واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: غني سازي ديپلماسي با ديپلماسي «غني سازي»
بهروز بن سينا
اين قلم درصدد آن است تا راه نگاري ( Road Map) را جهت ارائه يك ديپلماسي، هم عرض با ديپلماسي غربي «تعليق» ارايه كند؛ ديپلماسي «غني سازي».
بدنبال پايان يافتن جنگ تحميلي و ورود به عرصه سازندگي ، بهره گيري گسترده از انرژي در دستور كار برنامه هاي توسعه اقتصادي كشور قرار گرفت.
رشد روزافزون مصرف داخلي انواع حاملهاي انرژي ، رفته رفته در تعارض جدي با تعهد جمهوري اسلامي ايران در تامين انرژي مورد نياز جهان قرار گرفت. مصرف فزاينده سوختهاي مايع و گاز طبيعي در داخل ، چشم انداز كدري را از صادرات نفت و گاز يكي از پنج كشور اول جهان در تأمين نفت خام و گاز طبيعي مورد نياز كشورها، در برابر ديدگان قرار داد.
از همان زمان انديشمندان نظام اسلامي در ايران ، با يك دورانديشي قابل ستايش درصدد بر آمدند تا با عزمي جزم، بكارگيري صلح آميز انرژي هسته اي را بصورت شفاف در كنار بهره برداري از ساير انرژي هاي نو و با تكيه بر توان داخلي ، در برنامه هاي توسعه اقتصادي كشور بگنجانند. از اين رهگذر، نه تنها به جايگاه خطير جمهوري اسلامي ايران در تامين انرژي مورد نياز كشورها خللي وارد نمي شد بلكه با ورود به اين عرصه، علاوه بر ايجاد تنوع در سبد تامين انرژي ، رشد علم وگسترش فناوري را در ميان جامعه متخصصين ايراني موجب مي شد.
حال ببينيم كه جهان مدعي تمدن، با اين شادابي و شتاب يك ملت رشيد در امر توسعه چه برخوردي كرده است. در اين راستا لازم است تا مروري كوتاه به سابقه ورود ايران به بحث انرژي هسته اي داشته باشيم.
ايران در سال 1958 ، رسما به عضويت آژانس بين المللي انرژي درآمد و در سال 1968 پيمان عدم تكثير سلاحهاي هسته اي (N.P.T) را پذيرفت كه دو سال پس از آن در مجلس شوراي ملي وقت نيز به تصويب رسيد.
در سال 1974 ايران قراردادي با بنياد پژوهشي استنفورد آمريكا منعقد كرد كه طي آن، اين مركز پژوهشي به ارايه برنامه هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي ايران مبادرت كرد. در اين مطالعه پژوهشي، بنياد استنفورد پيشرفت صنعتي و اقتصادي ايران را متكي به توليد 20 هزار مگاوات برق تا سال 1995 ارزيابي كرد و راهكار توليد اين مقدار برق را صرفا بر اساس تأسيس نيروگاه هاي هسته اي ارايه كرد. اين در حالي بود كه رژيم پهلوي ، توليد روزانه 5 ميليون بشكه نفت خام را در برنامه كاري خود داشت. در همين زمان، سازمان انرژي اتمي ايران تاسيس شد و ساخت نيروگاههاي بوشهر و دارخوين و ايجاد تاسيسات هسته اي در اصفهان ، در دستور كار اين سازمان قرار گرفت كه برنامه اجرايي آن نيز به شكل بسيار سريعي در بوشهر شروع شد و مراحل تكميل آن نيز بصورت شگفت آوري به جلو رفت.
بدنبال وقوع انقلاب اسلامي در ايران وشروع جنگ تحميلي هشت ساله عراق عليه ملت مقاوم و مظلوم ايران در سال 1359 ، پرونده فعاليتهاي صلح آميز هسته اي در بايگاني فعال قرار گرفت.
با پايان يافتن مصائب جنگ تحميلي، جمهوري اسلامي ايران با انعقاد قراردادي با كشور روسيه جهت راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر، توسعه تاسيسات سوخت هسته اي اصفهان و ايجاد تاسيسات غني سازي اورانيوم در نطنز ، وارد مرحله نويني در برنامه صلح آميز توليد انرژي هسته اي شد.
پس از غائله 11 سپتامبر 2001 و ايجاد و گسترش مقطعي تنش ها در منطقه خاورميانه كه از سوي بلوك غرب دنبال مي شد، جمهوري اسلامي ايران بصورت كاملا داوطلبانه با امضاء تفاهم نامه هسته اي سعد آباد ، فعاليت هاي هسته اي خود را بصورت اختياري و در جهت رفع سوء تفاهمات ايجاد شده ميان ايران وآژانس بين المللي انرژي اتمي، بصورت مشروط به حال تعليق درآورد . با اينحال و بدنبال عربده كشي هاي دولتمردان نفتي آمريكا و سياستهاي دوگانه كشورهاي اروپايي در راستاي به تاخير انداختن دستيابي ايران به تكنولوژي هسته اي و عدم اجراي مفاد همكاري در جهت توسعه فناوري صلح آميز هسته اي ، جمهوري اسلامي ايران بر آن شد تا در تابستان 1384، با فك پلمب مركز يو. سي.اف اصفهان، فعاليت هاي هسته اي خود را از سربگيرد.
در ادامه و در سپتامبر 2005 رياست محترم جمهوري اسلامي ايران ، نطقي را در مجمع عمومي سازمان ملل متحد ايراد كرد و پيشنهادي ارايه داد كه طي آن ، آمادگي ايران در جهت اجراي مشترك برنامه غني سازي باكشورهاي ديگر و يا شركت هاي خارجي اعلام شد تا به اين وسيله و در يك برنامه كاملا اجرايي ، اطمينان لازم در مورد صلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران مورد تاكيد مجدد قرار گيرد. اين پيشنهاد با واكنش كاملا دلسرد كننده كشورهاي طرف مذاكره ايران مواجه شد. پيشنهادي كه يك سال پيش از آن نيز توسط آقاي هانس بليكس، براي كنترل موثر برنامه هسته اي كشورهاي مورد سوءظن و البته به زعم كشورهاي غربي، ارايه شده بود. پرونده هسته اي ايران در سال 2006 به شوراي امنيت سازمان ملل فرستاده مي شود كه از اين زمان، جهان وارد هزار تويي پيچ در پيچ مي شود كه براستي نمي توان به صراحت برنده و بازنده اي را در فرجام كار، معرفي كرد. تصويب سه قطعنامه طي سالهاي 2006 تا 2008 برعليه فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران و رويدادهاي پيراموني، دو انتخاب را در پيش روي جهانيان گذاشته است.
انتخاب اول، همان بازي ديپلماسي تعليق است كه بازيگران غربي به زعم خود ايران را در يك بازي نابرابر ، در آن درگير كرده اند. بي ترديد اين بازي، اگر برنده اي نداشته باشد اما مطمئنا ، بازنده آن ايران نخواهد بود؛ آنكه جان بر كف به ميدان آيد هرگز بازنده از ميدان بيرون نخواهد آمد كه اين خود ، به تنهايي يك پيروزي بزرگ است. پس حرف اول و آخر ايران در بازي ديپلماسي تعليق غربيان اين است كه «جمهوري اسلامي ايران»، به همان دليل كه براساس باورهاي ديني ملت رشيد ايران بر پا شد و مردانه توانست با پشتوانه الهي و در نبردي نابرابر ، دشمن بعثي و حاميانش را مغلوب كند به دليل همان باورهاي ديني - ملي و با پشتوانه يك تاريخ فرهنگ و تمدن ، هرگز حاضر به چشم پوشي ازحقوق مسلم هسته اي خود در چارچوب تعهداتي كه در قبال جهانيان با عضويت در آژانس بين المللي انرژي اتمي پذيرفته است، نخواهد شد.منطق ما در برابر مكر حق ستيزان و حق پوشان ، منطق قرآني تدبير و صبر و توكل است آنجا كه خداوند متعال در سوره مباركه طارق مي فرمايد : دشمنان اسلام هرچه بتوانند كيد ومكر مي كنند. و ما در مقابل مكرشان مكر مي كنيم . پس تو اي رسول اندكي كافران را مهلت ده».
اما انتخاب دوم زماني حادث مي شود كه با بازگشت پرونده هسته اي ايران به آژانس و لغو كليه تحريمها ، با اعلام صريح پذيرش كليه حقوق ايران در غني سازي و بهره برداري از سوخت هسته اي در توليد انرژي و ساير مزاياي بهره گيري از فن آوري هسته اي در چارچوب NPT بويژه ماده چهارم آن، از جمهوري اسلامي ايران خواسته شود كه بدليل شان والاي الهي - انساني اين حكومت ، موضوع حق غني سازي و دامنه آن را بدليل دغدغه تحميلي و به ناحق ايجاد شده از سوي معدودي از كشورها، در يك بسته مكمل جهت رسيدن به توافقي پايدار ارايه كند. در اين ديپلماسي غني سازي، راهكارهاي مختلفي قابل ارايه است كه بسته به چگونگي پاسخ به سؤالات ذيل، دامنه توافقات تعيين خواهد شد:
1 - در منطقه اي كه دو كشور، رسما آزمايشات مربوط به انفجارهاي هسته اي خود را اعلام كرده اند و حضور رژيم مسلح به انواع سلاحهاي هسته اي كه جمهوري اسلامي ايران مشروعيت آن را به عنوان يك دولت قانوني مردود مي داند از ايران چگونه خواسته مي شود كه برنامه صلح آميز و تحت نظارت غني سازي خود را به تمام و كمال متوقف كند.
2 - با چه مدلي مي توان به ملت رشيد ايران اين اطمينان را داد كه سوخت هسته اي، همواره و با نازلترين قيمت در اختيار نيروگاههاي هسته اي ايران خواهد بود.
3 - با چه برنامه اي مي توان ، دسترسي وگسترش دانش صلح آميز هسته اي را در شؤون و حوزه هاي مختلف در ايران نضج داد.
نحوه پاسخ به اين سؤالات ، دامنه فعاليتهاي صلح آميز غني سازي را در ديپلماسي «غني سازي»! و صد البته با مكانيزم پذيرفته شده ماشه، در نشستي بين المللي مشخص خواهد كرد.
يكي از راههاي رسيدن به اين مهم، برگزاري نشست در كشوري بي طرف است كه مي تواند باحضور جمهوري اسلامي ايران، رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي، نمايندگان پنج عضو دايم شوراي امنيت ، كشورهاي پاكستان و هند و با همراهي نمايندگاني از جنبش غيرمتعهد ها ، كار خود را آغاز كند.
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]