واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: به بهانه انتشار كتاب «آخرين عشق كافكا»شور زندگى در «فرانتس كافكا»
فرهنگ وهنر- كتاب «آخرين عشق كافكا» با ترجمه «سهيل سمي» به تازگى توسط نشر ققنوس منتشر شده است.«سهيل سمي» در مورد سنديت اين كتاب، در گفتوگو با خبرنگار حياتنو گفت: فكر مىكنم در مورد سنديت اين كتاب، منابعى كه نويسنده در متن و به صورت زيرنويس، به آنها اشاره مىكند، كافى باشد.اين زيرنويسها آنقدر زياد بود كه برخى از آنها در ترجمه فارسي، به ناچار از سوى ناشر حذف شد. چون تعدادشان آنقدر زياد بود كه چاپ كتاب را غيرممكن مىكرد.
وى افزود: همين مسئله، در ميان نويسندگان ايراني، در مورد هدايت هم اتفاق افتاده است كه زندگى نامه يا خود زندگى مولف، حتى بر آثارش هم سايهانداز است واين اتفاق به نوعى مىتواند، خطرناك هم باشد. سمى توضيح داد: خطرناك به اين دليل كه باعث شكلگيرى برداشتهاى نادرستى از كافكا مىشود كه بعضا از حس و حال برخى از آثار وى منتج شده است كه او را آدمى سياهبين و مايوس معرفى مىكند. در حالى كه فضاى كارهاى كافكا- كما اينكه در رمان قصر بسيار نمادين و سورئال است. وقتى فضايى كه «كافكا» در آثارش ارائه مىدهد به درستى درك نمىشود، اين برداشتهاى اشتباه شكل مىگيرد كه حتى عدهاى گفتهاند؛ كافكا از خانهاش پا بيرون نمىگذاشته و با همين شيوه و بدون اينكه پا به آمريكا بگذارد، رمان آمريكا را نوشته است. اين كتاب مىكوشد تا اين تصور اشتباه از كافكا را در ارتباط با زندگى وى با دوراديامانت در سال آخر عمرش، تلطيف كند. اين كتاب تصوير ديگرى از كافكا مىدهد كه نه تنها سياهبين نيست، بلكه خيلى هم شور زندگى داشته است.
اين مترجم افزود: در جايى خواندم كه يكى از كافكاشناسان ما نوشته بود؛ كافكا حتى سل گرفتنش، نتيجه اراده خودش بود. وكاتى ديامانت با اين كتاب و زحمتهايى كه كشيد تا از آمريكا به چند كشور اروپايى سفر كند، اين تصورات غلط را رفع كرده است. شايد تصوير صميمى كه از زندگى خصوصى كافكا در اين كتاب ارائه شده است ، باعث شود كه آثارش با بىطرفى دوباره خوانى شود و اين برداشت نادرست آدمهاى كمسواد از آثار كافكا را تلطيف كند.
سمي، پيش از اين جايزه روزى روزگارى را به خاطر ترجمه رمان «اپراى شناور» جان بارت به خود اختصاص داده بود و پيرو تماس يكى از خبرنگاران با «جان بارت» نويسنده رمان، ضمن اظهار خوشحالى از ترجمه كتابش به زبان فارسي، گلهمند بود كه چرا از اين اتفاق تاكنون بىخبر بوده است.
سمى در اين باره گفت: اين يك اصل نيست كه مترجم، نويسنده را نشناسد. منتها تودار و منزوى بودن ما ايرانىها، ارتباطاتمان هم به روز نيست. به عنوان مثال، من اگر رمانى از «جان بارت» را ترجمه كردم به اين خاطر بود كه در دوره ليسانس نقدى از او خواندم و بعدها در جستوجوى آثارش به اين اثر رسيدم كه ترجمهاش كردم.
وى افزود: در تمام دنيا، معمول است كه ناشران و مترجمان با ناشران و مترجمهاى كشورهاى ديگر هم آشنايى داشته باشند. اما الان، حتى نويسندگان ما، نويسندگان امروز تركيه را نمىشناسند و شناخت ما از ادبيات تركيه به «اورهان پاموك» محدود مىشود. در نتيجه اين رفتار، بسيارى از نويسندههاى خوب قرن گذشته از دايره شناخت ما خارج ماندهاند و كارهايشان ترجمه نشده است.
«سمي» خاطرنشان كرد: با توجه به معيارهاى جهاني، اعتراض «جان بارت» درست است و اين مسئله تنها شامل «اپراى شناور» هم نمىشود.
هرچند من گفتهام كه آقاى «حسين زادگان» - مدير انتشارات ققنوس- كمتر در اين زمينه قابل سرزنش است. چون وى براى ترجمه آثار «اتوود» با وكيلش تماس گرفت و حتى مقدارى حق التاليف هم پرداخت. هرچند نويسندگان جهان هم از اوضاع نشر در ايران باخبر هستند و به همين دليل انتظار حقالزحمههاى بالايى ندارند.
وى در پايان خاطرنشان كرد: نكتهاى كه در مورد كتاب «آخرين عشق كافكا» براى من جالب بود، اين است كه معمولا كتابهاى زندگينامه به لحاظ سبك ادبي، پرمغز نيستند. اما من از نثر پخته اين كتاب، خوشم آمد و درعين اطلاعاتى كه دراختيار مخاطب قرار مىدهد، به لحاظ ادبى هم قابل توجه است.
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]