محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826627779
تاریخچه دامغان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: [/align]خلاصه ای در مورد شهر دامغان (صددروازه)
دامغان از شهرهای قدیمی ایران است که در گذشته به صددروازه معروف بوده است. این شهر در 330 کیلومتری تهران در مسیر تهران-مشهد و در استان سمنان کنونی واقع گردیده است. این شهر از شمال به کوههای البرز و از جنوب به دشت کویر مرکزی ایران منتهی میشود. به دلیل دسترسی آسان به دریا در شمال و کویر در جنوب این شهرستان، موقعیت آنرا از نظر جغرافیایی بسیار ممتاز گردانده است. علاوه بر آن وجود مراکز تفریحی متنوع در این شهرستان، از جمله چشمه علی، تپهحصار، مسجد تاریخانه و غیره به این شهر جنبه مرکز گردشگری و تفریحی نیز داده است. تپه حصار حدود ۷۰۰۰ سال قدمت دارد و کاوشهای باستانی انجام شده در آن نشان میدهد که شهری بوده است که در اثر زلزله بر سر مردمانش خراب شدهاست کاوشهای باستانی اخیر نشان میدهد که هفت هزار سال پیش در این منطقه فولاد تولید میشده است. دیگر مراکز تفریحی و گردشگری این شهر شامل مسجد جامع، برج چهلدختران، گنبد زنگوله، آرامگاه پیرعلمدار، امامزادگان جعفر و محمد و موزه حیات وحش دامغان میباشند.
تاریخچه شهر دامغان
بی تردید دامغان از جمله شهرهای بسیار قدیمی و مهم ایران است و شاید قدمت آن از شهرهای آباد ادوار بسیار بعید بیشتر باشد. تاریخچه دامغان نشان میدهد که این شهر در حدود 400 سال قبل شهری با اهمیت بوده و در زمان اشکانیان و ساسانیان پایتخت بوده است. اشک سوم و تیرداد اشکانی در سال 249 پیش از میلاد دامغان را به خاطر اهمیتش در آن زمان به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند. این شهر تا قرن اول پس از میلاد اهمیت خود را حفظ کرد و مرکز ایالت بزرگ قومس بوده است. نظریه های بوجود آمدن این شهر نشان میدهد که چنانکه نوشته اند , نزدیک به چهارصد سال پیش از میلاد جمعی از مغان در مسیر رود سکنی گزیدند و به همین علت , نخست این منطقه ده مغان نامیده میشده و به مرور زمان و در آخر الامر به دامغان تبدیل گردید .دامغان که در آن زمان صددروازه نامیده میشده مدتی پایتخت زمستانی اشکانیان بود و تا کشته شدن یزدگرد, آخرین پادشاه ساسانی موقعیت خود را حفظ کرد. اردشیر ساسانی پس از آنکه در سال 397 قبل از هجرت پیغمبر اسلام اردوان اشکانی را کشت و سلسله ی اشکانیان منقرض شد مدتی پایتخت زمستانی خود را دامغان و تیسفون قرار داد که تیسفون تا کشته شدن یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی پایتخت ساسانیان بوده و خرابی تیسفون در تاریخ معلوم است. ولی نسبت به دامغان (صددروازه) نظریه آنان را که نوشتهاند در محلی نزدیک شهر کنونی بوده به علاوه در تاریخی ذکر نشده کمترین آثاری از چنان شهر بزرگی نیست و اگر میبود بایستی واقعه خرابی آن و احداث شهر با این باره مهم ضبط میگردید و تاریخ ایران در زمان ساسانیان روشن است. این شهر در دورههای حکومت امویان ,عباسیان , طاهریان , سامانیان , سربداران و دیلمیان از موقعیتی ممتاز برخودار بود .
بعضی مورخین بنای این شهر و شوشتر را به هوشنگ نبیره کیومرث نسبت دادهاند. صاحب مجمل التواریخ و القصص که در حدود سال 520 هجری کتاب خود را تالیف نموده ضمن بیان سلطنت هوشنگ در این باره گوید: «ابتداء عمارت کردن در عالم اندر عهد او بود و کاریز کندن و تالیف علم نجوم از وی خاست بعد از آنکه ادریس علیه السلام بدست آورد و اصطخر را وی بنا نهاد… و دامغان وی کرد و بسواد کوفه شهری کرد و گویند خود کوفه است و بمرک برون شد از جهان» برخی نیز معتقدند مغان یعنی پیروان حضرت زردشت آنجا را معمور و آباد کرده و بنام خود نامیدهاند چه به پندار ایشان دامغان اول ده مغان بوده و بمرور برای سهولت تلفظ بدامغان تبدیل شده. دامغان همان شهر صددروازه است که یونانیان آنرا هکاتم پیلس مینامیدند و باید دانست بر خلاف آنچه بعضی تصور میکنند این شهر صد دروازه نداشته و این نامگذاری از آنجا حاصل شده که یونانیان در زمانهای سابق هر شهر بزرگی را باین اسم میخواندند چنانکه شهر معظم تب را که مدتها پایتخت مصر بوده و کالویس سردار اگوست در 28 سال قبل از میلاد آنرا خراب و ویران ساخته بهمین نام موسوم بوده است. شاید هم چون عده دسته های مامور رساندن اخبار و اطلاعات صدتا بوده این تسمیه پدیدار شده، توضیح اینکه چون در زمان قدیم وسایل مخابره وجود نداشته و دامغان هم از همه جهت خاصه از نظر لشکر کشی حائز اهمیت و اعتبار بوده برای آگاهی از اخبار و پیش آمدها در فواصل معینی بالای تپه های بزرگ که هم اکنون آثارش در قسمتهائی از راه سمنان تا بسطام بخوبی نمودار است دسته هائی میگماشتند تا بمحض بروز حادثه یا خبری با علائمی (در روز منعکس ساختن نور با اشیاء صیقلی- دود، در شب آتش) آنرا بیکدیگر خبر داده بشهر اطلاع دهند بهرحال شهر صددروازه مرکز ولایتی بوده بنام قومس و برای قومس دو وجه تسمیه ذکر کرده اند:
1- قومس در ابتدا کوه مس بوده و چون معدن مس در کوههای این ولایت زیاد بوده و بدین مناسبت باین اسم نامیده شده و بعد در لفظ کوه مس تحریف گشته و بقومس تبدیل گردیده است.
2- قومس در اول کومه شه بوده چه کومه در لغت بمعنای پناهگاهیست که زارعین برای محافظت زراعت و صیادان برای کمین کردن شکار از نی و چوب میسازند و چون این سرزمین فوقالعاده آباد و دارای چشمهها و مرغزارهای خوب و با صفا و شکار بسیار بوده بدینجهت بدستور سلاطین آنزمان که غالب اوقات خود را صرف شکار میکرده اند در نقاط مختلف این ولایت بساختن و ایجاد پناهگاههای مختلفه برای کمین کردن شکار پرداخته و هر یک از آنها را کومه میگفتهاند، کثرت استعمال، کومهشه را بقومس تبدیل نموده است. اکنون عقاید جهانگردان و جغرافی نویسان دربارة قومس بشرح زیر نگاشته میشود:
در مجموعه ی جغرافیای تاریخی تالیف " لسترنج " به نام " سرزمین های خلافت شرقی " نوشته شده است که: ایالت " قومس (کومس) " در دامنه ی جبال البرز و در سرزمینی کم پهنا بین کوه های البرز در شمال و کویر لوت در جنوب محصور است و شاه راه بزرگ خراسان که از ری در اقلیم جبال می آید و به نیشابور در خراسان منتهی میگردد و از سراسر ایالت قومس می گذرد و همه شهرهای قومس در سر این راه واقع بوده و امروز نام قومس استعمال نمی شود زیرا عمده این منطقه جزء خراسان جدید شده و قسمت باختری آن از نواحی ری (تهران کنونی) گردیده و کرسی ایالت قومس " دامغان " بوده که اعراب " الدامغان " می نویسند و به عادت خود اسم ایالت را بر کرسی آن اطلاق و دامغان را قومس نیز میگفتهاند.
شمس الدین ابی عبدالله محمد بن احمد بن ابی بکر البناء الشامی المقدسی در کتاب خود مرسوم باحسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم گوید: «قومس ولایتیست گشاده، کیاهناک، باطراوت، میوههایش بسیار خوبست و وسعتش هشتاد در هفتاد فرسخ میباشد، کوه بسیار و شهر کم دارد، جمعیتش زیاد نیست، اما چهارپایان و خراجش کثیر است هوایش نیکوست، مرکزش دامغان و شهرهایش سمنان، بسطام، بیار مغون میباشد.
عماد الدین اسمعیل بن نور الدین علی بن جمال الدین محمود بن عمردر کتاب تقویم البلدان در اینباره گوید: «قومس بضم قاف و سکون واو و فتح میم و سین مهمله فارسی آن کومش است و ناحیهایست وسیع میان سمنان و بسطام که شهر بزرگش دامغان میباشد». ابن خرداد به درالمسالک الممالک درباره قومس اطلاعات مختصر و ناچیزی داده که چندان قابل توجه نمیباشد اما آنچه درباره دامغان نوشتهاند بشرح زیر است:
صاحب معجم البلدان در کتاب معروف خود چنین آورده: «دامغان شهر بزرگیست میان ری و نیشابور». مسعر بن مهلهل میگوید «شهریست که میوه های بسیار خوب دارد، شب و روز در آنجا باد میوزد، آبش از شکاف کوهی جاریست و برای مشروب ساختن صد و بیست دهکده به صد و بیست قسمت تقسیم میگردد. مقسم آب بدیع و زیبائی دارد، در نزدیکی دامغان قریهایست بنام جمالین، چشمهای در اینجاست که خون میزاید یعنی آبش جامع تمام صفات خون است بمحض اینکه زیبق در آن افکنده شود فورا آب بسنک سفت و محکمی مبدل میگردد، این قریه را غنجان هم میگویند، در دامغان سیبهای گلرنگ خوبی بنام سیب قومسی میآیدت که آنرا بولایت عراق میبرند، معادن زاج و طلا در این شهر زیاد است و میان دامغان و بسطام بیش از دو منزل راه نیست» اما من که در سال 613 بعزم خراسان از این شهر میگذشتم از همه آنچه ذکر شد بسبب توقف اندک چیزی مشاهده نکردم بین دامغان و گردکوه یک منزل راه نیست و بخوبی میتوان قلاع آنجا را که میان کوهها بنا شده است از شهر مشاهده کرد. گروهی از اهل علم بدامغان منسوبند چون ابراهیم بن اسحق الزراد و قاضی القضاه ابو عبدالله محمد بن علی بن محمد که در سنه 400 در دامغان تولد یافته.»: ابی القاسم بن حوقل در مسالک و الممالک چنین نقل کرده: اما قومس شهر بزرگ آن دامغان است که بسبب کمی آب با اینکه وسعت بسیار دارد زیاد معمور نیست.
مندرجات کتاب مراصد الاطلاع نیز از حدود آنچه تاکنون ذکر گردیده تجاوز نمیکند.
غیر از محققین مذکور دیگران هم کم و بیش درباره دامغان اطلاعاتی دادهاند از جمله در کتاب حدودالعالم من الشرق الی المغرب که بسال 372 تالیف یافته دامغان چنین توصیف شده: شهریست با آب اندک و بر دامن کوه نهاده؛ مردمان جنگی دارد از آنجا شراب خیزد با علم های نیکو.
ناصر خسرو قبادیانی حکیم و شاعر و سیاح معروف که سفرنامه او مشتمل بر یک سلسله اطلاعات مفید و دقیق تاریخی و جغرافیائیست متاسفانه از اظهار نظر درباره جغرافیای این شهر خودداری کرده و فقط نوشته که روز آدینه هشتم ذیقعده سال 437 بدین شهر وارد شده است.
حمداله مستوفی صاحب کتب تاریخ گزیده، ظفرنامه، نزهه القلوب در کتاب اخیر خویش که بسال 740 تالیف گشته چنین متذکر شده: «دامغان از اقلیم چهار طولش از جزایر خالدات فح یه و عرض از خط استوا لوک، هوشنگ ساخته دور باروش هزار گام است و هوایش بگرمی مایل است؛ آبش از رود و از میوههاش امرود نیکوست»
از مطالعه نظریات و نوشتههای بالا میتوان گفت که نخست اینکه دامغان شهری بسیار قدیمی است دوم اینکه در زمان قدیم آباد بوده و بمرور در اثر هجوم وحشیانی مانند: مغول و تیمور و فتنههای دیگر از اهمیت و اعتبار افتاده و بوضع کنونی در آمده است. اشمیت که از سال 1931 مسیحی در دامغان کاوش میکرده در تپه حصار دخمه بزرگی از اعصار ما قبل تاریخ و آثاری از دوره ساسانیان یافته که دلالت بر قدمت این شهر مینماید. مسیو گدار در رساله خود آورده که دامغان از قدیم تا هنگام تسلط افاغنه بزرگترین شهر شمالی ایران بوده و چند بنائی که نسبتا از دستبرد حوادث مصون و محروس مانده بعظمت و قدمت دامغان شهادت میدهد. دلیل دیگر بر بزرگی و قدیمی بودن دامغان اینکه زمان سلطنت اشکانیان این شهر پایتخت و مرکز کشور بوده است. از بعضی قرائن و امارات نیز بخوبی روشن میشود که دامغان در عهد باستان جمعیت کثیری داشته، صاحب مطارح الانظار ضمن حوادث ربیع الاول 239 مینویسد «در ایام متوکل در دامغان چهل و پنج هزار کس بعلت زلزله مردند و زیر کوهها از هم شکافته گردید». همچنین سید جزائری در کتاب نعمانیه خود از کتاب المدهش که از تالیفات زمخشریست در حوادث سال 241 هجری نقل میکند که در ری و جرجان و طبرستان و نیشابور و اصفهان و قم کاشان و دامغان ناگهان زلزله شد و در دامغان از آن زلزله بیست و پنج هزار نفر زیر آوار کشته شدند.
خواندمیر (متوقفی بسال 941 در دهلی) در حبیبالسر چنین شرح میدهد «ابن جوزی در تنقیح از محمد بن حبیب هاشمی نقل نموده که در ایام متوکل سیزده قریه از قرای قیروان بزمین فرو رفت چنانکه از ساکنان آن قراء زیاده از چهل و دو نفر نجات نیافتند و در سنه اثنی و اربعین و ماتین در دامغان زلزلهای واقع شد که نصف عمارات آن بلد ویران گشت و ثلث ابنیه بسطام نیز بزلزله خراب شد و در ری و جرجان و نیشابور و صنعا نیز این حادثه دست داد». اگر این سه روایت که دامغان در سالهای 239 و 241 و 242 بعلت زلزله خراب و جمعیت زیادی از آن تلف شده درست باشد میتوان گفت دامغان آنروزی از همه نظر مخصوصاً از جهت جمعیت و وسعت بمراتب از بخارا و بلخ بالاتر بوده لیکن تصور میرود وقایع مذکور تنها یکبار اتفاق افتاده و این اختلاف سال در اثر عدم دقت در ضبط تاریخ وقوع حادثه بوده است با وجود این باید اقرار کرد شهری که بیک زلزله بیست و پنجهزار جمعیتش هلاک گردد دست کم باید نزدیک یک میلیون ساکن داشته باشد. از اینها گذشته موقعیت طبیعی این شهر نیز بویران شدنش کمک کرده چه همانگونه که بیشتر اوقات سر راه بودن بآبادانی شهرها و آبادیها میافزاید گاهی نیز عکس این حالت اتفاق میافتد و باید گفت متاسفانه سر نوشت تقدیر دامغان چنین بوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]
-
گوناگون
پربازدیدترینها