واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: علل آسيت در بيمارى کبدى عبارتند از:
۱. افزايش تشکيل لنف در کبد (بهدليل افزايش فشار در سينوزوئيدها) ۲. افزايش ساخت لنف احشائى ۳. هيپوآلبومينمى ۴. احتباس آب و نمک در کليهها
بايد قبل از شروع درمان پاراسنتز انجام شود و سپس آزمايشات زير برروى نمونه مايع آسيت انجام گيرد:
۱. کشت و شمارش لکوسيت: پريتونيت باکتريائى خودبهخودى بسيار شايع است و ممکن است از نظر بالينى خاموش بماند. شمارش گلبول سفيد بيش از ۲۵۰/μL تقريباً به نفع عفونت است.
۲. سطح LDH: در صورتىکه نسبت LDH در مايع آسيت به LDH سرم بيش از ۶/۰ باشد نشانهٔ وجود سرطان يا عفونت خواهد بود.
۳. آميلاز سرم: بالا بودن سطح آن نشاندهندهٔ بيمارى پانکراس است.
۴. آلبومين: نسبت غلظت آلبومين سرم به آلبومين آسيت در بيمارى کبدى بيش از ۱/۱ و در آسيت بدخيم زير ۱/۱ است.
درمان داروئى برونده ادرارى سديم بيش از ۵meq در ۲۴ ساعت به ديورتيکهاى قوي؛ بين ۵ تا ۲۵meq در ۲۴ ساعت به ديورتيک نيست. درمان اوليه معمولاً با اسپيرونولاکتون آغاز مىشود با دوز ۲۰۰ ميلىگرم در روز. هدف اين است که بيمار کاهش وزنى حدود ۵/۰ تا ۷۵/۰ کيلوگرم در روز داشته باشد، مگر در بيمارانى که ادم محيطى دارند، چون در اين بيماران مايع سريعتر حرکت مىکند. اگر اسپيرونولاکتون بهتنهائى مؤثر نباشد، داروى ديگرى نظير فوروزمايد نيز بايد اضافه شود. ديورتيکهاى حلقهٔ هنله (نظير فوروزمايد، اتاکرينيک اسيد) بايد فقط همراه با يک ديورتيک مؤثر بر لولهٔ ديستال (نظير اسپيرونولاکتون، تريامتنر) تجويز شوند. از طرف ديگر، آسيت حجيم را مىتوان با يک يا دو پاراسنتز بزرگ (حدود ۵ ليتر) همراه با انفوزيون داخل وريدى آلبومين درمان کرد. محدوديت مصرف نمک يا آب ديگر توصيه نمىشود مگر در موارد بسيار مقاوم به درمان.
درمان جراحى
شانت پورتوکاوال در صورتىکه آسيت شديد بوده باشد، شانت کنار به کنار (نظير پورتوکاوال کنار به کنار، مزوکاوال-H، اسپلنورنال مرکزي) بهتر است.
شانت صفاقى - ژوگولار (شانت لوين) آسيت مقاوم به درمان را مىتوان با يک شانت لوين درمان کرد (يک سوند سيلاستيک زيرپوستى که مايع آسيت را از حفرهٔ صفاق به وريد ژوگولار منتقل مىکند). يک دريچهٔ يکطرفهٔ کوچک که به گراديان فشارى بين ۳ تا ۵ سانتىمتر آب حساسيت دارد از بازگشت خون جلوگيرى مىکند. نوع تغييريافتهاى از اين شانت بهنام دنور، حاوى يک کيسهٔ کوچک است که از آن بهعنوان پمپى براى پاک کردن مسير از فشار خارجى استفاده مىشود. در عمل، شانتهاى دنور بسيار بيشتر از شانتهاى لوين مسدود مىشوند.
در بيمارانى که آسيت ناشى از سيروز دارند، شانتلوين بايد تنها در مواردى مورد استفاده قرار گيرد که به دوزهاى بالاى ديورتيک پاسخ ندادهاند (نظير ۴۰۰ ميلىگرم اسپيرونولاکتون و ۴۰۰ ميلىگرم فوروزمايد روزانه) و يا بيمارانى که طى درمان دچار انسفالوپاتى يا ازتمى مکرر مىشوند.
شانتهاى صفاقى - وريدى براى آسيتهاى ناشى از سرطان نيز کاربرد دارد. بهترين نتايج در بيمارانى بهدست مىآيند که در مايع آسيت سلولهاى بدخيم ندارند. يک شانتلوين در سندرم بودکيارى نيز مفيد است، ولى در آسيت لنفاوى تأثيرى ندارد. در صورتىکه مايع آسيت از نظر ظاهرى خونى باشد، سلولهاى بدخيم زيادى داشته باشد، يا غلظت پروتئين در آن بالا باشد (> ۵/۴ گرم در دسىليتر)، شانت لوين کنتراانديکاسيون نسبى دارد. ميزان بروز آمبوليزاسيون تومور پائين است (۵%).
يک شانتلوين به تنهائى قادر به برطرف کردن آسيت نيست، ولى پاسخ بيمار را به ديورتيک بهبود مىبخشد. بنابراين، بايد پس از عمل، فوروزمايد تجويز شود.
در ۱۰ روز اول پس از عمل، بيمار بهطور متوسط ۱۰ کيلوگرم وزن از دست مىدهد و نهايتاً شکم به شکل طبيعى خود باز مىگردد. وضعيت تغذيه و سطح آلبومين سرم پس از عمل بهبود پيدا مىکند. دفع ادرارى سديم بهسرعت افزايش پيدا مىکند و ممکن است در بيمارانى که سندرم هپاتورنال دارند عملکرد کليه بهبود پيدا کند.
ممکن است بيماران مبتلا به سيروز و آسيت به هيدروتوراکس (معمولاً در سمت راست) دچار شوند. منفذ با آسپيراسيون مايع توراسيک، تزريق کولوئيد تکنتيوم ۹۹ به درون مايع آسيت و مشاهدهٔ تجمع سريع مادهٔ راديواکتيو در قفسه سينه نشان داده مىشود. درمان عبارت است از يک شانت صفاقى - وريدى و تزريق يک داروى اسکلروزان بهدرون حفرهٔ صفاق.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 372]