واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: 1. عجز انسان
ما لابن آدم و الفخر، اوله نطفه، و آخره جیفه و لا یرزق نفسه، و لا یدفع حتفه. (حكمت 454)
انسان را با فخر چه كار! او كه آغازش نطفه است و فرجامش مردار گندیده، نه می تواند روزی خود دهد و نه می تواند مرگ را دفع كند. (پس چرا فخر می كند؟!)
2. آفرینش جهان
خلق الخلق علی غیر تمثیل، و لا مشوره مشیر، و لا معونه معین، فتم خلقه بامره، و اذعن لطاعته، فاجاب. (خطبه 155)
خداوند موجودات را بدون در دست داشتن هیچ نمونه ای و بدون مشورت با هیچ مشاوری و بدون كمك گرفتن از هیچ یاوری آفرید و خلقت به فرمان او تمام و كامل شد و همگی به طاعتش اقرار كردند.
3. شكوه و عظمت آفرینش
ما الذی نری من خلقك، و نعجب له من قدرتك، و نصفه من عظیم سلطانك و ما تغیب عنا منه، و قصرت ابصارنا عنه، و انتهت عقولنا دونه، و حالت ستور الغیوب بیننا و بینه اعظم. (خطبه 160)
چه بزرگ است انچه ما از آفرینش تو می بینیم و از قدرت تو در پدید آوردن آن به شگفت می آییم و آن به عنوان نشانه بزرگی و قدرت تو وصف می كنیم، و چه بزرگ تر از این هاست آنچه از ما پنهان است و دیدگان ما از دین آنها قاصر است و خردهای ما را به آن ها دسترسی نیست و پرده های غیب میان ما و آن ها حایل شده است.
4. طبع آدمی
لقد علق بنیاط هذا الانسان بضعُه هی اعجب ما فیه، و ذلك القلب. و له مواد من الحكمه و اضداد من خلافها، فان سنح له الرجا اذله الطمع، و ان هاج به الطمع اهلكه الحرص، و ان ملكه الیاس قتله الاسف، و ان عرض له الغضب اشتد به الغیظ و ان اسعده الرضا نسی التحفظ، و ان ناله الخوف شغله الحذر، و ان اتسع له الامن استلبثه الغره، و ان افاد مالا اطغاه الغنی، و ان اصابته مصیبه فصحه الجزع، و ان عضته الفاقه شغله البلا، و ان جهده الجوع قعد به الضغف، و آن افراط به الشبع كظته البطنُه. فك تقصیر به مضر، و كل افراط به مفسد. (خطبه 1)
بی گمان به بند دل این انسان قطعه گوشتی آویخته شده كه از شگفت انگیزترین اعضای بدن است و شگفتی اش این است كه در آن مایه هایی از حكمت و اضدادی كه مخالف حكمت اند وجود دارد.
پس اگر برای او امیدی رخ دهد طمع او را خوار گرداند و اگر طمع وی را از جا برانگیزد دچار حرصی شود كه نابودش سازد، و اگر نومیدی او را فراگیرد اندوه او را بكشد و اگر خشم بر آن عارض شود غلیظ و تنگ خلقی بر او سخت بتازد، و اگر به سعادت رضا و خشنودی نایل آید جانب احتیاط كاری او را به خود مشغول گرداند، و اگر امن و آسایش بر او سایه افكند غفلت او را از بن براندازد و اگر مالی به او رسد سركشی ثروت به دامش كشد و اگر دچار مصیبتی شود گرفتاری او را مشغول كند و اگر گرسنگی به او فشار آورد ناتوانی از پایش در آورد، و اگر پرخوری كند نفسش در گلو بگیرد و خلاصه هر كاهش و نقصانی به او زیان آور و هر افزایش تباه كننده است.
6. شكوه و عظمت آفرینش
سبحانك ما اعظم ما نری من خلقك! و ما اصغر كل عظیمه فی جنب قدرتك! و ما اهول ما نری من ملكوتك! و ما احقر ذلك فیما غاب عنا من سلطانك! و ما اسبغ نعمك فی الدنیا، و ما اصغرها فی نعم الاخره!. (خطبه 190)
ای خدای پاك! چه عظیم و پر شكوه است آن چه از آفرینش تو می بینیم! و چه خرد است هر بزرگی در برابر قدرت تو! و چه هول انگیز است آن چه ما از ملكوت تو می بینیم! و چه حقیر است آن چه ما می بینیم در برابر قدرت و سلطنت ناپیدای تو از دیدگان ما! چه بسیار است نعمت های تو در این دنیا! و چه اندك است این نعمت ها در برابر نعمت های آخرت!.
7. آفرینش زمین
انشا الارض فامسكها من غیر اشتغال. و ارساها علی غیر قرار، و اقامها بغیر قوائم. ورفعها بغیر دعائم. و حصنها من الاود و الاعوجاج. و منعها من التهافت و الانفراج. (خطبه 186)
زمین را ایجاد كرده آن را نگه داشت بی آن كه وی را مشغول سازد و آن را بر جایی بدون قرار استوار كرد و بی هیچ پایه ای بر پایش داشت و بی هیچ ستونی برافراشتش و آن را از كجی نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگیری كرد.
8. عظمت آفرینش آسمان ها
فمن شواهد خلقه خلق السموات موطدات بلا عمد، قائمات بلا سند. دعا هن فاجبن طائعات مذعنات، غیر متلكئات و لا مبطئات. و لولا اقرار هن له بالربوبیه و اذعانهم له بالطوا عیه، لما جعلهن موضعا لعرشه، و لا مسكنا لملائكته، و لا مصعدا للكلم الطیب و العمل الصالح من خلقه. جعل نجومها اعلاما یستدل بها الحیران فی مختلف فجاج الاقطار. لم یمنع ضوع نورها ادلهمام سجف اللیل المظلم. و لا استطاعت جلابیب سواد الحنادس ان ترد ما شاع فی السموات من تلالو نور القمر. (خطبه 182)
از نشانه های آفرینش خدا، پدید آوردن آسمان های استوار بدون ستون و ایستای بدون تكیه گاه است. خداوند اراده ایجاد آن ها را فرمود و آن ها با میل و رغبت و بی هیچ درنگ و كندی اجابتش كردند و اگر اقرار آن ها بر خداوندی او و اعتراف آن ها به طاعت و بندگی اش نبود آنها را جایگاه عرش خویش و مكان فرشتگان و محل فرا بردن گفتار و كردار شایسته بندگانش قرار نمی داد. ستارگان آسمان را نشانه هایی ساخت تا افراد سرگردان در آمد و شد راه های زمین به وسیله آن ها راه خویش را بیابند، پرده های شب تا پرتو نور آنها را نپوشانده و رداهای سیاه شب های تاریك توانایی محو درخشش نور پراكنده ماه در آسمان را ندارد.
9. عظمت سلطنت الهی
كان من اقتار جبروته، و بدیع لطائف صنعته، ان جعل من ما البحر الزاخر المتراكم المتقاصف، یبسا جامدا، ثم فطر منه اطباقا، ففتقها سبع سموات. (خطبه 211)
از نشانه های توانایی و سلطنت خداوند و شگفتی آفرینش های او این است كه از آب دریای ژرف بر هم ریخته پر موج خش و جامدی را آفرید، آنگاه از آن طبقاتی خلق كرد و آن طبقات را به آسمان شكافت.
10. تعدیل حركات زمین
عدل حركاتها بالراسیان من جلامیدها، و ذوات الشناخیب الشم من صیاخیدها. (خطبه 91)
حركت زمین را به وسیله صخره های عظیم و قله كوه های بلند و محكم تعدیل كرد.
11. آفرینش آسمان ها
نظم بلا تعلیق رهوات فرجها، و لا حم صدوع انفراجها و وشج بینها و بنی ازواجها و ذلل للهابطین بامره، و الصاعدین باعمال خلقه، خزونه معراجها، و ناداها بعد اذ هی دخان، فالتحمت عری اشراجها، و فتق بعد الارتتاق صوامت ابوابها، و اقام رصدا من الشهب الثواقب علی نقابها، و امسكها من ان تمور فی خرق الهواء بایده، امرها آن تقف مستسلمه " لامره، و جعل شمسها آیه مبصره " لنهارها، و قمرها آیه ممحوه " من لیلها، و اجراهما فی مناقل مجراهما، و قدر سیر هما فی مدارج درجهما، لیمیز بین اللیل و النهار بهما، و لیعلم عد السنین و الحساب بمقادیرهما، ثم علق فی حوها فلكها، و ناط بها زینتها، من خفیات دراریها و مصابیح كواكبها، و رمی مسترفی السمع بثواقب شهبها، و اجراها علی اذلال تسخیرها من ثبات ثابتها، و مسیر سائرها، و هبوطها و صعودها، و نحوسها و سعودها. (خطبه 91)
راه های گشاده آسمان ها را بی آنكه به جایی پیوسته باشد منظم ساخت و شكاف های وسیعش را به هم پیوست و میان هر آسمانی با آسمان های دیگر ارتباط برقرار كرد و برای فرود آیندگان به فرمان او و بالا روندگانی كه اعمال و كردار بندگان را می برند دشواری آن را آسان نمود و به آسمان ها كه از دود بودند ندا داد كه به هم به پیوندند و گرد آیند و پس از جمع شدن و گرد آمدن درهای بسته آنها را گشود و از ستاره های درخشان بر راه های آسمان نگهبان گماشت و با قدرت خویش از به جنبش در آمدن آن ها در فضای شكافته جلوگیری كرد و فرمود تا در جای خویش بایستند و به امر او تسلیم باشند. خورشید آسمان را نشانه ای روشنگر برای روز و ماه آن را كه نورش محو می شود آیتی برای شب قرار داد و آنها را در مسیرشان روانه ساخت و حركت آنها را در منازل و راه هایی كه باید طی كنند تعیین نمود، تا با سیر آن ها شب و روز مشخص و شمار سال ها و حساب كارها دانسته شود. پس فلك را در فضا معلق نگه داشت و زینت هایش را به آن آویخت كه عبارتند از ستارگانی پنهانی همانند در سفید و ستارگانی همانند چراغ روشن، و با شهاب های تابان شیطان هایی را كه گوش می كشند براند و جای ستارگان سیار و فرورو صعود و سعد و نحس هر یك را تحت تسخیر خویش قرار داد.
12. نیكوترین آفرینش
لم یخلق ا*****ا من اصول ازلیهُ، ولا اوائل ابدیه، بل خلق ما خلق فاقام حده، و صور ما صور فاحسن صورته. (خطبه 163)
اشیا را از ماده ای ازلی یا نمونه هایی ابدی نیافرید، بلكه آفرید آن چه آفرید و حدودش را تعیین كرد و صورتی داد به آن چه داد و آن صورت را به نیكوترین شكل نگاشت.
13. راز استواری زمین
و تد بالصخور میدان ارضه. (خطبه 1)
جنبش و لرزش زمین را به وسیله سنگ های بزرگ و كوه ها میخكوب و استورا گردانید.
14. حركت آسمان ها
خلق سبحانه لاسكان سمواته، و عماره الصفیح الاعلی من ملكوته، خلقا بدیعا من ملائكته. (خطبه 91)
آسمان را با پرجا بودن ستاره های آن و با گردش ستاره های سیار آن و با فرا رفتن و فرود آمدن آن ها و با بودن ستاره های نحس و سعد (بدی آور و نیكی آور) در آن و با تسخیر آن به آسانی به جریان انداخت.
15. اوج عظمت خدا در آفرینش انسان
ایها المخلوق السوی، و المنشا المرعی فی ظلمات الارحام، و مضاعفات الاستار.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]