واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: برنامه داشته باشيد و آن را شفاف اعلام كنيد: واقعيت اين است كه افراد تمام تلاش خود را براي تنظيم برنامه كاري مدون و حساب شده به كار ميگيرند و در آن برنامه، كمتر زماني را براي بودن با خانواده در نظر ميگيرند و اين امر رابطه مستقيم با ميزان قبول مسئوليتهاي اداري و رسمي افراد دارد. هر چه قدرت كار بيشتر، غيبت در خانه هم بيشتر. اما بايد در لحظاتي هر چند كوتاه كه با خانواده هستيد، از برنامههاي كوتاهمدت و بلندمدت خود براي افراد خانواده سخن بگوييد و جايگاه و وظيفه هر يك از افراد را بيان كنيد و سپس سخنان آنها را هم گوش دهيد. موضوعهايي مثل تعمير يا تعويض خانه، انتخاب يك گردش و دعوت از دوستان، اغلب جالبند و جزيي از برنامه زندگي هر خانوادهاند. اين امر علاوه بر آموزش صحيحي كه براي فرزند به همراه دارد، اين باور را ايجاد ميكند كه اين مدير قدرتمند در خانه هم مثل محيط كارش داراي برنامه است.
§در اجراي برنامهها ثابت قدم باشيد: سعي كنيد فرزند شما خود را در قبال برنامهاي كه تدوين شده، مسئول نشان دهد. اگر براي مسافرت نقشه ميكشيد، از او بخواهيد ليست وسايل مورد نياز را فراهم كند (توانايي او را در نظر بگيريد.) پيگير برنامهها باشيد و حتي اگر فراموش ميكنيد، از همسرتان بخواهيد كه به شما يادآوري كند. فرزند بايد بداند كه فقط حرف نميزنيد و براي اجراي برنامهها همانقدر اصرار داريد كه در محيط كارتان. اگر فرزند كارش را انجام نداد از او توضيح بخواهيد و نيز در اجرا كمكش كنيد تا او بداند فردي مفيد در برنامههاي شماست.
§در قلمرو خانه، معيارهاي ارزيابي را واضح بيان كنيد: گاهي اوقات كودك تشويق ميشود، اما نميداند براي چه و يا تنبيه ميشود، بدون اينكه علت واقعي را بداند. يك مدير مدبر معيارهاي ارزيابي را براي هر موضوع مشخص ميكند و از افراد ميخواهد كه براي رسيدن به ايدهآل تلاش كنند. تصور كنيد فرزند شما با دوستش مشغول بازي بوده و سهواً باعث شده تا دوست او صدمه ببيند. اما فرزند شما به دروغ تقصير را به عهده ديگري ميگذارد و شما از موضوع مطلع شده و تصميم به تنبيه او ميگيريد. بله البته تنبيه لازم است. اما به فرزند خود بگوييد كه او را به چه دليل تنبيه ميكنيد؟ به دليل آسيبي كه به دوستش رسانيده و يا به دليل دروغي كه گفته است و يا هر دو؟
در پايان اگر پزشكي زبردست، استادي كارآمد، تاجري موفق و يا خانهداري شايسته هستيم، در پي اين باشيم كه ميزان موفقيت در مديريت خانه را از ديدگاه فرزندانمان هم، بدانيم.
2- معیارهای امتیاز دهی به مدیریت سازمانی
در يك محيط رسمي براي امتيازدهي به مديران بررسيهايي از چند جهت صورت ميگيرد:
§تصميمگيري: آيا فرد همواره توانسته تا در هر شرايطي تصميمات مقتضي در جهت بهبود و رسيدن به اهداف سازمان اتخاذ كند؟
§برنامهريزي: آيا مدير براي نيل به اهداف سازمان، برنامههاي دقيق و حساب شده دارد؟
§سازماندهي: آيا مدير در انتخاب عوامل اجرايي و در طي روند كار همه چيز را در بهترين جاي ممكن قرار داده است؟
§كنترل: آيا در جريان فرايندهاي سازماني فرد كنترل و نظارت شايستهاي بر اجرا داشته است؟
§ارزشيابي: آيا مدير براي ارزيابي موقعيت، برنامه و افراد بر طبق معيارها و اصول منطقي و منظمي حركت كرده است؟
يك مدير نمونه در تمامي موارد نامبرده، تبحر و درايت خود را به اثبات ميرساند و نيز روابط مطلوبي با افراد همكار برقرار ميكند.
3- مدیریت در خانه و مدیریت سازمان
اما در كانون خانواده پدر يا مادر به عنوان مدير خانه قبول مسئوليت نمودهاند و تلاش خود را براي حفظ و پيشرفت حيطه نظارتيشان به كار ميگيرند. اما بايد پرسيد كه مديريت آنها در خانه چگونه است؟ اگر از فرزند خود بپرسيد كه معيار سنجش مدير خانه چيست، چه پاسخي ميشنويم؟ اين سؤال را مطرح كنيد و فاصله عملكردمان با معيارها را اندازهگيري نماييد.
مطمئناً فرزند ما از مديرش توقع تصميمگيري درست و بجا را دارد. اما آيا همواره در اتخاذ و اجراي تصميمات تحكم داشتهايم و از حق استصوابي خود سوءاستفاده نمودهايم و يا از همفكري و تصميمگيري مشاركتي بهره جستهايم. در طرحريزي برنامه خانه آيا ضوابط و روابط را حفظ كردهايم و يا اين كه بهترين برنامه را تنها ديكته نمودهايم؟ آيا به افراد اهل خانه مسئوليتهاي متناسب با توانايي و ظرفيت ذهنيشان دادهايم و يا به دليل نداشتن وقت كافي، براي رها شدن از قيود و تعهدات مشترك افرادمان را به انجام مسئوليتهايي اجبار و عادت دادهايم؟ آيا در زمان تشويق يا تنبيه فرزندمان، ملاك و معيارهاي درستي داشتهايم و يا براساس حدس و گمان و از روي بيحوصلگي براي خالي نبودن عريضه تصميم به تشويق يا تنبيهي نامتناسب گرفتهايم؟
واقعيت اين است كه مديران موفق آنهايي هستند كه ابتدا در محيط خانه، مديريت را تمرين كردهاند و طعم شايستگي را ابتدا از نگاه رضايتمند همسر و فرزند چشيدهاند. اين مديران با نيرويي مضاعف و دلگرمي خاصي وارد محل كار خود شده و سعي ميكنند تا روشي دلسوزانه و مشابه خانه بر كار اعمال كنند و جو همكاري براي رسيدن به اهداف مشترك را آماده و پياده كنند. آنها انجام كار برايشان مشكل نيست، چرا كه رضايتمندي و موفقيت را در اثر نوع كاركردشان هر لحظه احساس ميكنند. با قاطعيت تصميم ميگيرند و اجرا ميكنند چرا كه مهر تأييد را از طرف خانواده به همراه دارند.
با اين مقايسه ميتوان براي پي بردن به ميزان لياقت و كفايت مديريت در خانه از فرزندان دلبندمان كه هر آنچه ميكنيم، براي آنهاست بخواهيم تا به ما امتياز دهند.
4- نکاتی در مورد مدیریت خانه و خانواده
§در تصميمگيري، مشاركت و اقتدار را رعايت كنيد: فرزندان، ما را به عنوان انساني قويتر از خود ميشناسند و نيازمند توجه و كمك فكري ما در اكثر شرايط هستند. اما در واقع آنها در ابراز اين نياز توانايي شما را در حل مسأله ميسنجند و به دنبال اين هستند كه آيا شما از پس مشكل پيش آمده مانند يك پروژه كاري برميآييد يا نه؟ لذا ابتدا فكر كنيد، با فرزند مشورت كنيد و سپس تصميم خود را با اقتدار بيان كنيد.
چكيده
در اين مقاله موضوع مديريت در خانه در مقايسه با مديريت در سازمان مورد بررسي قرار مي گيرد و نكاتي در اين خصوص پيشنهاد مي شود.
1- مقدمه
آيا روزگار كودكي خود را به ياد داريد؟ زمانيكه مهندس، پزشك، استاد، كارمند، بازرگان و... نبوديد. گذشتهاي را به خاطر آوريد كه بزرگترين روياي شما رفتن به پارك و بازي با همسالان بود. دوراني كه به سرعت گذشت و اينك تنها شيريني آن لحظههاست كه برجا مانده است. امروز را مرور كنيد كه متصدي شغلي در موقعيتي رسمي هستيد و براي كسب درآمد و احترام اجتماعي در تكاپوييد. همه به نوعي در محيط كاري و اجتماعي؛ اداره كننده امور مربوط به حرفه هستيم. گاهي شرايط آن چنان دشوار ميشود كه مدتي زمان و مكان را فراموش كرده، تمامي انرژي خود را صرف برطرف ساختن بحران ميكنيم و گاهي شرايط به حدي آرام و مطلوب است كه به دنبال راهي براي پر كردن لحظهها هستيم. شايد با مفاهيم علمي مديريت چندان آشنا نباشيم؛ براي مثال تئوريها و يا سبكهاي مديريتي را نشناسيم، اما در روش و اجرا از شيوه مديريتي ويژهاي پيروي ميكنيم. گاه آزادمنشانه، گاه دموكرات و گاهي يك ديكتاتور ناب هستيم. به هر حال نقش مديريتي ايفا ميكنيم و در انجام وظايف محوله ساعي و كوشاييم.
از سويي انسان در هر مقوله كه سرمايهگذاري كند، خواهان موفقيت است. يك مدير موفق براي رسيدن به درجات رشد و ترقي به طور قطع از نظر جسمي، مالي، خانوادگي، زماني و اجتماعي سرمايهگذاريهايي را انجام داده و در انتظار برداشت و بهرهبرداري است. اگر همه چيز درست سازماندهي شود، نتيجه جز موفقيت نيست و پس از مدتي به عنوان مديري نمونه انتخاب خواهيم شد. اين بدين معني است كه از لحاظ شخصيتي و نيز از نظر شيوه اداره نمودن كار اصولي را به كار گرفتهايم كه مورد تأييد بوده و در كارنامه مديريتي، فرد نمره بالايي احراز كرده است.
مديري خوب بودن يك شبه اتفاق نميافتد، حتماً فرد هزينههاي مادي و معنوي زيادي براي رسيدن به اين درجه صرف كرده است. اما آيا در نگاه فرزندان دلبندمان هم يك مدير نمونهايم؟ آيا در فرم ارزشيابي عزيزانمان هم نمره بالايي كسب ميكنيم؟ و يا...؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]