرفهاياش تمام عوامل را با عناوين آقا يا خانم صدا ميزند. همصحبتي با او بسيار لذتبخش است. با اغلب افراد گروه ميانهاي گرم و صميمي دارد و گاه به اصرار آنها از خاطرات تلخ و شيرين سالها تلاش در سينما و صحنه تئاتر، دوستيهاي پايدارش با همنسلانش، خاطراتش با زندهياد علي حاتمي و فيلمهايش، آرزوهاي دور و نزديكش، عشق به حرفهاش و همچنين همسر و فرزندانش و... حرف ميزند. از بدقولي به شدت ناراحت ميشود، اما حتي زماني كه ناراحت هم است شيرين و دوستداشتني است. عاشقانه جوانها را دوست دارد والبته ساير مردم را. ميگويد به عشق مردم است كه همچنان در سينما فعاليت ميكند. هر روز صبح ساعت پنج از خواب بيدار ميشود و هميشه سر ساعت در صحنه فيلمبرداري حضور دارد.
**********************
خسرو شكيبايي: اكثرا آرام، ساكت و بيسر وصداست. لبخندهايش در بين اهالي سينما مشهور است. به طوري كه زماني كه ميخندد و جملهاي هر چند كوتاه ميگويد- كه به خاطر تن صدايش دلنشين است- بينظير ميشود. هنگامي كه جلوي دوربين قرار ميگيرد حس خوبي را به ديگران منتقل ميكند. بيشتر اوقات سرحال و قبراق است و به همه انرژي مثبت ميدهد. تمرين كردنهايش كه معمولا به تنهايي و در گوشهاي از لوكيشن انجام ميشود از بازياش جلوي دوربين ديدنيتر است. شعر خواندنهايش بينقص و جالب است و قابل توجه. عاشق شبكاري است و در صحنههايي كه در شب فيلمبرداري ميشود سرحالتر از سايرين نشان ميدهد. امكان ندارد يك بار هم كه شده جمله «خسته شدهام» را از زبان او بشنويد. به قول بعضي از همكاران مانند ساعت كار ميكند.
*******************
ابوالفضل پورعرب: ميگويند معمولا ديرتر از موعد مقرر سر صحنه حاضر ميشود. اما به نظر من يكي از منظمترين و آنتايمترين بازيگران سينما و تلويزيون است. همين چند وقت پيش كه در يك سريال با او همكاري داشتم شاهد بودم كه سر ساعت ميآمد و سر ساعت هم ميرفت. حتي روزهايي كه احساس ميكرد ممكن است به خاطر ترافيك دير به لوكيشن برسد، زودتر از ديگران سر صحنه حاضر ميشد. يكي از عادتهاي پسنديده او اين است كه به محض ورود به لوكيشن اولين نفري است كه با ديگران سلام و احوالپرسي ميكند و جالب اينكه حتي اگر سي نفر هم در آنجا حضور داشته باشند با تكتك آنها دست ميدهد. معمولا با عوامل فني ميانهاش گرمتر از ديگران است چون اعتقادش بر اين است كه آنها نسبت به ديگران زحمت بيشتري ميكشند و هدفش فقط رفع خستگي آنهاست.
با مردم كوچه و بازار آنچنان گرم و صميمي برخورد ميكند كه در كمتر از چند ثانيه به او علاقهمند ميشوند. از برخورد احتمالي نامناسب ساير عوامل با مردم به شدت ناراحت شده و اين مساله را به آنها گوشزد ميكند. پيشنهادهاي اصلاحياش را در ارتباط با نقش و فيلمنامه خيلي محترمانه با دليل و برهان با كارگردان در ميان ميگذارد و اگر كارگردان پيشنهادش را رد كند بدون چون و چرا ميپذيرد. يك جمله معروف دارد و آن اينكه «حرف اول و آخر را كارگردان ميزند، چه درست باشد و چه غلط.»
****************
اكبر عبدي: يكي از شوخ و شنگترين بازيگران سينماي ايران است. فقط كافي است از او بخواهيد يك جمله در توصيف شخصيتي كه قرار است بازي كند برايتان بگويد. با شنيدن پاسخي كه ميدهد همه اطرافيان حتي آنهايي كه احيانا عصبي و بدعنق هستند از خنده رودهبر ميشوند. با عالم و آدم شوخي ميكند و معمولا لهجه شيرين آذرياش به كمكش ميآيد تا دلنشينتر و شيرينتر جملات را ادا كند. البته ناگفته نماند كه گاهي هم عصباني ميشود. اما حتي زماني كه عصبي و ناراحت است هم با جملاتي كه ميگويد همه را به قهقهه مياندازد.
به برخورد متقابل به شدت اعتقاد دارد. اگر احساس كند كارگردان فيلمي كه در آن بازي ميكند به هر بهانهاي با تاخير سر فيلمبرداري حاضر ميشود و اين تاخير مكررا اتفاق ميافتد، خودش نيز به نشانه اعتراض از فرداي آن روز با چند ساعت تاخير سر صحنه حاضر ميشود. براي مردم احترام خاصي قائل است و خودش را متعلق به آنها ميداند.
**************
عليرضا خمسه: برخلاف نقشهايش كه معمولا پرتحرك و با شوخي و خنده همراه است، سر صحنه فيلمبرداري معمولا جدي، باوقار و صد البته مانند نقشهايش دوستداشتني است. البته جدي نه به معناي بداخلاق و بدعنق، بلكه يك جورهايي مودب است و سعي ميكند كمتر شوخي كند. ضمن اينكه بسيار خوشصحبت است و معمولا اطرافيانش از همصحبتي با او به خاطر دانش بالا و اطلاعات عمومي بينظيرش لذت ميبرند. حتي زمانهايي كه احتمالا شوخي هم ميكند، حرفها و شوخيهايش مودبانه و بدون متلك و كنايه است. با مردم هم بسيار مودبانه حرف ميزند و با سرعت با آنها ارتباط برقرار ميكند. در ضمن از روانشناسي بسيار بالايي هم برخوردار است. يكي از علايق مهمش ورزش صبحگاهي است.
****************
محمدرضا گلزار: اصولا بازيگري است كه به آهستگي با عوامل پشت صحنه ارتباط برقرار ميكند و رابطهاش با آنها در طول فيلمبرداري شكل ميگيرد كه هميشه مودبانه بوده و با احترام همراه است. كلمه معروف و محبوبش «عزيزم» است و آن را براي آنهايي به كار ميبرد كه رابطه دوستي نزديكتري با او دارند. از جنجالهايي كه در ساليان اخير مطبوعات زرد برايش به پا كردهاند به شدت ناراحت و دلخور است، اما ترجيح ميدهد جواب آنها را با بيتوجهي و سكوتش بدهد.
چند سالي است كه يكي از سحرخيزترين بازيگران سينما لقب گرفته است و خوشقولياش حرف ندارد. به گفته خودش كه آن را در جاهاي مختلف بيان كرده عاشق مردم است و آنها را متقابلا دوست دارد. صحت و سقم اين حرف او را ميتوانيد در اكرانهاي خصوصي فيلمهايش و همچنين در پشت صحنه فيلمهايي كه لوكيشن آن در اماكن عمومي است مشاهده كنيد. آنچنان برخورد دوستانهاي با مردم دارد كه باورش براي بعضيها سخت است. امضا دادن به دوستدارانش براي او لذتبخش است، اما از عكس انداختن با آنها معمولا طفره ميرود. شايد يكي از دلايل آن تكثير متعدد عكسهايي است كه از او و ديگران با فتوشاپ كار شده و در اينترنت قرار گرفته است. گوشي موبايلش يا اكثرا خاموش است يا در دسترس نيست و تنها راه ارتباط تلفني با او اينگونه است كه... بگذريم، چون ممكن است برايش دردسرساز شود.
****************
بهرام رادان: بازيگر خوشبرخورد و خوشاخلاق سينماي ايران كه طي سالهاي اخير پلههاي ترقي را با موفقيت پيموده است، همچنان اخلاق حرفهاياش را حفظ كرده است. برخوردهايش آنچنان دوستانه است كه هر كسي را به سرعت شيفته اخلاق خود ميكند. رابطهاش با افراد و گروههاي مختلف فيلمسازي اكثرا همراه با احترام متقابل بوده است و دوستان زيادي در بين اهالي سينما دارد. در خارج از محيط سينما هم رفتارش محترمانه و قابل ستايش است.
در انتخاب نقشهايش وسواس زيادي به خرج ميدهد و اين وسواس اكثرا به نفعش تمام ميشود. بسياري از نقشهايي را كه بازي كرده است دوست دارد و صراحتا از بازي در تعدادي از نقشها ابراز پشيماني ميكند. همواره خوشقول است و سرقرارهاي كارياش به موقع حاضر ميشود. پيشنهادات جديد كارياش را با دقت بررسي ميكند و با اينكه ميتواند تلفني عدم اشتياقش از حضور در بعضي از فيلمها را اعلام كند براي اداي احترام به تهيهكننده و يا كارگردان تعدادي از آن فيلمها در دفتر توليد حضور مييابد و علت عدم قبول همكارياش را شفاهي بيان ميكند.
****************
امين حيايي: بازيگر پرتحرك و پرانرژي سالهاي اخير سينماي ايران در پشت صحنه فيلمهايش نيز يك لحظه آرام و قرار ندارد. او به راحتي و در يك چشم برهم زدن با ديگران ارتباط برقرار ميكند. مردم را عاشقانه دوست دارد و پيشرفت در كارهايش را مديون حمايتهاي آنها ميداند. در مواقعي كه در كوچه و خيابانها در حال فيلمبرداري هستند، دائما در حال خوشوبش و احوالپرسي و گفتوگو با افرادي است كه براي تماشاي هنرنماييهاي او و گروه فيلمبرداري به آن مكان آمدهاند. با هر گروهي كه در فيلمهاي مختلف مشغول به كار ميشود آنچنان ارتباط صميمانهاي برقرار ميكند كه معمولا تكتك افراد گروه شيفته اخلاقش ميشوند.
يكي از منظمترين و منضبطترين بازيگران حال حاضر سينماي ايران است و بنا به روايات مختلف تا الان حتي نيم ساعت هم براي حضور سر صحنه فيلمبرداري به هر دليلي تاخير نداشته است. يكي از افتخاراتش اين است كه از معدود بازيگراني است كه در دهه اخير اكثر قريب به اتفاق فيلمهايش در گيشه فروخته است و در پرونده كارياش بالاي پانزده فيلم پرفروش را به ثبت رسانده است.
************
پولاد كيميايي: چهرهاش نشان ميدهد كه جوان خشك و بدعنقي است. اما واقعا اينگونه نيست. پولاد از آن دسته بازيگراني است كه وقتي از نزديك با او برخورد ميكنيد متوجه خواهيد شد چقدر نازنين، خوشبرخورد و مهربان است و همچنين احساس ميكنيد كه دوستي با او يك غنيمت است. اطلاعات عمومي و مخصوصا سينمايياش محشر و مثالزدني است و فيلمهاي روز دنيا و متعاقبا فيلمسازان مطرح را كاملا ميشناسد. شايد دليل اصلي اين دانش او به تسلطش بر زبانهاي انگليسي و آلماني برميگردد.
برخوردش با عوامل پشت صحنه فيلمها و خصوصا بازيگران مقابلش آنچنان دوستانه است كه فكر ميكنيد ساليان سال است با هم در يك خانواده زندگي كردهاند. البته ناگفته نماند كه معمولا ارتباط و صميميتش با جوانترها بيشتر است. دوست دارد بازي در فيلمهاي ساير كارگردانها را نيز تجربه كند و شايد اين مساله يكي از مهمترين دلايل حضورش در فيلم صحنه جرم، ورود ممنوع ساخته ابراهيم شيباني و همچنين سريال سفر به تاريكي ساخته فريدون جيراني باشد. يك انديشه بزرگ در سر دارد و آن اينكه در تلاش است تا با اندوختههايش كه بخشي از آن را از بازي در فيلمها كسب كرده است و بخش بيشتري از آن را از پدرش آموخته فيلمسازي را تجربه كند و در صورت موفقيت آن را ادامه دهد. افتخار ميكند كه فرزند مسعود كيميايي است.
***************
حامد بهداد: در زندگي خصوصي و بيرون از نقشهايش هم شبيه جوانان عصيانگر است. بسيار تند و با حرارت و هيجان حرف ميزند و معمولا دستهايش در القاي اين هيجان به ديگران به كمكش ميآيند. ديرتر از موعد كشف شده، اما اين مساله اصلا او را نگران نميكند. رفاقتهايش هميشگي و متداوم است و يكي از دوستداشتنيترين بازيگراني است كه وقتي با او همصحبت ميشويد از كلماتي كه بيان ميكند لذت ميبريد. يا حرفي را نميزند و يا اگر چيزي بگويد يا قولي بدهد تا آخر پايش ميايستد. همه نقشهايي را كه بازي كرده است به نحوي عاشقانه دوست دارد. عاشق و شيفته نحوه بازيگري مارلون براندو است و يكي از آرزوهايش ديدار با اوست.
كه البته الان ديگر با مرگ اين بازيگر امكانپذير نيست. اعتقاد دارد هر حرفي را راجع به ديگران بايد رودرروي آن شخص بيان كرد تا تاثيرگذار باشد. با عوامل و گروههاي متعدد فيلمسازي به سرعت ارتباط برقرار ميكند و دوستانهترين برخوردها را با آنها از خود بروز ميدهد. مردم را به خاطر مردم دوست دارد و بازيگري را به خاطر خودش. در انتخاب نقشهايش بسيار سختگير است و اگر با نقش پيشنهادي كنار نيايد با صراحت آن را رد ميكند. او بازيگري است كه قطعا از آينده چشمگيري برخوردار خواهد بود.
******************
انديشه فولادوند: وقتي با او همكلام ميشويد احساس ميكنيد كه با يك شاعره نهچندان جوان و باتجربه چندين و چند ساله روبهرو شدهايد. ديالوگهايش سرشار از اطلاعات عمومي است كه با سن و سال او جور درنميآيد. مودبانهترين جملات را براي گفتوگو با ديگران برميگزيند و معمولا حرفهايش سرشار از دوستي و محبت است. تمام فيلمهايي را كه در آنها بازي كرده است، فيلمهاي خوبي ميداند. اما از بازي خود در هيچ فيلمي راضي نيست و متقاعد كردن او در اين مورد بهخصوص كار بسيار دشواري است. معمولا افراد گروهي را كه با آنها كار ميكند از اعضاي خانواده خود ميداند و افرادي را كه صميميت بيشتري با آنها برقرار ميكند با عناوين دايي، خاله و... كه فقط مخصوص خودش است صدا ميزند. يكي از دلايل كمكارياش در سينما شايد به اين برميگردد كه تلفن همراهش اكثرا در دسترس نيست يا خاموش است و خيلي سخت ميشود او را يافت. هنوز در بين مردم آنچنان شناخته شده نيست، اما همان تعداد كساني كه او را از نزديك ميشناسند با هوش و ذكاوتش و همچنين ادبيات خاص او و برخوردهاي محبتآميزش آشنايي كامل دارند. او عاشق سفر است و شايد الان هم در سفر باشد.
******************
ميترا حجار: در زمان حضورش در ايران يكي از پركارترين بازيگران زن سينما در دهه اخير محسوب ميشد، اما افسوس كه اكنون دور از عالم سينما در آمريكا اقامت دارد. براي او بيش از هر چيز نقشهاي پيشنهادياش اهميت داشت و اولين چيزي كه به ذهنش ميرسيد چگونگي ارتباط برقرار كردن با آن نقش بود. براي ايفاي نقش در فيلم زمستان است ساخته رفيع پيتز يك ماه قبل از شروع فيلمبرداري به مدت سه هفته تمام با لباس مخصوص كارگردان شامل چادر و مانتوي كارگري هر روز به كارخانه پاتن جامه ميرفت و مانند بقيه كارگرها به دوخت و دوز و خياطي مشغول ميشد و برخورد دوستانه و صميمانهاش با آنها باعث شده بود كه وقتي گروه براي انجام فيلمبرداري به آنجا رفتند هيچ يك از كارگران زن نميدانستند كه او بازيگر نقش اول فيلم است و همگي او را به عنوان يكي از همكارانشان ميشناختند.
نوع رفتار و برخورد حجار با عوامل پشت صحنه نيز آنچنان صميمانه و همراه با دوستي بود كه هيچكس فكرش را هم نميكرد ممكن است او نيز روزي عصبي و پريشان شود. اما در يكي از روزهاي برفي و سرد زمستان همان ايام در شهر اراك در حين فيلمبرداري سكانسي از فيلم كه اتومبيل پليس در نمايي باز- لانگ شات- به كلبه محل اقامت او نزديك ميشد و خبر مرگ شوهرش را ميداد به اين دليل كه اين پلان بيش از 10 بار تكرار شده بود و هر بار كه حجار دليل تكرار آن را از كارگردان ميپرسيد جوابي نميشنيد، ناگهان عصباني شد و فيلمبرداري را متوقف كرد و اين عصبانيت باعث شد تا همان برداشت دهم از نظر كارگردان OK اعلام شود. به هر حال سوز و سرماي بيش از حد زمستان آن سال در شعلهور شدن عصبانيت او قطعا بيتاثير نبوده است، چرا كه بلافاصله پس از اين اتفاق عوامل گروه مجددا با چهره خندان او روبهرو شدند.
*****************
دانيال حكيمي: با مطبوعات ميانه خوبي ندارد و آن هم به اين دليل كه سال 77 يكي از ماهنامههاي تخصصي سينما كه اكنون چند سالي است منتشر نميشود، در ويژهنامه بازيگرياش به اشتباه تلفن منزل او را به جاي تاريخ تولدش چاپ كرد و اين اشتباه فاحش باعث شد تا مشكلات باورنكردني و عجيب و غريبي در زندگي خصوصياش براي او رقم بخورد و اين خود دليل قانعكنندهاي است. چرا كه قطعا اثرات وحشت از آن اتفاق هنوز در ذهن او باقي مانده است. حكيمي البته رفتارش با اهالي مطبوعات بسيار معقول و دوستانه است و خيلي محترمانه تقاضاي آنها را براي انجام گفتوگو رد ميكند.
او معمولا با افراد شاغل در گروههاي فيلمسازي نيز ارتباط تنگاتنگ و دوستانهاي برقرار ميكند و تقريبا با اكثر افراد حتي پس از پايان كار هم در ارتباط است. مردم هم در بيرون از محيط سينما او را دوست دارند و او نيز سعي ميكند در حد معقول ارتباط دوستانه و صميمانهاي هنگام روبهرو شدن با آنها برقرار كند.
او نيز يكي از افرادي است كه وقتشناسي برايش از اهميت خاصي برخوردار است. بهطوري كه اگر احساس كند شايد ديرتر از زمان مقرر سر قرار كارياش حاضر ميشود نگران شده و با تماس تلفني قبل از حضورش از طرف يا طرفهاي مقابل عذرخواهي ميكند. كه البته اين نگراني او اكثرا بيهوده بوده است و برخلاف اينكه احساس ميكرده حضورش با تاخير همراه خواهد بود، سر ساعت در محل قرار حاضر شده است و اين تنها از احساس مسووليتش نسبت به ديگران سرچشمه ميگيرد.
افشين رضايي- آبان 86
سینمای ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1151]
-
گوناگون
پربازدیدترینها