واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: راستی تا به حال فکر کردید نقطه آغاز دلدادگی کجاست ؟
یا این که ، چه جوری آدم ها اهل دل می شن؟
تا به حال شده دلت رو جایی گِروی کسی یا چیزی بذاری!
دلت رو به صفای چه چیز می بخشی؟ یه نگاه ، یه صدا ، یه خوبی ، یا شاید هم یه حس و یه عشق و یا یک معشوق .
اگه معرفت توی وجودته ، اگه خراب یاری و می خوای دل ناقابلت تحفه ناچیزی باشه واسه دلدار، توی راه دلدادگی ناشناختی قدم بذار. توی این راه ، دلحرف اول رو می زنه ، پشیمونی نداره ، راهیه که هیچ تیشه ای به ریشه ات نمی زنه و قافله قافله امید ، بهت می بخشه . دلت زیر پا گذاشته نمی شه و به جای شمع ، خورشید ، خونه دلت رو روشن می کنه .
باید بگم ، آسوده خاطر باش کلید قلبت رو به الهه ای می بخشی که شاه کلید همه خوبیها ست و صفای دلت صفای خاطردلداری می شه که واژه های عاشقانه مقابلش سربه سجودمی گذارند و زندگیت با عشق عاشقی است که عشق می آفرینه . چرا که خدا هرگز ازما جدا نیست و نهایت هستی ماست . کجای عالم سراغ داری که احتیاجی ، نیازی ، کاری با تونداشته باشند وهمه جا به یادت باشند وهوای کارت رو داشته باشند. در رحمت دلدارهمیشه بازه وفانوس قشنگش همیشه ودرهمه حال روشنه . پس سعی کن فکرت رو ازهمه ی این اما واگرهای دنیوی دورکنی ودرس وناامیدی وتردید رو درگورستان واژه ها به خاک بسپاری . و امید و صبروعشق رو ره توشه راهت قراربدی . لحظه هارو جست وجو کن وثانیه هارو زیرورو . تا اون چه که درگذرندانم کاری ازدست دادی به دست بیاری و بسازی هرچه رو که ویران کردی .
اگه آماده راهی ، با ذکرقشنگ یا رب قدم اول رو جانانه ، قاطعانه وخالصانه بردار و پیام اول دلدادگی رو آذین بخش جانت کن که اهل دل ودلداده ها ، دل هیچ کس رو نمی شکنند بلکه تا اونجا که بتونن دلی به دست می یآرند .
اولین گفت وگوی عاشقانه در غروب خورشید امروز، با دلی پرازشکفتن و جوانه زدن هستش که می خونیم ،وقتی عشق به دروازه ی وجودت می کوبه یعنی اینکه ازتنگناها بیرون بیا . و مرزها وفاصله هارو نادیده بگیرو مفهوم نامکانی و نازمانی رو یکجا باخودت حمل کن . چرا که حتی سایه عشق همه چیزرو به معنای هستی نزدیکترمیکنه و بهای سنگین دستیابی به گنج عشق ،همون گذشتن ازوجود هستش . اگه بتونیم عشق رو به لوح جانمون بنویسم ، کوچه تمامی سینه ها دویدن ماروحس میکنن و اونوقته که می تونیم ببینیم که چرا حتی روی خط هجر ، نقطه پایان رو می بوسیم .
باید بدونیم که عمیق ترازیک نامیم ، عمیق ترازیک ظاهر، ما یک جانیم . جانی که فقط عشق می شناسه و آرامشی مطلق رو حکم فرماست . اونجا که کلام ، تنها با حضورمهرجاریه و اندیشه تنها ازمهرنشات میگیره و منفی ها ازژرفای نامفهوم قضاوت ها رخت بر می بنده و فقط عشقه که حاکم هست وخواهد بود برهمه چیز.
.
پس تمام سپاس ازآن او که هیچ دلی به هیچ کس غیرازاو خوش نیست و فراموش نکن که تنها یاد خداست که آرام بخش دل هاست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]