واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: در سال 1983 لارس جوان که تازه مدرسه فیلمسازی را پشت سر گذاشته بود به فکر ساخت سه گانه ای در مورد اروپا افتاد. اولین قسمت از این تریلوژی فیلمی شدیداً متکی بر تکنیک و تحت عنوان “عنصر جنایت” بود که در سال 1984 روانه پرده های سینما شد. این فیلم که از نظر منتقدان فیلمی با ریشه های پست مدرنیستی خوانده می شد، موفق به اخذ جایزه ویژه تکنیکی (Technical Award) از جشنواره کن و همچنین نامزدی برای دریافت نخل طلایی کن در سال 1984 شد. سه سال بعد و در سال 1987 قسمت دوم این سه گانه با عنوان “اپیدمیک” نیز به سینما راه یافت اما با اینکه این فیلم در بخش رسمی جشنواره کن به نمایش در آمد اما نتوانست موفقیت “عنصر جنایت” را تکرار کند و دست خالی از کن 88 بازگشت. عدم موفقیت “اپیدمیک” در جشنواره کن باعث شد تا فن تریر وقت بیشتری را بر روی اختتامیه سه گانه اش صرف کند. ساختن این اثر که تحت همان عنوان سه گانه، یعنی “اروپا”کلید خورده بود، 4 سال به طول انجامید و سرانجام در سال 1991 برای نخستین بار در جشنواره کن به نمایش درآمد. این فیلم که دوران پس از جنگ جهانی دوم در آلمان را به تصویر می کشد، بهت داوران جشنواره را برانگیخت و در واقع آنها را مسحور هنر فن تریر در پرداختن به مسائل اجتماعی کرد تا جایی که علاوه بر نامزدی برای دریافت نخل طلایی آن سال، این فیلم موفق به اخذ جایزه ویژه هیئت داوران و همچنین جوایز ویژه تکنیکی و بهترین دستاورد هنری از جشنواره کن سال 1991 شد.
در سال 1992 لارس فون تریه به همراه دوست قدیمی اش پیتر آلباک یک کمپانی تولید فیلم با نام “Zentropa” را افتتاح کرد که تا امروز نیز به فعالیت خود ادامه می دهد. فن تریر با تاسیس این کمپانی در واقع سعی در کم کردن وابستگی های مالی داشت تا بدین ترتیب بتواند کنترل بیشتری جهت ساختن فیلمهای مورد علاقه اش داشته باشد. فون تریه به منظور تقویت اوضاع مالی کمپانی تازه تاسیسشاقدام به ساخت سری فیلمهایی تحت عنوان قلمرو یا همان Raget کرد این سری فیلمها که تنها دو قسمت از آن ساخته شد و بدلیل مرگ هنرپیشه اصلی آن به قسمت سوم راه نیافت درباره بیمارستان ملی دانمارک ساخته شد.
سال 1995 سال پر فراز و نشیبی برای فون تریه بود. در آن سال مادرش که در بستر مرگ بود فاش کرد که پدر واقعی او کس دیگری است.این مسئله صدمه روحی شدیدی به فن تریر وارد آورد و وی را وادار به دست زدن به یک طغیان علیه خویش کرد تا جایی که تغییر مذهب داد و کاتولیک شد. از سوی دیگر در سال 1995 که مصادف با صد سالگی سینما بود، جلسات متعددی به بهانه ورود به سده دوم تاریخ سینما در میان فیلمسازان برگزار می شد. در یکی از این جلسات فن تریر به روی صحنه رفت و بهنمایندگی از گروهی موسوم به “دگما 95″ مانیفست این گروه را که خود به همراه توماس وینتربرگ امضا کرده بود برای حضار قرائت کرد. از آنجایی که یک مانیفست لحنی انتقادی و هیجان انگیز دارد، لذا “دگما 95″ خود را نه صرفاً یک گروه بلکه یک عملیات نجات می خواند که هدفش ایجاد نوعی توازن در سینما بود. این جنبش که همانند جنبش موج نو به سنت های مقدس سینما همچون “نمای اصلی”، “پیوستگی” و “نورپردازی کلاسیک” بهایی نمی دهد، یکی از شیوه های تاثیرگذار فیلمسازی را روش دوربین روی دست می پندارد.
در سال 1996 لارس فون تریه شروع به ساخت سه گانه ای دیگر که خود آنرا “قلب طلایی” می خواند، کرد. نخستین قسمت از این تریلوژی فیلمی بود تحت عنوان “شکستن امواج” که یک بار دیگر جایزه ویژه هیئت داوران کن را در سال 96 برای وی به ارمغان آورد و همچنین نامزد دریافت نخل طلایی کن در همان سال شد. این فیلم که شاید عاطفی ترین فیلم فن تریر به حساب بیاید به تفسیر قدرت عظیم عشق می پردازد. فن تریر در ادامه سه گانه قلب طلایی فیلمی تحت عنوان “احمق ها” را در سال 1998 جلوی دوربین برد، این فیلم نیز مانند آثار دیگر او نامزد دریافت نخل طلای کن در سال 98 شد. “رقصنده در تاریکی” شاهکار بلامنازع و پر از لطافت فون تریه کامل کننده تریلوژی قلب طلایی بود و سرانجام نخل طلایی کن را در سال 2001 برای وی به ارمغان آورد. این اثر فوق العاده تا جایی تاثیر گذار است که منتقدین درباره آن گفته اند: “رقصنده در تاریکی را که می بینی باید بگذاری چند روزی بگذرد تا آتشت فرو بنشیند و اگر یادداشتی می نویسی بیانیه ای احساسی در مدح و ثنای کارگردان آن و یا رساله ای پر سوز و گداز در شرح حال عاشقان و احساسات پاک بشری نباشد”.
سال 2003 سر آغاز سه گانه ای دیگر برای فون تریه بود. به تصویر کشیدن اثری فلسفی یا بهتر بتوان گفت شاهکاری در نقد غرایز پست انسان به نام “داگ ویل” فون تریه را برای ششمین بار در صف نامزدهای دریافت نخل طلایی کن قرار داد. سه گانهای دیگر که لارس آنرا “آمریکا، سرزمین فرصت های طلایی” نامید و جمعی از منتقدان آنرا نقدی بر سیاست های دولت آمریکا دانسته اند در حالی که از نظر من این تریلوژی که تا کنون دو قسمت از آن ساخته شده، نقد کوبنده ای است بر پست ترین غرایز بشر در سراسر دنیا. در ابتدا قرار شد تا نیکول کیدمن که در داگ ویل ایفاگر نقش اصلی بود در هر سه قسمت آن بازی کند تا بدین وسیله انسجام میان سه قسمت رنگ و بوی دیگری بگیرد، اما به دلیل سخت گیری های فون تریه در طول فیلمبرداری، او ترجیح داد تا قرارداد خود را با لارس فسخ کند و فون تریه مجبور شد تا برای “مندرلی” یا همان ادامه “داگ ویل” از برایس دالاس هاوارد برای بازی در نقشی که کیدمن آنرا در داگ ویل بازی کرده بود، دعوت به کار کند. باز به داگ ویل برگردیم. شهر یا بهتر بگوییم شهرکی کوچک در سرزمین آرزوهای بزرگ. داگ ویل در واقع ابتدای راهی است که فن تریر برای شناخت مردم و محیط پیرامونش انتخاب کرده، سفری که شاید بتوان آنرا با طی طریق بزرگانی چون بودا و یا ویل آریل دورانت مقایسه کرد. اگر داگ ویل را مینیاتوری از جامعه بدانیم آنگاه فیلم نزدیکی عجیبی با نظرات میشل فوکو فیلسوف مشهور فرانسوی پیدا می کند. فوکو در کتاب “تاریخ جنون” بیان می کند که قدرت همواره رژیمی از مرز گذاری است و نشان می دهد که ابتدا جذامیان مورد طرد بشر بوده اند و سپس مجرمان و در نهایت دیوانگان و همین بیان را با تسامح در فیلم فون تریه نیز می توان دید.
فون تریه پس از گذشتن از داگ ویل به مزرعه ای در آلاباما به نام مندرلی می رسد،شهرکی که علیرغم اینکه هفتاد سال از انقضای قانون برده داری می گذرد، هنوز در آن نظام ارباب و برده داری رعایت می شود . مندرلی ادامه راه و یا شاید بتوان گفت که آینده داگ ویل است. آیندهای که تفاوتی با گذشته خود ندارد. شهروندان مندرلی و داگ ویل مشابه یکدیگرند اما واشنگتون، پایتخت سرزمین آرزوها، مقصد نهایی فون تریه در این سیر و سلوک فیلسوفانه است که قرار است در سال 2007 و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به اکران عمومی در آید. با اینکه این فیلم هنوز در حال فیلمبرداری است و هیچ گزارشی از داستان آن چاپ نشده است، اما می توان حدس زد که در واشنگتون که نمادی از شهرهای متمدن و مدرن امروز دنیاست نیز همان آدم نماهای داگ ویل و مندرلی زندگی می کنند بدون اینکه اندک تغییری در احوال آنها ایجاد شده باشد چراکه طبع بشر از ازل پست و کثیف بوده است.
فیلم شناسی (کارگردان)
واشنگتون (2007) / برای هر نفر یک سینما (2007) یک اپیزود / رئیس کل (2006) / مندرلی (2005) / داگ ویل: راهنما (2003) فیلم ویدئویی / پنج ممنوعه (2003) / داگ ویل (2003) / D-dag Editors-cut (2001) فیلم تلویزیونی / رقصنده در تاریکی (2000) / D-dag (2000) فیلم تلویزیونی / D-dag Lise (2000) فیلم تلویزیونی / احمق ها (1998) / قلمرو 2 (1997) سریال تلویزیونی / شکستن امواج (1996) / قلمرو (1994) سریال تلویزیونی / اروپا (1991) / مده آ (1988) سریال تلویزیونی / اپیدمیک (1987) / عنصر جنایت (1984) / تصویر رهایی (1982) فیلم کوتاه / آخرین جزئیات (1981) فیلم کوتاه / شبانه (1980) فیلم کوتاه / باغبان ارکیده (1977) فیلم کوتاه / چرا از چیزی فرار میکنی که میدانی نمی توانی از آن فرارکنی (1970) فیلم کوتاه
فیلم شناسی (نویسنده)
واشنگتون (2007) / اریک نیچه (2007) / رئیس کل (2006) / مندرلی (2005) / وندی عزیزم (2005) / سلطنت بیمارستان (2004) / داگ ویل: راهنما (2003) / پنج ممنوعه (2003) / داگ ویل (2003) / رقصنده در تاریکی (2000) / نمایش دهنده (2000) / احمق ها (1998) / قلمرو 2 (1997) / شکستن امواج (1996) / ماراتن (1996) / قلمرو (1994) / اتاق معلم (1994) / اروپا (1991) / مده آ (1988) / اپیدمیک (1987) / عنصر جنایت (1984) / تصویر رهایی (1982) / آخرین جزئیات (1981) / شبانه (1980) / باغبان ارکیده (1977) / چرا از چیزی فرار میکنی که میدانی نمی توانی از آن فرارکنی (1970)
فیلم شناسی (تهیه کننده)
همه چیز درباره آنا (2005) / رؤیای اروپا (2004) / سلطنت بیمارستان (2004) / بسوی جنوب (2004) / قایق سواری در بالای جهان (2000) / ایتالیایی های تازه کار (2000) / مردان داغ، پسران سرد (2000) / زندان صورتی (1999) / وفاداری (1999)
فیلم شناسی (فیلمبردار)
احمق ها (1998) / باغبان ارکیده (1977)
فیلم شناسی (تدوین گر)
اپیدمیک (1987) / باغبان ارکیده (1977)
فیلم شناسی (سازنده Soundtrack)
رقصنده در تاریکی (2000) / اروپا (1991)
جوایز و افتخارات
نامزد: بهترین ترانه ارژینال (رقصنده در تاریکی / 2001)
نامزد: بهترین ترانه ارژینال (رقصنده در تاریکی / 2001)
نامزد: جایزه نخل طلایی (مندرلی / 2005)
نامزد: جایزه نخل طلایی (داگ ویل / 2003)
برنده: جایزه نخل طلایی (رقصنده در تاریکی / 2000)
نامزد: جایزه نخل طلایی (احمق ها / 1998)
نامزد: جایزه نخل طلایی (شکستن امواج / 1995)
برنده: جایزه ویژه هیئت داوران (شکستن امواج / 1995)
نامزد: جایزه نخل طلایی (اروپا / 1991)
برنده: جایزه ویژه هیئت داوران (اروپا / 1991)
برنده: جایزه بهترین دستاورد هنری (اروپا / 1991)
برنده: جایزه ویژه تکنیکی (اروپا / 1991)
نامزد: جایزه نخل طلایی (عنصر جنایت / 1984)
برنده: جایزه ویژه تکنیکی (عنصر جنایت / 1984)
نامزد: بهترین فیلم اروپایی (داگ ویل / 2004)
برنده: بهترین فیلم اروپایی (رقصنده در تاریکی / 2001)
نامزد: بهترین فیلم اروپایی (شکستن امواج / 1997)
نقل قول های شخصی:
یک فیلم خوب باید همچون ریگی در کفش شما را اذیت کند.
اساساً از هر چیزی در زندگی می ترسم به غیر از فیلمسازی.
فیلمهای من در مورد ایدهآلهایی است که در زندگی با آنها برخورد می کنیم.
اگر خلقت آفرینش توصیف ناپذیر است، چرا خدا باید از ما بخواهد که در برابرش زانو بزنیم؟
من با سیاست های دولت آمریکا مخالفم و این بدان معنی نیست که من ضد آمریکای ام.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3894]