تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816618347
سياست - پژواك واژگان نهضت آفرين
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: سياست - پژواك واژگان نهضت آفرين
سياست - پژواك واژگان نهضت آفرين
دكتر غسان طه / ترجمه مهدي سرحدي:همواره ميان دو مفهوم «شناخت و معرفت» و «توسعه» رابطهاي وجود دارد، به گونهاي كه رشد توسعه بايد بر مبناي نوعي شناخت و معرفت مبتني باشد. شناختي كه بتواند زمينه ارتقاي انديشه انسان و رساندن او به اهداف عاليه را مهيا كند. اين دو عنصر، به گونهاي خاص و ممتاز در انديشه امام صدر قابل مشاهده است و بدين ترتيب، ايشان هم از جهت ايفاي نقشي كه رهبران ديني بر عهده دارند؛ و هم از جهت روشهاي رسيدن به اهداف، نسبت به علماي دين كه پيش از وي ظهور كردند، آشكارا برتري داشتند. لازم به يادآوري است كه دو مفهوم معرفت و توسعه انساني در انديشه امام صدر، معنايي فراگير داشت و تمامي بشريت را شامل ميشد و از ابهام و پيچيدگيهايي كه در سايه اختلافات ناشي از مذهب و عقيده در دنياي كنوني پديد آمده، به دور بود.
ناگفته پيداست كه با وجود نگرش فراگير و انساني امام صدر- كه لازمه ايفاي نقش و رسالت ايشان بود- فرهنگ و عقيدهاي خاص كه همان باورهاي مذهب تشيع در لبنان است در رويكردهاي ايشان جلوهگر بود، بيآنكه اين گرايش مذهبي، نقش فراگير وي را كه فراتر از مرزهاي جغرافيايي در فضايي گستردهتر ظهور كرد، محدود نمايد. همين نگرش فراگير بود كه ايجاد زمينه گفتوگو ميان اديان و مذاهب و نژادهاي گوناگون بشري و فرهنگها و تمدنهاي مختلف را مد نظر داشت. تمامي آن ابعاد ويژه و برونگرا، در عين تفاوت و چندگانگي، بايد در يك مجموعه منسجم و هماهنگ به همگرايي برسند و اين همان وظيفه مهمي بود كه امام صدر با برداشت صحيح از واقعيتهاي موجود در ميان مذاهب جامعه لبنان، بدان همت گماشت و بر آن بود كه طوايف لبنان را از مرحله درونگرايي و تعصب فراتر ببرد و از طريق رويكرد دوباره به تاريخ و ميراث تاريخي و درك شرايط كنوني و افق آينده، آنان را به بازسازي هويت خويش فراخواند، اما نه هويت متعصب و متحجر، بلكه هويتي برونگرا و آماده مشاركت در بازسازي ميهن بر اساس حقيقت، عدالت و زندگي شايسته؛ و اين همان است كه «وحدت در عين كثرت» و «هماهنگي حقوقي و اجتماعي در عين تنوع» نام دارد و در محدوده سرزميني معيني در حوزه جغرافيا و تحت ساختاري به نام حكومت معنا مييابد. بر اين مبنا ميتوان نقش امام صدر را در يكي از ابعاد مرتبط با بازسازي هويت اجتماعي و ايجاد هماهنگي ميان واقعيتهاي جامعه لبنان مورد بررسي قرار داد. لازم به ذكر است كه تبيين خلاصهاي از دستاوردهاي فراگير امام در ديگر عرصهها، از حوصله اين مقال بيرون است و انتظار ميرود كه ديگر شركتكنندگان ارجمند در مقالات خود بدان پرداخته باشند.
مقوله توسعه
پيش از حضور امام صدر در لبنان، شيعيان اين كشور گفتمان مشخصي در زمينه توسعه نداشتند. با وجودي كه در زمان تدوين قانون اساسي لبنان در سال 1926 و در ادامه، هنگام تثبيت آن به موجب ميثاق سال 1943، بر اصل «توزيع قدرت ميان مذاهب و طوايف مختلف» تاكيد شده بود، امام سهم شيعيان از كرسيهاي پارلمان و در ادامه، تصدي رياست آن توسط شيعيان، نتوانسته بود رويكرد و گفتمان مشخصي براي آنان ايجاد كند، زيرا نمايندگان شيعيان در پارلمان، از خانوادههايي بودند كه بر اساس پيشينه خانوادگي خود و به دنبال ائتلافها و كشمكشهايي براي تصدي مناصب به پارلمان راه يافته بودند. اما همزمان با ظهور نخستين نشانههاي سازماندهي شيعيان در دوره امام صدر كه با تاسيس مجلس اعلاي شيعيان و با هدف ايجاد مركزي براي اداره امور مذهبي و اجتماعي آنان انجام گرفت، در ميان شيعيان گفتمان ويژهاي پديد آمد كه با تكيه بر اصول مشخص، خواستههاي اصلي شيعيان و اهداف آنان از فعاليت سياسي را تعيين نمود و در ادامه نيز اين گفتمان، روند رو به تكاملي را در پيش گرفت.
چندي بعد امام صدر دريافت كه به سبب عدمتوجه لازم به خواستههاي والاي مجلس اعلاي شيعيان لبنان از سوي دولت اين كشور، مجلس اعلا در تحقق توسعه ناكام مانده است.[1] از اين رو امام صدر تصميم گرفت كه ساختار سازمان يافتهاي را تحت عنوان «جنبش محرومين» براي شيعيان پديد آورد. بدين ترتيب، ايشان با پيروي از پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، نقش نويني در احقاق حقوق شيعيان به عهده گرفت.[2]
خطوط كلي گفتمان شيعيان در رفتارهاي سياسي، بر روش امام حسين (ع) مبتني بوده است و در عين حال، به رسميت شناختن حكومتي كه بر اصل امامت استوار نباشد، اين ويژگي را نفي نميكند، زيرا تلاش صاحبان اين نظريه بر آن است كه ابعاد كاربردي حكومت را در راه از ميان بردن ظلم، برپايي عدل، تلاش براي نفي طايفهگرايي سياسي، مبارزه با انحصارطلبي، و دعوت به پذيرش اصل عدالت در توسعه و حراست از آزاديهاي فردي به كار گيرد و از ارزشيهايي چون شهادت و شهادتطلبي براي جلوگيري از تجاوز دشمن صهيونيستي استفاده كند. تمامي موارد مذكور، برداشت نويني از سازماندهي شيعيان و تعيين اهداف آنان بر مبناي حقايق موجود در جامعه لبنان و در كنار مذاهب گوناگون آن ارائه ميكند. تنوع مذاهب در اين كشور، مستلزم برونگرايي و همزيستي ميان آنان است و اين اصل همچون دريچهاي موجب ارتباط ميان تمدنها خواهد بود و طوايف مختلف در پرتو ارزشهاي معنوي و ايماني خود، در اين راه گام خواهند نهاد. شيعيان نيز يكي از اين طوايف هستند كه در سايه اين همكاريها، ضمن بيان ويژگيهاي خود، در روند تثبيت اقتدار و حاكميت ملي نيز تاثير خواهند داشت.[3] بر اساس اين گفتمان، تمامي خواستههاي شيعيان عبارت است از: رفع حاشيهنشيني، فقر و زيانهايي كه در طول چندين دهه گذشته بر آنان عارض گرديده؛ و برخورداري از حقوق و تكاليف اجتماعي و سياسي، به گونهاي كه در لبنان، امكانات با عدالت بيشتري ميان طوايف مختلف تقسيم شود؛ و اين همه، در تحكيم زيرساختهاي داخلي و تحقق مشاركت فعالانه شهروندان مؤثر خواهد بود.
نقش رهبر و صلاحيتهاي او
امام صدر براي گذر از تناقضات و چالشهاي موجود در عرصه واقعيتها و رسيدن به مرحلهاي كه امكان فعاليت سياسي در آن فراهم باشد، متون فقهي را مورد استناد قرار داد و برداشت جديدي از آن ارائه كرد. اين مهم مستلزم آن بود كه ميان متون مذكور و نتايج مورد نظر، يعني «رهبري سياسي شيعيان»، هماهنگي و انسجام وجود داشته باشد.
مبناي پيدايش اين نوع رهبري آن است كه در ميان آحاد شيعيان، نوعي آگاهي سياسي ايجاد شود كه با برداشت آنان از متون فقهي هماهنگ باشد. از سوي ديگر، لازم است كه معنا و مفهوم متعارف «رهبري» در نزد شيعيان را مد نظر قرار دهيم تا دريابيم كه بهرغم اختلاف نظر موجود ميان فقها پيرامون رويكرد سياسي دين، امام صدر چگونه توانست آن را در راستاي مشروعيت بخشيدن به فعاليتهاي سياسي به كار گيرد.
با استناد به نظرات فقهي علماي شيعه اثنيعشري ميتوان دريافت كه قريب به اتفاق آنان بر اين عقيدهاند كه عنايت الهي بر جامعه بشري پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) منقطع نگرديده، بلكه از طريق امامان معصوم (ع) كه جانشين پيامبر (ص) بودند، ادامه يافته است. اين مقام از جانب خداوند تعيين گرديده و در ادامه، امامان (ع) يكي از پس از ديگري عهدهدار آن بودهاند، و اكنون نيز امام مهدي منتظر (عج) صاحب اين منصب است. در زمان غيبت ايشان نيز در مقام فتوا دادن، عدهاي نايب آن حضرت هستند. آنان عبارتند از مجتهدان، مراجع و فقهايي كه شيعيان براي فهم احكام دين به آنان مراجعه ميكنند. مجتهد كسي است كه به درجهاي از آگاهي و بينش رسيده باشد كه بتواند در متون ديني اظهار نظر كند و احكام فقهي را از آن استخراج نمايد.[4] مجتهد از طريق فراگيري علوم ديني، به اين توانايي دست پيدا ميكند و ميتواند احكام فقهي را از منابع آن، يعني آيات قرآن و احاديث ائمه (ع) استنباط نمايد. در مقابل، گروه ديگر كه عامه مردم هستند، در احكام فقهي از مجتهد تقليد ميكنند. بنابراين از منظر فقاهت، در مذهب تشيع افراد جامعه به دو گروه تقسيم ميشوند؛ مجتهدان و مقلدان. مقلد كسي است كه در شناخت احكام، نيازمند نظر مجتهد است و در نتيجه از رأي و فتواي مجتهد پيروي ميكند. مقلد در انتخاب مرجعي كه ميخواهد از او تقليد كند، كاملا آزاد است و ميتواند در خارج از حوزه جغرافيايي كشور خود نيز مرجع تقليد خود را انتخاب كند يا از مرجعي تقليد كند كه كاملا از او دور است و مقلد، تنها نام و آوازه او را شنيده است. به عنوان مثال، گروهي از شيعيان لبنان آشكارا از مراجع عراق يا ايران تقليد ميكنند.[5] بر مبناي چنين نگرشي، مجتهد ميتواند عده زيادي مقلد داشته باشد و مرجع و پيشواي شرعي و معنوي آنان گردد[6]. اما همين امر موجب خواهد شد كه بر سر ميزان اختيارات مرجع – به عنوان يك رهبر ديني – و گستره وظايف او بحثهايي ميان فقهاي شيعه پديد آيد. نظريهاي كه به طور سنتي در ميان فقها رايج بوده، آن است كه مجتهد تنها ميتواند در خصوص مسائل عبادي و مرتبط با اعمالي همچون نماز، روزه، خمس، زكات و ديگر امور عبادي فتوا دهد و حوزه اختيارات وي، عرصههاي سياسي را شامل نميشود، زيرا اين وظيفه امام غايب (ع) است و به هنگام ظهور، آن حضرت بدان خواهد پرداخت. اما نظريه ديگري نيز وجود دارد كه نقش فقيه يا مرجع تقليد را فتوا دادن در هر دو عرصه «عبادي» و «سياسي» ميداند.
1- شرايط و مقدمات رهبري
اكنون پس از بررسي مفهوم رهبري در نزد شيعيان، ميتوانيم نظر امام صدر را در خصوص دو نظريه رايج در ميان شيعيان مورد توجه قرار دهيم تا ماهيت نقش تحولآفريني را كه ايشان در رهبري شيعيان براي خود مد نظر داشتند، دريابيم. امام صدر در يكي از سخنرانيهايي كه در سال 1970 – يعني حدود دو سال پس از تاسيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان به دست ايشان – ايراد كردند، مجتهد عادل را مرجع صالح براي در اختيار گرفتن زمام رهبري ديني برشمردند. چنين مرجعي قادر خواهد بود در احكام متعلق به خمس و زكات و مسائل شرعيه و حسبيه، فتوا دهد و قضاوت كند و از آنجا كه آراء و نظرات مجتهدان با هم متفاوت است، بايد مرجع اعلم در ميان شيعيان كه سرآمد فقها محسوب ميشود، مشخص گردد. بر اين اساس امام صدر، آيتالله سيدمحسن حكيم را مرجع اعلاي شيعيان جهان برشمردند. ايشان در نجف اقامت داشتند و فعاليتهاي مهمي در عرصه مذهب تشيع انجام داده بودند و شخصا، مراجعهكنندگان را به حضور ميپذيرفتند و آنان را در مورد مسائل ديني، ارشاد و راهنمايي ميكردند. بدين ترتيب، با وجودي كه امام صدر رهبري مراجع شيعه را پذيرفته بود[7]، اما در مسائل عبادي، خود را به عنوان مرجع و فتوادهنده مطرح نكرد، ولي تلاش ميكرد تا براي خود نقشي را در نظر بگيرد كه اداره امور سياسي شيعيان را عهدهدار باشد، ضمن اينكه مراجع تقليد را نيز در اين باره صاحب نظر و اختيار ميدانست. بنابراين، فقدان حضور مراجع ديني در اداره امور سياسي در كشورها و مناطق شيعهنشين، چنين ايجاب ميكرد كه براي پركردن اين خلأ، شخصي عهدهدار رهبري سياسي گردد. از سوي ديگر، گوشهنشيني فقها و مراجع در لبنان و خودداري آنان از ايفاي نقشي كه برطرفكننده نياز شيعيان در اداره امور باشد، موجب ناخرسندي مردم- به ويژه جوانان و كهنسالان – بود، به گونهاي كه آنان همواره از گوشهنشيني علماي دين و پرداختن به عبادت به جاي انجام وظايف اجتماعي خود در قبال مؤمنان، گلايه داشتند[8] به گونهاي كه – به گفته برخي منتقدان – علماي دين غالبا زندگي يكنواختي داشتند كه با زندگي ديگران متفاوت بود و ذهن آنان بعضا از پندارها، افسانهها و اوهام آكنده بود[9]. وجود چنين خلأ و كاستيهايي، طبيعتا امام صدر را بر آن داشت كه با ايجاد هماهنگي ميان مفاهيم ديني و سياسي، درباره نقش علما، نگرشي جديد و مبتني بر توسعه و پيشرفت را در ذهن مردم پديد آورد. نقشي كه امام صدر براي خود در نظر گرفت، با آنچه علماي پيش از وي بدان خو كرده بودند، تفاوت داشت و جلوه بارز اين تفاوت، حضور ايشان در عرصه سياست بود، اما نه با هدف دست يافتن به مناصب و كسب قدرت، بلكه از طريق كشف نقاط ضعف و علل نارساييها و راهنمايي افراد در جهت تحكيم حقوق شهروندي بر مبناي اصل حق و تكليف. از زمان ورود به لبنان، نحوه نگرش ايشان به نقش «رهبر» آشكار گرديد، چنان كه با تلاش و فعاليت در راستاي اجراي برنامههاي اجتماعي، خدماتي و آموزشي و از طريق گردآوردن فرهيختگان و علماي دين، به عنوان يك رهبر بر آن بود كه مشكلات و نيازهاي مردم را دريابد. ايشان نقش و جايگاه سنتي ائمه جماعات مساجد را بازآفريني كرد، تا آنان با تربيت اخلاقي و موعظه و ارشاد عامه مردم، در راه تربيت انسانهاي مؤمن به دين و ميهن خويش، گامبردارند[10]. ايشان در ادامه سازمانهايي تاسيس كردند كه توانست شيعيان لبنان را در ساختار جامعه اين كشور به جايگاه ممتازي برساند. ترديدي نيست كه نقش و جايگاه نويني كه امام صدر با ارائه برداشتي جديد از متون فقهي شيعه و وارد كردن فعاليتهاي سياسي در عرصه دين براي خود تعريف كرد، رهبري ايشان را به مقولهاي بيسابقه مبدل ساخت كه در معرض چالشها و انتقادات شديد قرار داشت، به ويژه آنكه اين مفهوم جديد رهبري، رقيبي جدي براي رهبران حزبي و طايفهاي به شمار ميآمد و برخي از مبلغان و علماي دين هم از اينكه يك عالم ديني به عرصه سياست وارد گردد، ابراز شگفتي ميكردند، خاصه آنكه فعاليت در عرصه سياست، غالبا مستلزم استفاده از روشهايي است كه انجام آن موجب دوري از تقوا و فاصله گرفتن از راه مستقيم ميگردد. از اين رو علماي دين – به ويژه آنان كه دوري از هر نوع فعاليت سياسي را ترجيح ميدادند – چارهاي نيافتند جز آنكه امام صدر را به «انحراف» و «خدشهدار كردن وجهه علماي دين» متهم كنند. در برابر سيل انتقادات شديد، امام صدر نيز به ناچار تلاش ميكرد كه برداشت خويش از نقش و جايگاه علماي دين و مفهوم فعاليت سياسي را تشريح كند، از اين رو تبيين نمود كه فعاليت سياسي، بخشي از اعمال ديني اوست و اين وظيفه را كسي جز خداوند متعال مقرر ننموده است. ايشان در پاسخ به مخالفان خود ميفرمودند: «من يك روحاني پايبند به دين هستم و پايبندي به دين يك مفهوم فرامادي نيست كه به امور معيشتي ارتباطي نداشته باشد. در واقع ايمان به غيب، جايگاه انسان را در جهان هستي معين ميكند و اراده و اميد و اطمينان و بلندهمتي را موجب ميشود. بيتوجهي به امور مردم غير ممكن است. قرآن كريم – در سوره ماعون – كسي را كه يتيم را از خود ميرانَد و براي اطعام فقرا تلاشي نميكند، «تكذيبكننده دين» ناميده است»[11]. از نگاه ايشان، «ايمان به خداوند» و «خدمت به مردم»، دو اصل جدايي ناپذيرند. همين نگرش بود كه ايشان را به رهبر و پيشوايي باصلاحيت تبديل كرد كه قدرت خود را از مقوله «فهم متون ديني» كسب كرده بود و بر اين مبنا، گروههاي مختلف جامعه لبنان را مجذوب خود ساخت و آراء و نظراتي ابراز كرد كه براي مؤمنان، همچون فتوا «لازم الاجرا» مينمود.
2 - ايفاي نقش رهبري
بر اساس برداشت امام صدر در خصوص نقش عالم دين، ضرورت داشت كه ايشان اين نقش را در مقام عمل و اجرا نيز بر عهده گيرند و در اين راستا لازم بود كه مشكلات موجود در عرصه لبنان، به ويژه در جامعه شيعيان مورد توجه قرار گيرد و انبوهي از باورها و پندارهاي انباشته شده كه اذهان شيعيان را به خود مشغول كرده و بينش آنان را خدشهدار ميكرد، از ذهنها زدوده شود. اين باورها، از يك سو رابطه مردم با علماي دين و رهبران سنتي را تحت تاثير قرار ميداد و از سوي ديگر، ريشه در مشكلاتي داشت كه بر دوش شيعيان سنگيني ميكرد. بدين ترتيب، امام صدر رهبري جريان تحولآفرين را بر عهده گرفت كه در آن، رهبر نيز همانند پيامبران و امامان (ع)، تنها با حضور در ميان مردم و از طريق ارتباط مستقيم با آنان ميتواند نقش خود را ايفا كند[12].
گامهاي نخستين
دعوت از مردم براي حضور در مراسمي كه از سوي امام صدر در سال 1974 م. در شهر بعلبك انجام گرفت، نخستين طليعه ارتباط مستقيم و تنگاتنگ ايشان با مردم بود. حضور گسترده مردم و اعلام بيعت با ايشان به عنوان رهبر، پاسخ مناسبي به اين دعوت بود. امام صدر در بنيانگذاري نخستين پايههاي اين رابطه متقابل، كاملا موفق بود و عوامل چندي در اين موفقيت نقش داشت، از جمله آنكه از يك سو، آحاد شيعيان براي دور كردن آثار محروميت و عقب ماندگي، خود را نيازمند وجود يك رهبر و پيشوا ميديدند و از سوي ديگر، تهديدات دشمن صهيونيستي و ناتواني دولت لبنان در دفع تجاوزات و دفاع از ميهن، اين نياز را دو چندان ميكرد. علاوه براينها، روش نوين و خاص امام در برخورد با آحاد شيعيان نيز به نوبه خود قابل توجه است؛ شيوهاي كه بيش از هر چيز، بر پتانسيل نهفته در ذهن و انديشه آنان اتكا داشت، و آنان نيز آميزهاي از پايمردي، مبارزهطلبي، جوانمردي و نگرش صلحطلبانه را در انديشه يك عالم ديني كه بر اصل احترام متقابل استوار بود، عيان ميديدند، هرچند پيش از آن هيچ گاه به ياد نداشتند كه علماي دين، اين گونه در تمامي جزئيات و ابعاد عرصه سياست وارد شده باشند. برخورد قاطعانه و مبارزهطلبانه امام صدر بدين ترتيب بود كه پيش از برپايي مراسم مذكور، اعلام داشته بودند كه در منطقه راس العين در حومه شهر بعلبك با آنان سخن خواهد گفت و آشكارا دولت را تهديد خواهند كرد كه تا زمان دستيابي به اهداف مورد نظر، از پاي نخواهند نشست[13].
گفتمان خيزش و بيعت
دعوت به برپايي مراسم مذكور و پاسخ گسترده مردم به آن، نخستين مقدمهاي بود كه امام صدر بر اساس آن توانست شكاف ميان علماي دين و سياستمداران را از ميانبردارد و زمينه را براي وارد كردن شيعيان به عرصه سياست و تحت رهبري خود، آماده سازد.
اما اين دعوت به تنهايي و بدون پرداختن به جزئيات، نميتوانست اهداف و مقاصد موردنظر را برآورده سازد و ضامن موفقيت اين روند باشد. اين بود كه امام، جزئيات روش خود را كه همانا بسيج كردن تمامي امكانات موجود بود، در سخنان خود اعلام داشت، تا بتواند تمامي توان فرهنگي شيعيان را از حالت ذهني و سنتي خارج كند و به عرصه عمل بكشاند. ايشان اعلام داشتند كه هماهنگي ميان گفتمان عقيدتي و اهداف سياسي، بهترين روش براي همگرايي ميان تلاشها در جهت ايجاد تحول خواهد بود. تك تك واژگان به كار رفته در سخنان امام، بيانگر قدرت ايشان در به كارگيري اين نيروهاست، آنجا كه فرمودند: «امروز ما در برابر همه خطاهايي كه در حق ما مرتكب شدهاند و ستمهايي كه از ابتداي تاريخمان بر ما روا داشتهاند، بانگ برآوردهايم. ديگر دليل نميآوريم. هر چه ميخواهند بگويند. بگذار ما را مخالف، شورشي، انقلابي و طغيانگر بنامند، حتي اگر در اين راه از خون و جان خود مايه بگذاريم. از امروز به بعد، من ديگر ساكت نخواهم ماند. اگر شما هم سكوت كنيد، من اين كار را انجام نخواهم داد. ما نه تنها در حوزه مشاغل حق خود را ميخواهيم، بلكه در عرصه آموزش نيز حق داريم. نبودِ دبيرستان در شهر بعلبك از آثار برجا مانده استعمار فرانسه است. آبهاي سطحي منطقه بعلبك به هدر ميرود و دولت نميخواهد بفهمد كه ما چرا نااميد شدهايم...»[14]. «واژگان» به كار رفته در سخنان امام، بازتاب توانايي ايشان در به كارگيري مفاهيم جاي گرفته در ذهن و روح شيعيان بود كه بيتوجهي به اقليت شيعه در طول تاريخ و قيام و مبارزه آنان در برابر حاكمان را در ضمير ناخودآگاه آحاد مردم بيدار ميكرد و ديگر بار، خواستههاي شيعيان را در قالبي حماسي و انقلابي بيان مينمود كه با توجه به اوضاع آن روز لبنان، يك حركت جديد و نامتعارف به شمار ميآمد.
امام صدر كه ميخواست پژواك واژگان نهضتآفرين گفتههايش در وجدان شيعيان زنده و ماندگار باشد، در پايان سخنان خويش، سوگند ياد كرد كه تلاش براي رسيدن به اهداف خود را ادامه دهد، تا زماني كه ديگر حتي يك فقير و محروم نيز باقي نماند. اين كار در واقع نوعي بيعت و پيمان بر سر اهداف از پيش تعيين شده به شمار ميرفت. بيترديد شور و حماسه ناشي از اين سوگند، در آينده نيز بازتاب خواهد داشت، چرا كه از سوي يك رهبر ديني عنوان شده است و پيش از آن نيز پيامبر اكرم (ص) به هنگام بيعت گرفتن از مردم براي ياري خويش، مشابه آن را انجام داده بودند.
انعقاد چنين پيماني، از سوي رهبران ناشناخته و مجهول، ممكن نخواهد بود و تنها يك رهبر شناخته شده كه اهداف خود را آشكارا تبيين كند، قادر است چنين بيعتي از مردم بستاند، زيرا هيچ امتي نميتواند با يك مفهوم مبهم و ناشناخته بيعت نمايد[15].
پي نوشتها در دفتر روزنامه موجود است
پنجشنبه 7 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]
-
گوناگون
پربازدیدترینها