محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1841917836
آيا امام حسن مجتبي(ع) «مِطلاق» بود ؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: تأملى در احاديث کثرت طلاق
28 صفر، سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبي(ع) ميباشد. به شهادت رساندن حضرت(ع) ظلم بزرگى بود که بر وى و بر جامعه اسلامى رفت ولى خدشهدار نمودن شخصيت آن بزرگوار، ستم تاريخى مضاعفى است که در حق آن پيشواى راستين روا داشته شده است. آنچه ميخوانيد نقدى کوتاه بر بخشى از اين ستم تاريخى است که به بهانه ايام شهادت آن بزرگوار تقديم ميشود.
يکى از آفتهاى بزرگ و ويرانگرى که در تاريخ اسلام بروز کرد و در دورههايى شيوع و رواج بسيار داشته، جَعْل و وضع حديث است. ساختن حديث و انتساب آن به پيشوايان دينى به انگيزههاى سياسي، مذهبى و ... از دوران حکومت بنياميه، نضج گرفت و در دوران بنيعباس دوام يافت.
جعل و وضع، گاه براي پيراستن شخصيتهاى منفور و آلوده حاکم اموى و عباسي صورت ميپذيرفت و گاه براى تخريب و ضربه زدن به شخصيتهاى برجسته.
امام حسن مجتبي(ع)، سبط اکبر پيامبر(ص) و دومين امام معصوم، از شخصيتهايي است که تير مسموم وضع و جعل آن بزرگوار را نشانه رفته و نسبتهاي ناروايى در قالب حديث و روايت به وى داده شده است. روايتهايى از امامان شيعه نقل شده که ايشان، بسيار زن ميگرفت و بسيار طلاق ميداد تا آنجا که پدرش حضرت علي(ع) بر منبر رفت و مردم کوفه را از اين امر بر حذر داشت. اين روايتها که مبناى تحليلهاى نادرستى پيرامون شخصيت آن بزرگوار قرار گرفته، زمينه برداشتهاى فقهى قابل تأملى نيز شده است. برخى فقها و محدثان بر پايه همين احاديث، فتوا به جواز تعدد طلاق دادهاند.(1)
در اين مقاله، تلاش ميشود روايتهايى که امام مجتبي(ع) را «مِطْلاق» (بسيار طلاق دهنده) معرفى کرده مورد نقد قرار گرفته و بيمايگى و سستى آنها بر ملا گردد.
معالاسف، اين روايتها هم در منابع حديثى و تاريخي شيعى آمده و هم در کتب تاريخ اهل سنت. نخست به نقلهاي مختلف اين مطلب اشاره ميشود و سپس به پاسخگويى و نقادى آن ميپردازيم. در نقل روايتها ترتيب تاريخى و زمانى کتب را منظور ميداريم تا نقد به سهولت انجام شود.
1ـ اولين کتاب حديثى شيعه که اين مطلب در آن نقل شده کتاب محاسن برقي، نوشته احمد بنابى عبداللّه برقي(م274 يا 282ق) است:
عن ابن محبوب عن أبي عبداللّه(ع) قال:
اتى رجل اميرالمؤمنين(ع) فقال له: جئتک مستشيرا. ان الحسن و الحسين و عبداللّه بنجعفر خطبوا اليّ، فقال اميرالمؤمنين(ع): المستشار مؤتمن؛ اما الحسن فانه مطلاق و لکن زوّجها الحسين(ع) فانه خير لابنتک.
مردى نزد اميرالمؤمنين(ع) آمد و گفت: ميخواهم مشورت کنم. حسن و حسين و عبداللّه بنجعفر از دخترم خواستگارى کردهاند، به کدام دختر دهم؟ حضرت فرمود: کسى که مورد مشورت قرار گيرد؛ امين است. بدان حَسَن، بسيار طلاق ميدهد. دخترت را به حسين تزويج کن زيرا براى دخترت بهتر است.
2ـ پس از محاسن، روايتهايى در اين زمينه در کتاب کافى نوشته محمد بن يعقوب کليني(م329ق) نقل شده است.
الف) عدة من اصحابنا عن احمد بنمحمد عن محمد بناسماعيل بنبزيع عن جعفر بنبشير عن يحيى بنابيالعلاء عن ابيعبداللّه(ع) قال:
ان الحسن بنعلي(ع) طلّق خمسين امرأة فقام علي(ع) بالکوفة فقال: يا معشر اهل الکوفة لا تنکحوا الحسن فانه رجل مطلاق، فقام اليه رجل فقال: بلى و اللّه لننکحنّه فانه ابن رسول اللّه(ص) و ابنفاطمة فان اعجبه امسک و ان کره طلّق.(2)
امام صادق(ع) فرمود: حسن بنعلي پنجاه زن را طلاق داد. تا آنکه حضرت علي(ع) در کوفه به پا خاست و فرمود: اى کوفيان، به حسن دختر ندهيد زيرا بسيار طلاق ميدهد. مردى بر پا خاست و گفت: به خدا سوگند، چنين ميکنيم. او فرزند رسول خدا(ص) و فاطمه است، اگر خواست همسرش را نگه ميدارد و اگر نخواست طلاق ميدهد.
ب) حميد بنزياد عن الحسن عن محمد بنسماعة عن محمد بنزياد بنعيسى عن عبداللّه بنسنان عن ابيعبداللّه(ع) قال:
ان عليا(ع) قال و هو على المنبر لا تزوّجوا الحسن فانه رجل مطلاق. فقام رجل من همدان فقال: بلى واللّه لنزوّجنه و هو ابن رسول اللّه و ابن اميرالمؤمنين(ع) فان شاء امسک و ان شاء طلّق.(3)
امام صادق(ع) فرمود:
علي(ع) بر منبر فرمود: به حسن دختر ندهيد زيرا او مردى پر طلاق است. مردى هَمْدانى بلند شد و گفت: به خدا سوگند چنين خواهيم کرد زيرا او فرزند رسول خدا و اميرالمؤمنين است. اگر خواست همسر را نگه دارد و اگر نخواست طلاق ميدهد.
3ـ پس از کافي، اين مضمون در کتاب دعائم الاسلام، نوشته نعمان بنمحمد تميمي قمي(م363ق) آمده است:
عن ابى جعفر محمد بنعلي(ع) انه قال:
قال علي(ع) لاهل الکوفة: يا اهل الکوفة لا تزوّجوا حسنا فانه رجل مطلاق.(4)
امام باقر(ع) فرمود: علي(ع)، کوفيان را مخاطب ساخت و فرمود: به حسن زن مدهيد زيرا که بسيار طلاق ميدهد. پس از اين سه کتاب، کتب روايى ديگر با همين اسناد به نقل امام حسن مجتبي(ع)، سبط اکبر پيامبر(ص) و دومين امام معصوم، از شخصيتهايى است که تير مسموم وضع و جعل آن بزرگوار را نشانه رفته و نسبتهاى ناروايى در قالب حديث و روايت به وى داده شده است.
اين احاديث پرداختهاند.
شيخ حرّ عاملي(م1104ق) در کتاب وسائلالشيعة، دو روايت کافي(5) و روايت کتاب محاسن(6) را نقل کرده است. پس از وي، علامه مجلسى در کتاب بحارالانوار به نقل اين احاديث پرداخته است. وي روايت محاسن(7) و کافي(8) را نقل کرده و به جز آن از مناقب ابنشهر آشوب(9) نيز همين مضامين را روايت کرده است.
همچنين محدث نوري، در کتاب مستدرک الوسايل، روايت کتاب دعائم الاسلام(10) و مطلب نقل شده در مناقب ابنشهر آشوب(11) را روايت کرده است.
به جز کتب حديث، در پارهاى از کتب تاريخى که شيعيان تحرير کردهاند نيز اين مطلب بازگو شده است. ابنشهر آشوب(م588ق) در کتاب مناقب از قوت القلوب ابوطالب مکي، آن را روايت کرده است.
اين مضامين در کتب حديثى اهل سنت ديده نشد اما در تعدادى از کتب تاريخى آنان روايت شده؛ که فهرستوار بدان اشاره ميشود:
1ـ بلاذري(م279ق) در انسـاب الاشراف(12)
2ـ ابوطالب مکي(م386ق) در قوتالقلوب(13)
3ـ ابوحامد غزالي(م505ق) در احياء العلوم(14)
4ـ ابنابيالحديد معتزلي(م586 ـ 655ق) در شرح نهجالبلاغه(15)
5ـ الامام المزدي(م742ق) در تهذيب الکمال(16)
6ـ ذهبي(م748ق) در سير اعلام النبلاء(17)
7ـ ابنکثير(م774ق) در البداية و النهاية(18)
* اگر اولين ازدواج حضرت در 20 سالگى باشد، تا سال شهادت پدر يعنى سال 40 هجري، يعنى در فاصله 18 يا 17 سال، بايد اين تعداد ازدواج و طلاق صورت گرفته باشد که امرى نامعقول است.
8ـ مير خواندشاه(م838 ـ 903ق) در روضة الصفا(19)
9ـ سيوطي(م911ق) در تاريخ الخلفاء(20)
در اين مجموعه نقلها و اسناد، يک مطلب دست به دست گشته و آن اينکه امام مجتبي(ع) مطلاق (پرطلاق) بود و پدر بزرگوارش مردم را از همسر دادن به فرزندش باز ميداشت. چرا که وي، زنان را نگه نميداشت و به سرعت طلاق ميداد. و در پارهاى نقلها چنين آمده که حضرت علي(ع) از اين عمل فرزندش هراس داشت که شايد سبب دشمنى و کينه قبايل را هم فراهم آورد.(21)
حال، سخن اين است که آيا اين نقلها از صحت و سلامت تاريخى برخوردار است و آيا چنين بوده که امام مجتبي(ع) اين حد، ازدواج ميکرد و طلاق ميداد که يک بحران خانوادگى را براي آل علي(ع) سبب شود؟
به نظر ميرسد شواهد تاريخي، عقيدتى فراوان در دست است که نادرستي اين نقل را روشن ميسازد و بهترين راه براى نقد نيز همين است. اينکه برخى پژوهشگران به جاى نقد اين مطلب به نقد نويسندگان و کتب پرداختهاند و محاسن برقي، قوت القلوب و ... را زير سؤال بردهاند(22)، شايد قرين صحت نباشد، چرا در همين کتب و از همين نويسندگان، مطالب فراوان و درستى نقل شده و مورد اعتماد و استناد است. به سخن ديگر، به جاى آنکه نادرستى يک يا چند نقل به اثبات رسد روا نيست، يک کتاب يا يک مجموعه از رده خارج گردد.
شواهدى که به گمان ما بر نادرستى اين نقلها دلالت دارد عبارت است از:
1. امام مجتبي(ع) در نيمه رمضان سال دوم يا سوم هجرى به دنيا آمد و در 28 صفر سال 49 هجرى از دنيا رفت. عمر ايشان 46 يا 47 بيشتر نبود. اگر اولين ازدواج حضرت در 20 سالگى باشد، تا سال شهادت پدر يعنى سال 40 هجري، يعنى در فاصله 18 يا 17 سال، بايد اين تعداد ازدواج و طلاق صورت گرفته باشد که امري نامعقول است.
توضيح مطلب، آن است که طبق نقل ابوطالب مکى امام مجتبى 250 يا 300 زن گرفت که پدر را به ستوه آورد و علي(ع) در يک سخنرانى اعلام داشت به حسن زن ندهيد زيرا پرطلاق است.(23) اين بدان معنا است که هر ماه، بيش از يک زن گرفته باشد و بسيارى از آن ازدواجها به طلاق منجر شده باشد، زيرا نميتوان بيش از چهار زن دائم داشت.
آيا چنين امرى معقول و پذيرفته است. با توجه به اينکه آن حضرت در دوران پنج ساله حکومت پدر در تمامى سه جنگ نهروان، جمل و صفين شرکت داشت.
2. بيشتر روايتهايى که در کتب حديث آمده منقول از امام صادق(ع) است، يعنى اين مطلب يک قرن پس از زمان امام مجتبي(ع) مطرح ميشود چرا که وفات امام صادق(ع) در سال 148 هجري و شهادت امام مجتبي(ع) در سال 48 هجرى رخ داد. قابل تأمل است که اين سخن در همان اوان، بر زبان منصور دوانيقى دشمن سرسخت ائمه(ع)، جارى ميشود. مسعودي، سخنرانى منصور را در جمع خراسانيها چنين نقل کرده است:
ان ولد آل ابيطالب ترکناهم و الذى لا اله الا هو و الخلافة فلم نعرض لهم لا بقليل و لا بکثير فقام فيها على بنابيطالب(ع) فما افلح و حکم الحکمين، فاختلف عليه الامة و افترقت الکلمة ثم وثب عليه شيعته و انصاره و ثقاته، فقتلوه، ثم قام بعده الحسن بنعلي فواللّه ما کان برجل عرضت عليه الاموال فقبلها، و دسّ اليه معاوية انى اجعلک ولى عهدي، فخلعه، و انسلخ له مما کان فيه و سلّمه اليه، و اقبل على النساء يتزوج اليوم واحدة، و يطلّق غدا اخري، فلم يزل کذلک حتى مات علي فراشه.(24)
«سوگند به خداوند که فرزندان ابوطالب را با خلافت وا نهاديم، و به هيچ روى متعرض آنان نشدهايم، تا آنکه علي بنابيطالب خلافت را به دست گرفته و آن زمان که موفق نشد در حکومت، تن به حکميت داد. مردم اختلاف کردند و سخنشان گوناگون شد تا گروهى بر او هجوم آورده و او را کشتند. پس از وي، حسن بنعلى به پا خاست. او مردى نبود که اگر اموالى بر او عرضه ميشد، بستاند. معاويه با حيله او را وليعهد خود کرد. و سپس او را خلع کرد. او به زنان رو آورد. روزى نبود که ازدواج نکند يا طلاق ندهد. تا آنکه در بستر از دنيا رفت».
3. اگر چنين امري واقع شده بود بايد دشمنان حضرت در زمان حياتش، اين امر را بر ايشان خُرده ميگرفتند و در مناظرات و اعتراضهايى که بر حضرت داشتند بر اين نکته ـ که اگر صحيح بود نقطهضعف بزرگى به شمار ميرفت ـ انگشت ميگذاشتند. ولى چنين امرى از آن دوران، گزارش نشده است.
4. تعداد همسران و فرزندان و دامادانى که براى حضرت در کتب تاريخ آمده، با اين رقمها سازگارى ندارد. بيشترين تعداد فرزندان را 22 و کمترين را 12 گفتهاند و تنها 13 نام به عنوان همسر، براى ايشان ذکر شده که ترجمه و شرح حال بيش از سه تن آنان در دست نيست و نيز بيش از سه داماد براى آن بزرگوار در کتب تاريخ، گزارش نشده است.(25)
اينها شواهدي تاريخى بود که بر سستى اين نقلها گواهي ميداد، به جز آن شواهد غير تاريخى که به معارف دينى برميگردد، نيز در دست است که بدان اشاره ميشود.
5. روايتهاي بسيارى بر مبغوضيتطلاق دلالت دارد. اين روايتها در کتب حديث شيعه و اهل سنت به نحو مکرر، نقل شده است:
رسول خدا(ص) فرمود:
ابغض الحلال الى اللّه الطلاق.(26)
منفورترين حلالها نزد خداوند، طلاق است.
* اگر چنين امري واقع شده بود بايد دشمنان حضرت در زمان حياتش، اين امر را بر ايشان خُرده ميگرفتند و در مناظرات و اعتراضهايى که بر حضرت داشتند بر اين نکته انگشت ميگذاشتند.
امام صادق(ع) فرمود:
تزوّجوا و لا تطلقوا فان الطلاق يهتزّ منه العرش.(27)
ازدواج کنيد و طلاق ندهيد زيرا طلاق عرش خداوند را به لرزه ميآورد.
و نيز امام صادق(ع)، از پدرشان نقل ميکند:
ان اللّه عز و جل يبغض کل مطلاق و ذوّاق.(28)
خداوند کسى را که بسيار طلاق دهد و به دنبال تنوع ذائقه جنسى باشد، دشمن ميدارد.
و بر پايه همين روايات، گروهى از فقهاى شيعه و اهل سنت فتوا به کراهت طلاق در صورت سازگارى اخلاقى زن و شوهر دادهاند.(29) و فقهاي حنفيه در چنين فرضى طلاق را حرام ميدانند.(30)
حال آيا ميتوان گفت امامى معصوم به طور مکرر دست به چنين عملى زند و اين عمل، توجيهى نداشته باشد که پدرش هم اقدام به جلوگيرى از آن نمايد.
و بر اينها بيفزاييم چگونه ممکن است چنين اعمالى از شخصيتى که 20 بار پياده حج گذارد سر زند. کسى که چنين با خداوند نيايش ميکرد:
«انى لأستحيى من ربي ان القاه و لم امش الى بيته» فمشى عشرين مرة من المدينة على رجليه.(31)
من از پروردگارم حيا ميکنم که او را ملاقات کنم در حالى که پياده به سوى خانه او نرفته باشم. اين بود که 20 بار پياده از مدينه به حج رفت.
و کسى که عابدترين و زاهدترين انسان زمانش بود.(32)
6. صفت «مطلاق» (پرطلاق)، در جاهليت نيز مذموم بود. وقتى خديجه(س) به عمويش ورقه، از خواستگارانش سخن گفت و با وى مشورت کرد که به کدام پاسخ مثبت دهد، ورقه جواب داد: شيبه بسيار بدبين است، عقبه پيرمرد است، ابوجهل مردى متکبر و بخيل است، صلت مردى مطلاق است. آنگاه خديجه(س) گفت: نفرين خدا بر اينها باد، ولى آيا ميداني مرد ديگرى هم از من خواستگارى کرده است ....
چگونه خصلتى که در جاهليت مورد ذم و سرزنش بود و مردمان آن دوره حاضر نبودند به چنين مردى زن دهند، آن وقت حضرت علي(ع) فرزند زاهد و پارساى خود را چنين وصف کرده باشد؟!
لذا با توجه به اين نقدهاى ششگانه نميتوان اين مضامين را پذيرفت.
خلاصه سخن در اين نوشتار اين شد که:
1ـ روايتهايى در منابع حديثى و تاريخي دلالت دارد که امام حسن مجتبي(ع) بسيار ازدواج ميکرد و بسيار زنانش را طلاق ميداد تا آنجا که سبب اعتراض پدر شد.
2ـ بر پايه اين روايتها تحليلهاى تاريخى و استنباطهاي فقهي، صورت گرفته است.
3ـ شواهد تاريخي و عقيدتى بر نادرست بودن اين روايتها دلالت دارد که به شش مورد اشاره شد.
4ـ از اين روايتها به جهت سستى و نادرستي، نميتوان هيچ حکم فقهى را استنباط کرد، چنان که تحليل شخصيت بر مبناى اينها نادرست است.
5ـ طلاق، مبغوضترين حلال خداوند است و تکرار آن بر مبغوضيت و منفوريت آن ميافزايد.(33)
پاورقيها:
1ـ وسائلالشيعة، ج15، ص271؛ مستدرک الوسائل، ج15، ص282.
2ـ الکافي، ج6، ص56، ح5.
3ـ همان، ص56، ح4.
4ـ دعائم الاسلام، ج2، ص257، ح980.
5ـ وسائلالشيعة، ج15، ص268، ب2، ح2 و ص271، ب4، ح1 و 2.
6ـ همان، ج8، ص427، ب23، ح1؛ ج15، ص268، ب2، ح1.
7ـ بحارالانوار، ج43، ص337، ب16، ح9؛ ج75، ص101، ب48، ح22.
8ـ همان، ج44، ص172، ح6 و 7.
9ـ همان، ص158، ح27 و ص169، ح4، و ص171، ح5.
10-مستدرک الوسائل، ج15، ص280، ب2، ح18238. (چاپ آل البيت)
11ـ همان، ح18239.
12ـ انساب الاشراف، ج3، ص25.
13ـ قوتالقلوب، ج2، ص246.
14ـ محجةالبيضا، ج3، ص69.
15ـ شرح نهجالبلاغه، ج4، ص8. (چهار جلدي)
16ـ تهذيب الکمال، ج6، ص236.
17ـ سير اعلام النبلاء، ج3، ص253، 262 و 267.
18ـ البداية و النهاية، ج8، ص42.
19ـ روضة الصفا، ج3، ص20.
20ـ تاريخ الخلفاء، ص191.
21ـ انساب الاشراف، ج3، ص25؛ شرح نهجالبلاغه، ج4، ص8.
22ـ حياة الامام الحسن، ج2، ص454 ـ 456؛ حقايق پنهان، ص352 ـ 354.
23ـ مناقب ابنشهر آشوب، ج4، ص38؛ بحارالانوار، ج44، ص169.
24ـ مروج الذهب، ج3، ص300.
25ـ حياة الامام الحسن(ع)، ج2، ص463 ـ 469 و ص457.
26ـ سنن ابيداود، ج2، ص632، ح2178.
27ـ وسائلالشيعة، ج15، ص268؛ مکارمالاخلاق، ص225؛ مجمعالبيان، ج10، ص304.
28ـ همان، ص267، ح3.
29ـ المبسوط، ج5، ص3؛ مفاتيح الشرايع، ج2، ص312؛ جواهرالکلام، ج32، ص116؛ الفقه علي المذاهب الاربعة، ج4، ص296.
30ـ الفقه علي المذاهب الاربعة، ج4، ص296.
31ـ بحارالانوار، ج43، ص399.
32ـ فرايد السمطين، ج2، ص68؛ بحارالانوار، ج16، ص60.
33ـ در پايان، مناسب است فهرستى از نوشتههايى که به تحليل و ارزيابى اين مسأله پرداخته، ارايه گردد: حياة الامام الحسن(ع)، باقر شريف القرشي، ج2، ص457 ـ 472. (دار الکتب العلمية) نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري، ص306 ـ 309. (انتشارات صدرا) زندگى امام حسن(ع)، مهدى پيشوايي، ص31 ـ 39. (انتشارات نسل جوان) الامام المجتبي(ع)، حسن المصطفوي، ص228 ـ 234. (مکتب المصطفوي)
از گوشه و کنار تاريخ، سيدعلى شفيعي، ص88. (کتابخانه صدر) زندگانى امام مجتبي(ع)، سيدهاشم رسولى محلاتي، ص469 ـ 484. (دفتر نشر فرهنگ اسلامي) حقايق پنهان، احمد زماني، ص331 ـ 354. (انتشارات دفتر تبليغات اسلامي) * چگونه خصلتى که در جاهليت مورد ذم و سرزنش بود و مردمان آن دوره حاضر نبودند به چنين مردى زن دهند، آن وقت حضرت علي(ع) فرزند زاهد و پارساى خود را چنين وصف کرده باشد؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]
-
گوناگون
پربازدیدترینها