واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: انديشه - مردان بزرگ كوچك
انديشه - مردان بزرگ كوچك
ژوزف اسني /عليمحمد طباطبايي:تاريخ بشري را اغلب به عنوان تاريخ فاتحين نظامي نوشتهاند، ليكن دامنه امكانات بالقوه و عظيم نيروي رهبري انساني ميان آتيلا از قوم هون تا مادر ترزا در نوسان است. در اين ميان بيشتر رهبران معمولي گمنام باقي ميمانند، ليكن نقش رهبري حماسي و پهلواني در دوره جنگ منجر به تاكيد بيش از اندازه بر دستور، نظارت و قدرت شديدتر نظامي ميگردد. در آمريكا امروزه بحث انتخابات رياست جمهوري ميان سناتور مك كين كه قهرماني از دوره جنگ ويتنام است و سناتور باراك اوباما، يك مدير اجرايي پيشين در مسائل اجتماعي در جريان است. تصوير رهبراني كه زماني مردان جنگي بودهاند همچنان تا دوره معاصر نيز باقي مانده است. نويسندهاي به نام رابرت كاپلان به زايش يك طبقه جديد از مردان جنگجو كه همچون هميشه سنگدل و بيرحم هستند و بهتر از هميشه به سلاحهاي مرگبار مجهزند اشاره ميكند، در واقع طبقهاي كه از مافياي روسي و مهرههاي اصلي قاچاق موادر مخدر در آمريكاي لاتين گرفته تا تروريستها تشكيل ميشود و مانند يونانيان باستان در غارت شهر تروا اعمال خشونتانگيز را ستايش ميكند. كاپلان بر اين عقيده است كه رهبران عصر جديد نيز بايد عينا مانند الگوهاي قديمي خود رفتار كنند و اينكه رهبري جديد در دنياي ما نيازمند خلقيات و خصيصههاي لامذهبي است كه ريشه در گذشتههاي دور دارد. هرچند جنگجويان باهوش و زيرك ميدانند كه چگونه با چيزي بيشتر از صرفا استفاده از زور رهبري كنند. سربازان گاهي به شوخي وظيفه شغلي خود را اينگونه توصيف ميكنند: «كشتن انسانها و نابود كردن چيزها». اما همانگونه كه ايالات متحده در عراق نيز تجربه كرد، قلبها و ذهنهاي مردم نيز مهم هستند و سلحشوران باهوش همانقدر نيازمند قدرت نرم هستند كه به قدرت سخت اجبار و زور محتاجاند. در واقع تصوير بيش از حد سادهسازيشده رهبري به سبك يك جنگجو در دوره اول رياست جمهوري جورج دبليو بوش باعث مشكلات و بدبياريهاي زيادي براي نقش آمريكا در جهان شد. در عصر ارتباطات فعلي اين آشيل مذكر نيست كه بهترين رهبري جنگ را ارائه ميدهد. رهبري نظامي در دوره ما نيازمند مهارتهاي سياسي و مديريتي است. بسياري از حاكمان مستبد در زيمبابوه، ميانمار، بلاروس و نقاط ديگر هنوز هم همان روش سابق را براي شيوه حكومتداري خود مورد استفاده قرار ميدهند. آنها وحشت را با فساد پيوند ميزنند تا حكومت دزدسالارنه خود را برقرار نگه دارند، حكومتي كه توسط «مرد بزرگ» و گروههاي وابستهاش اعمال ميشود. بخش قابل توجهي از جهان ما امروزه به همين شكل حكومت ميشود. بعضي از نظريه پردازان تلاش ميكنند كه اين حالت را به كمك «نظريه رهبري يك نر آلفا» توضيح دهند. ليكن چنين تبييني براي نقش رهبري كه مبتني بر جامعهشناسي زيستشناختي است داراي ارزشي مشروط و محدود است. تا امروز هنوز هم ژني كه مسوول استعداد رهبري باشد كشف نشده و از تحقيقات انجامشده در مورد دوقلوهاي يك تخمي و دو تخمي روشن شده است كه فقط يكسوم تفاوتها ميان آنها در پذيرش نقش رهبري توسط عوامل ژنتيكي قابل توضيح است. به اين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت كه ويژگيهاي ذاتي آن ميداني را تحت تاثير قرار ميدهد كه انسانها در آن يك نقش بهخصوص را در جامعه به عهده ميگيرند، اما در عين حال فضاي كافي براي نقش تربيتي والدين و جامعه نيز باقي ميگذارد. با اين همه يكي از اثرات رويكرد مرسوم از جنگجوي قهرمان حمايت از اين باور است كه رهبران در درجه اول به عنوان رهبر به دنيا ميآيند و نه اينكه در طي زندگي خود به عنوان رهبر ساخته شوند و اينكه طبيعت از تربيت اهميت بيشتري دارد. جستوجو براي يافتن ويژگيهاي بارز يك رهبر حوزه مطالعات پيرامون نقش رهبري را از اواخر دهه ۱۹۴۰ همچنان در اختيار خود گرفته است و حتي امروزه در گفتارهاي عمومي همچنان موضوعي متداول است. شخصي بلندقد و خوشسيما وارد اتاق ميشود و توجه ديگران را به سوي خود جلب ميكند و چهره او «شبيه به يك رهبر» بهنظر ميآيد. مطالعات گوناگون نشان ميدهند كه مردان بلند قد اغلب در وضعيت مناسبتري قرار دارند و اينكه افرادي كه در راس مسووليت شركتهاي بزرگ تجاري قرار دارند معمولا از حد متوسط بلندقدتر هستند. ليكن بعضي از قدرتمندترين رهبران تاريخ مانند ناپلئون، استالين و دنگ شيائوپنگ داراي قدي كوتاه و كمي بلندتر از 5/1 متر بودند. رويكرد مبتني بر استعدادهاي نهاني هنوز هم در مطالعات مربوط به رهبري باقي مانده است اما در اين ميان توسعهيافته و انعطافپذيرتر شده است. استعدادهاي فردي را امروزه كمتر به عنوان ويژگيهاي ذاتي بلكه در درجه اول به عنوان الگوهاي منسجم شخصيتي در نظر ميگيرند. اين تعريف طبيعت را با تربيت مخلوط ميكند و معناي آن اين است كه «ويژگيها و خصوصيات» را تا اندازهاي هم ميتوان آموخت و نه اينكه صرفا در نتيجه استعدادهاي ذاتي باشند. سخن ما در اين باره است كه رهبران در مقايسه با انسانهاي ديگر داراي انرژي بيشتري هستند، جرأت بيشتري براي وارد شدن به مخاطرات دارند، خوشبينتر هستند، بهتر ديگران را ترغيب ميكنند و نسبت به ديگران احساس درك بيشتري دارند. هرچند اين ويژگيها تا اندازهاي تحتتاثير آرايش ژنتيكي رهبران و تا حدي هم توسط محيطي كه در آن اين ويژگيها آموخته و تكامل مييابند قرار دارند.اخيرا آزمايشي متقاعدكننده رابطه متقابل ميان طبيعت و تربيت را به درستي نشان داده است. از گروهي از كارفرمايان درخواست ميشود كه كارگراني را به استخدام درآورند كه مطابق با نظر آنها رتبهبندي شدهاند. اگر كارفرمايان فقط سوابق شغلي آنها را ميديدند زيبايي ظاهر ديگر در استخدام نقشي نميداشت. اما آنچه در اين آزمايش عجيب بود آنكه هنگامي كه مصاحبه از طريق ارتباط تلفني به روش آزمون اضافه گرديد، باز هم افراد خوشسيما نتايج بهتري به دست آوردند، حتي با آنكه كارفرمايان نميتوانستند آنها را ببينند. احتمالا يك عمر تقويت اجتماعي بر اساس ظاهري كه آنها آن را مديون ژنهايشان بودند در صداي اين افراد لحني حاكي از اطمينانخاطر و اتكاءبهنفس بخشيده بود كه ميتوانست حتي از طريق تلفن نيز ارسال شود و تاثير خود را بگذارد. طبيعت و تربيت به طور كامل به هم تابيده شده بودند. ژنتيك و زيست شناسي در رهبري انسانها نقش بازي ميكنند، اما نه تا آن اندازه و وسعتي كه رويكرد مرسوم درباره قهرمانان جنگي ميخواهد آن را به ما القا كند. الگوي رهبري «مرد بزرگ» در جوامعي جواب مثبت ميدهد كه بر شبكهاي از فرهنگهاي قبيلهاي استوار است، شبكهاي ايستاده بر وفاداري و شرافت خانوادگي. ليكن ساختارهايي اينچنين با الزامات يك جامعه پيچيده اطلاعاتي تناسب ندارد. در جوامع مدرن محدوديتهاي نهادي مانند قوانين اساسي و نظامهاي حقوقي بيطرفانه اهميت و نقش اين قبيل چهرههاي پهلواني را محدود ميكنند. جوامعي كه بر رهبران قهرمان استوارند، بسيار به كندي به سوي يك جامعه مدني و يك سرمايه وسيع اجتماعي كه لازمه رهبري در جهان شبكهبندي شده معاصر است سير ميكنند. رهبري در جهان جديد اهميتي به اين نميدهد شما چه كسي هستيد يا به عنوان چه كسي پاي به اين جهان گذاشتهايد بلكه مسئله اصلياش اين است كه شما چه آموختهايد و به عنوان عضوي از گروه چه ميكنيد. طبيعت و تربيت در هم تنيده شدهاند، اما تربيت در جهان معاصر به مراتب مهمتر است از آنچه الگوي پهلواني ميپذيرد. لازمه جوامع مدرني كه بر اطلاعات استوارند فراتر رفتن از رويكرد رهبري «مرد بزرگ» است. جالب توجه خواهد بود ديدن آنكه اين دو كليشه كلاسيك در رقابتهاي انتخاباتي آمريكا در سال جاري چگونه خود را نشان خواهند داد.
منبع : Project Syndicate
پنجشنبه 7 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]